دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ابن سکره | اِبْنِ سُكَّره، ابوالحسن محمد بن عبدالله هاشمی (د 11 ربيع‌الآخر 385 ق/ 15 مه 995 م)، شاعر فكاهه‌سرا و هزل‌گو و نكته‌پرداز عهد عباسی. او به ابن‌رائطه (خطيب بغدادی، 5/ 465) يا ابن رابطه (ابن تغری بردی، 4/ 173) نيز شهرت داشته است. برخی (تنوخی، 258) جد او را سكره و بعضی (ثعالبی، 3/ 3) محمد ضبط كرده‌اند كه احتمالا...
  • ابن سفیان | اِبْنِ سُفْيان، ابوعبدالله محمد بن سفيان قيروانی (د اول صفر 415/ 14 آوريل 1024)، مقری و فقيه مالكی. از جزئيات زندگی او اطلاعی در دست نيست. همين مقدار می‌دانيم كه در قيروان زاده شد و پيش از 380 ق/ 990 م جهت فراگيری قرائت و فقه به مصر مسافرت كرد و بدون اينكه به حج رود به وطن بازگشت. او در 413 ق عازم مكه شد و حد...
  • ابن سکن | اِبْن سَكَنْ، ابوعلی سعيد بن عثمان بن سعيد بزّاز يا بزّار مصری (294-15 محرم 353/ 907-2 فوريۀ 964)، محدث و رجالی.
  • ابن سکون | اِبْنِ سَكون، ابوالحسن علی بن محمد بن علی حلّی (ح 530- ح 600 ق/ 1136-1204 م)، كاتب، فقيه و محدث شيعی. شهرتش را از نام نيای بزرگش سَكون (يا سُكون) گرفته است. بعضی منابع متأخر اين نام را سَكّونی نيز ذكر كرده‌اند (نک‍ : افندی، 4/ 239؛ عبدالعزيز، 1/ 156؛ دُجَيلی، 2/ 55؛ حَمَد كمال‌الدين، 1/ 131؛ بغدادی، 1/ 704).
  • ابن سلار | اِبْنِ‌سَلاّر، ابوالحسن علی، ملقب به الملك العادل سيف‌الدين (مق‍ 6 محرم 548 ق/ 3 آوريل 1153 م)، وزير كردنژاد الظّافر خليفۀ فاطمی مصر. ابن خلكان نام او را ابومنصور علی بن اسحاق آورده است (3/ 416).
  • ابن سلام |
  • ابن سماعه | اِبْنِ سَماعه، ابوعبدالله محمد بن سماعة بن عُبيدالله بن هلال تميمی كوفی (130-233 ق/ 748- 848 م)، قاضی، محدث و فقيه حنفی. نام وی در برخی از منابع ابن سِماعه (ابن حجر، 2/ 167) و ابن سَمّاعه (رياضی‌زاده، 28) نيز آمده است. برخی نسبت وی را اشتباهاً تيمی (ابن تغری بردی، 2/ 271) يا تيهمی (ابن قطلوبغا، 54) ثبت كرده‌ا...
  • ابن سلیم | اِبْنِ‌سُلَيْم، عبدالله بن احمد بن سليم اسوانی، داعی فاطمی. از تاريخ تولد و وفات وی اطلاعی در دست نيست، ولی بازديدی كه در 365 ق/ 975 م از شهر المريس به عمل آورده (فضل حسن، 38)، حكايت از آن دارد كه در سدۀ 4 ق/ 10 م، می‌زيسته است. ابوالحسن معروف به جوهر صِقِلّی (يا جوهر رومی، د 381 ق/ 991 م) او را برای انجام دا...
  • ابن سلام جمحی | اِبْنِ‌سَلاّمِ جُمَحی، ابوعبدالله محمد بن سلاّم بن عبيدالله بن سالم جُمَحی بصری (139-231 يا 232 ق/ 756-846 يا 847 م)، نحوی، لغوی، راوی شعر و ادب. نيای بزرگش، سالم، مولای قدامة بن مظعون از بزرگان بنی جُمَح ــ تيره‌ای از قبيلۀ قريش ــ بود، و به همين جهت خاندان وی در بصره به «جُمَحی» شهرت داشتند (سمعانی، 3/ 326-...
  • ابن سماک | اِبْنِ سَمّاك، ابوالعباس محمد بن صَبيح عجلی كوفی (د 183 ق/ 799 م)، فقيه، محدث و زاهد. علت شهرت وی به ابن سماك اين بود كه جدش ماهی فروش بوده (زبيدی، 7/ 145) و به احتمالی ديگر خود وی به ماهی فروشی اشتغال داشته است (ابن اثير، 1/ 559). از تاريخ تولد و زندگی ابن سماك اطلاعی در دست نيست. همين اندازه گفته شده است كه...
  • ابن سلوم | اِبْنِ سَلُّوم، صالح بن نَصْرالله حَلَبی (د 1081 ق/ 1670 م)، پزشك معاصر سلطان محمد چهارم عثمانی. ابن سلوم را صالح افندی و حكيم باشی نيز می‌ناميدند (ظاهريه، علوم، 36؛ GAL, II/ 595). او در حلب زاده شد و نزد دانشمندان آنجا به تحصيل پرداخت و به‌ويژه در آموختن طب سخت كوش بود. وی سرانجام رئيس پزشكان حلب شد و آنگاه ...
  • ابن سماک | اِبْنِ سَمّاك، ابوعمرو عثمان بن احمد بن عبدالله بن يزيد دَقّاق (د 26 ربيع‌الاول 344/ 20 ژوئيۀ 955)، محدِث بغداد. از جزئيات زندگی و حتی مذهب فقهی وی اطلاعی در دست نيست. همين مقدار می‌دانيم كه او در بغداد می‌زيسته است (سمعانی، 7/ 204؛ قس: حاكم، 1/ 188؛ خطيب، تاريخ، 11/ 302). ابن سماك از مشايخ بسياری بهره برده ك...
  • ابن سمره | اِبْنِ سَمُره، ابوالخطاب عمر بن علی بن سَمُرة بن حسين بن سَمُرۀ جعدی (547- پس از 586 ق/ 1152- پس از 1190 م)، فقيه و مورخ يمنی. نسبت جعدی از جعدة بن كعب بن ربيعة گرفته شد كه نسبش به مَعَد بن عدنان می‌رسد (ابن سمره، 1-2). كنيۀ او را ابوالحفص نيز نوشته‌اند (ابن ربيع، 3). ابن سمره در قريۀ اَنامِر به دنيا آمد و هم...
  • ابن سمیفع | اِبْنِ سَمَيفَع، ابوعبدالله محمد بن عبدالرحمن، قاری يمن در سدۀ 2 ق/ 8 م. در مورد سميفع، جد وی چيزی دانسته نيست، ولی اين نام كه ضبط ديگر آن «سُمَيفِع» است (نک‍ : فيروزآبادی، 3/ 41)، يكی از نامهای متداول در يمن قديم بوده است، مثلاً سميفع اشوع از ملوك يمن پيش از اسلام و سميفع بن ناكور از صحابۀ پيامبر (ص) (همو، 3...
  • ابن سمح | اِبْنِ سَمْح، ابوالقاسم اَصبغ بن محمد بن اصبغ غرناطی (370-426 ق/ 980-1035 م)، رياضی‌دان و اخترشناس اندلسی. شكلهای السمج، الشيخ و اصنع در برخی منابع مانند ابن صاعد (ص 69) و ابن خطيب (1/ 436) گويا اشتباه كاتبان است. وی در قرطبه زاده شد و در غرناطه درگذشت. از نامۀ ابوبكر بن بشرون ــ از شاگردان مسلمه ــ به ابن سم...
  • ابن سمجون | اِبْنِ سَمَجون، ابوبكر حامد (د اوايل سدۀ 5 ق/ 11 م)، پزشك، داروشناس و اديب اندلسی اهل قُرطبه. از گزارش مختصر ابن ابی اصيبعه (2/ 51-52) تقريباً هيچ اطلاعی دربارۀ جزئيات زندگی ابن سمجون به دست نمی‌آيد، جز آنكه كتاب خود الادوية المفردة را در ايام المنصور محمد بن ابی عامر حاجب دربارِ امويان اندلس (د 392 يا 393 ق/...
  • ابن سنان خفاجی | اِبْنِ‌سِنانِ خَفاجی، ابومحمد عبدالله بن محمد (د 466 ق/ 1074 م)، اديب و شاعر شيعی مذهب شام. تبار او به قبيلۀ خفاجه می‌رسيد كه در آغاز سدۀ 4 ق/ 10 م از صحرای عربستان و حجاز به شام عليا مهاجرت كردند (نک‍ : زكار، 59). از نوشتۀ ابن‌خلكان (5/ 273) چنين برمی‌آيد كه در ربع اول سدۀ 5 ق به دنيا آمده است (قس: كحاله، 5/...
  • ابن سمعون | اِبْنِ سَمْعون، ابوالحجاج يوسف بن يهودا (يا يحيی) بن اسحاق بن عقنين (اكنين) سبتی (555-623 ق/ 1160-1226 م)، پزشك، فيلسوف و ستاره‌شناس يهودی. او در سبته زاده شد و در آنجا به اعتبار نام نيای نهم يا دهمش، ابن شمعون خوانده می‌شده است؛ اين كنيه بعدها در منابع عربی به ابن سمعون بدل شد. يوسف در زادگاه خويش پس از آموز...
  • ابن سنی | اِبْنِ سُنّی، ابوبكر احمد بن محمد بن اسحاق دينوری (ح 280-364 ق/ 893-975 م)، محدث شافعی. خاندان او از موالی عبدالله بن جعفر بن ابی طالب بوده و سمعانی (7/ 279) نسب او را ضبط كرده است. احتمالاً اصل او از دينور بوده است. ابن‌سنی برای كسب حديث مسافرتهايی به نقاط مختلف از جمله بغداد، كوفه، بصره، حرّان، دمشق، عمان، ...
  • ابن سوار | اِبْنِ سِوار، ابوطاهر احمد بن علی بن عبيدالله بغدادی (412-4 شعبان 496 ق/ 1021-13 مۀ 1103 م)، مقری، نحوی و محدث حنفی. سوار نام جد اعلايش بوده است. او حدود 40 سال به فراگيری و آموختن حديث و قرائت پرداخت و ظاهراً در اواخر عمر نابينا شد و در بغداد درگذشت و در كنار قبر معروف كرخی مدفون گرديد (ابن‌ماكولا، 4/ 388؛ ي...
  • ابن سودون | اِبْنِ سودون، علی بن سودون بَشْبَغاوی (ح 810- 868 ق/ 1407-1464 م)، شاعر بذله‌گو و زجل‌سرای عصر مماليك بُرْجی. وی در قاهره به دنيا آمد و همانجا پرورش يافت (سخاوی، 5/ 229). پدرش قاضی بود و خوش داشت كه فرزند نيز شغل وی را پيش گيرد، اما او شاعری را پيشۀ خود ساخت و به جمع شاعران اهل مجون پيوست (ابن عماد، 7/ 307- 3...
  • ابن سناء الملک | اِبْنِ سَناءُالمُلك، ابوالقاسم هبةالله بن جعفر بن محمد، ملقب به قاضی سعيد (ح 550-4 رمضان 608 ق/ 1155- 9 فوريۀ 1212 م)، شاعر، اديب عصر ايوبی و پايه‌گذار اصول و موازين موشحات. جدش محمد ملقب به سناءالملك از چهره‌های سرشناس و توانگر مصر بود (ابن شعار، 9/ 211؛ منذری، 2/ 231) و از لقب او (سناءالملك) پيداست كه احتما...
  • ابن سمعون | اِبْنِ‌سَمْعون، ابوالحسين محمد بن احمد بن اسماعيل (300-14 ذيقعدۀ 387/ 913- 18 نوامبر 997)، واعظ و خطيب حنبلی بغدادی (در برخی منابع «ابن‌شمعون» ضبط شده است، نک‍ : يافعی، 2/ 432). سمعون لقب نيای او اسماعيل بوده است (ذهبی، 16/ 505). ابن سمعون در بغداد زاده شد و همانجا به تحصيل علم پرداخت و به درك بعضی از مشايخ ص...
  • ابن سوده | اِبْنِ سوده، عنوان افراد خاندانی از عالمان و قاضيان مالكی در مراكش، از اوايل سدۀ 11 هجری تا زمان كنونی. جدّ اين خاندان محمد بن محمد بن علی بن سوده در 754 ق از غرناطۀ اندلس به فاس هجرت كرده است (مراكشی، 2/ 269). از اولين افراد مشهور اين خاندان می‌توان از ابوالقاسم بن قاسم (د 1004 ق/ 1596 م) نام برد (نک‍ : حجوی...
  • ابن سهل |
  • ابن سویدی | اِبْنِ سُوَيْدی، ابواسحاق عزالدين ابراهيم بن محمد بن طرخان انصاری (600-690 ق/ 1204-1291 م)، طبيب و شاعر دمشقی. وی در دمشق متولد شد و همانجا پرورش يافت، پدرش كه در منطقۀ سويدای حوران تجارت می‌كرد و شايد به همين جهت به ابن سويدی مشهور شده، با پدر ابن ابی اصيبعه دوستی داشت. گفته‌اند وی از تبار سعد بن معاذ صحابی ...
  • ابن سهل | اِبْنِ سَهْل، ابواسحاق، ابراهيم بن سهل اسرائيلی (نيمۀ اول سدۀ 7 ق/ 13 م)، شاعر اواخر عصر موحدين در اندلس. در خانواده‌ای يهودی در اشبيليه به دنيا آمد و سپس اسلام آورد (يونينی، 1/ 476؛ صفدی، 6/ 5). نسبت اسرائيلی (ابن سعيد، المغرب، 1/ 264) و اسلامی او (يونينی، 1/ 482) از همينجاست. سال تولد وی دانسته نيست، اما با...
  • ابن سهلان | اِبْنِ سَهْلان، زين‌الدين عمر بن سهلان ساوی، قاضی، حكيم و منطقی نام‌آور قرن 6 ق/ 12 م. اطلاعات ما دربارۀ زندگانی او بسيار اندك است. همين اندازه می‌دانيم كه مدتها در زادگاه خود ساوه عهده‌دار منصب قضا بود و سپس به علت نامعلومی از اين كار دست بازداشته و از ساوه به نيشابور رفته و همانجا ماندگار شده است. از اين پس...
  • ابن سند | اِبْنِ سَنَد، عثمان (1180- بعد از 1242 ق/ 1766- بعد از 1826 م)، ملقب به بدرالدين، مورخ، اديب، شاعر و فقيه. وی در نجد به دنيا آمد، ولی كحاله (معجم، 6/ 256؛ مستدرك، 457) محل تولد وی را جزيرۀ فيلكه از توابع كويت امروزی و اصل او را از نجد دانسته است. ابن سند در جوانی در جست‌وجوی دانش، راهی عراق شد، نخست در بصره ا...
  • ابن سیحان | اِبْنِ سَيْحان، يا ابن ارطاة، عبدالرحمن، شاعر خمريه سرای سدۀ 1 ق/ 7 م، معاصر معاويه و پسرش يزيد. آگاهی ما از زندگی او بسيار اندك و منحصر به رواياتی است كه ابوالفرج در اغانی (1/ 58، 79- 88) آورده است. نسب وی به قَيس بن عَيلان بن مُضَر بن نزار می‌رسد (همو، 1/ 79؛ ابن حزم، 259-260). گويند اطلاعات وی از ايام و شع...
  • ابن سیار | اِبْنِ سَيّار، ابوماهر موسی بن يوسف (د ح 350 ق/ 961 م)، حكيم و پزشك ايرانی معاصر با آل بويه. ابن قفطی در شرح حال مختصری از او، وی را با كنيۀ ابوعمران ياد كرده است (ص 209). ابن سيار در شيراز ديده به جهان گشود و در همانجا پرورش يافت و به تحصيل طب و حكمت پرداخت و در آن فنون و نيز در منطق نامور شد (بيهقی، 72؛ نام...
  • ابن سید الناس | اِبْنِ سَيَّدِ النّاس، ابوبكر محمد بن احمد بن عبدالله بن محمد يحيی يعمری اشبيلی (محرم 597- جمادی‌الثانی 659/ اكتبر 1200- مۀ 1261)، فقيه، محدث، مورخ و اديب اندلسی.
  • ابن سید |
  • ابن سید الناس | اِبْنِ سَيَّدِ النّاس، ابوالفتح فتح‌الدين محمد بن محمد يعمری ربعی (671-734 ق/ 1273-1334 م)، محدث، مورخ، فقيه شافعی، اديب و خطاط مصری اندلسی الاصل.
  • ابن سید | اِبْنِ سيد، ابوالقاسم احمد بن اَبان بن سيد، معروف به صاحب شرطه (د 382 ق/ 992 م)، اديب و لغوی اواخر عصر امويان اندلس. از تاريخ و محل تولد و جزئيات زندگی او اطلاع چندانی در دست نيست، تنها می‌دانيم كه ايام خلافت حَكَم المستنصر (350-366 ق/ 961-977 م) را دريافته و در قرطبه می‌زيسته (حميدی، 2/ 641؛ ابن بشكوال، 1/ 8...
  • ابن سیده | اِبْنِ سيده، ابوالحسن علی بن اسماعيل (398- 458/ 1008-1066 م)، اديب، لغوی و نحوی عصر ملوك الطوايفی اندلس. نام پدر وی در برخی منابع (حميدی، 2/ 493؛ ياقوت، 12/ 231-232) احمد و محمد نيز آمده است، اما هيچ كدام در ذكر سلسله نسب او از اين حد فراتر نرفته‌اند و اين امر، با توجه به نام نيای وی «سيده»، چه بسا حاكی از تب...
  • ابن سیرین | اِبْنِ سيرين، ابوبكر محمد بن سيرين (31 يا 33- شوال 110 ق/ 651 يا 653- ژانويۀ 729 م)، محدث و فقيه تابعی بصری كه چند سده پس از مرگش به عنوان خوابگزاری چيره‌دست نامور گرديد. پدرش، سيرين در 12 ق/ 633 م هنگام فتح عين التمر (شهركی در عراق در نزديكی انبار) به دست خالد بن وليد، به اسارت درآمد (خليفه، 1/ 100-102)، اما...
  • ابن شیخ الشیوخ |
  • ابن صائغ، ابوعبدالله | ابوعبدالله شمس‌الدین محمد بن حسن بن سباع (645-720 ق / 1247-1320 م)، نحوی، لغوی، ادیب و شاعر مصری‌الاصل.
  • ابن صائغ |
  • ابن صائغ، شمس الدین | شمس‌الدین محمدبن عبدالرحمن (704-776 ق / 1304-1375 م)، نحوی، لغوی، محدث و فقیه حنفی مصری، در قاهره به دنیا آمد و ابتدا نزد شیخ محمد مصری و پس از وی نزد شیخ تقی الدین محمدبن احمد صائغ قرائات سبع و عشر را فراگرفت.
  • ابن صائغ، عبد الرحمن | عبدالرحمن بن یوسف ملقب به زین‌الدین، خطاط سده‌های 8 و9 ق / 14 و 15 م در مصر.
  • ابن صاعد اندلسی |
  • ابن صالح | ابراهیم بن صالح بن علی بن عبدالله بن عباس العباسی (د 176 ق / 792 م)، از امیران خاندان عباسی.
  • ابن صاحب الصلاه | ابومروان یا ابو‌محمد عبدالملک بن محمد بن احمد باجی اشبیلی، مورخ و دیوانسالار اندلسی (د بعد از 594 ق / 1198 م).
  • ابن صباغ، نورالدین | نورالدین علی بن محمد بن احمد بن عبدالله (784-855 ق / 1383-1451 م)، محدث و فقیه مالکی.
  • ابن صباغ، ابونصر | ابونصر عبدالسید بن محمد بغدادی (400-477 ق / 1010-1084م)، فقیه شافعی.
  • ابن صدقه | چند تن از وزیران و امیران و دیوان سالاران خاندانی عراقی در سدۀ 6 ق / 12 م
  • ابن صدقه، احمد | احمد بن صدقة بن ابی صدقه، هنرمند آوازخوان و تنبورنواز ماهر (نیمۀ اول سدۀ 3 ق / 9 م).
  • ابن صفار، ابوالقاسم | ابوالقاسم احمدبن عبدالله بن عمر غافقی (؟ 370-426ق / 980-1035م)، ریاضی‌دان و ستاره‌شناس اندلسی.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: