با این که شخصیت اسکندر در حماسۀ ملی ایران آمیخته ای است از صفات خوب و بد، در مطالعات شاهنامه شناسی و تاریخی ایران نوعی "اسکندرستیزی" غیر منطقی به چشم می خورد که با اشاعۀ داستان اسکندر در فرهنگ ادبی و شفاهی ایران در تناقض است. به روایت شاهنامه، اسکندر فرزند داراب و از سلالۀ شاهان ایران است و از نظر قانونی بر تاج و تخت ایران حق دارد.
برای اینکه مبادا تصور شود که چنین ارزیابی از اروپای قرون وسطی به آرای کنتور محدود میشود، بگذارید از رابرت لوپز مورخ ایتالیایی قرون وسطی، و استاد دانشگاه ییل مطلبی نقل کنم. وی این دوره را دوران «آمیزش توحش ژرمنی با فرسودگی رومی» تعریف میکند.
هدف از تصحیح متن، بازسازی نسخه ای است که تمام نسخ موجود از آن منشعب شده اند، با استفاده از اطلاعاتی که در دستنویسهای مختلف اثر و نیز در منابع جنبی مربوط به آن اثر پیدا می شود، نه بازسازی اصل اثر؛ زیرا بازسازی اصل اثر به معنی نسخه مؤلف، اصلاً ممکن نیست.
برخلاف اروپای غربی که بعد از حملات بربرها تمدنش با سقوط در قرون تاریک فروپاشید، تمدن ایرانیان بعد از حمله اعراب وارد عصرطلایی خود شد و به پربارترین دوره خود رسید. بنابراین اروپای غربی و ایران در نتیجه حملاتی که اساسا با هم متفاوت بودند، با پیامدهای متضادی روبرو شدند و دو فرهنگ کاملا متفاوت را پدید آوردند.
آنری ژان مارتن۱۷ مینویسد: «هر جداسازیی وقایعنگاری را چلاق میکند»؛ بنا بر این خواه پایان عصر طلایی و باستانی را سال ۴۷۶م و معلول عزل رومولوس آگوستولوس۱۸ آخرین امپراتور روم قرار دهیم، و خواه پایان این دوره را تابستان ۴۱۰م که آلاریک اول (یکی از گوتهای غربی) روم را غارت کرد بدانیم
از بخت بلند همنسلان ماست که کتابهای مهمی چون شاهنامه، دیوان حافظ، آثار عطار و بسیاری دیگر از سازندگان بنیان فرهنگی ایران، در این دوره مورد ارزیابی دقیق و تحقیقات و تصحیحات عالمانه قرار گرفته است.
نود و هشتمین نشست از سلسله نشست های مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب با عنوان «هویت ایرانی و نفوذ انیرانی» با سخنرانی دکتر محمود امیدسالار (شاهنامه پژوه و کتابدار دانشگاه کالیفرنیا) عصر روز دوشنبه 11 اردیبهشت در مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب برگزار شد.
وطن منحصر به مرزهای جغرافیایی نیست که روی نقشهها ترسیم شده باشد، این وطن، برای وطنشدن نیازی به رسمیت شناخته شدن از سوی سازمانملل ندارد، با این وطن میتوانیم یکجا نشین شویم یا به جغرافیای سیاسی دیگری سفر کنیم. این وطن، زبان است که هر روز نو به نو میشود، زبان فارسی بهویژه در جهانی که جغرافیای مجازی توسعه چشمگیری دارد، وطن دوم ایرانیان است، حتی در زمانهایی که وطن طبیعی ایرانیان توسط فاتحان تاراج شد، این وطن در تبعید به حیات خود ادامه داد و در اندک زمانی فاتحان نیز به مزیت آن پی بردند و شهروندان افتخاری آن شدند.
تغییر از یک سلسله به سلسلۀ دیگر سبک ادبیات را تغییر نمی دهد سیده معصومه كلانكی: دکتر محمود امیدسالار در بخش نخست گفت و گو با مرکز پژوهشی میراث مکتوب از تدوین کتابی در زمینۀ تاریخ ادبیات فارسی با رویکرد سبک شناسانه خبر داد و دربارۀ روش سبک شناسی استاد بهار اظهار کرد: سبک شناسی استاد بهار مخصوصاً با توجه به احاطۀ حیرت انگیز آن مرحوم به زبان و ادب فارسی، هیچگاه منسوخ نخواهد شد. اما در عین حال باید قدری آن را به روز تر کرد (و جالب اینست که برای به روز کردن آن باید به گذشته برگشت!) اما این به روز کردن باید با احتیاط صورت بگیرد. آنچه در ادامه می آید بخش دوم این گفت و گو و دیدگاه دکتر محمود امیدسالار دربارۀ رابطۀ جهان بینی ادبا و سبک آثار ایشان است.
محمود امید سالار زاده ۵ آذر ۱۳۲۹ خورشیدی پژوهشگر، مترجم، نسخهشناس و نویسنده ایرانی است. امید سالار روز یکشنبه ۵ آذر ۱۳۲۹ خورشیدی در اصفهان چشم به دنیا گشود. امید سالار دارای درجه دکتری ادبیات فارسی از دانشکده مطالعات خاور نزدیک دانشگاه برکلی در کالیفرنیا ست. وی دانش فولکلور را تحت نظر الن داندس (Alan Dundes) استاد دانشگاه برکلی آموخته است؛ از این رو یکی از دانشمندان برجسته در زمینه مطالعات فولکلور ایرانی و ادبیات فارسی به شمار میآید و مقالات زیادی در این خصوص نگاشته است. از کارهای ویژه او همکاری با دکتر جلال خالقیمطلق در تصحیح شاهنامه فردوسی؛ همکاری با دانشنامه ایرانیکا به سرپرستی احسان یارشاطر از سال ۱۹۹۰ و عضویت در شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی از سال ۲۰۰۶ بوده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید