[این مقاله نخستین بار در مهرنامه (شمارهیِ ١١،١٣٩٠) نشر یافته، اما کوششِ من برایِ پروردن و گسترشِ آن سببِ ویرایشِ چند بارهیِ آن شد. ویراستِ دوّم در نگاهِ نو (شمارهی ٩٢، ١٣٩٠)، ویراستِ سوّمِ در وبلاگِ جُستار. و این ویراستِ چهارمِ آن است که در شمارهیِ پنجمِ مجلهی اندیشهیِ پویا، دی و بهمنِ ١٣٩١ در تهران منتشر شده است.] سدهیِ شانزدهم روزگارِ شگرفي ست که در آن چیزي به نام اروپا و تمدنِ اروپایی با قدرت و شکوهي بیمانند از دلِ جهانِ قرونِ وسطایی زاده میشود. نیروهایي که از سدهیِ دوازدهم رفته-رفته بر هم انباشته شده و از سدهیِ چهاردهم با رنسانسِ ایتالیا سخت فشردهتر شده بودند، در این سده نیرویِ زایایِ خود را از سویي در شکافتنِ سینهیِ اقیانوسها به دستِ دریانوردانِ بیباک و ماجراجو نمایان میکرد، که در پیِ یافتنِ «سرزمینهایِ ناشناخته» بودند و، از سویِ دیگر، در جنب-و-جوشِ شگرفِ نقاشان در هنرآوری با شگردهایِ تازهیِ نمایشِ چشمانداز، و نیز فهمِ نویافتهیِ علمی بر بنیادِ مشاهده و تجربه، و ذهنِ کنجکاو در پیِ هر گونه کشف و اختراع. در این دوران بود که اروپا این نام را به خود گرفت و به «اروپایی» بودنِ خود در برابرِ دیگر تمدنها و فرهنگهایِ بشری آگاه شد. اروپاییانِ خطرپیشهیِ دریانورد و زمیننورد، در پیِ کشفِ هرآنچه دیدنی و یافتنی و بهچنگآوردنی بود، کرهیِ زمین را در دریا و خشکی میپیمودند. پیشاهنگیِ ماجراجویانِ اروپایی در شکافتنِ سینهیِ اقیانوسها و پیمودنِ قارههایِ دیگر و دستاندازیهایِ استعمارگرانه، از جمله، سببِ کشفِ دیگر فرهنگها و تمدنها شد، و از آن جا رشدِ هشیاری به تاریخ و فرهنگِ «اروپاییِ» خود و احساسِ سرفرازی از آن و برتریِ خود بر دیگران. در این پهنهیِ تازهیِ جنگِ قدرت بود که دولت-ملتهایِ نوخاستهیِ اروپایی، بریتانیا و فرانسه و هلند و اسپانیا و پرتقال، بر سرِ سروری بر اقیانوسها و سرزمینهایِ نویافته به رقابت و ستیز برخاستند. همچنین، در همین دوران بود که مشاهدهگریهایِ جهانگردانه در بارهیِ شگفتیهایِ زندگانیها و فرهنگهایِ بشری در این سو و آن سویِ عالم و همسنجیِ آنها زمینهیِ پیدایش و پرورشِ علومِ انسانی را نیز فراهم کرد.
اول آنكه، ازهرگونه قدمي، ولو كوچك، در راه گسترش فضاي باز بايد دفاع كرد. اما ملاك ما صرفا اقدامات است نه اظهارات. دوم آنكه منطق حكم ميكند بپذيريم مهمتر از بازگشت، حفظ همه دوستداران ايران، به ويژه نخبگان شرافتمندي است كه با وجود تمامي سختيها، نخواسته يا نتوانستهاند، بروند.
مسلم است که دشمنان جهان اسلام در پی آن هستند که سلفیگری تکفیری را پارادایم کشورهای اسلامی کنند. با این کار هم اسلام را تضعیف میکنند و هم راه رشد آنان را مسدود میسازند و هم بدنامشان میکنند. زیرا ما چیزی سیاهتر از سلفیگری تکفیری نداریم که مسلماً جریانی است ضد انسانی و ضد اخلاقی.
روزگاری شاعری بزرگ، برای زبان و ادبیات و فرهنگ ما، شعری سروده بود با عنوان زیبا و گویای: «روزگار غریبی است نازنین...». و در حقیقت نیز روزگار غریبی است و جامعهای غریبتر که میتواند سالمترین و هوشمندترین آدمها را به سوی خودشیفتگی و ازخودبیگانهشدن پیش برد. روزگار عجیبی است که هر اندازه در آن بیشتر تامل میکنیم، حیرت بیشتری به سراغمان میآید.
زمانی که درباره فرهنگنویسی سخن به میان میآوریم سه مفهوم است که باید بهطور دقیق معنای آنها را بدانیم و تمایز آنها از یکدیگر را تشخیص دهیم. نخست واژگان در مقابل lexical، دوم، فرهنگ در مقابل dictionary و سوم، فرهنگنویس در مقابلlexicographer .
خوب، نصيحت ما در باب درس خواندن بچهها تمام شد. و اين را هم اشاره كنم كه گويا آقاي دعايي نيز چند سالي را در همين مدرسه معصوميه بيتوته كرده است. و اما اين حاج ملاهادي1 همان كسي است كه وقتي ناصرالدين شاه به مشهد ميرفت، از او در مدرسه ديدن كرد و حاجي يك تغار آبدوغ خيار آورد و نان ريزريز كرد و گفت:
ترجمه دكتر انشاءالله رحمتي: به انقلاب اسلامي ايران، ريشهها و عوامل و نشيب و فرازها، تأثير و تأثّرات و پيامدهايش از جنبههاي گوناگون نگريستهاند و آنها را مورد بحث و بررسي قرار دادهاند. يكي از جنبههاي بسيار حائز اهميت در اين واقعه كمنظير، رهبري مرحوم امام و شخصيت چندوجهي ايشان است كه هم فقيه نامداري بود كه آثار و آرايش گواه است و هم عارف استادديدهاي بود كه باز آثار نوشتاري و گفتاري فراوانش شاهد است و هم سياستمداري بود كه با شناخت وافي از اسلام ناب، رهبري جنبشي پويا و پايدار را بر دوش گرفت.
عدالت از جمله مفاهيمي است كه بشر در عمق فطرت خويش به ارزش و تعالي آن ايمان داشته و همواره به دنبال راهكارهايي براي اجراي آن بوده است. در نظام حقوقي اسلام نيز عدالت بهعنوان يك اصل مهم و اساسي مطرح بوده تا جايي كه تحقق آن در جامعه يكي از مهم ترين اهداف بعثت انبيا برشمرده شده است.
سالها پیش مقالهای تحت همین عنوان در نقد جمهوریهای کاذب کشورهای مصر و سوریه و عراق نوشته بودم، البته آن زمان صدام، حافظ اسد و مبارک بر سر کار بودند. ا
میتوان گفت سطح یادگیری از تحولات سیاسی، ژنوپلیتیکی و اقتصادی جهان در داوس بی نظیر است. 2500 نفر کارآفرین، مدیر، سیاست مدار و دانشگاهی گرد هم میآیند تا با تبادل آرا از هم بیاموزند. داوس محل تصمیمگیری نیست بلکه کانون یادگیری و اثرگذاری است
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید