هنرمحمول غریزه تزئین نیست؛ زیرا: برخلاف پندار طرفداران نظریه تزئین، غریزهای به نام «جمالپرستی» وجود ندارد. دلیل این امر آن است كه این غریزه ـ برخلاف تمام غرایز دیگر ـ برای صیانت ذات ضرورتی ندارد. همچنین اگر چنین غریزهای وجود داشت، میبایست در انسان ابتدایی هم وجود داشته باشد و وجود آن در انسان ابتدایی موجب میشد كه تصویرها را بر روی تصویرهای دیگر نكشد، یا چنان كه گفته شد، قسمتهای دور افتاده غار را برای نقاشی انتخاب نكند.
اشاره: استاد جوادی آملی مطالب عمیقی درباره ماه مبارك رمضان دارند كه در ذیل به فقراتی از آنها اشاره میشود. علاقهمندان میتوانند به كتاب «حكمت عبادات» و یا پایگاه اینترنتی ایشان مراجعه كنند.
حق مالكیت معنوی كه به حقوقی همچون حق تألیف و حق اختراع و ... اطلاق میشود یكی از حقوقی است كه در جوامع گذشته وجود نداشته است؛ مثلاً حق تألیف حقی است كه از راه تألیف اثر به مؤلف آن تعلق میگیرد، در گذشته، مؤلفین در تألیفات و نوشتههای خود، منفعت شخصی برای خود در نظر نمیگرفتند، اما پس از آنكه كتاب نیز به عنوان وسیلهای برای تجارت و معامله مطرح گردید، مؤلف این حق را پیدا كرد كه در وهله اول، خود از تألیف خود، سود ببرد. زیرا باید منافع كتابی كه او تألیف كرده و ساخته و پرداخته است، ابتدا به خودش برسد. منطقی به نظر نمیرسد كه كس دیگری از نوشته و اثر مؤلف ثروتمند گردد در حالی كه خود او در فقر و احتیاج به سر میبرد. لذا در شرایط كنونی مؤلف این حق را پیدا كرده كه از منافع مادی كتاب خود نیز استفاده كند و استفاده دیگران را مشروط به موافقت خود كند.
آنچه امروز به عنوان گفتمان هویت بر جهان اسلامی و بر اندیشه بخش محافظهكارتری از ایرانیان حاكم است، آن فخرفروشی پرهیاهو به هویتی استثنایی، در نهایت چیزی نیست جز نوعی درونیشدن شرقشناسی، نوعی پذیرش گفتمان شرقشنــاسیتوسط قربانیان این گفتمان هنر به مثابه هنریعنی به معنای آفرینشی در درون نوعی از آفرینایی حقیقت، كه از آنجا كه حقیقت است بنابه تعریف عالمرواست در قلمرو اسلام به رفعتی ستایشپذیر دست یافته است از همان وقتی كه ترجمه كتاب «?درآمــدی بـر زیباشناسی اسلامی» با برگردان نازنین بازارچی و جواد میرفندرسكی درآمد قصدم این بود كه به نیت توصیه این كتاب چند خطی در باب اهمیت آن، آن هم برای روزگاری كه داریم آن را خواهینخواهی به سر میكنیم، بنویسم.
داعش آغاز و پایان دگردیسی القاعده نیست ولی نسخه جدید و شكلگیری موجود ناقصالخلقهیی است كه در رحم تحولات و دگرگونیهای منطقهیی موجودیت یافته است. این موجود كه در هیچ یك از اندامهای زیستیاش تناسبی وجود ندارد توسط تحولات سوریه خلق و به وسیله سیاستهای غرب مخصوصا امریكا، انگلیس و فرانسه سزارین شده و در دستگاه آنكوباتور سعودی، تركیه و قطر به عنوان رقیبهای سیاستهای منطقهیی ایران نگهداری و تغذیه میشود.
طبق نظریه طرفداران این مكتب، هنر باید واقعیت را با همه زشتیها و زیباییهایش بنماید و هنرمند نباید دیده بر زشتیها یا زیباییها فرو بندد و عواطف و احساسات خود را جانشین واقعیت كند. هنرمند واقعگرا به تجزیه و تحلیل دقیق یك «تیپ» میپردازد و آن را چنان كه هست، با همه خوبیها و بدیها و زشتی و زیباییهایش معرفی میكند. بنیانگذار این سبك بالزاك، نویسنده فرانسوی در قرن نوزدهم میلادی است. در انگلستان چارلز دیكنس، در روسیه داستایوسكی و تولستوی و در ایران صادق هدایت ـ دستكم در برخی از آثارش ـ از واقعگرایی پیروی كردهاند.
هفته قوه قضاییه یادآور چند موضوع مهم است. 1- یاد آن یار سفر كرده، آن شخصیت مصمم و توانمند، آن فقیه آگاه به زمان و مسلط بر مبانی و معارف و فقه اسلامی، آن فرزند حوزه و دنیادیده، آن عنصر تشكیلاتی و نظم آهنین، آن اهل بهشت كه بهشتی یك ملت شد و امام(ره) او را یك ملت نامید. هفته قوه قضاییه یادآور آن شخصیت بینظیر است. شهید بهشتی از نادر كسانی بود كه به لحاظ توانایی بسیار بالا در سخنوری و داشتن منطق و استدلال در تمامی زوایای فكری و اندیشهیی، برای تمام تصمیمات و حركتهای اجتماعی با وسعت نظر، آمادگی مباحثه، مناظره و ارائه استدلال وشنیدن استدلال طرف مقابل را داشت و همیشه سران همه گروهها و احزاب را دعوت به مباحثه و مناظره میكرد.
شاهرخ مسکوب یکی از کسانی بود که اهمیت نقالی (روایتگری شاهنامه) را بهتر از دیگران فهمیده بود و برای روایتگری شاهنامه و روایتگران این اثر سترگ، احترام زیادی قائل بود. چنانچه کتاب «مقدمهای بر رستم و اسفندیار» را به این خادمان بینام و نشان شاهنامه تقدیم کرد. به کسانی که در طول تاریخ کوشیدند تا شاهنامه، زندگی صبورش را در میان مردم عادی ادامه دهد. به کسانی که پیام حکیم توس را به گوش مردم رسانده و نگذاشتند این صدا خاموش شود.
در فاصله زمانی میان مرگ تیمور و سقوط سلسله آققویونلو و حكومت تیموریان در نخستین دهه قرن هـ ق، ایران در حد بیسابقهای شاهد شكوفایی هنرهای مربوط به كتاب بود. دربار تیموریان و تركمانان ثروت خود را با گشادهدستی صرف هنرهایی چون خوشنویسی، نگارگری (مینیاتور)، دیگر هنرهای مرتبط با كتاب میكردند، بسیاری از دستنوشتههای تذهیب شدهای كه در هرات، تبریز و دیگر شهرها، در این دوره به وجود آمده، دارای شهرت و اعتبار است. شمار دستنوشتههای بدون تذهیب این دوره بسیار زیاد است، نمونههای متعددی از این آثار نیز به طرز درخشانی با سه سبك جدید تذهیب شدهاند.
اشاره: پیش از این به مناسبت طرح «ریشـهكنی فقر به مدد علم» مطالبی تحت عنوان «علم، جامعه و روشنفكری» درباره سابقه این طرح و تجربه دویست ساله تاریخ تجدد و كامیابیها و ناكامیهای آن نوشته شد. در آن نوشته بیشتر نظر به ارتباط و نسبت میان دانش و روشنفكری در صحنه زندگی و تاریخ بود. روشنفكری در تاریخ یكصدساله بر آمدن و شكوفا شدنش بیشتر از سیاست ـ و نه از علم ـ بازخواست میكرده است كه چرا به وعدههای منورالفكری قرن هجدهم وفا نشده است. پرسش و اعتراض روشنفكری قاعدتاً باید بر این اساس استوار میبوده است كه وعده قرن هجدهمی پدید آمدن جهان صلح و آسایش و بینیازی و سلامت و بیمرگی را تحقق یافتنی میدانستهاند اما اكنون كه آن امید تقریباً بر باد رفته است (هرچند كه هنوز آثار آن رؤیا را در گفتارهای رسمی اهل دانش و سیاست بخصوص در جهان توسعه نیافته میتوان یافت) روشنفكر چه درخواستی داشته باشد و از كی درخواست كند. درخواست كه نباشد صاحب درخواست هم ساكت میماند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید