جعل در ریشهشناسی واژهها با چه اهداف و نیتی صورت میگیرد؟ ریشهشناسی واژههای زبان از دیرباز از مقولههای محبوب و مورد توجه فیلسوفان و حتی مردم کوچه و بازار بودهاست و در دورههای تاریخی خاصی این توجه و علاقه (گاهی به دلایل ایدئولوژیک) افزایش یافتهاست.
مرحوم دکتر محمدصادق طباطبایی را پنجشنبه ۱۵ آبان امسال در منزلشان در تهران دیدار کردم و سه روز بعد برای ادامه معالجه، عازم آلمان شد؛ سفری بدون بازگشت. هدف از آن دیدار، مشورت و نظرخواهی از ایشان برای تحقیق و تهیه کتابی دربارۀ پدر کمنظیرشان حضرت آیتاللهالعظمی سید محمد باقر سلطانی طباطبایی بروجردی بود. آن دیدار در تحریر نوشتار حاضر تأثیر بهسزا گذاشت. متاسفانه تهیه آن کتاب در غیاب ایشان روند کندی یافت. نوشته حاضر بر ویژگیهایی از دکتر طباطبایی تمرکز دارد که کمتر برای عموم شناخته و یا بیان شده است.
وضعیت ناشر بخش خصوصی را در این روزها شاید بتوان به وضعیت کسی تشبیه کرد که دارد تقلا می کند تا تعادلش را روی سطح لغزان شیبداری حفظ کند. اگر شما، من، و هر کس دیگری در چنین موقعیتی قرار بگیریم، آیا جز تقلا برای پرهیز از سقوط و تلاش در راه بقا کار دیگری از ما ساخته است؟ نشر آسیب پذیر به چنین وضعیتی دچار شده است. چرا کار به اینجا کشید؟ چرا هشدار ها طی سال های سال کارگر نمی افتاد؟ عیب کار کجا بود؟ آیا می توان راهی یافت و این نشر را از سطح لغزان به جایی کشاند که تلاش آن در راه بقا، به کوشش در راه تغییر، تحول و حرکت به سوی هدفی دور، بلند مدت و با چشم اندازی گسترده و امید بخش تبدیل شود؟ به این پرسش ها می توان از دیدگاه های مختلف پاسخ داد. شاید نویسندگان این شماره به این گونه پرسش ها بر پایۀ تخصص و تجربۀ خود پاسخ بدهند. در این نوشته فقط بر یک جنبه از جنبه ها تاکید خواهد شد.
امام حسین(ع) برای احیای اسلام قیام کرد. به گواهی تاریخ، پس از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشه بنیامیه خشکید و اسلام باقی ماند؛ اما باید توجه داشت که پس از شهادت امام حسین(ع) نوبت به امام سجّاد(ع)، حضرت زینب(س) و اهل بیت رسید که با اسارت خود، موج شهادت و وقایع جانسوز کربلا را سراسری کنند. اگر قضیه اسارت رخ نمیداد، موج کربلا در جهان منتشر نمیشد. در واقع، حرکت حسینی ابتدا با اسارت و سپس با عزاداری شیعیان، جاودان و سراسری شد و همیشه باقی خواهد ماند. از این رو میتوان گفت: شهادت، اسارت و عزاداری در یک راستا هستند.
احمد کسروی برای رد سیادت صفویه و ساختگی بودن سخن ابنبزّاز یا تحریف سخن او در ایام سلطه مینویسد: «آمدن لشکر کُرد به آذربایجان و دستیافتن ایشان به مغان و آران و دیگر جاها دروغ آشکاری است؛ زیرا فیروزشاه که پدر هفتم شیخ صفیالدین میبوده، از روی حسابی که ما درباره تبارنامهها میداریم و برای هر صد سال سه تن شماریم، او در آخرهای قرن پنجم هجری میزیسته و در آن زمان که هنگام پادشاهی سلجوقیان میبوده، تاریخ آذربایجان بسیار روشن است و از چنین لشکرکشی نشانی در آن هنگامها نتوان یافت.
شیخ فضل الله«مشروطه که آیین و طریقهی طبیعیان است، قبول کردن مسلمین او را و دخولشان در زیر بار او عین خروج ایشان است از طریقهی اسلام و دخول است در طریقهی کفر و با وصف این حالت، نماز و روزه ثمری نداشته، کفر موجود را مبدل به دین اسلام نمیکند؛ چنانکه مجرد علم بر اینکه خدایی هست و پیغمبری دارد و شریعتی آورده است، فایده و عایدی ندارد، با وجود دخول در طریقهی کفر و انقیاد و تمکین از آن طریقه»
در چنان شرایط و اوضاعى، پیشگامان سیاست و دین به پا مىخیزند. عدّه و عُده آنان در قیاس با امکانات و ابزار سردمداران فرهنگ جور و تباهى، بسیار اندک بود. امام به ترکیه و سپس به عراق تبعید مىشود و سیاسیون دانشگاهى مبارز و مسلمان و روحانیون مجاهد، یکى پس از دیگرى روانه زندان مىگردند.
ارزیابی مقومات هستیشناختی و معرفتشناختی آرای سیاسی میرزا صادق آقا مجتهد تبریزی دربارهی مشروطیت میرزا صادق معتقد است که پس از مشروطیت عدهای با بیان مشروطهی مشروعه عالمی را بنا نهادهاند که در ظاهر به نظر میرسد که احکام اسلامی در آن جاری است، اما در باطن امر چون ولایت امور را -که تنها حق خدا و ولی معصوم میباشد- به مردم واگذار کردهاند، عالمی شیطانی است که به احکام اسلامی ملبس شده است.
درعرفان ابنعربی اگر جایگاه انسان فهم نشود، هیچ معنایی از هستی و نیستی و هیچ ظهور و بروزی از این دو حاصل نمیشود. بله! در عرفان او چون حقیقت انسان زبانی است، برای عدم نیز ظهور و بروز میتوان در نظر گرفت، اما اگر انسان حقیقتش عقلی باشد، عدم نقیض وجود و بیبهره از هرگونه تعینی است.
تکفیریگری را باید ذیل مسئله توحید و شرک دنبال کرد. بحث توحید و شرک به ماجرای حضرت ابراهیم(ع) برمیگردد. حضرت ابراهیم(ع) بهعنوان بزرگترین بنیانگذار توحید از پرستش طبیعت به پرستش خدای مطلق آسمانها و زمین میرسد. خداوند در قرآن کریم در رابطه با حضرت ابراهیم(ع) میفرماید: «و كَذلِكَ نُرى إبْراهیمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ لِیكُونَ مِنَ الْمُوقِنینَ»[i] خداوند متعال ملکوت آسمان و زمین را به حضرت ابراهیم(ع) نشان میدهد و حضرت ابراهیم(ع) آن را میبیند. قصه حضرت ابراهیم(ع) به لحاظ جغرافیایی در خاورمیانه اتفاق میافتد. آن حضرت اهل بابل بودهاند و بابل نیز در آن زمان جزئی از ایران محسوب میشده است. آزر که نام پدر یا عموی حضرت ابراهیم(ع) است، نیز نامی فارسی است. بهطور کلی ایران یک کشور توحیدی بوده است که ریشه این توحیدگرایی را باید به زرتشت و قبل از آن مهرپرستی نسبت داد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید