دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • جمیله اصفهانی | بانوی شاعر و سخنور ایرانی در سدۀ 11ق / 17م. تذکره‌نویسان زادگاه وی را اصفهان یا یزد نوشته‌اند (اوحدی، 284؛ صبا، 628؛ خاضع، 244).
  • جمیل بثینه | ابوعمرو جمیل بن عبدالله بن مَعْمَر (ح 40-82 ق / 660-701م)، شاعر غزل‌سرای عصر اموی. منابع کهن نسب وی را به عُذرة بن سعد، و نهایتاً به یعرب بن قحطان رسانده‌اند (نک‍ : ابوتمام، 1 / 114؛ ابوالفرج، 8 / 95-96؛ ابن خلکان، 1 / 366).
  • جن | نام هفتاد و دومین سورۀ قرآن مجید پس از نوح و پیش از مزمِّل به ترتیب مصحف، و سی و ششمین سورۀ قرآن پس از الرحمٰن یا احقاف و پیش از یٰس به ترتیب نزول (ابن ندیم، 28-30).
  • جنابت |
  • جنابی، حسن |
  • جنابی، سلیمان |
  • جنابی، ابومحمد | ابومحمد مصطفى (د 999ق / 1590م)، تاریخ‌نگار عثمانی، مؤلف کتاب العیلم الزاخر معروف به تاریخ جنابی.
  • جنابذی |
  • جناح |
  • جنابه |
  • جناده | جُناده، نام دست‌کم دو تن از شخصیتهای مشهور سدۀ 1ق / 7م. در کهن‌ترین مآخذ موجود، شرح احوال دو تن به نام جناده که با یکدیگر هم‌عصر بودند، چنان به هم آمیخته شده که جدا کردن آنها بسی دشوار به نظر می‌رسد.
  • جناحیه | یا جُناحیّه، از فِرَق کیسانی که به انتقال امامت از ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه به عبدالله بن معاویة بن عبدالله ابن جعفر بن ابی‌طالب اعتقاد داشتند. عقاید افراطی آنها دربارۀ عبدالله بن معاویه سبب شده است که از غُلات بـه شمار روند.
  • جوالیقی |
  • جوانرود | شهر و شهرستانی در شمال استان کرمانشاه.
  • جوامع الحکایات |
  • جواهرنامه | دسته‌ای از کتابها که به شناخت معدنیات به‌ویژه سنگهای قیمتی می‌پردازند. از این گونه کتابها در فارسی با عنوان «جواهر نامه» و گاه «تنسوخ نامه» (نک‍ : دنبالۀ مقاله) و در عربی «کتاب الجواهر» یا «کتاب الاحجار» یاد می‌شود.
  • جوانمردی |
  • جواهر الکلام | نوان کتابی مشتمل بر دورۀ فقه که یکی از مبسوط‌ترین و مؤثرترین نوشته‌ها در دورۀ متأخر از فقه امامی محسوب می‌گردد.
  • جوانمرد قصاب | شخصيتی افسانه‌ای که داستان زندگی‌اش بیانگر مفهوم مردانگی و فتوتی است که از شیوۀ رفتار و خوی امام علی(ع) تأثیر گرفته، و به همین سبب او را پیر و بزرگ قصابان دانسته‌اند.
  • جوبری | عبدالرحیم (یا عبدالرحمان) بن عمر دمشقی، ملقب به زین‌الدین (د پس از 663 ق / 1265م)، صاحب کتاب المختار فی کشف الاسرار و هتک الاستار.
  • جوچی | یا جوجی، که نام او را توشی و دوشی هم ضبط کرده‌اند (احتمالاً 580-625 ق / 1184- 1228م)، بزرگ‌ترین پسر از 4 پسرِ چنگیزخان (جوچی، جغتای، اوگتای و تولوی)، از خاتون اول او، بورته فوجین (یا به ضبط وصاف، یسونجین بیکی)، دختر آی نویان، پادشاه قوم قُنقیرات (رشیدالدین، 1 / 443؛ جوینی، 1 / 29؛ وصاف، 558؛ سیفی، 49؛ قس: شبا...
  • جواهری | محمد مهدی بن عبدالحسین بن علی (1900-1997م / 1279-1376ش)، شاعر نوکلاسیک و انقلابی عراقی. لقب شاعر برخاسته از شهرت جد او، شیخ محمد حسن جواهری، صاحب کتاب جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام است.
  • جودت | عبدالله، شاعر، مترجم، فعال سیاسی، اندیشمند، طبیب و ناشر ترکیه‌ای و از بنیان‌گذاران جمعیت اتحاد و ترقی. او در جمادی الاول 1286ق / سپتامبر 1869م در عربگیر ــ قصبه‌ای در ولایت معمورة العزیز که امروزه الازیق نامیده می‌شود و در منطقۀ فلات علیا قرارگرفته است (میدان لاروس، II / 627؛ آق بایراق، 9) ــ در یک خانوادۀ کر...
  • جودی موروری | ابن عثمان مغربی (د 198ق / 814 م)، ادیب و نحوشناس اندلسی. آگاهی ما از زندگی وی بسیار اندک است. ظاهراً نخستین کسی که از جودی یاد کرده، زبیدی (د 379ق / 989م) است و دیگر منابع گفته‌های او را نقل کرده‌اند. جودی از موالی آل یزید بن طلحۀ عَنْبسی است.
  • جود | اصطلاحی اخلاقی، فلسفی، کلامی و عرفانی، به معنای بخشش و دهش. مفهوم جود به تناسبِ کاربردِ آن در زمینه‌های مختلف و بنا بر اطلاقِ آن بر باری تعالى یا بر انسان وجوه مختلفی دارد.
  • جور |
  • جودی خراسانی | عبدالجواد، شاعر مرثیه‌گوی سدۀ 13ق / 19م. برخی او را میرزای جودی هم گفته‌اند، زیرا میرزا لقب عمومی سرایندگانی بود که در آن دوره می‌زیسته‌اند و برخی از آنها با جودی معاصر بوده‌اند؛ از قبیل میرزا عباس علی اختر طوسی (د 1335ق / 1917م) (ساعدی، 10).
  • جودی، کوه | نام جایی در قرآن کریم که در قصۀ حضرت نوح(ع) کشتی او پس از گذر از طوفان بر بالای آن قرار گرفته، و به امن رسیده است. این نام تنها در قرآن کریم در آیۀ 44 از سورۀ هود(11) دیده می‌شود.
  • جودت پاشا | احمد (رجب 1238-2 ذیحجۀ 1313 / مارس 1823- مه 1895م)، دولتمرد، تاریخ‌نگار، حقوقدان و اندیشمند اصلاح‌طلب عثمانی.
  • ابن طربای حارثی | احمد (ح 977-1057ق / 1569-1647م)، از امیران طایفۀ حارثه (از شاخه‌های قبیلۀ طی) که برای مدتی نسبتاً دراز بر منطقۀ لجون (در فلسطین) و جنین فرمانروایی داشت.
  • ابن طقطقی |
  • ابن طراوه | ابوالحسین، سلیمان بن محمد بن طراوه (ح 438- 528ق / 1406-1134م)، ادیب و نحوی عصر ملوک‌الطوائف و مرابطون در اندلس.
  • ابن طراد | ابوالقاسم شرف‌الدین علی بن طراد بن محمد بن علی زینبی هاشمی (462-538ق / 1070-1144م)، راوی، نقیب النقبای بغداد و وزیر مسترشد و مقتفی عباسی.
  • ابن طرارا | ابوالفرج مُعافى بن زکریا بن یحیی نهروانی (7 رجب 305- ذیحجۀ 390 / دسامبر 917- نوامبر 1000)، محدث، مقری، ادیب و فقیه جریری.
  • ابن طلحه، ابوسالم | ابوسالم کمال‌الدین محمد بن طلحة بن محمد بن حسن عَدَوی قرشی (582-27 رجب 652ق / 1186-12 سپتامبر 1254م)، شاعر، قاضی و فقیه شافعی.
  • ابن طلحه، ابوجعفر | ابوجعفر احمد بن محمد بن طلحۀ انصاری (د 631 یا 632ق / 1234 یا 1235م)، کاتب و شاعر اندلسی که از باب انتساب به نیای خود، ابن طلحه نامیده شد (ابن خطیب، 1 / 243).
  • ابن طولون |
  • ابن طفیل | ابوبکر محمد بن عبدالملک بن محمد بن محمد قیسی (د 581ق / 1185م)، طبیب، فیلسوف، شاعر، وزیر و فقیه اندلسی.
  • ابن طملوس | ابوالحجاج یوسف بن محمد (559-620ق / 1164-1223م)، پزشک و فیلسوف اندلسی.
  • ابن طیب |
  • ابن طهمان | ابوسعید ابراهیم بن طهمان بن شعبۀ (شعیب) خراسانی هروی، فقیه، مفسّر، متکلّم و محدّث (د 163ق / 780م).
  • ابن طویر | ابومحمد عبدالسلام بن حسن قیصرانی (525-617ق / 1131-1220م)، تاریخ‌نگار مشهور و از صاحب منصبان عالی‌رتبۀ اواخر عهد فاطمیان مصر. از زندگانی او اطلاع زیادی در دست نیست.
  • ابن طیفور |
  • ابن ظفر | ابوعبدالله، محمدبن عبدالله بن محمد (497-565ق / 1104-1170م)، ادیب، لغوی، مفسر و شاعر.
  • ابن ظافر | جمال‌الدین ابوالحسن علی‌بن ظافر (569-613ق / 1174-1216م)، ادیب، شاعر، مورخ و کاتب دولت ایوبیان.
  • ابن طیب، ابوعبدالله | ابوعبدالله محمد شَرَقی (شرگی، شراگی) ملقب به شمس‌الدین (1110-1170ق / 1698-1757م)، محدث، نحوی، ادیب و مورخ مغربی.
  • ابن ظهیر | ابوعبدالله، محمد بن احمد اِرْبِلی، ملقب به مجدالدین (602-677ق / 1205-1278م)، ادیب، شاعر و فقیه حنفی.
  • ابن ظهیره | عنوان افراد خاندانی از بنی مخروم که در سده‌های 9 و 10ق / 15 و 16م به شهرت رسیدند و در مکه عهده‌دار افتاء، قضا و تدریس بودند.
  • ابن عات | ابوعمر، احمدبن هارون بن احمد بن جعفر بن عات نَفْزی (542-609ق / 1147-1212م)، فقیه مالکی، محدث، ادیب و مورخ اندلسی.
  • ابن طولون، ابوعبدالله | ابوعبدالله، یا ابوالفضل شمس‌الدین محمدبن علی بن احمد (محمد) بن علی بن خمارویه بن طولون دمشقی حنفی (ح 880-12 جمادی الاول 953ق / 1475-11 ژوئیۀ 1546م)، محدث، فقیه، ادیب و مورخ. در صالحیه واقع در دامنۀ کوه قاسیون در نزدیکی دمشق زاده شد (ابن طولون، «الفُلک» 6).

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: