خدا از قول ابراهیم خلیل(ع) حكایت میكند: «و اذا مرضتُ فهو یشفین» حضرت ابراهیم(ع) بیماری را به خودش و به جهت نقصان استعدادش نسبت میدهد؛ اما شفا را به خدا نسبت میدهد. پس فیض و خیر و شرافت از اوست و شرّ و نقصان و خسّت از ماست: «ما اصابك من حسنه فمن الله و ما اصابك من سیئه فمن نفسك».(نساء/ 79) هر چند از وجه دیگری همه، از خداست: «قل كلّ من عندالله». (نساء/ 78)
نمیدانم برای شما هم پیش آمده است كه فكر و خیالی مدتی گریبانگیر روح و روان شما شده باشد كه هر چه میخواهید آن را از خود برانید نمیتوانید كه هیچ، بلكه آن چنان بزرگ و بزرگ تر میشود كه تمام وجود شما را میگیرد، آن چنان جای خوش میكند كه جزئی از روز و روزگار شما میگردد.
نویسنده نوشتار حاضر را با هدف ارائه تصویری واقعی و گویا از تاریخ بنای شهر آبادان، وجه تسمیه آن، موقعیت جغرافیایی و سیر تحول عبادان، به رشته تحریر درآورده است. چکیده: با وجود مطرح بودن نام آبادان در عرصه تعاملات اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی، با این حال، پژوهشی علمی در خصوص تاریخ بنای این شهر، وجه تسمیه و سیر تحول تاریخی آن انجام نگرفته است. نویسنده نوشتار حاضر را با هدف ارائه تصویری واقعی و گویا از تاریخ بنای شهر آبادان، وجه تسمیه آن، موقعیت جغرافیایی و سیر تحول عبادان، به رشته تحریر درآورده و برای وصول به این هدف از روشهای کتابخانهای و میدانی استفاده نموده است. وی با مطالعه کتب معتبر و منابع دست اول بجا مانه از جغرافی نویسان و سیاحان و همچنین استماع نظرات اهالی بومی و آگاه شهر، دانستنیها و اطلاعات جدیدی را بدست آورده است.
از زمان سرایش اولین بیت شعر فارسی تا امروز که هر لحظه، نو به نو شعری سروده می شود، شاعران زیادی روی کار آمده و طبع خود را به معرض نمایش گذاشته اند. از این میان، کم نبودند شاعرانی که با توجه به قریحه ممتاز و والایی که داشتند، به دلیل نبود کاغذ و یا گرانی آن، همچنین عدم امکانات، آثار اندکی از آن ها به ما رسیده و یا گمنام از دنیا رفتهاند.
اقبال نتیجهای را كه از شناخت خود میگیرد، بیشتر ناظر به به كار بردن نیروی درون است كه از شور برانگیخته شده است. این نیرو باید در جهت تكامل فردی و رستاخیز قومی به كار افتد. بدینسبب اقبال «خودآگاهی» را نخستین صفت انسان نوشرقی خویش میكند. همه چیز باید از «خودی» آغاز شود. بدون واجد شدن خودی، كارها بازی و شوخی خواهد بود.6 چون اقبال نظر به عمل دارد و حتی در تفكرهای عرفانی ـ فلسفی خود سیاست را از فكر دور نمیدارد، خصوصیاتی برای انسان خودآگاه قائل است كه بدینگونه میتوان برشمرد:
دبا: چندی پیش در تاریخ 10/4/93 مقاله ای از دکترمجدالدین کیوانی با عنوان «گنجی و خاطراتی از او» بر روی سایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی قرار گرفت. یادداشت زیر توضیحاتی از دکتر مهرعلی زاده راجع به آن مقاله است.آدرس مقاله دکتر کیوانی در زیر آمده است:
هگل، فیلسوف نامآور آلمانی در رساله فلسفه تاریخ مینویسد: «آنچه از تاریخ میآموزیم آن است كه از تاریخ [هیچ] نیاموزیم.» شاید این اندیشمند برجسته میدانست كه آگاهی تاریخی و تقابل آن با حافظه تاریخی چه مصایب رنجآوری را به جوامع انسانی تحمیل خواهد كرد.
پس هرچه میشود و نمیشود، باید از فرد بشود تا در نتیجه، جامعه كه مركب از افراد است، به رستگاری دست یابد؛ اما فرد نمیتواند رو به راه نهد، مگر آنكه شور و حركت در خود ایجاد كند. از اینجا فكر اقبال بر مدار پرغلیان و پویندهای قرار میگیرد. او در فلسفه شور خود، هم به مفهوم عرفانی آن نظر دارد و هم به مفهوم عملی آن. در مفهوم عرفانی، تحت تأثیر پیشوای خود جلالالدین مولوی است. چنانكه میدانیم، غزلیات مولانا در رقص دَوَرانی پایانناپذیری شناور است. چنین مینماید كه این رقص و حركت، در نظر او مایه شكفتگی، انبساط روح، بهجت و عروج میشده و یكنواختی و كدورت مردابوار زندگی را تنها این شور میتوانسته است علاج كند.
حالات و مقامات سالك در سیر و سلوك، گوناگون است و در هر شأن و حالی كه هست، معشوق و محبوب طبق همان حالتی كه دارد، بر او تـجلی میكند: چه لطف، چه قهر؛ چه جمال، چه جلال. تجلی الهی در یك اسم نیـز گاهی به دو گونه است: گاهی به نحو وحدت در كثرت است كه در این حال، بر زبان سالك كلامی كه مناسب با این حال است، جاری میشود و به كلامی مترنم میشود كه دلیل بر وحدت دارد؛ مانند: «اللهم انی اسألك من قولـك» كه به لفـظ مـفرد آمده؛ اما گاهی قلب او تحت سـلطه كثرت است؛ در این حال، كلامی میگوید كه دلیل بر كثـرت دارد؛ مثل: «اللهم انی اسألك من كلماتك» به لفـظ جمع. یك سرّ اینكه در این دعای شریف هم «قول» آمده هم «كلـمات»، همین است.
کاوش های باستان شناسی و سازهای باستانی ایران(هخامنشیان) موسیقی و ساز در دوره هخامنشیان در هاله ای از ابهام قرار دارد.بخصوص آنکه بر خلاف تمدن های پیش و پس از خود ،نقش ساز در حجاری های باقی مانده از آن دوران دیده نشده است.به این ترتیب سازشناسی در دوره هخامنشی بیش از آنکه متکی بر مطالعات آیکونوگرافیک باشد؛ از روش اسنادی و استنادی تبعیت می کند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید