مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • بهاءالدین بغدادی | بَهاءُالدّین‌ بَغْدادی‌، محمد بن‌ مؤید بغدادی ‌(یا بغدادكی‌) خوارزمی‌ (زنده‌ در 588ق‌ /1192م‌)، از منشیان و مترسلان بنام‌ سدۀ 6ق‌ /12م‌. وی‌ در بغدادك‌ از نواحی‌ خوارزم‌ متولد شد
  • بهاءالدین زهیر | بَهاءُالدّینْ زُهَیر، ابوالفضل‌زهیر بن‌ محمد مهلبی‌(581-656ق‌ /1185- 1258 م‌)، از شاعران‌ معروف‌ دورۀ ایوبی‌. وی‌ در نخله‌ در نزدیكی‌ مكه‌ دیده‌ به‌ جهان‌ گشود و در سرزمین‌ قَوص‌ (در مصر علیا) رشد یافت
  • بهاءالدین سام |
  • بهاءالدین مرغینانی | بَهاءُالدّینِ مَرْغینانی‌، نام‌ دو شاعر ایرانی‌. زندگی‌نامه‌ و شرح‌ احوال‌ این‌ دو شاعر و ادیب در برخی منابع با یكدیگر آمیخته‌ است‌
  • بهاءالدین عاملی |
  • بهاءالدین متو | بَهاءُالدّینْ مَتّو، متخلص‌ به‌ بهاء (1180- 1248ق‌ /1766- 1832م‌)، شاعر، عارف و از خاندان علمای‌ كشمیر. اهمیت‌ او بیشتر به‌ سبب‌ آثار وی‌ دربارۀ تذكره‌ نویسی‌ صوفیه‌ و تفسیر عقاید عرفانی‌ است‌.
  • بهاءالدین سلطان ولد | بَهاءُالدّینْ سُلْطانْ وَلَد، محمد بن‌ جلال‌الدین‌ محمد، معروف‌ به‌ سلطان‌ ولد و متخلص‌ به «ولد» (25 ربیع‌الاخر 623-712ق‌ /25 آوریل‌ 1226-1312م‌)، فرزند بزرگ‌ و دومین‌ جانشین‌ مولانا جلال‌الدین‌ بلخی‌. نام‌ او در برخی‌ منابع‌ بهاءالدین‌ احمد آمده‌ است‌، اما با توجه‌ به‌ تصریح‌ افلاكی‌ بر آنكه‌ مولانا در بزرگد...
  • بهاء ولد |
  • بهادر شاه گجراتی | بَهادُرْشاه‌ گُجَراتی‌، سلطان‌ گجرات‌ (د 943ق‌ /1536م‌)، دومین‌ پسر سلطان مظفر دوم‌. باتوجه‌ به‌ اینكه‌ بهادرشاه‌ در هنگام‌ مرگ‌ 31ساله‌ بود
  • بهاءالدین ولد | بَهاءُالدّین‌ وَلَد، محمد بن‌ حسین‌ خطیبی‌ بكری‌ (543 - 628ق‌ / 1148-1231م‌)، معروف‌ به‌ بهاء ولد «سلطان‌ العلماء»، عارف‌، واعظ، از مشایخ‌ صوفیه‌ و پدر جلال‌الدین‌ محمد مولوی‌.
  • بهادر | بَهادُر، به معنای پهلوان و دلیر، شكل فارسی‌ شدۀ واژۀ مغولی‌ با ـ آتور «كهن‌»، باغاتور «نو»، این دو نیز، خود برگرفته‌ از واژۀ تركی‌ باتیر، باتور است‌.
  • بهاءالدین نقشبند | بَهاءُالدّینِ نَقْشْبَنْد، خواجه‌ محمدبن‌ محمد بن‌ محمد بخاری‌ (718-791ق‌ /1318-1389م‌)،عارف‌ نامدار ومؤسس‌ سلسلۀ نقشبندیه‌ كه‌ نزد تركان‌ به‌ شاه‌ نقشبند مشهور است‌.
  • بهادر نظام شاه |
  • بهار | بَهار، نخستین‌ ماهنامۀ ادبی‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ كه‌ به‌ مدیریت‌ و نویسندگی یوسف اعتصامی (د 1316ش‌ /1937م‌)، در تهران منتشر می‌شد.
  • بهار |
  • بهادرشاه گورکانی | بَهادُرْشاه‌ گورَكانی‌، عنوان‌ دو تن‌ از فرمانروایان‌ بابری‌ شبه‌ قاره‌ كه‌ حدود 400 سال‌ بر این‌ سرزمین‌ فرمان‌ راندند و در زمان‌ حكومت‌ بهادرشاه‌ دوم‌، سلسلۀ گوركانیان‌ منقرض‌ شد.
  • بهار | بِهار، یا بیهار، نام‌ شهر و ایالتی‌ در شمال‌ شرقی‌ هند. نام‌ این‌ ایالت‌ از شهر بهار و آن‌ نیز از نام‌ ویهاره‌ (صومعۀ بودایی‌ یا مدرسۀ آموزشهای‌ بودایی‌)گرفته شده است
  • بهار خسرو |
  • بهار، احمد | بَهار، احمد (1268-1336ش‌ /1890- 1958م‌)، معروف‌ به‌ شیخ‌ احمد بهار، نویسنده‌، شاعر و روزنامه‌نگار سیاست‌ پیشه‌. وی‌ در مشهد به‌ دنیا آمد.
  • بهار دانش |
  • بهار اصفهانی | بَهارِ اِصْفَهانی‌، محمدعلی، خوش‌نویس، شاعر و تذكره‌‌نویس‌ سدۀ 13ق‌ / 19م‌. بیشتر محققان نام‌ پدر او را ابوطالب‌، مذهَّب‌ اصفهانی (سهیلی‌، 50؛ گلچین‌، 2 /185)، و برخی‌ نام‌ خود او را محمد دانسته‌اند
  • بهار، محمد تقی | بَهار، محمدتقی‌ ملك‌ الشعرا (13 ربیع‌الاول‌ 1304ق‌ - اول‌ اردیبهشت‌ 1330ش‌ / 10 دسامبر 1886-20 آوریل‌ 1951م‌)، شاعر، روزنامه‌نگار، نمایندۀ مجلس‌، وزیر، استاد دانشگاه‌ و عضو فرهنگستان‌ ایران‌.
  • بهارستان | بَهارِسْتان‌، فرشی‌ زربفت‌ از دورۀ ساسانیان‌. این‌ فرش‌ به‌ نامهای بهار خسرو یا بهار كسرى‌ (طبری‌، 4 /22) و فرش‌ زمستانی‌ (بلعمی‌، 1 /466) نیز معروف‌ است‌.
  • به اردشیر | بِهْ اَرْدَشیر (ویه‌ اردشیر)، شهری‌ كهن‌ در كرانۀ باختری‌ رود دجله‌ و یكی‌ از شهرهای‌ هفت‌گانۀ مداین‌ پایتخت‌ ساسانیان‌ كه‌ اعراب‌ آن‌ را بَهُرَ سیر می‌نامیدند.
  • بهار شیروانی | بَهارِ شیرْوانی‌، میرزا نصرالله‌، از شاعران‌ بنام‌ عهد ناصرالدین‌ شاه‌ قاجار (سل‍ 1264-1313ق‌ /1848-1895م‌). وی‌ در شیروان‌ (شروان‌) قفقاز زاده‌ شد و خاندانش‌ از بزرگان‌ آن‌ سامان‌ به‌ شمار می‌آمدند
  • بهارستان | بَهارِسْتان‌، از آثار عبدالرحمان‌ جامی‌ (817- 898ق‌ /1414- 1493م‌)، و آمیخته‌ به‌ نظم‌ و نثر و فراهم‌ آمده‌ در 892ق‌.
  • بهارستان | بَهارِسْتان‌، بنا و باغ‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ (سابق‌) ایران‌.
  • بهار عجم | بَهارِ عَجَم‌، فرهنگ‌ فارسی‌ گردآوردۀ لاله‌ تیك‌چند، متخلص‌ به‌ بهار و مشهور به‌ منشی‌ رای‌ لاله‌تیك‌ چند بهار، شاعر و ادیب‌ سدۀ 12ق‌ /18م‌ هندوستان‌.
  • بهارلو | بَهارْلو، نام‌ یك‌ گروه‌ ایلی‌ ـ عشیره‌ای‌ ترك‌ زبان‌ و طایفه‌ای‌ از طوایف‌ كنونی‌ ایل‌ خمسه‌ در فارس‌. نام‌ این‌ گروه‌ را بولالّو نیز آورده‌اند.
  • بهاری، گویشها | بِهاری‌، گویشْها، شاخه‌ای‌ از زبانهای‌ هندوآریایی‌ نو كه‌ اعضای‌ اصلی‌ آن‌ عبارتند از: 1. بهُجپوری‌ (كه‌ گونه‌های‌ آن‌ علاوه‌ بر ایالت‌ بهار در ناحیۀ شاه‌آباد در غرب‌ رود سُن‌...
  • بهاروند | بَهارْوَنْد، از ایلات‌ لر شیعی‌ مذهب‌، در منطقۀ بالا گریوۀ لرستان‌.
  • بهاریه | بَهاریّه‌، اشعاری‌ در وصف‌ بهار و زیباییهای‌ آن‌. این‌ مقاله‌ در دو بخش‌ تنظیم‌ شده‌ است‌: از آغاز تا عصر مشروطه‌؛ از مشروطه‌ تا امروز.
  • بهاولپور | بَهاوَلْپور، شهر و شهرستانی‌ به‌ همین‌ نام‌ در استان‌ پنجاب‌ پاكستان‌. پیش‌ از استقلال‌ پاكستان‌ بهاولپور یكی‌ از استانهای‌ هند به‌ شمار می‌رفت‌ و مركز آن‌ شهر بهاولپور بود. این‌ شهر منسوب‌ به‌ بنیان‌گذار آن‌ نواب‌ بهاول‌ خان‌ است‌.
  • بهبودی | بِهْبودی‌، محمود خواجه‌ (1292-1337ق‌ /1875-1919م‌)، نویسنده‌، روزنامه‌نگار و یكی‌ از «رهبران‌ نهضت‌ جدیدیها» در دو دهۀ نخستینِ سدۀ 20م‌ در آسیای‌ مركزی‌. وی‌ در یكی‌ از روستاهای‌ سمرقند در خانواده‌ای‌ روحانی‌ زاده‌ شد.
  • بهبهان | بِهْبَهان‌، شهر و شهرستانی‌ در استان‌ خوزستان‌.
  • بهاسا | بَهاسا، نامی‌ كه‌ به‌ تسامح‌ برای‌ اشاره‌ به‌ زبان‌ رسمیِ اندونزی‌ به‌ كار می‌رود. دلیل‌ این‌ تسامح‌ آن‌ است‌ كه‌ واژۀ «بهاسا» در زبان‌ اندونزیایی‌ به‌ معنای‌ زبان‌ است‌ و آنچه‌ از آن‌ با عنوان «بهاسای‌ اندونزیایی‌» یاد می‌شود
  • بهائیت | بَهائیت‌، فرقه‌ای‌ دینی‌ كه‌ در سدۀ 13ق‌ /19م‌ به‌ دست‌ حسینعلی‌ نوری‌ ملقب‌ به‌ بهاءالله‌، از پیروان‌ سیدعلی‌ محمد شیرازی‌، مؤسس‌ بابیه‌ پدید آمد.
  • بهبهانی، احمد |
  • بهتویی |
  • بهتایی |
  • بهتنده | بَهَتِنده‌، شهر و شهرستانی‌ به‌ همین‌ نام‌ در ولایت‌ پنجاب‌ هند. نام‌ پیشین‌ این‌ مكان‌ تبرهنده‌2 بود و اقوام‌ مالوایی‌ در سدۀ 2ق‌م‌ آن‌ را بهتنده‌ نامیدند
  • بهبهانی، سیدعبدالله | بِهْبَهانی‌، سیدعبدالله‌ (1256- 1328ق‌ /1840-1910م‌)، از رهبران‌ بلندپایه‌ و روحانی‌ جنبش‌ مشروطه‌خواهی‌ ایران‌. تولد او را سالهای‌ 1257، 1260 و 1262ق‌ نیز آورده‌اند
  • بهرام |
  • بهداروند | بِهْدارْوَنْد، یا بختیاروند، طایفه‌ای‌ از طوایف‌ لُر بختیاری‌ شاخۀ هفت‌ لنگ‌. این‌ طایفۀ بزرگ‌ و مهم‌ بختیاری‌ به‌ بیداروند و بختیاری‌وند نیز شهرت‌ دارد.
  • بهراء | بَهْراء، شاخه‌ای‌ از قبیلۀ قُضاعه‌، از اعراب‌ قحطانی‌ یمن‌، منسوب‌ به‌ بهراء بن‌ عمروبن‌ الحاف‌ بن‌ قضاعه‌. بهراء را از قبیلۀ جذام‌ نیز شمرده‌اند (EI2). صفت‌ نسبی‌ آن‌ را به‌ صورتهای‌ بهراوی‌، بهرانی‌ و بهرایی‌ آورده‌اند
  • بهجةالروح | بَهْجَةالرّوح‌، رساله‌ای‌ در علم‌ موسیقی‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ منسوب‌ به‌ عبدالمؤمن‌ فرزند صفی‌الدین‌ گرگانی‌. مؤلف‌ خود را عبدالمؤمن‌ بن‌ صفی‌الدین‌ بن‌ عزالدین‌ بن‌ محیی‌الدین‌ بن‌ نعمت‌ ابن‌ قابوس‌ بن‌ وشمگیر می‌نامد
  • بهدینان | بهْدینان‌، گویش‌، عنوانی‌ كه‌ بر زبان‌ ویژۀ بهدینان‌ ایرانی‌، یعنی‌ ایرانیان‌ زردشتی‌ اطلاق‌ می‌گردد و یكی‌ از گویشهای‌ مركزی‌ ایران‌ است‌. زردشتیان‌ ایران‌ اصولاً در قرون‌ اخیر در كرمان‌ و یزد می‌زیسته‌اند و زبان‌ خود را دری‌ و گوری‌ و گورونی می‌نامیده‌اند. گور در این‌ گویش‌ به‌ معنای «مرد» و «زردشتی‌» و صور...
  • بهرام پژدو | بَهْرامِ پَژْدو (سدۀ 7ق‌ /13م‌)، شاعر زرتشتی‌، اخترشناس‌ و دانشمند آگاه‌ به‌ زبان‌ دری‌ و پهلوی‌. پژدو نام‌ پدر اوست‌. وی‌ در كرمان‌ در قصبۀ بیژن‌آباد ــ كه‌ كیخسروآباد نیز خوانده‌ می‌شد ــ می‌زیست‌. پسر او، زرتشت‌ در همین‌ قصبه‌ چشم‌ به‌ دنیا گشود.
  • بهرام سقای بخاری | بَهْرامْ سَقّایِ بُخاری‌، شاه‌ بیات‌ بردوانی‌ جغتایی‌ ماوراءالنهری‌ (د 970ق‌ /1563م‌)، از عارفان‌ و شاعران‌ بزرگ‌. وی‌ ترك‌نژاد و از قبیلۀ بیات‌ بود (ابوالفضل‌، 1 /175) و نسبش‌ به‌ تركان‌ جغتایی‌ می‌رسید (اكرام‌، 504؛ قدوسی‌، 97).
  • بهرام | بَهْرام‌، ابوالمظفر (د 24 ربیع‌الآخر 535 ق‌ /7 دسامبر 1140م‌)، سردار ارمنی‌ كه‌ مدتی‌ وزیر الحافظ لدین‌ الله‌ (حك‍ 525-544ق‌ /1131-1149م‌)، یازدهمین‌ خلیفۀ فاطمی‌ مصر بود.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: