دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • امکان |
  • ام صبیان | اُمِّ صِبْیان، یا ام الصبیان، نام نوعی بیماریِ مخصوص كودكان در طب قدیم، همچنین نام مادینه دیوی خیالی و موهوم كه دشمن نوزادان و كودكان، و رباینده و آزار دهندۀ آنان پنداشته می‌شده است:
  • امکان و وجوب، برهان |
  • امکان اشرف | اِمْكانِ اَشْرَف، مفهومی در فلسفۀ اسلامی، به ویژه در مكتب اشراق و بینشهای فلسفیِ برخاسته از آن كه در شمار یكی از قواعد فلسفی درآمده، و نزد فیلسوفان متأثر از بینش اشراقی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این فیلسوفان از این قاعده همچون وسیله‌ای برای حل برخی مسائل دشوار دیگر بهره گرفته‌اند. مضمون قاعدۀ امكان اشرف ...
  • ام الکتاب | اُمُّ الْكِتاب، یكی از كتابهای مقدس و سرّی اسماعیلیان منطقۀ جیحون علیا در آسیای مركزی كه به زبان فارسی نوشته شده، و عمدۀ مطالب آن را پاسخهایی تشكیل می‌دهد كه امام محمدباقر (ع) در جواب پرسشهای شاگردان خود گفته است. ام‌الكتاب در اصل یك اصطلاح قرآنی است كه 3 بار در قرآن به كار رفته است (آل عمران/ 3/ 7؛ رعد/ 13/ ...
  • ام المؤمنین | اُمُّ الْمُؤْمِنین، لقبی كه در فرهنگ اسلامی به طور مشترك بر همسران پیامبر (ص) اطلاق گردیده است. این لقب از مضمون آیۀ 6 سورۀ احزاب (33) گرفته شده است كه ضمن بیان حق پیامبر اكرم (ص) بر مؤمنان، می‌فرماید: « ... همسران او مادرانِ ایشان (مؤمنان) هستند». در واقع با نزول این آیۀ شریفه، مسلمانان موظف گشتند تا در مناس...
  • امور عامه |
  • ام نعسان | اُمِّ نَعْسان، یكی از جزایر دهگانۀ بحرین. این جزیره با 93/ 18 كمـ2 مساحت از لحاظ وسعت دومین جزیره، در میان جزایر بحرین است (اسعدی، 1/ 360؛ بلگریو، 140؛ كتاب سبز، 2). جزیرۀ ام نعسان به شكل مستطیل از شمـال به جنوب بـه طول 4 كمـ و عرض حدود 200‘ 3 متر در كنارۀ غربی بحرین و ساحل شرقی عربستان و در فاصلۀ 800‘1 متری ...
  • امور حسبی |
  • اموی، جامع |
  • اموال | اَمْوال، اصطلاحی در فقه اسلامی كه به مباحثی دربارۀ جمع و خرج داراییهای عمومی می‌پردازد. در سده‌های نخست اسلامی، آثاری مستقل در این موضوع به رشتۀ تحریر درآمده است.
  • امویان |
  • اموی | اُمَوی، عزالدین محمد بن عبدالسلام بن اسحاق بن احمد، لغوی و فقیه مالكی مصر در سده‌های 8 و 9 ق. او اهل محله از نواحی مصر (بین فسطاط و اسكندریه، نک‍ : سمعانی، 5/ 216) بود كه در قاهره سكنى گزید و در همان شهر به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. آخرین اطلاع از حیات اموی، مربوط به سال 798 ق است. اما برپایۀ دانسته‌ها از ش...
  • امهات سفلی |
  • اموی | اُمَوی، یعیش بن ابراهیم بن یوسف بن سماك اموی اندلسی، ریاضی‌دان مسلمان سدۀ 8 ق/ 14م. كنیۀ او را شاگردش عبدالقادر مقدسی، ابوالبقاء (نک‍ : سعیدان، 7)، اما حاجی خلیفه ابوعبدالله آورده است (2/ 1569).
  • امید همدانی | اُمیدِ هَمَدانی، محمدرضا، ملقب به قزلباش خان (د 1159ق/ 1746 م)، از شعرای پارسی‌گوی هند در سدۀ 12 ق.
  • امیدیه | اُمیدیّه، بخش و شهری واقع در شهرستان بندر ماهشهر استان خوزستان.
  • امیدی تهرانی | اُمیدیِ تِهْرانی، ارجاسب، ملقب به سعدالدین و ركن‌الدین (864- 929 ق/ 1460-1523 م)، فرزند شیخعلی تهرانی، شاعر قصیده‌سرا و پزشك معاصر شاه اسماعیل اول صفوی. وی در تهران به دنیا آمد (سام میرزا، 173) و در اوایل جوانی به شیراز رفت و در محضر جلال‌الدین دوانی (830- 908ق)، به فراگیری علوم، از جمله طب پرداخت و از استاد ...
  • امیرآخور |
  • امیرآباد | اَمیرْآباد، از بخشهای دوگانۀ شهرستان دامغان واقع در استان سمنان. تا چندی پیش روستای امیرآباد مركز بخش صیدآباد بود. بر اثر گسترش و اهمیتی كه پیدا كرد، نام بخش نیز به امیرآباد تغییر یافت و صیدآباد امروزه مركز دهستان قهاب صرصر از دهستانهای سه گانۀ امیرآباد است ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها ... ، 14، 106-107؛ آمارنام...
  • امیر | اَمیر، عنوانی عمومی كه بر بعضی از صاحب منصبان عالی رتبۀ كشوری و لشكری اطلاق می‌شد. امیر به معنای فرمانده، فرمانروا یا حاكم از ریشۀ «امر» عربی به معنای «فرمان دادن»، با ریشۀ «اَمَر» عبری به معنای «گفتن، فرمودن» مطابقت دارد (فایرابند، 21؛ نیز نک‍ : ایرانیكا). «امیر» گاه معادل است با: بیگ، آقا، سالار، زعیم، والی...
  • امیر ارسلان | اَمیرْ اَرْسَلان، قصه‌ای عامیانه كه در دورۀ قاجار و پیش از 1309ق/ 1892م نوشته شده است (یوسفی، 2/ 9). این اثر زاییدۀ تخیل میرزا محمدعلی نقیب‌الممالك، نقال‌باشی دربار قاجار و نوشتۀ فخرالدوله (د 1309ق)، دختر محبوب ناصرالدین شاه است. بدین ترتیب كه نقیب الممالك برای آرامش ناصرالدین شاه، هر شب كنار بستر او حاضر می‌...
  • امیر تیمور |
  • امیر پازواری | اَمیرِ پازَواری، شاعر نامدار طبری‌گوی مازندرانی كه در حدود سده‌های 11-12 ق/ 17- 18 م می‌زیسته است. او خود را در سروده‌هایش كل امیر (كربلایی امیر) خوانده (نک‍ : كنزالاسرار ... ، 1/ 130، ترانۀ 2)، و در تذكره‌ها و روایات شفاهی از او به نامهای امیر مازندرانی و شیخ العجم یاد شده است (همان، 1/ 124؛ هدایت، 68). شهرت...
  • امیر الامرا | اَمیرُ الْاُمَرا، عنوان بالاترین منصب نظامی، فرمانده عالی، نایب یا قائم مقام فرمانروا كه گاه به صورت میرمیران یا امیر امیران نیز به كار رفته است.
  • امیرالجیوش بدرالجمالی |
  • امیر خسرو دهلوی |
  • امیرخان | اَمیرْخان، امیرالدوله محمد افغان (1181-1250 ق/ 1767-1834 م)، رهبر مقتدر گروهی از طایفۀ پتان افغان و مؤسس امیرنشین تونْک در هند مركزی (راجستان كنونی). امیرخان، پسر حیات خان در سمبهل واقع در مرادآباد رهیلكهند به دنیا آمد (نک‍ : EI2).
  • امیر چقماق | اَمیرْ چَقْماق، جلال‌الدین شامی، مشهور به امیرچقماق (د ح 840 ق/ 1436 م)، از امیران دورۀ تیموری و فرمانروای نامدار یزد. وی اصلاً از عربهای شام و ازجمله امیران و سرداران مشهور الناصر ناصرالدین فرج، سلطان مملوك مصر و شام بود. پس از نبردی كه میان امیر تیمور و الناصر فرج روی داد و به شكست سلطان مملوك انجامید، امیر...
  • امیرالحاج | اَمیرُ الْحاج، عنوانی برای سرپرست كاروان راهیان حج كه به صورتهـای امیر الركب (نک‍ : فاسی، 260، 290)، امیرالموسم (دارمی، 434) و امام الحاج (مالك، 1/ 400، 404) نیز آمده است. از دیدگاه شیعیان، سرپرستی حج از شئون امامت است و پیامبر(ص) اولین امام حج بوده‌اند و علی (ع) و امامان پس از وی، جانشینان او هستند (نک‍ : كل...
  • امیر حسینی | اَمیرْ حُسِینی، ركن‌الدین حسین بن عالم بن ابی الحسن حسینی غوری هروی (د 16 شوال 718 ق/ 11 دسامبر 1318م)، از مشایخ طریقۀ سهروردی و شاعر بزرگ هرات، متخلص به حسینی. از او به امیرحسینی سادات و امیرسیدحسینی نیز یاد شده است (اصیل‌الدین، 43؛ دولتشاه، 167). سال ولادت امیرحسینی به روشنی دانسته نیست، اما از برخی اشارات ...
  • امیرخیزی | اَمیرْخیزی، اسماعیل (1294-1385ق/ 1877-1966م)، فرزند محمدتقی، متخلص به گرامی و هنر، شاعر، ادیب، محقق، مورخ، عضو فرهنگستان و از رجال نهضت مشروطیت ایران.
  • امیر سلاح | اَمیرِ سِلاح، عنوانی برای یكی از چند امیرِ صاحب نفوذ در سازمان اداری ـ سیاسی دولت مملوكان مصر. وظیفۀ رسمی امیر سلاح نگهداری و حمل ابزار جنگی ویژۀ سلطان برای میدان نبرد و نیز حضور رسمی در جشنها نظیر عید قربان بود. بدین‌سبب، او را سلاحدار، و آن منصب را «سلاحداریه» نیز می‌خواندند (قلقشندی، 4/ 18، 5/ 456، 462؛ مق...
  • امیرعلی، سید |
  • امیرعلیشیر نوایی |
  • امیرشاهی سبزواری | اَمیرْ شاهیِ سَبزِواری، آق ملك بن ملك جمال‌الدین فیروزكوهی سبزواری (د 857 ق/ 1453 م)، متخلص به شاهی، از شاعران دورۀ تیموری كه در خوشنویسی، نگارگری و موسیقی نیز مهارت داشته است. وی در سبزوار زاده شد و نسبش به سربداران آن دیار می‌رسد (دولتشاه، 321؛ علیشیر، 23؛ خواندمیر، 4/ 18) و از خواهرزادگان خواجه علی مؤید (م...
  • امیرالکبیر |
  • امیرک بیهقی | اَمیرَكِ بِیْهَقی، ابوالحسن احمد بن محمد (د شوال 448/ دسامبر1056)، از دیوان‌سالاران غزنوی. وی از خاندان مشهور و متنفذ عنبریان بیهق بود كه دبیران و عالمان معروفی از آن برخاستند. نیای او، ابوزكریا عنبری از محدثان به شمار می‌آمد (بیهقی، علی، 119-120) و برادر امیرك خواجه ابونصر دبیر به روزگار غزنویان صاحب برید ری...
  • امیر مجلس | اَمیرِ مَجْلِس، عنوانِ منصبی در دستگاه سلجوقیان آسیای صغیر و سپس سلاطین مملوك مصر. «امیر» به معنای فرمانده سپاه است؛ چه، امیر مجلس در واقع بر هزار سرباز فرماندهی داشت و بدین‌سبب، او را از «امرای هزاره» می‌شمردند (قلقشندی، 4/ 19؛ ابن‌دواداری، 9/ 309، 358؛ برای تفصیل، نک‍ : ه‍ د، استادالدار). اولین اشاره به «ام...
  • امیر کلا | اَمیرْكَلا، شهر كوچكی از توابع شهرستان بابل واقع در استان مازندران. این شهر در شمال شهر بابل و در 43 كیلومتری غرب ساری بر سر راه اصلی بابل به بابلسر قرار گرفته است ( فرهنگ جغرافیایی ایران، 3/ 26؛ آمارنامه، 1372 ش، 71).
  • امیر معزی |
  • امیرالمسلمین | اَمیرُالْمُسْلِمین، عنوان فرمانروایان سلسلۀ مرابطون در شمال افریقا و اندلس. دربارۀ زمان و چگونگی برگزیده شدن این عنوان از سوی آنان اختلاف است. به گزارش ابن عذاری (4/ 27- 28) و نویسندۀ الحلل الموشیة (ص 29) چون فتوحات و دامنۀ نفوذ و قلمرو امیریوسف ابن تاشفین (حك‍ 480-500 ق/ 1087-1107 م) مؤسس این دولت، فزونی گرف...
  • امیرالمؤمنین |
  • امیر نظام گروسی |
  • امیرکبیر | اَمیرْكَبیر، محمدتقی فراهانی (1222- 1268ق/ 1807-1852م)، سیاستمدار و صدر اعظم عهد ناصرالدین شاه قاجار. وی در هزاوه در اطراف فراهان دیده به جهان گشود (آدمیت، امیركبیر ... ، 19؛ اقبال آشتیانی، میرزا تقی خان ... ، 1). برخی به وی نسبت سیادت داده، و خاستگاه خانوادۀ او را كرمانشاه دانسته‌اند (اورسل، 263؛ بروگش، 1/ 2...
  • امین احمد رازی |
  • اناپه | اَناپه، دژی كهن و شهری ساحلی واقع در كرانۀ شمال شرقی خلیج اناپۀ دریای سیاه در مجاورت سرزمین چركسها (آدیگه‌ایها) و غرب منطقۀ كراسنودار قفقاز در كنار رودخانۀ بوگور. با نگاهی به نقشۀ دریای سیاه، محل شهر اناپه به صورت نیم‌دایره‌ای به نظر می‌رسد كه در دریا پیش رفته است. آدیگه‌ایها این قسمت از ساحل را به همین اسم ـ...
  • امین | اَمین، اصطلاح و عنوانی دیوانی در نظام اداری بخشهایی از جهان اسلام، به‌ویژه در تشكیلات مالی و اداری دولت عثمانی. در این تشكیلات صاحبان مناصب متعددی را امین می‌نامیدند كه با عنوانهایی نظیر مباشر، محرّر و كاتب ایالت و ولایت نیز خوانده می‌شدند (اینالجیك، مقدمه، 19، حاشیۀ 84). همچنین به صاحبان منصب تحریر یعنی به ك...
  • امیری فیروزکوهی | اَمیریِ فیروزْكوهی، كریم (1288-1363ش/ 1909-1984م)، فرزند مصطفى قلی منتظم‌الدوله، متخلص به امیر، شاعر و ادیب معاصر. وی در فرح‌آباد فیروزكوه به دنیا آمد (امیری، دیوان، 1/ نه). نیاكان او از روزگار كریم خان زند تا اواخر حكومت قاجار، از امیران سپاه و سران لشكر بودند و «امیر» جزء اول نام آنان بود (همان، 1/ نه ـ یاز...
  • امین، محسن | اَمین، محسن (1284-1371 ق/ 1867-1952 م)، فرزند عبدالكریم عاملی، فقیه و عالم اصلاح‌گرای امامی در شام. او در خاندانی مشهور از سادات در قریۀ شقرا از جبل عامل لبنان زاده شد؛ پس از آموزشهای مقدماتی در همانجا، منطق، نحو و بیان را در براغیث جبل عامل فراگرفت و سپس در بنت جُبیل از درس موسى شراره، استادی برآمده از نجف، ...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: