دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اسماعیل (ع) | اِسْماعيل‌ (ع‌)، فرزند ابراهيم‌ خليل‌ (ع‌)، پيامبري‌ الهی‌ كه‌ ميان‌ مسلمانان‌ به‌ عنوان‌ ذبيح‌ شناخته‌ می‌شود و نسب‌ پيامبر اكرم‌(ص‌) بدو می‌رسد. نام‌ وي‌ در منابع‌ اسلامی‌ غالباً عجمی‌ و مركب‌ از دو واژۀ «اسمع‌» و «ايل‌» (به‌ معناي‌ «خدايا بشنو») دانسته‌ شده‌ است‌ و گفته‌اند كه‌ ابراهيم‌(ع‌) به‌ هنگام‌ درخو...
  • اسماعیل انقروی |
  • اسماعیل اول صفوی | اِسْماعيل‌ اَوَّل ‌صَفَوي‌ (سلـ 907 -930ق‌/ 1501-1524م‌)، نخستين‌ پادشاه‌ سلسلۀ صفويه‌، ملقب‌ به‌ ابوالمظفر بهادر خان‌ حسينی‌ فرزند سلطان‌ حيدر و نوادۀ دختري‌ اوزون‌ حسن‌ آق‌ قويونلو.
  • اسماعیل بن احمد سامانی | اِسْماعيل‌ بْن‌ اَحْمَدِ سامانی‌، ابوابراهيم‌ (شوال‌ 234- صفر 295ق‌/ 849 -907م‌)، امير سامانی‌ و بنيان‌گذار دولت‌ بزرگ‌ سامانيان‌. اطلاعات‌ ما دربارۀ احوال‌ اسماعيل‌ ، خاصه‌ پيش‌ از مرگ‌ برادرش‌ امير نصر، بيشتر مبتنی‌ بر تواريخ‌ محلی‌ و دودمانی‌ ايران‌، به‌ويژه‌ تاريخ‌ بخاراي‌ نرشخی‌ است‌، اما آثاري‌ چون‌ وفي...
  • اسماعیل بن اسحاق ازدی |
  • اسماعیل بن بلبل | اِسْماعیل بن بُلْبُل‌، ابوالصقر (مق جمادی‌ الاول‌ 278/ اوت‌ 891)، از دیوانیان‌ و وزرای‌ خلفای‌ عباسی‌ در سدۀ 3ق‌.
  • اسماعیل بن جعفر | اِسْماعیل‌ بْن‌ جَعْفَر، فرزندارشدامام‌جعفرصادق‌(ع‌) كه‌ خلفای‌ فاطمی‌ و امامان‌ اسماعیلی‌ وی‌ را جد خود و جانشین‌ بر حق‌ امام‌ صادق‌(ع‌) می‌دانند و اعتقاد به‌ امامت‌ او سرآغاز جدایی‌ شاخۀ اسماعیلیه‌ از شیعیان‌ امامی‌ است‌. اصطلاح‌ اسماعیلیه‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از فرق‌ شیعی‌ برگرفته‌ از نام‌ اوست‌.
  • اسماعیل بن خلف | اِسْماعیل‌ بْن‌ خَلَف‌، ابوطاهر اسماعیل‌ بن‌ خلف‌ بن‌ سعید بن‌ عمران‌ انصاری‌ سَرَقُسطی‌ اندلسی‌ (د 455ق‌/ 1063م‌)، مُقری‌، ادیب‌ و عالم‌ مالكی‌ مصر. كنیۀ او را ابوالطیب‌ نیز نوشته‌اند (ذهبی‌، 1/ 341). برپایۀ انتساب‌ او به‌ سَرَقُسطه‌ و اندلس‌، چنین‌ می‌نماید كه‌ اصل‌ او از آن‌ دیار بوده‌ باشد (زاهد، 5). وی‌ ...
  • اسماعیل بن سبکتگین | اِسْماعیل‌ بْن‌ سَبُكْتَگین‌ (د پس‌ از 389ق‌/ 999م‌)، برادر محمود غزنوی‌ و رقیب‌ او در آغاز حكومت‌ كه‌ پس‌ از مرگ‌ پدر یك‌ چند در غزنه‌ فرمان‌ راند.
  • اسماعیل بن عبدالله بن عبدالرحیم |
  • اسماعیل بن قاسم |
  • اسماعیل بن نجید |
  • اسماعیل بن نوح | اِسْماعیل‌ بْن‌ نوح‌، ابو ابراهیم‌ منتصر (مق 395ق‌/ 1005م‌)، آخرین‌ امیر سامانی‌.
  • اسماعیل بن یسار | اِسْماعیل‌ بْن‌ یسار، ابوفائد نسایی‌، شاعر شعوبی‌ اواخر سدۀ 1 و اوایل‌ سدۀ 2ق‌ (د پیش‌ از 130ق‌/ 748م‌). اسماعیل‌ با 178 بیتی‌ كه‌ به‌ او نسبت‌ داده‌اند و عمدتاً در اغانی‌ ابوالفرج‌ اصفهانی‌ گرد آمده‌، آنچنان‌
  • اسماعیل پاشا نشانچی | اِسْماعیل‌ پاشا نِشانْچی‌ (مق 1101ق‌/ 1690م‌)، صدراعظم‌ سلطان‌ سلیمان‌ دوم‌ عثمانی‌. تاریخ‌ تولد اسماعیل‌ دانسته‌ نیست‌، اما از آنجا كه‌ هنگام‌ مرگ‌، 70 ساله‌ بوده‌ (عثمان‌زاده‌، 114)، می‌توان‌ گفت‌ كه در حدود سال‌ 1031ق‌ متولد شده‌ است‌. از خانواده‌ و تبار وی‌ نیز هیچ‌ آگاهی‌ در دست‌ نیست‌. او اصلاً از قصبۀ ...
  • اسماعیل پاشا، خدیو | اِسْماعیل‌ پاشا، خَدیو (17 رجب‌ 1245 - 5 رمضان‌ 1312ق‌/ 12 ژانویۀ 1830- 2 مارس‌ 1895م‌)، دومین‌ پسر ابراهیم‌ پاشا (ه م‌) و پنجمین‌ والی‌ مصر از خاندان‌ محمدعلی‌ پاشا و نخستین‌ حاكم‌ آنجا كه‌ رسماً عنوان‌ «خدیو» گرفت‌.
  • اسماعیل جلایر | اِسْماعیل جَلایر، از نگارگران‌ صاحب‌ سبك‌ دورۀ ناصری‌. وی‌ نخست‌ از شاگردان‌ دارالفنون‌ بود و سپس‌ به‌ استادی‌ همین‌ مدرسه‌ رسید (معیرالممالك‌، 277؛ كریم‌زاده‌، 1/ 77).
  • اسماعیل حقی بروسوی | اِسْماعیل‌ حَقّی‌ بُروسَوی‌، (یا اسكداری‌، اسكوداری‌) (1063 - 1137ق‌/ 1653- 1725م‌)، مفسر، شاعر و از مشایخ‌ فرقۀ جَلوتیه‌. كنیۀ او ابوالفدا، نام‌ پدرش‌ مصطفی‌ و جدش‌ بایرام‌ قاووش‌ پسر شاه‌ خدابنده‌ بود. پدر اسماعیل‌ در استانبول‌ می‌زیست‌ و یك‌ سال‌ پیش‌ از تولد وی‌ به‌ سبب‌ آتش‌ گرفتن‌ خانه‌ و از هم‌ پاشیدگی...
  • اسماعیل حقی عالیشان | اِسْماعیل‌ حَقّی عالیشان‌ (1288-1363ق‌/ 1871-1944م‌)، ادیب‌، سیاستمدار، زندگی نامه‌نویس‌ و مترجم‍‍‌ معاصر ترك‌. نام‌ او با پسوند الدم‌ نیز آمده‌ است‌ (نك‍ : اوزگه‌، III/ 1351؛ «دائرةالمعارف‌ دیانت‌»، XI/ 21).
  • اسماعیل دوم صفوی | اِسْماعیل‌ دُوُّم‌ صَفَوی‌، ابوالمظفر شاه‌ اسماعیل‌ دوم‌ (سلـ 984- 985ق‌/ 1576-1577م‌)، فرزند دوم‌ شاه‌ طهماسب‌ اول‌، و سومین‌ فرمانروای‌ صفوی‌.
  • اسماعیل شهید | اِسْماعیل‌ شَهید، محمد اسماعیل‌ (1193- ذیقعدۀ 1246ق‌/ 1779- مۀ 1831م)‌)، فرزند عبدالغنی و نوادۀ شاه‌ ولیالله دهلوی‌، از علمای‌ هند و یكی از رهبران‌ مسلمان‌ در مبارزه‌ با سیكهای‌ تندرو. وی‌ به‌ شاه‌ اسماعیل‌ نیز شهرت‌ داشت‌.
  • اسماعیل صبری | اِسْماعیل‌ صَبْری‌ (1270-1341ق‌/ 1854-1923م‌)، شاعر مصری‌. وی‌ پس‌ از به‌ پایان‌ رساندن‌ تحصیلات‌ در زادگاه‌ خود قاهره‌، به‌ فرانسه‌ رفت‌ و پس‌ از اخذ لیسانس‌ حقوق‌ در 1879م‌ به‌ مصر بازگشت‌ و در وزارت‌ دادگستری‌ به‌ قضا مشغول‌ شد. در 1896م‌ استانداری‌ اسكندریه‌ را بر عهده‌ گرفت‌ و پس‌ از آن‌ بار دیگر به‌ كار...
  • اسماعیل صدقی |
  • اسماعیل صفا | اِسْماعیل‌ صَفا (1284- 1319ق‌/ 1867-1901م)‌)، ادیب‌ و شاعر ترك‌. پدر وی‌ محمد بهجت‌ (1244- 1295ق‌/ 1828- 1878م‌) شاعری‌ از مردم‌ طرابوزان‌، و مأمور عالی رتبۀ حكومت‌ عثمانی در مكۀ معظمه‌ بود و اسماعیل‌ در دوران‌ خدمت‌ پدرش‌ در آن‌ شهر زاده‌ شد (اینال‌، 1552 ؛ بانارلی، 997). برخی از منابع‌ تاریخ‌ تولد وی‌ را 18...
  • اسماعیل عادلشاه |
  • اسماعیل نقاشباشی اصفهانی | اِسْماعیل‌ نَقّاشْباشی اِصْفَهانی (یا محمد اسماعیل‌)، از نگارگران‌ پركار و صاحب‌ سبك‌ و فرنگی ساز در نقاشی روغنی (زیرلاكی) و آبرنگ‌ سدۀ 13ق‌/ 19م‌. كسانی او را برادر كهتر آقا نجف‌علی اصفهانی نقاش‌ نامدار قلمدان‌ و قاب‌ آینه‌ میدانند (سپهرم‌، 25)، اما كریم‌ زاده‌ به‌ استناد قبالۀ ازدواج‌ دختر آقانجف‌ موجود در ...
  • اسماعیل، امام زاده | اِسْماعيل‌، اِمام‌زاده‌، بقعۀمتعلق‌ به‌يكی‌ از اعقاب ‌امام‌ حسن‌(ع‌) در اصفهان‌. سلسله‌ نسب‌ اسماعيل‌ در كتيبۀ بقعه‌ ذكر شده‌ است‌ (نك‍ : گدار، 139 ؛ قس‌: جابري‌، 186). جايگاه‌ امام‌زاده‌ اسماعيل‌ در تاريخ‌ عالم‌آراي‌ عباسی‌ محلۀ «كليار» نوشته‌ شده‌، و صورت‌ كلمه‌ حاكی‌ از اين‌ است‌ كه‌ به‌ نحوي‌ با اطلاق‌ كن...
  • اسماعیل، مولای | اِسْماعيل‌، مولاي‌، ابوالنصر المظفر بالله‌ ابن‌ محمد شريف‌ بن‌ علی‌ شريف‌ حسنی‌ علوي‌ طالبی‌ (1056-27 رجب‌ 1139ق‌/ 1646- 9 مارس‌ 1727م‌)، از اشراف‌ سجلماسه‌ (سرهنگ‌، 86؛ بستانی‌، 13/ 290؛ زركلی‌، 1/ 324) و دومين‌ سلطان‌ از شرفاي‌ فلالی‌ و از مشهورترين‌ فرمانروايان‌ علوي‌ مراكش‌. در برخی‌ نسب‌نامه‌ها و مآخذ نا...
  • اسماعیلی | اِسْماعیلی، ابوبكر احمد بن‌ ابراهیم‌ بن‌ اسماعیل‌ جرجانی (277- اول‌ رجب‌ 371ق‌/ 890 -31 دسامبر 981م)‌)، محدث‌ و فقیه‌ شافعی. نیای‌وی‌اسماعیل‌،خود از راویان‌بود و سهمیدر تاریخ ‌جرجان‌ (ص‌ 129-130) از وی‌ مستقلاً نام‌ برده‌ است‌ (نیز نك‍ : اسماعیلی، 2/ 577). پدرش‌ به‌ تحصیل‌ فرزند عنایتی تام‌ داشت‌ و ظاهراً خود...
  • اسماعیلیه | اِسْماعیلیه‌، استان‌، شهر و كانالی در مصر:
  • اسماعیلیه | اِسْماعیلیه‌، یكی از فرق‌ شیعه‌ كه در اواسط قرن‌ 2ق‌/ 8م‌ پدیدار گشت‌ و سپس‌ به‌ شاخه‌ها و گروههایی چند منقسم‌ شد. اسماعیلیان‌، همچون‌ شیعیان‌ امامی، امامت‌ را به‌ نص‌ میدانستند، اما در بارۀ سلسلۀ امامان‌ پس‌ از امام‌ صادق‌ (ع‌)، با دیگر پیروان‌ آن‌ امام‌ دچار اختلاف‌ گشتند. این‌ فرقه‌ نام‌ خود را از اسماعیل‌...
  • اسمر | اَسْمَر، عبدالسلام‌ بن‌ سلیم‌ فیتوری‌ (ربیع‌الاول‌ 880 - رمضان‌ 981/ ژوئیۀ 1475 - ژانویۀ1574)،عارف‌ و احیاكنندۀطریقۀ عروسیه‌ (ه م‌). لقب‌ «اسمر»به‌گفتۀ خود عبدالسلام‌ به‌سبب‌ شب‌ زنده‌داریهایش‌ در عبادت‌ به‌ او داده‌ شده‌ است‌ (برمونی، 86 -87)؛ برخی نیز گفته‌اند وی‌ را از آن‌رو اسمر نامیدند كه‌ پوست‌ چهره‌اش‌...
  • اسمره | اَسْمَره‌، پایتخت‌ جم‍‍هوری‌ افریقایی اریتره‌. این‌ شهر در 15 و 20 عرض‌ شم‍الی و 38 و 55 طول‌ شرقی در منتهیالیه‌ شم‍ال‌ فلات‌ اریتره‌ و 64 كیلومتری‌ جنوب‌ غربی بندر مصوّع‌ قرار گرفته‌ است‌ و 325 ،2متر از سطح‌ دریا ارتفاع‌ دارد و بزرگ‌ترین‌ شهر اریتره‌ محسوب‌ میشود (صبی، 261 ؛ بریتانیكا، میكرو؛ كلیر...؛ «دائرۀ...
  • اسمیث | اِسْمیث‌، مارگارت (1884-1970م‌/ 1263- 1348ش‌)، از نخستین زنان خاورشناس انگلستان كه در معرفی اسلام و تصوف به ویژه احوال‌، آثار و عقاید برخی از بزرگان صوفیه سهم بسزایی داشته است‌.
  • اسنا | اِسْنا، شهری كهن در جنوب مصر علیا و ساحل غربی رود نیل‌. این شهر در 25 و 17 عرض شم‍الی و 30 و 14 طول شرقی، میان ارمنت و ادفو ، و در 42 كیلومتری جنوب ارمنت و حدود 53 كیلومتری جنوب غربی الاقصُر (لوكسور) و 50 كیلومتری شم‍ال ادفو و 44 كیلومتری جنوب شهر باستانی طیبه (ثیبه‌) قرار دارد ( بستانی، 13/ 341، 343؛ خوری‌، ...
  • اسناد | اِسْناد، اصطلاحی در علوم حدیث و آن رسانیدن سخن است به گویندۀ آن با واسطۀ شم‍اری از راویان‌، و بر زنجیرۀ تشكیل شده از راویان تا پیامبر(ص‌) یا دیگر بزرگان دین «سلسلۀ اِسناد» اطلاق میگردد.
  • اسنوی | اِسْنَوی‌، ابو محمد عبدالرحیم بن حسن بن علی قرشی اموی‌، ملقب به جم‍‍ال‌الدین (704-772ق‌/ 1305-1370م‌)، محدث‌، فقیه شافعی مذهب و ادیب مصری‌. حسینی كنیۀ او را ابوعبدالله آورده است (ص 236).
  • اسهام | اَسْهام‌، جم‍‍ع سهم به معنی بخش و حصّه‌، اما در معنی خاص‌، اصطلاحی است مالی در دولت عثمانی در مفهوم اوراق قرضه و اسناد خزانه كه به صورت تعهد نامه‌، اسكناس و یا مقرری سالانه واگذار می‌شد. اسهام در اوایل سلطنت مصطفی سوم (ح 1171-1187ق‌/ 1757-1773م‌) رواج یافت‌.
  • اسواری | اَسْواری‌، علی (د 240ق‌/ 854م‌)، متكلم معتزلی و مؤسس فرقۀ اسواریه‌. چنین می‌نماید كه او مانند ابوعیسی اسواری منسوب به گروهی از ایرانیان بودند كه در بصره ساكن شدند و در آن دیار به اَساوِره شهرت یافتند (یاقوت‌،1/ 268؛ ابن‌منظور، ذیل‌سور؛ بستانی، 13/ 352)، چنانكه ابن حزم نیز او را بصری خوانده است (5/ 64).
  • اسواریه |
  • اسوان | اَسْوان‌، استان و شهری كهن و نیز سدی عظیم در مصر. این نام در منابع مختلف به صورتهای گوناگون‌، از جم‍‍له اُسْوان (ابن عبدالحكم‌، 6، 9؛ اصطخری‌، المسالك‌...، 39؛ یاقوت‌، 1/ 269؛ ابن خلكان‌، 1/ 163؛ قلقشندی‌، 1/ 118)، سوان (سهراب‌، 17؛ خوارزمی، 8؛ یاقوت‌، همانجا) و اصوان (خانجی، 9(1)/ 266؛ ضرار، 58) نیز آمده است...
  • اسود بن یزید نخعی | اَسْوَدِ بْن یزیدِ نَخَعی، ابوعمرو یا ابوعبدالرحمان (د 75ق‌/ 694م‌)، از تابعین مشهور كوفه و یكی از زهّاد ثمانیه‌.
  • اسود بن یعفر | اَسْوَدِ بْن یعْفُر، ابوجراح یا ابونهشل‌، از قبیلۀ بنوتمیم‌، شاعر جاهلی كه گاه اعشی نَهشَلی خوانده می‌شود. نام پدر او یعفُر (به ضم یاء) نیز یاد شده است (ابن سلام‌، 33؛ ابوزید، 24؛ ابوالفرج‌، 13/ 15). روایات‌، او را گاه در میان قبایل گوناگون عرب‌، و گاه در دربار شاهان حیره و غسان نشان داده‌اند كه پیوسته‌، به م...
  • اسود عنسی | اَسْوَدِ عَنْسی، اسود بن كعب بن عوف (مقـ 11ق‌/ 632م‌)، از بزرگان یمن كه داعیۀ پیامبری داشت‌. از زندگی او آگاهی اندكی در دست است و آنچه میدانیم نیز، مربوط به اواخر ایام پیامبر اكرم (ص‌) و دعوی پیامبری اسود و جنگهای ردّه است كه با افسانه‌ها درآمیخته است‌.
  • اسود غندجانی | اَسْوَدِ غُنْدِجانی، ابومحمد حسن بن احمد اعرابی، معروف به غندجانی (د بعد از 430ق‌/ 1039م‌)،نسب‌شناس و لغت‌دان‌.نزدیك‌ترین منبع به زمان او، نزهۀ الالباء ابن انباری در سدۀ 6ق است كه در آن چند سطری به او اختصاص یافته است (ص 250-251). مهم‌ترین منبع‌، معجم‍‍ الادباء یاقوت است كه روایاتش را همۀ نویسندگان پس از او ت...
  • اسک | اِسِك‌، شهری‌ در سرزمین‌ تاریخی‌ اسلاونیا در شرق‌ جمهوری‌ كرواسی‌. نام‌ این‌ شهر در زبان‌ صربو - كروات‌ به‌ صورت‌ اُسی‌یك‌، در زبان‌ مجاری‌ اسك‌، در آلمانی‌ اِسِگ‌ و در تركی‌ اوسك‌ آمده‌ است‌ (2 EI؛ لطفی‌ پاشا، 414؛ پچوی‌، 1/ 152؛ صولاق‌ زاده‌، 453؛ اولیا چلبی‌، 6/ 178؛ راسم‌، 1/ 217؛ اوزون‌ چارشیلی‌، II/ 480...
  • اسکاف | اِسْكاف‌، ناحیه‌ای‌ در نزدیكی‌ رود نهروان‌، میان‌ بغداد و واسط . ابن‌ خردادبه‌ اسكاف‌ و نهروان‌ سفلی‌ را یكی‌ از بخشهای‌ (طسوج‌) پنجگانۀ استان‌ «بازیجان‌ خسرو» در خاور دجله‌ برمی‌شم‍ارد (ص‌ 6). قدامۀ بن‌ جعفر این‌ استان‌ را «اَرندین‌ كِرْد» نامیده‌ است‌ (ص‌ 235؛ نیز نک‍ : لسترنج‌، 80).
  • اسکافی |
  • اسکافی، ابوالفضل | اِسْكافی‌، ابوالفضل‌ جعفر بن‌ محمود (د محرم‌ 268/ اوت‌ 881)، وزیر دورۀ عباسی‌. از نسبت‌ او پیداست‌ كه‌ از اسكاف‌، ناحیه‌ای‌ میان‌ بغداد و نهروان‌ (نک‍ : یاقوت‌، 1/ 252) برخاسته‌، و ظاهراً بعدها نیز در آنجا ساكن‌ بوده‌ است‌. از دو بیتی‌ كه‌ جاحظ (2/ 58) از خالد بن‌ یزید كاتب‌ (د 269ق‌)دربارۀ اسكافی‌ نقل‌ كرده‌...
  • اسکافی، ابوالقاسم | اِسْكافی‌، ابوالقاسم‌ علی‌ بن‌ محمد (د ح‌ 343ق‌/ 954م‌)، دیوان‌ سالار و ادیب‌ عصر سامانی‌. به‌ گفتۀ ثعالبی‌ در یتیمۀ الدهر، اسكافی‌ از مردم‌ نیشابور بود و نخست‌ در همانجا دانش‌ اندوخت‌، فنون‌ ادب‌ را نزد حسن‌ بن‌ مهرگان‌، از بزرگ‌ترین‌ استادان‌ ادب‌ آن‌ دیار فرا گرفت‌ و یك‌ چند در یكی‌ از دستگاههای‌ دیوانی‌ ب...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: