دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • تحمل حدیث | تَحَمُّلِ حَدیث، اصطلاحی در علوم حدیث که ناظر به گونۀ پیوستگی میان هر راوی و شیخ در سلسلۀ اِسناد حدیث است.
  • تحلیل و ترکیب | تَحْلیلْ وَ تَرْکیب، نـام دو عمل در منطق و ریاضیات دوران باستان و دوران اسلامی. موضوع تحلیل کشف تعریف یک مفهوم یا کشف روش اثبات یک قضیه یا شیوۀ ترسیم یک شکل هندسی است
  • تحول* |
  • تخت طاووس | تَخْتِ طاووس، تخت سلطنتی جواهرنشان معروف دورۀ قاجار. این‌ تخت‌ به‌ دستور فتحعلی‌شاه قاجار(سل‍‍ 1212-1250ق / 1797-1834م) زیر نظر محمدحسین خان صدر اصفهانی و به دست هنرمندانی از رسته‌های گوناگون هنری چون جواهرتراش...
  • تخت فولاد | تَخْتِ فولاد، تنها گورستان باقی‌مانده از قبرستانهای متعدد دوران اسلامی شهر اصفهان. این گورستان با قدمتی حداقل از سدۀ 4ق / 10م تا کنون در جنوب شرقی شهر در کنار زاینده‌رود گسترده است
  • تخت مرمر | تَخْتِ مَرْمَر، تختی بزرگ و تراشیده از سنگ مرمر، برجامانده از دورۀ قاجار. این تخت در بنایی به نام «ایوان تخت مرمر» که در 1173ق / 1760م به دستور کریم‌خان زند...
  • تخت و میل* |
  • تخته حوضی* |
  • تخلخل و تکاثف | تَخَلْخُل وَ تَکاثُف، دو اصطلاح در فلسفۀ طبیعی به‌معنی رقیق شدن و غلیظ شدن. تخلخل و تکاثف در لغت به معنای کاهش و افزایش پیوستگی میان ذرات چیزی است
  • تخلص | تَخَلُّص، به دو مفهوم در ادب فارسی به کار رفته است: 1. از صنایع معنوی در دانش بدیع؛ 2. نام مستعار یا لقب شعری شاعر که در برخی از انواع شعر به ویژه در مقطع غزل ذکر می‌شود.
  • تخیل* |
  • تخییل | تَخْییل، در لغت به معنی به خیال انداختن یا خیال‌انگیزی است و در اصطلاح ادب و بلاغت، گونه‌ای خاص یا هرگونه تصرفات خیالی و شاعرانه در معانی است که نتیجۀ آن برانگیختن خیال در خوانندگان و شنوندگان است.
  • تدبیر* |
  • تدبیر منزل | تَدْبیرِ مَنْزِل، دومین شاخۀ حکمت عملی در فلسفۀ مشائی که موضوع آن چگونگی ادارۀ امور خانه و نحوۀ مشارکت مرد با زن و فرزند و خدمتکار است.
  • تدلیس | تَدْلیس، اصطلاحی در فقه و حقوق به‌معنای فریفتن دیگری و ترغیب او به ‌انجام دادن عمل حقوقی.کاربرد این‌ اصطلاح در عقود و به‌طور خاص، در بیع و نکاح است. تدلیس بسته به موارد آن ممکن است از طریق «فعل»، «قول» و یا «سکوت» تحقق یابد.
  • تخت خوانی* |
  • تخطئه و تصویب | تَخْطِئه وَ تَصْویب، اصطلاحی در کلام و اصول فقه برای دو نظریۀ متقابل در داوری نسبت به حاصل اجتهاد. این اصطلاح ابتدا از سوی متکلمان اعم از امامی، معتزلی و اشعری در نوشته‌های کلامی یا در آثار مربوط به اصول فقه ایشان طرح شد...
  • تخت، حساب* |
  • تحویل | تَحْویل، به‌معنای تغییر موقعیت یک جرم سماوی از برجی به برج دیگر در منطقة البروج و تبدیل سال کهنه به سال نو. تحویل سال مشتق از مفهوم این واژه در اصطلاحات نجومی است.
  • تخاری | تُخاری، زبانی منسوخ و شاخه‌ای مستقل از خانوادۀ زبانهای هند و اروپایی که در ترکستان [منطقۀ خودمختار اویغوری سین‌کیانگ در شمال غربی چین امروز] تکلم می‌شده است.
  • تخارستان | تُخارِسْتان، یا طخارستان، سرزمینی کهن و نام ولایتی در خراسان بزرگ در نخستین سده‌های اسلامی، واقع در امتداد کرانه های جنوبی جیحون علیا و وسطا.
  • تخت‌جمشید | تَخْتِ جَمْشید، پرآوازه‌ترین و برجسته‌ترین محوطۀ باستانی تاریخی ایران که با نام یونانی‌اش «پرسه‌پولیس» شهرتی عالم‌گیر دارد.
  • تذروی ابهری | تَذَرْویِ اَبْهَری، از شاعران پارسی‌گوی شبه قارۀ هند در سدۀ 10ق / 16م. موطن اصلی او ابهر است، ولی گروهی وی را از قزوین می‌دانند (احمدعلی، 404؛ آذر، 229).
  • تدمیری | تُدْمیری، ابوالعباس احمد بن عبدالجلیل (د ۵۵۵ق / ۱۱۶۰م)، ادیب. اصلش از تدمیر اندلس بود و در المریه نشو و نما یافت و نزد بزرگانی همچون ابوعلی صدفی، ابومحمد ابن عطیه و ابومحمد زهری دانش آموخت
  • تدمیر | تُدْمیر، ناحیه (کوره)ای در جنوب شرقی اندلس در روزگار امویان. نام این ناحیه برگرفته از تئودمیر4، آخرین پادشاه ویزیگوت آنجاست
  • تدمر | تَدْمُر، شهری کهن در شمال بادیة الشام. تدمر با 086، 53 تن جمعیت (1385ش / 2006م) در °34 و´32 عرض شمالی و °38 و ´ 17 طول شرقی در فاصلۀ حدود 210 کیلومتری شمال شرقی دمشق واقع است و یکی از شهرهای استان حمص در سوریه به‌شمار می‌آید
  • تدویر | تَدْویر، در لغت به معنی گرد کردن، و در اصطلاح دانش بدیع آن است که شاعر بیتی بگوید که چون آن‌را در دایره بنویسند، از هر طرف که شروع کنند و بخوانند مصراعی دارای معنی پدید آید.
  • تدلیس | تَدَلّیس، یا تَدّلِس، امروزه دلس1، شهری کهن در شمال الجزایر واقع در کرانۀ دریای مدیترانه. این شهر در °36 و ´55 عرض شمالی و °3 و ´55 طول شرقی
  • تذکرۀ انجمن آرا* |
  • تذکرة الاولیاء* |
  • تذکر | تَذَکُّر، اصطلاحی فلسفی در مبحث شناخت که به معنی یادآوری دانسته‌هایی است که فراموش شده‌اند و با آنکه بالفعل در ذهن حاضر نیستند، انسان می‌تواند دوباره آنها را دریابد.
  • تذکرة الخواتین | تَذْکِرَةُ الْخَواتین، نام کتابی است مشتمل بر شرح احوال و آثار مشاهیر زنان مسلمان از صدر اسلام تا ابتدای سدۀ 14ق / 20م.
  • تذکرۀ معاصرین* |
  • تذکرة الشعراء | تَذْکِرَةُ الشُّعَراء، از تذکره‌های معروف زبان فارسی، مشتمل بر زندگی 151 شاعر و ادیب که توسط دولتشاه سمرقندی در سدۀ 9ق / 15م گردآوری شده است.
  • تذکرة النحاة* |
  • تذکرة الشعراء* |
  • تذکرۀ میخانه | تَذْکِرۀ مِیْخانه، نخستین تذکرۀ مشتمل بر زندگی‌نامۀ ساقی‌نامه‌سرایان و ذکر ساقی‌نامه‌‌های آنان که ملاعبدالنبی فخرالزمانی قزوینی، متخلص به «عزتی» و «نبی» در سدۀ 11ق / 17م در هندوستان تألیف کرده است
  • تذکیه* |
  • تذکرة الکحالین* |
  • تذکرۀ نصرآبادی | تَذْکِرۀ نَصْرآبادی، تذکره‌ای به فارسی، تألیفِ میرزا محمدطاهرِ نصرآبادی. مؤلف اثر خود را در ۱۰۸۳ق / ۱۶۷۲م، آغاز کرده، و تا 1089ق / 1678م به تکمیلِ آن سرگرم بوده است.
  • تذکره‌نویسی | تَذْکِره‌نِویسی، در اصطلاح، به معنی تألیف و تدوین مجموعه یا کتابی که در آن شرح احوال شاعران، نویسندگان، عارفان، فقیهان و جز آنها گردآمده باشد.
  • تذهیب | تَذْهیب، هنری از شاخۀ نگارگری با نقش‌مایه‌های گیاهی و هندسیِ بسیار نازک و ظریفِ شیوه یافته با رنگهای غالب طلا و لاجورد و یکی از ارکان بنیادی کتاب‌آرایی.
  • تراویح | تَراویح، از مصطلحات فقهی اهل سنّت، و ناظر به نوافلی است که در شبهای ماه رمضان به جماعت و با آدابی خاص اقامه می‌گردد. تراویح که از مادۀ روح، و مفرد آن ترویحه است
  • تراکیه | تَراکیه، یا تراکی، تراس، سرزمینی کهن در جنوب شرقی شبه جزیرۀ بالکان. نام این سرزمین برگرفته از نام قوم باستانی تراک است...
  • ترانسیلوانیا* |
  • تربت | تُرْبَت، خاک اطراف مرقد پیامبر اکرم (ص) و آرامگاه امامان و امام‌زادگان، به ویژه خاک‌کربلا، قتلگاه امام حسین‌ (ع) که نزد شیعیان حرمت و قداست ویژه‌ای دارد.
  • ترانه و ترانه‌سرایی | تَرانه وَ تَرانه‌سَرایی، ترانه (= ترانک، ترنگه، ترنگ، رنگ) از مادۀ «تَر» در لغت به معنای خُرد، تر و تازه و جوان خوش‌چهره، از ریشۀ اوستاییِ تَئورونَه ...
  • تراب اصفهانی | تُرابِ اِصْفَهانی، میرزا ابوتراب، متخلص به غبار و تراب (مقـ 1143ق / 1730م)، از پارسی‌سرایان هند در دورۀ عالمگیر.
  • ترابی | تُرابی، تخلص چند شاعر پارسی‌گوی در ایران و شبه قارۀ هند در سده‌های 11-13 ق / 17- 19م: 1. ترابی بلخی، از شاعران اواسط سدۀ 11ق. او در روستای خواجه خیران بلخ زاده شد...
  • تربت حیدریه | تُرْبَتِ حِیْدَریّه، شهرستان و شهری در استان خراسان رضوی. شهرستان تربت حیدریه: این شهرستـان بـا 5 / 287،9 کمـ 2 وسعت و 870‘322 تن جمعیت

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: