دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • توروس | توروس، رشته کوهی در جنوب ترکیه. این رشته‌کوه به طول 560 کمـ‍ ، به موازات سواحل شمالی دریای مدیترانه از جنوب استان اسپارتا تا استان آدانا کشیده شده است (نک‍ ‍: «اطلس...1»، 130؛ کلمبیا2). دنبالـۀ توروس، رشتـه کـوه آنتــی ـ توروس است که به سمت شرق پیش می‌رود و به فلات ارمنستان می‌پیوندد. ارتفاع رشته‌کوه آنتی تور...
  • توزر | تَوزَر، نام استان و شهری در تونس:
  • توس |
  • توزی | تَوَّزی، ابومحمد عبدالله بن محمد بن هارون، راوی و لغت‌شناس سدۀ 3ق/ 9م. وی را گاه توَّجی و یا به اشتباه، ثَورِی نیز خوانده‌اند (ابوحیان توحیدی، الامتاع، 3/ 13؛ سیوطی، المزهر، 2/ 407؛ بغدادی، هدیه، 1/ 440). نسبت وی به شهر تَوَّز (یا تَوَّج) از توابع فارس می‌رسد (یاقوت، بلدان، 1/ 894). او از موالی قریش بود، به ه...
  • توزلا | توزْلا، استان (کانتون) و شهری در بوسنی و هرزگوین:
  • توریه |
  • التوسل الی الترسل |
  • توشیح | یکی از اصطلاحات بلاغی و از جمله صنایع بدیع لفظی. این واژه به معنی حمایل بستن و مجازاً به معنی زیور بستن است و در اصطلاح بیرون آوردنِ بیتی، یا قطعه شعری، نامی، لقبی، و یا جمله‌ای که بیانگر معنایی باشد، از دل یک نوشته، یا یک سروده. بدین‌ترتیب که نویسنده یا شاعر، ضمن نوشته یا سرودۀ خود، حروف یا کلماتی درج کند که...
  • توفیق، تخلص | توفیق، تخلص چند شاعر پارسی‌‌گوی که در ایران و شبه‌قارۀ هند، در سده‌های 11-13ق/ 17-19م می‌زیستند:
  • توفیق، محمد افندی | توفیق، محمد افندی (شعبان 1259-1311/ سپتامبر 1843-1893)، تاریخ‌نویس، روزنامه‌نگار و طنزنویس و شاعر اواخر دولت عثمانی. وی در استانبول به‎دنیا آمد (آکون، 291). پدرش، مصطفى آغا ینی‌چری سابق، مأمور گمرک، و مادرش نیز کنیزی آزادشده بود (IA, XII (1)/ 212). تحصیلات توفیق به جز 4 سال (از 1269ق/ 1853م) در مدرسۀ رشدیه، م...
  • توسل | تَوَسُّل، اصطلاحـی در فـرهنگ اسلامـی نـاظر بـه جستـن وسیله‌ای برای جلب رضای خداوند. مفهوم توسل به حسب ماهیت خود، ارتباط نزدیکی با مفهوم شفاعت دارد و به همین سبب، بسا بحث از آن با مبحث شفاعت گره خورده است. توسل در میان فِرَق و اصناف مسلمانان، طی قرون مفهومی رایج بوده است، اما به خصوص نزد شیعۀ امامیه و تا انداز...
  • توفیق | توفیق، از مشهورترین نشریات فکاهی ایران. این نشریه در 3 دورۀ انتشاراتی و در طول 50 سال (1301-1351ش/ 1922-1972م)، توانست با استفاده از زبان طنز، کاریکاتورهای زنده و نقد مهم‌ترین مسائل سیاسی ـ اجتماعی، در قالب هفته‌نامه، ماهنامه و سالنامه، مخاطبان بسیاری را در میان طبقات مختلف اجتماعی فراهم آورد:
  • توفیق پاشا | توفیقْ پاشا، محمد توفیق (1268- 1309ق/ 1852-1892م)، پسر ارشد اسماعیل پاشا و ششمین والی مصر از خاندان محمدعلی پاشا و دومین فرمانروای مصر که عنوان «خدیو» داشت. او از 1296ق/ 1879م بر سرزمینهای نوبه (بخشی از شمال شرقی افریقا که قسمت عمدۀ آن اکنون جزو سودان است)، سودان، کوردوفان و دارفور نیز استیلا یافت.
  • توغ | توغ، شعار یا عَلَمی مخصوص‌تجمعات و تظاهرات آیینی ـ مذهبی شیعیان ایران. شیعیان در ایام سوگواری و ماههای محرم و صفر در پای توغ گرد می‌آیند و سینه می‌زنند و آن را با خود همراه عَلَم و علامتهای دیگر در گذرها و محله‌ها می‌گردانند. در مواقع دیگر سال نیز آن را در تکیه، حسینیه، قهوه‌خانه، یا خانۀ یکی از بزرگان محله ن...
  • توقات | توقات (به ترکی توکات)،نام شهری در شمال ترکیه. این شهر با 154،133 تن جمعیت (1385ش/ 2006م) مرکز استانی به همین نام، در شمال آناتولی مرکزی در قسمت درونی بخش میانی منطقۀ دریای سیاه واقع است (نقشه...، نیز نک‍ : «فرهنگ...»). یشیل ایرماق و کلکیت چای از رودهایی هستند که در این استان جریان دارند (IA, XII/ 400). آب و ه...
  • توقیع، خط |
  • توقیع، دیوان |
  • توقیفی، اسماء | توقیفی، اَسْماء، از اصطلاحات علم کلام که به بررسی معیار نام‌گذاری باری تعالى اختصاص دارد.
  • توکلی دده | تَوَکُّلیْ دَده، از دراویش مولوی‌ بوسنی در سدۀ 11ق/ 17م. نام، سال تولد و مرگ او معلوم نیست. توکلی دده نیز تخلص شعری او ست (خانجی، 43). با توجه به اینکه شاگردش، دبرلی وجدی، در 1080ق/ 1669م وفات کرده است، می‌توان نتیجه گرفت که توکلی دده در نیمۀ نخست سدۀ 11ق می‌زیسته است. بوگدانویچ وفات او را 1035ق حدس زده است (...
  • توگو | توگو، کشوری در غرب افریقا. این کشور با 785،56 کم‍ـ 2 مساحت و 236،399،5 تن جمعیت (1385ش/ 2007م) از شمال به کشور بورکینافاسو، از شرق به بنین، از غرب به غنا و از جنوب به خلیج گینه در اقیانوس اطلس محدود است. توگو کشوری مستطیل شکل است و طول آن از شمال به جنوب 550 کمـ‍ و عـرض آن میـان 40 تـا 130 کمـ‍ متغیر است («فر...
  • تولدو |
  • تولی | تولُی، یا تولوی، آخرین و کوچک‌ترین پسر چنگیزخان از همسر نخست و خاتون‎بزرگ او بورته‎اوجین (فوجین). نام تولی در برخی از منابع عربی، طولی ضبط شده است (نک‍ : قلقشندی، 1/ 308؛ ابن خلدون، 7/ 725). تلوی/ تُلی در زبان مغولی به معنای آینه و صفحۀ فلزی است (لسینگ، 821؛ دورفر، I/ 274).
  • تولد | تَوَلُّد، اصطلاحی کلامی، به معنای پدید آمدن فعلی از فعل دیگر. این اصطلاح در نظام کلامی معتزله شکل گرفته و پرداخته شده است و متکلمان دیگر، جز امامیه، تنها به نقد و یا رد آن پرداخته‌اند (جوینی، 206-207؛ نسفی، 682؛ فخرالدین، 152؛ تفتازانی، 4/ 272-273؛ جرجانی، 8/ 59-61).
  • تولا و تبرا | تَوَلّا وَ تَبَرّا، یا تولی و تبری (در عربی: تَوَلّی و تَبَرُّء)، دو اصطلاح در کلام اسلامی.
  • تومان |
  • توماس آکویناس | توماسْ آکویناس، فیلسوف و حکیم الٰهی (د 1274م/ 623ق). وی در میان سالهای 1224-1226م در منطقۀ آکوینو در نزدیکی شهر ناپل متولد شد؛ پس از طی تحصیلات مقدماتی در دانشگاه ناپل، در 1244م به فرقۀ دومینیکیان پیوست و پس از آن، برای ادامۀ تحصیل راهی پاریس شد. توماس در دانشگاه پاریس نزد آلبرت کبیر الٰهیات آموخت و بعدها خود...
  • توما | توما، نـقـولا (1269- 1323ق/ 1853 - 1905م)، ادیـــب، روزنامه‌نگار، حقوق‌دان و وکیل دعاوی برجستۀ لبنانی. مهم‌ترین شرح حالی که از او باقی مانده، همان است که جرجی زیدان (د 1332ق/ 1914م) نگاشته است. وی ظاهراً در صیدا (یا صور) درست هنگامی که پدرش دچار ورشکستگی و فقر شده بود، زاده شد (نک‍ : المقتطف، 30/ 38؛ زیدان، 2...
  • تومان | تومان، از واحدهای کهن شمارش،‌ اصطلاحاً عنوان ‌دسته‌های بزرگ نظامی، برخی درجات و مناصب لشکری، و دسته‌ای از تقسیمات کشوری. این واژه به صورتهای تومن، تمان، تُمن و تومانه نیز در منابع آمده است. برخی از محققان تومان را اصلاً واژه‌ای ترکی ـ مغولی (برهان...، 1/ 535؛ معین، 1/ 535؛ قدری، ذیل واژه)، و بعضی دیگر ریشۀ آن...
  • تون |
  • تونس | تونِس، کشوری در شمال افریقا واقع در کرانه‎های جنوبی دریای مدیترانه و نام پایتخت آن کشور.
  • تومنی | تومَنی، ابومعاذ، از متکلمان مرجئه. گزارشی از حوادث زندگی وی در دست نیست، جز آنکه از مردم تومن (روستایی در مصر) بوده (نک‍ : یاقوت، 1/ 896-897) که گویا بعدها در بصره می‌زیسته است (نسفی، 438). او را رئیس فرقه‌ای به نام تومنیه ــ از فرقه‌های مرجئه ــ دانسته‌اند (بغدادی، 203؛ پزدوی، 252؛ شهرستانی، 1/ 144). در این ...
  • تونسی |
  • تهافت التهافت |
  • تهامه | تِهامه، دشتی ساحلی و پست در امتداد دریای سرخ در غرب شبه جزیرۀ عربستان. این دشت وسیع و مستطیلی‌شکل از خلیج عقبه در جنوب اردن تا تنگۀ باب‌المندب در جنوبی‌ترین نقطـۀ یمن امتداد دارد. دشت تهامـه با بیش از 000،2 کم‍ درازا از شرق به رشته کوههای سراة (با جهت شمال غربی ـ جنوب شرقی) و از غرب به کرانه‌های دریای سرخ محد...
  • تویسرکان | تویْسِرْکان، شهرستان و شهری به همین نام در استان همدان:
  • تهامی | تِهامی، ابوالحسن علی بن محمد (مق‍ 416ق/ 1025م)، شاعر نامدار عرب در عصر عباسی. از تاریخ تولد و احوال زندگی او در دوران کودکی چیزی دانسته نیست. او از زادگاه خود تهامه (ﻫ م) به شام مهاجرت کرد و بیشتر عمر خود را در آنجا گذراند (نک‍ : باخرزی، 1/ 115؛ ابن عساکر، 43/ 220-221).
  • تهافت الفلاسفه | تَهافُتُ الْفَلاسِفه، کـتـابـی از ابـوحـامـد محمـد غـزالـی (د 505 ق/ 1111م) در نقد آراء فیلسوفان و در واقع در رد فلسفه. این کتاب که در نیمۀ نخست سدۀ 9ق/ 15م به زبان عبری ترجمه شد و همچنین مطالب آن از طریق ترجمۀ تهافت التهافت ابن رشد به زبان لاتینی راه یافت، از همان دوران در نزد اندیشمندان دینی و غیردینی اروپا...
  • تهانوی، اشرف علی | تَهانَوی، اشرف علی بن عبدالحق (5 ربیع‌الآخر 1280- رجب 1362ق/ 19 سپتامبر 1863- ژوئیۀ 1943)، خطیب، مفسر، مصلح و نویسندۀ پرکار حنفی که در شبه قارۀ هند به حکیم الامت شهرت دارد.
  • تونی | تونی، عبدالله بن محمد تونی بُشروی (د ربیع‌الاول 1071/ نوامبر 1660)، فقیه اخباری اهل خراسان. او در تون خراسان (فردوس کنونی) متولد شد و در کتابهای اصول شیعه گاه از او با عنوان فاضل تونی یاد شده است (قمی، 2/ 127؛ نیز نک‍ : صاحب جواهر، 9/ 292؛ شیخ انصاری، 2/ 598). ظاهراً نخستین بار وحید بهبهانی (د 1205ق/ 1791م) ک...
  • تهانسر | تَهانِسَر، یا تَهانیسَر، شهری در شمال هند و از مراکز مذهبی هندوها. در منابع اسلامی از این شهر با نامهای تاینسر (گردیزی، 391)، و تهانیسر (ابوالفضل علامی، 3/ 341)، و تانیشر (عتبی، 335) یاد شده است. تهانسر در°29 و´59 عرض شمالی و °76 و´50 طول شرقی، بر کنار رود سرسوتی1 در شرق پنجاب و جنوب شرقی سرهند بر سر راه این ...
  • تهانوی، محمداعلی | تَهانَوی، محمد اعلى بن علی بن محمد حامد صابر فاروقی حنفی هندی (زنده در 1158ق/ 1745م)، فقیه و قاضی تهانه و نویسندۀ دائرة المعارف دو زبانۀ عربی ـ فارسی کشاف اصطلاحات الفنون. نام و نسب او را در منابع به صورتهای گوناگونی همچون محمد علاء بن علی، محمد بن علاء و یا محمد علی بن اعلى نیز آورده‌اند (واندیک، 328؛ زیدان،...
  • تهانیسری، جلال الدین | تَهانیسَری، جلال ‌الدین محمد بن محمود (894-989ق/ 1489-1581م) از صوفیان و مروجان طریقۀ چشتیۀ صابریه در هند، و مهم‌ترین مرید و خلیفۀ شیخ عبدالقدوس گنگوهی (د 944ق/ 1537م).
  • تهانیسری، احمد | تَهانیسَری، احمد بن محمد (د 820 ق/ 1417م)، از صوفیان برجستۀ طریقۀ چشتیه، و عالم و شاعر سدۀ 9ق/ 15م در هند. احمد در تهانیسر ــ منطقه‌ای در شمال هند ــ به دنیا آمد و در همان‌جا پرورش یافت (صدیق حسن، 3/ 220؛ آزاد، 38؛ زبیداحمد، 242). وی از قاضی عبدالمقتدر بن رکن‌الدین شریحی علوم ظاهری را فرا گرفت و در فقه، اصول ...
  • تهذيب الاخلاق | تَهْذیبُ الْاَخْلاق، عنوانی که اهل فلسفه به بسط اخلاق یونانی در دورۀ اسلامی داده‌اند. اصطلاح تهذیب الاخلاق در بسیاری از نوشته‌های صوفیان و عارفان نیز به معنای اصلاح نفس آمده است (مثلاً نک‍ : ابن عربی، 12/ 555-556؛ غزالی، 3/ 60-61)، اما تهذیب الاخلاق به معنای دقیق آن از عنوان نخستین کتابهایی گرفته شده است که ف...
  • تهانيسری، نظام الدين | تَهانیسَری، نظام ‌الدین بن عبد الشکورِ عمری (فاروقیِ) بلخی (د 1024 یا 1036ق/ 1615 یا 1627م)، برادرزاده، داماد و جانشینِ جلال‌الدین تهانیسری و از مشایخ چشتیۀ صابریه. نسب او به خلیفۀ دوم، عمر می‌رسید و نسبت عمری و فاروقی او نیز از همین روی است. دربارۀ کودکی و جوانی او اطلاعاتی در دست نیست. تنها می‌توان گفت که و...
  • تهذيب الاحکام | تَهْذیبُ الْاَحْکام، عنوان مجموعه‌ای در احادیث فقهی از ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (د 460ق/ 1068م)، سومین کتاب از کتب اربعۀ امامیه. از شیخ طوسی به عنوان فقیهی برآمده از محفل متکلمان بغداد، انتظار نمی‌رفت که به گردآوری مجموعه‌ای حدیثی دست یازد؛ با این‌همه، موضع او در قبال حجیت اخبار آحاد، اقتضا داشت تا وی مباحث ا...
  • تهذيب الاخلاق و تطهير (يا طهارة) الاعراق | تَهْذیبُ الْاَخْلاقِ وَ تَطْهیرُ (یا طَهارَةُ) الْاَعْراق، رساله‌ای به زبان‌ عربی در اخلاق فلسفی از فیلسوف و مورخ، ابوعلی احمدبن محمد مسکویۀ رازی (د 421ق/ 1030م). این رساله در شمار آثار مهمی است که در جهان اسلام از منظری فلسفی به علم اخلاق نگریسته‌اند (ارکون، 226- 228).
  • تهران، مسجد شاه |
  • تهران، مسجد امام | تِهْران، مَسْجِدِ اِمام، که در متونِ هم‌زمان با نامهای مسجد شاه، جامع جدید، و جامع سلطانی نیز از آن یاد شده، در حاشیۀ شمالی بازار تهران واقع است.
  • تهرانی | تِهْرانی، حاج میرزاحسین (1230-1326ق/ 1815-1908م)، پسر میرزا خلیل، از فقها و مراجع بزرگ تقلید، و از حامیان برجستۀ نهضت مشروطۀ ایران. او در نجف زاده شد. پدرش میرزا خلیل علاوه بر آنکه از اطبای مشهور زمان خود بود، در علوم اسلامی نیز دستی قوی داشت و نزد دانشمندان و فقیهانی چون سیدعلی طباطبایی و میرزای قمی تحصیل کر...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: