شهریار باستانشناسی ایران چشم از جهان فروبست؛ این خبرها همیشه کوتاه است، بیحاشیه، بیچون و چرا، قاطع، سنگین کمرشکن؛ آنچه از لحظه پس از شنیدن خبر در جان ما میماند نخست تلاش بیحاصلی است برای نشنیدن آن، برای باور نکردن آن، همیشه این است: نه! و این نه چنان جانسوز است که تاولش تا چندی تازهتازه میماند. پسازآن آرامآرام باور میکنیم، باور میکنیم؟ نه! هنوز در تلاشیم تا شاید چنین نباشد، پس آنگاه هجوم یادها و خاطرهها درمیربایدمان... و شهریار همه یاد بود و خاطره؛ همه اثر بود و تأثیر.
«شهر» را نباید تنگنظرانه صرفاً مکانی برای انسان تلقی کرد. چرا که شهر مجموعهای از اشیا، نباتات، حیوانها، ساختمانها و.... است. اما سؤالی که در این میان مطرح میشود این است که چطور میتوان از رهگذر اشیا و ابژههای شهری به درکی از مفهوم زندگی رسید و سیاستگذاریهای شهری را بر اساس آن تعیینکرد. اغلب مطالعاتی که در حوزه شهر صورت پذیرفته مطالعات انسانشناسانه است که بیشتر پرسهزنی، قدمزدن و اتومبیلی شدن شهر را مرکز توجه قرار دادهاست. با این حال، امروز پرداخت به شهر از زاویه «اشیا» میتواند موضوعی اساسی و قابل تأمل باشد. طبیعتاً پیش از این انسانشناسها و باستانشناسها بر روی اشیا کار کردهاند.
تا مدتهای مدید ما نمیدانستیم که «قوه حس» چیست. از هر کس بپرسید که ما چند حس داریم، خواهد گفت 5 حس؛ مگر اینکه بخواهد از حس ششم صحبت کند. اما چرا 5 تا؟ آن حس تعادلی که سیستم تعادل بدن ایجاد میکند و به شما میگوید که در یک آسانسور بالا هستید یا پایین، در یک قطار، جلو هستید یا عقب، یا در یک قایق در طرف راست هستید یا چپ، چیست؟ آن حسی که به شما میگوید وقتی چشمانتان بسته است، دست و پایتان دقیقاً کجاست، چیست؟ احساس درد یا حس گرمی و سردی چطور؟ آیا اینها فقط بخشی از حس لامسهاند؟ مثل حس لمس کردنِ مخمل یا ابریشم؟ و چرا تصور میشود که تجارب حسی مثل دیدن، شنیدن، چشیدن، لمس کردن و بوییدن توسط یک حس واحد تولید میشود؟
«امیر حسین آریان پور» انسانی آرمانخواه و دارای شخصیتی چند وجهی در فعالیتهای علمی و اجتماعی بود؛ او جامعهشناس، مترجم، فرهنگ نویس، نویسنده، نظریه پرداز مسائل اجتماعی در زمینه نقد و تحلیل های علمی، پژوهشگر هنر، استاد دانشگاه، متفکر آزادیخواه و یک فعال جنبش اجتماعی بود. ترجمه اقتباس گونه کتاب «زمینه جامعهشناسی» و نگارش دهها کتاب و صدها مقاله علمی از فعالیتهای فرهنگی او است.
بی شک دکتر محمد معین (9/2/1297 – 13/4/1350) استاد زبان فارسی و پدیدآورنده فرهنگ معین از فضلای بزرگ ایران معاصر است. وی پس از پایان تحصیلات مقدماتی برای ادامه تحصیل در دارالفنون به تهران آمد و به تحصیل در دانشکده ادبیات پرداخت. در سال 1313 با نوشتن پایاننامهای به زبان فرانسه در مورد شاعر فرانسوی «لوکنت دولیل» و در حالی که فقط 16 سال سن داشت در رشته ادبیات و فلسفه به اخذ مدرک کارشناسی نایل شد. در 1314 به ریاست دانشسرای مقدماتی اهواز برگزیده شد و این در حالی بود که وی تنها 17 سالگی را میگذرانید. در سال 1321 با نوشتن رساله «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی» به زبان فرانسه اولین کسی بود که در ایران به اخذ درجه دکترای ادبیات نائل میآمد. از چند دانشگاه خارجی درجه دکترای افتخاری داشت و عضو فرهنگستان ایران شد که ریاستش با ذکاءالملک فروغی بود. ریاست کمیسیون ادبیات سمینار جهانی تاریخ و فرهنگ ایران را بر عهده داشت. در سمینار بینالمللی (سومر) دانشگاه هاروارد و کمیته مجموعه کتیبههای ایران و کمیته تالیف فرهنگ پهلوی و انجمن خاورشناسان پاریس و انجمن فلسفی عضویت داشت.
نگاهی به کتاب «در ستایش بطالت» نوشته برتراند راسل فیلسوفی در قد و قواره انیشتین برتراند راسل، تنها فیلسوف و منطقدان نبود. البته تردیدی نیست که در این دو حوزه در آغاز قرن بیستم حضوری مؤثر داشت و سخن راجرز تامپسون که معتقد است راسل به عنوان فیلسوف در میانه قرن بیستم، برای بسیاری از مردم جهان همان جایگاهی را داشت که انیشتین به عنوان دانشمند، چندان گزافه نیست.
جواد لگزیان: ادبیات چیست؟ چه میکند، چرا اهمیت دارد و چگونه «معنا» میآفریند؟ اینها پرسشهایی اساسی هستند که «نظریه ادبی» درصدد است با تمام توان از عهده پاسخ آنها برآید. «مری کلیگز»، استاد دانشگاه کلرادو، در کتاب «درسنامه نظریه ادبی» با زبانی ساده و شیوا کوشیده است با تشریح کارآمد نظریههای ادبی، خوانندگان را به سوی درکی شفاف و امروزی از مفهوم و معنای ادبیات هدایت کند. کلیگز در فصل نخست با نگاهی به تجربه تخصصی خود، نظریه ادبی را نظریهای جهانشناختی میداند که توضیح میدهند ادبیات چگونه ساخته میشود و چه میسازد و چه تأثیری بر ما و دنیای ما دارد؟ او سپس «نظریه ادبی انسانگرا» را از افلاطون تا متیو آرنولد بررسی میکند.
بهطورخلاصه ادبیات، نظام تازه شناسایی هنر نوشتار است. نظام شناسایی هنر عبارت است از نظام روابط فیمابین کنشها، فرمهای مرئیشدنِ چنین کنشهایی، و وجوه فهمپذیری. بنابراین شیوه خاصی از مداخله در تسهیم امور درکپذیری است که از جهان، سکونتگاه ما، تعریفی به دست میدهد. شیوهای است که در آن جهانِ پیش روی ما مرئی است، و در آن هر آنچه مرئی است، مقدورات و محذوراتی را به فراخور آشکار میکندکه به هیأت لفظ درمیآیند. بر این مبناست که تئوریپردازی درباره سیاست ادبیات «به معنای دقیق کلمه» تحقق مییابد، یعنی تئوریپردازی درباره وجهی دخیل در پارهپارهکردن ابژههایی که به جهانی مشترک شکل میدهند، یعنی سوژهها، همین مردم، همین جهان و نیروهایی که مجبورند نگاهش کنند، نامگذاریاش کنند، و بر طبق آن عمل کنند.
در اينكه تقسيمبندي دورههاي ادبي، دوره مشروطه را بايد دنباله ادبيات كلاسيك فارسي به شمار آوريم يا آن را به مثابه درآمدي بر ادبيات معاصر فارسي قلمداد كنيم، يا اينكه از اساس براي آن حساب جداگانهاي باز كنيم، ميان ادبياتشناسان توافقي نيست.
نگاه ويژه ناصرخسرو به طبيعت از سويي مرتبط با انديشههاي کلامي اوست و از سوي ديگر ريشه در تفکرات ديني و فلسفي پيش از او دارد. تعبير او از تأمل و تفکر در طبيعت به صورت «قرائت کتاب مبسوط» به اشکال گوناگون در ديوان اشعار و نيز در زادالمسافر بيان شده است. ارتباط اين کتاب با «کتاب مکتوب» چيست؟
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید