دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اسعار | اَسْعار، جمع‌ سِعر به‌ معنای‌ نرخ‌ كالا، عنوان‌ مسأله‌ای‌ كلامی‌ و فقهی‌ (برای‌ بحث‌ فقهی‌، نک‍ : ه د، تسعیر). متكلمان‌ مسلمان‌ از دیرباز با این‌ مسأله‌ روبه‌رو بودند كه‌ مسبب‌ گرانی‌ و ارزانی‌ نرخها كیست‌؟ آیا این‌ امر تنها از خدا ناشی‌ می‌شود؟ آیا تنها مربوط به‌ انسان‌ است‌؟ آیا اینكه‌ هر دو در آن‌ نقش‌ دار...
  • اسعد افندی | اَسْعَدْ اَفَنْدی‌، محمد (18 ربیع‌ الاول‌ 1204- ربیع‌ الاول‌ 1264ق‌/ 6 دسامبر 1789- فوریۀ 1848م‌)، وقایع‌ نگار، مورخ‌ و از نویسندگان‌ و مترجمان‌ نامدار دولت‌ عثمانی‌. تبار او از روستای‌ مردیوانلی‌ (نردبانلو) از توابع‌ قصبۀ عربگیر واقع‌ در استان‌ مالاتیا یا ملطیه‌ است‌. پدرش‌ احمد به‌ استانبول‌ آمد و ضمن‌ تحصی...
  • اسعد افندی | اَسْعَدْ اَفَنْدی‌، محمد (978-1034ق‌/ 1570- 1625م‌)، شیخ‌ - الاسلام‌، عالم‌ و شاعر دوران‌ عثمانی‌. وی‌ فرزند خواجه‌ سعدالدین‌ مورخ‌ مشهور عثمانی‌ (د 1008ق‌/ 1599م‌) است‌ و از این‌رو، به‌ خواجه‌ زاده‌ نیز شهرت‌ دارد (ثریا، 330؛ «دائرة‌المعارف‌ زبان‌...»، III/ 84). در استانبول‌ زاده‌ شد و نخست‌ نزد پدر به‌ فراگ...
  • اسعد افندی | اَسْعَدْ اَفَنْدی‌، محمد بن‌عبدالله‌بن‌محمد(1119-1192ق‌/ 1707- 1778م‌)، معروف‌ به‌ وصاف‌ زاده‌، هشتاد و دومین‌ شیخ‌ الاسلام‌ عثمانی‌ و معاصر با سلطان‌ عبدالحمید اول‌. وی‌ در استانبول‌ زاده‌ شد. پدرش‌ كه‌ به‌ وصاف‌ اشتهار داشت‌، از تبار شیخ‌ مجدالدین‌ آق‌ حصاری‌ و از معروف‌ترین‌ شیخ‌ الاسلامهای‌ عثمانی‌ بود كه...
  • اسعد افندی | اَسْعَدْاَفَنْدی‌، احمد (1153 - 1230ق‌/ 1740 - 1814م‌)، شیخ‌ الاسلام‌ عثمانی‌ در زمان‌ سلیم‌ سوم‌ (حك 1203-1222ق‌/ 1789- 1807م‌) و محمود دوم‌ (حك 1223- 1255ق‌/ 1808- 1839م‌). پدرش‌ محمد صالح‌ نیز شیخ‌الاسلام‌ دورۀ سلطان‌ مصطفی‌ سوم‌ بود (رفعت‌ افندی‌، 119) و به‌ همین‌ سبب‌ به‌ صالح‌زاده‌ (صالح‌زاده‌ قاضی‌) شه...
  • اسعد افندی | اَسْعَدْاَفَنْدی‌، محمد ( 1096-1166ق‌/ 1685-1753م‌)، ادیب‌، شاعر و شیخ‌ الاسلام‌ حكومت‌ عثمانی‌. وی‌ در خاندانی‌ اهل‌ علم‌ و فضیلت‌ پرورش‌ یافت‌. پدرش‌ ابواسحاق‌ اسماعیل‌ و نیز برادرش‌ هر دو شیخ‌ الاسلام‌ بودند و او به‌ سبب‌ نام‌ پدر به‌ ابواسحاق‌ زاده‌ نیز شهرت‌ داشت‌ (ثریا، 332؛ «دائرةالمعارف‌ زبان‌...1»، E...
  • اسعد بن احمد طرابلسی | اَسْعَدِ بْنِ اَحْمَدِ طَرابُلُسی‌، ابوالفضل‌، نوادۀ ابوروح‌، قاضی‌ و عالم‌ امامی‌ در سدۀ 5 و اوایل‌ سدۀ 6ق‌/ 11 و 12م‌. از تاریخ‌ و محل‌ تولد وی‌ اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌. او شاگرد ابن‌ برّاج‌ (د 481ق‌)، فقیه‌ مشهور امامی‌و همچنین‌ جانشین‌وی‌ بوده‌است‌،از این‌رو،می‌توان‌گفت‌ كه‌ در 481ق‌ دست‌ كم‌ در سنین‌ میان‌...
  • اسعد بن زراره | اَسْعَدِ بْن‌ زُراره‌، ابوامامه‌ (د 1ق‌/ 623م‌)، از اصحاب‌ پیامبر اكرم‌ (ص‌). او از تیرۀ خزرجیان‌ بنی‌ نجّارِ انصار بود (ابن‌ سعد، 3/ 608؛ خلیفه‌، الطبقات‌، 90-91).
  • اسعد پاشا | اَسْعَدْ پاشا، احمد (1244 - 1292ق‌/ 1828 - 1875م‌)، از رجال‌ مشهور لشكری‌ و صدراعظم‌ عثمانی‌ در دورۀ سلطنت‌ سلطان‌عبدالعزیز (1278-1293ق‌/ 1861-1876م‌).
  • اسفار بن شیرویه | اَسْفارِ بْن‌ شیرویه‌ (مق 319ق‌/ 931م‌)، سردار دیلمی‌ كه‌ به‌ حكومت‌ علویان‌ طبرستان‌ پایان‌ داد و برای‌ تشكیل‌ دولتی‌ مستقل‌ كوشید.
  • اسفراین | اِسْفَرايِن‌، شهرستان‌ و شهري‌ در استان ‌خراسان‌.
  • اسفراینی | اِسْفَراینی‌، تاج‌ الدین‌ محمد بن‌ محمد بن‌ احمد (د 684ق‌/ 1285م‌)، مشهور به‌ فاضل‌ و صاحبی‌، ادیب‌ ایرانی‌ عربی‌ نویس‌. از وی‌ آثار متعددی‌ بر جای‌ مانده‌ است‌، اما شگفت‌ آنكه‌ كوچك‌ترین‌ اطلاعی‌ از زندگی‌ وی‌ در دست‌ نیست‌. از آثار او نیز تقریباً هیچ‌ خبری‌ در این‌ باره‌ نمی‌توان‌ برگرفت‌. این‌ بی‌ خبری‌ گو...
  • اسفراینی | اِسْفَراینی‌، ابوالمظفر عمادالدین‌ شاهفور (شهفور) بن‌ طاهر بن‌ محمد(د471ق‌/ 1078م‌)،فقیه‌،اصولی‌،مفسرومتكلم‌.ذهبی‌(18/ 401) و حاجی‌ خلیفه‌ (1/ 268) بر خلاف‌ دیگر منابع‌ (مثلاً نک‍ : صریفینی‌، 393؛ ابن‌ عساكر، 276؛ سبكی‌، 3/ 175؛ فصیح‌، 2/ 192) نام‌ وی‌ را طاهر و نام‌ پدرش‌ را محمد نوشته‌اند و از آنجایی‌ كه‌ ت...
  • اسفراینی | اِسْفَراینی‌، ابومحمد نورالدین‌ عبدالرحمان‌ بن‌ محمد بن‌ محمد كسرقی‌ (4 شوال‌ 639 -717ق‌/ 7 آوریل‌ 1242-1317م‌)، از مشایخ‌ طریقت‌ كبرویه‌ و مؤسس‌ شعبۀ نوریۀ اسفراینیه‌.
  • اسفراینی |
  • اسفراینی |
  • اسفراینی |
  • اسفراینی |
  • اسفرورین | اِسْفَرْوَرين‌، شهري‌ كوچك‌ در بخش‌ بوئين‌زهرا از شهرستان‌ قزوين‌ (استان‌ تهران‌). اين‌ نقطة شهري‌ كه‌ اَسْفَرْوَرين‌ (آدامك‌، 51) و اسپرورين‌ (گلريز، 1/ 985) نيز خوانده‌ مى‌شود، در 35 و 56 عرض‌ و 49 و 45 طول‌ جغرافيايى‌ و در ارتفاع‌ 251 ،1متري‌ از سطح‌ دريا قرار گرفته‌ است‌ ( فرهنگ‌ جغرافيايى‌ آباديها ...، 2...
  • اسفزار | اَسْفِزار، یا اَسْفُزار، نام‌ قدیم‌ ناحیه‌ و شهری‌ در جنوب‌ هرات‌. این‌ نام‌ در حدود العالم‌ (ص‌ 92) به‌ صورت‌ اَسْبُزار (اسبوزار یا اسپوزار) نیز آمده‌ كه‌ به‌ گفتۀ ماركوارت‌ صورت‌ فارسی‌ آن‌ اَسپِزار و برابر فارسی‌ میانۀ (پهلوی‌) آن‌، اَسپِچار به‌ معنی‌ «اسپ‌ چر» یا «چرا گاه‌ اسب‌» است‌ (نک‍ : ص‌ 22).
  • اسفزاری، ابوحاتم | اَسْفِزاری‌، ابوحاتم‌ مظفر بن‌ اسماعیل‌ (د 515ق‌/ 1121م‌)، ریاضی‌دان‌ ایرانی‌ كه‌ در مكانیك‌ و هیأت‌ نیز دست‌ داشت‌.
  • اسفزاری، معین الدین | اَسْفِزاری‌، معین‌الدین‌ محمد زَمچی‌ (د پس‌ از 899ق‌/ 1494م‌)، مورخ‌، مترسل‌، شاعر، خوشنویس‌ و مؤلف‌ كتاب‌ روضات‌ الجنات‌ فی‌ اوصاف‌ مدینۀ هرات‌.
  • اسفند | اِسْفَنْد، یا اسپند، سِپَنْد، نام‌ گیاهی‌ است‌ خودرو، پایدار و همیشه‌ سبز كه‌ در كوه‌ و بیابان‌ و زمینهای‌ كویری‌ می‌روید. نام‌ این‌ گیاه‌ از كلمۀ «سْپِنْته‌» در اوستا گرفته‌ شده‌، و در زبان‌ پهلوی‌ به‌ معنی‌ «افزونیك‌»، یعنی‌ بركت‌ دهنده‌ و مقدس‌ آمده‌ است‌ (نیبرگ‌، II/ 26؛ رایشلت‌، 270 ؛ قس‌: پورداود، 79-80...
  • اسفند | اِسْفَنْد، نام‌ دوازدهمین‌ ماه‌ از سال‌ و سومین‌ ماه‌ از فصل‌ زمستان‌ در سال‌ شمسی‌ در تقویم‌ كنونی‌ ایرانیان‌ و نیز نام‌ پنجمین‌ روز هر ماه‌ شمسی‌ در تقویم‌ ایرانیان‌ باستان‌. این‌ نام‌ مخفف‌ اسفندارمد است‌ كه‌ در پهلوی‌ به‌ صورت‌ سْپَندارْمَد آمده‌، و آن‌ خود از صورت‌ اوستایی‌ سْپَنْتاآرْمَتی‌ امشاسپند موكل...
  • اسفندیار اغلی | اِسْفَنْدْیارْ اُغْلی‌، یا بنی‌ جاندار،از خاندانهای‌ حاكم‌ آسیای‌صغیر كه‌ 174 سال‌ (690 -864ق‌/ 1291-1460م‌) بر ایالتهای‌ قسطمونی‌ و سینوپ‌ - پافلاگونیۀ سابق‌ - در ساحل‌ غربی‌ دریای‌ سیاه‌ فرمان‌ راندند.
  • اسفی |
  • اسفیجاب |
  • اسلام | اِسْلام‌، یكی‌ از ادیان‌ توحیدی‌ كه‌ از حدود 610 م‌ به‌ وسیلۀ حضرت‌ محمد(ص‌)، در مكه‌ تبلیغ‌ گردید و با گسترشی‌ سریع‌ و چشم‍گیر، در فاصله‌ای‌ كمتر از نیم‌ قرن‌، دین‌ غالب‌ بر بخش‌ وسیعی‌ از آسیا و افریقا گشت‌. پیروان‌ این‌ دین‌ مسلِم‌ یا مسلمان‌ خوانده‌ می‌شوند.
  • اسلام آباد | اِسْلام‌ آباد، نام‌ چند شهر و ناحيۀ هند در دورۀ زمامداري‌ مسلمانان‌. كهن‌ترين‌ مأخذ دربارۀ نام‌ اسلام‌ آباد در هند مربوط به‌ سدۀ 9ق‌/ 15م‌ و حكومت‌ خلجها در مالوه‌ است‌ كه‌ قلعه‌اي‌ را، نزديك‌ هوشنگ‌ آباد در مركز هند، بدين‌ نام‌ می‌خوانده‌اند (كرمانی‌، 29-30؛ دي‌، اوپندرانات‌، 97 -96 ؛ فرشته‌، 2/ 243- 244). م...
  • اسلام آباد | اِسْلام‌آباد، پايتخت‌ جديد جمهوري‌ اسلامی‌ پاكستان‌. اين‌ شهر كه در نزديكی‌ راولپندي‌ قرار دارد، در اكتبر 1959/ مهر 1338 به‌ جاي‌ شهر كراچی‌ به‌ عنوان‌ پايتخت‌ پاكستان‌ برگزيده‌ شد و در فوريۀ 1960 نام‌ اسلام‌ آباد براي‌ آن‌ انتخاب‌ گرديد (ذبيح‌، 241؛ نلسن‌، 147 ؛ اردو...، 2/ 702-703).
  • اسلام آباد | اِسْلام‌ آباد (اننت‌ ناگ‌)، شهر و ناحيه‌اي‌ در استان‌ كشمير جنوبی‌، در جنوب‌ شرقی‌ درۀ كشمير در شمال‌ سلسله‌ جبال‌ پير پنجال‌ در 43 و 47 عرض‌ شمالی‌ و 75 و 12 طول‌ شرقی‌.
  • اسلام آباد غرب | اِسْلام‌آبادِ غَرْب‌، نام‌ شهرستان‌ و شهر مركز آن‌ واقع‌ در استان‌ كرمانشاه‌.
  • اسلام شهر | اِسْلام‌ شَهْر، شهر و شهرستانی‌ به‌ همين‌ نام‌ در استان‌ تهران‌.
  • اسلام گرای | اِسْلام‌گِراي‌، نام‌ چندتن‌ از خانها و خان‌زادگان‌مسلمان‌ دودمان‌ چنگيزي‌ «گِراي‌» از نسل‌ جوچی‌ كه‌ از سدۀ 9 تا 12ق‌/ 15 تا 18م‌ در شبه‌ جزيرۀ كريمه‌ فرمان‌ می‌راندند:
  • اسلام و ایمان |
  • اسلامبول |
  • اسلامیه | اِسْلاميّه‌، شهر كوچكی‌ در بخش‌ مركزي‌ شهرستان‌ فردوس‌ (استان‌ خراسان‌). نام‌ پيشين‌ اين‌ شهر باغستان‌ بود ( فرهنگ‌ جغرافيايی‌ آباديها...، 5) كه در سرشماري‌ 1355ش‌ به‌ اسلاميه‌ تبديل‌ يافت‌ ( فرهنگ‌ آباديها...، 21/ 201). اين‌ شهر در 34 و 10 عرض‌ جغرافيايی‌ و 58 و 15 طول‌ شرقی‌ (مفخم‌ پايان‌، 1/ 54)، در ارتفاع...
  • اسلم خان کشمیری |
  • اسلی | اِسْلی‌، يا ايسلی‌، رودي‌ در شرق‌ مغرب‌ (مراكش‌) كه‌ به‌ علل‌ تاريخی‌ و سياسی‌ شهرت‌ يافته‌ است‌. اين‌ رود كه‌ از كوههاي‌ مغاز در نواحی‌ مرزي‌ ميان‌ مغرب‌ و الجزاير سرچشمه‌ می‌گيرد، مسافتی‌ حدود 100 كم را از جنوب‌ غربی‌ وَجده در دشتهاي‌ اَنجاد به‌ سوي‌ شمال‌ شرقی‌ طی‌ می‌كند و پس‌ از عبور از وادي‌ مويله‌ به‌ ...
  • اسلیمی | اِسْلیمى، یكى از 7 طرح اصلى در نگارگری سنتى ایران (نک‍ : نویدی، روضةالصفات، 50). اسلیمى را نمودار تجریدی درخت، به ویژه تاك دانسته‌اند كه با گردشها و پیچشهای پى در پى و هماهنگ شاخه‌های آراسته به برگها و نیم برگها و گرههای آن از پایه‌ای كه بند اسلیمى خوانده مى شود، مى روید و با آهنگ منظم و ساختار چشم نوازی كه م...
  • اسم | اِسْم، نام‌کردن، علامت و نشانه، نام و عنوان و آوازه یا کلمه‌ای که بدان چیزی یا کسی را می‌خوانند. این موضوع در 3 بخش بررسی شده است: 1. اسم در زبانهای ایران باستان و ایرانی میانه، 2. اسم در دستور زبان فارسی، 3. اسم در دستور زبان عربی (این بخش پیش‌تر در دبا آمده است):
  • اسم | اِسْم‌، يكی‌ از اقسام‌ سه‌گانۀ كلمه در دستور زبان‌ عربی‌ (اسم‌، فعل‌ و حرف‌). عالمان‌ صرف‌ و نحو بيش‌ از دو قسم‌ ديگر كلمه‌ به‌ بررسی‌ و تعريف‌ اسم‌ پرداخته‌اند. نخستين‌ اشاره‌اي‌ كه‌ به‌ اسم‌ شده‌، همان‌ است‌ كه در روايت‌ ابوالاسود دؤلی‌ (ه م‌) در قرن‌ 1ق‌/ 7م‌ آمده‌ است‌ (نك‍ : ه‍ د، 5/ 188). چند دهه‌ پس‌ ا...
  • اسماء | اَسْماء (د 73ق‌/ 692م‌)، دختر ابوبكر بن‌ ابی‌ قحافه‌ از صحابۀ پيامبر(ص‌)، از نخستين‌ گروندگان‌ به‌ اسلام‌ و نيز راوي‌، مشهور به‌ ذات‌النطاقين‌. در 27 پيش‌ از هجرت‌ در مكه‌ زاده‌ شد (ابن‌ عساكر، 10؛ ابن‌ اثير، علی‌، 5/ 392؛ نووي‌، 2/ 329). وي‌ در كودكی‌ در مكه‌ به دعوت‌ پدر خويش‌ ابوبكر اسلام‌ آورد و هجدهمين‌ ...
  • اسماء بن خارجه | اَسْماءِ بْن‌ خارِجه‌ (د 82ق‌/ 701م‌)، از اشراف‌ و بزرگان‌ كوفه‌. آگاهيهاي‌ مربوط به‌ خاندان‌ اسماء براي‌ درك‌ سرگذشت‌ و مواضع‌ او در برابر حوادث‌ كوفه در سالهاي‌ ميانی‌ سدۀ 1 ق‌ بسيار مهم‌ است‌. وي‌ از قبيلۀ بنی‌ فزاره‌ بود (كلبی‌، جمهرۀ...، 434). پدرش‌ خارجۀ بن‌ حِصن‌ در 9ق‌/ 631م‌ پس‌ از غزوۀ تبوك‌ در شمار...
  • اسماء بنت عمیس | اَسْماءْ بِنْت‌ عُمَيْس‌ (د پس‌ از 40ق‌/ 660م‌)، از زنان‌ صحابی‌. پدرش‌ عميس‌ بن‌ مَعَد، از قبيلۀ قحطانی‌ بنی‌ خثعم‌ بن‌ انمار و مادرش‌ هند دختر عون‌ بن‌ زهير حِميري‌ بود (كلبی‌، 1/ 356، 358).
  • اسماء بنت یزید | اَسْماءْ بِنْت‌ يَزيد (د پس‌ از 60ق‌/ 680م‌)، يكی‌ از زنان‌ صحابه‌ كه‌ خطابۀ او نزد پيامبر اكرم‌(ص‌) شهرتی‌ ويژه دارد.
  • اسماء و احکام | اَسْماءْ وَ اَحْكام‌، عنوان‌ يكی‌ از مسائل‌ كلامی‌ است‌ كه‌ متكلمان‌ دربارۀ آن‌ بحثهاي‌ مهم‌ و مفصلی‌ كرده‌اند و غالب‌ كتابهايی‌ كه در زمينۀ علم‌ كلام‌ نوشته‌ شده‌، از اين‌ بحث‌ خالی‌ نيست‌. منظور از «اسماء» اين‌ است‌ كه‌ وصفهايی‌ چون‌ ايمان‌، كفر، معصيت‌، طاعت‌، ظلم‌، عدل‌، جور و فسق‌ بر چه‌ مسما و موصوفی‌ د...
  • اسماء و صفات | اَسْماءْ وَ صِفات‌، دو اصطلاح‌ در علم‌ كلام‌ كه‌ مراد از آن‌ نامها و صفتهاي‌ ذات‌ باري‌ است‌. مباحث‌ مربوط به‌ اسماء و صفات‌ در طول‌ تاريخ‌ كلام‌ و عرفان‌، مسيري‌ پر فراز و نشيب‌ را طی‌ كرده‌ است‌؛ به‌ نحوي‌ كه‌ فارغ‌ از اين‌ تحول‌ تاريخی‌، به دست‌ دادن‌ تعريفی‌ فراگير براي‌ مفاهيم‌ اين‌ دو اصطلاح‌ در دوره‌ها...
  • اسماءالله |
  • اسماعیل | اِسْماعيل‌، شهري‌ در استان‌ (اُبلاست‌) ادسا در جمهوري‌ اوكرائين‌. نام‌ اين‌ شهر در زبان‌ روسی‌ ايزمائيل‌ و در زبان‌ مولداويايی‌ سمريل‌، سميل‌ و نيز سيميل‌ بوده‌ كه‌ از واژۀ اسلاوي‌ زمی‌ به‌ معناي‌ مار و يا اژدها مشتق‌ شده‌ است‌. اين‌ واژه‌ همچنين‌ عنوانی‌ براي‌ برخی‌ اميران‌ و اشراف‌ مولداوي‌ بوده‌ است‌ (EI2,...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: