یکی دیگر از رجال سیاست، که به هر حال نقش مؤثری در گسترش فکر آزادی داشته، میرزا یوسفخان مستشارالدوله است. وی از کسانی بوده که برای اصلاح و تجدد، معتقد به جلب مهاجر اروپایی بوده و عقیده احداث راهآهن را با شدت هرچه تمامتر تعقیب میکرده و حتی آن را مقدم بر قانون و حکومت دمکراسی میدانسته.
جنبش مشروطیت تأثیر بسیاری در جنبههای مختلف زندگی ایرانیان گذاشت که کمابیش در ادبیات آن عصر بازتاب یافته است. استاد شفیعی کدکنی در کتاب بسیار مهم «باچراغ و آینه» که الحق فراتر از صرف تاریخ ادبیات معاصر ایران است، با تیزبینی خاص خویش به این موضوع پرداختهاند و با چراغ دانش و تجربه خویش، به ژرفاندیشی در آینه ادبیات آن روزگار همت گماشتهاند.
هنوز چندین سال تا صدمین سال تولد پروین باقی است، و متجاوز از پنجاه و چند سال از مرگ نابهنگام او میگذرد. با کمترین عمر و کمترین مجال برای شعر گفتن، بیشترین توفیق ممکن را در زبان فارسی، پروین از آن خویش کرده است. از این بابت هیچکدام از بزرگان قرن حاضر و حتی قرون گذشته بعد از حافظ، به پای او نمیرسند.
محمدرضا شفیعی کدکنی میگوید از اینکه در عصر حاضر و در آینده نیز شاعران و نویسندگان ممتاز و بزرگی در قلمرو زبان فارسی دری ظهور کنند ناامید نیستیم.
هر چه زیبایی و لطف در شعر امروز ایران دیده میشود، حاصل پیوند درخت فرهنگ ایرانی و درخت فرهنگ اروپایی است. در تمام ذرّات و مولکولهای معنیدار و متعالی این خلاقیت، جای پای شعر و فضا و بلاغت و اسطوره و ادب اروپایی قابل تعقیب است. همان گونه که «دیوان غربی ـ شرقی» گوته، که یکی از بزرگترین آثار فرهنگ بشری است، از لقاح شعر اروپایی و شعر فارسی شکل گرفته است و هیچ کسی گوته را به «سرقت» یا «اقتباس» یا «ترجمه» متهم نمیکند و از این چشمانداز بر کار او انتقادی وارد نیست، در مورد شعر قرن بیستم زبان فارسی نیز باید به همین دید نگریسته شود. در مجموعه تحولات شعر فارسی، بهویژه آن بخش که مسیر این هنر را در جهت نوآوری و زیبایی و لطف نشان میدهد، جای پای شعر فرهنگی را باید دید و باید ستود.
«این اشتباه بزرگی است که کسانی بخواهند تاریخ ایران باستان را به تخطئه یا فراموشی بسپارند. این تاریخ ریشههای ما را در گذشتهای محکم میکند که بادهای تند نتواند آن را بیفکند... برای ارزیابی صادقانه ز فرهنگ ایران مستقیمترین راه را آن دیدیم که موضوع را به نظرخواهی بگذاریم.» یکی از آن ادیبان که در این نظرخواهی شرکت نموده «محمدرضا شفیعیکدکنی» است.
در هنر سعدی چیزی وجود دارد که دیگر بزرگان ما کمتر از آن بهره داشته اند و آن آزمونگری و تجربه گرایی سعدی است در آفاق پهناور حیات و ساحت های مختلف زندگی اجتماعی و فردی. او از سفرهای گوناگون خود و تجربه پیشه های مختلف یاد می کند که ما از آنها آگاهیم و به چگونگی آنها پرداخته ایم، اما برخی از تجارب وی همچنان بر ما پوشیده مانده است.
در نگاه نخستین چنین به نظر میرسد که مصراع «یکی دخمه کردش ز سُمّ ستور» از آن مفاهیمی بوده است که در اصل پهلوی داستان وجود داشته و فردوسی نخواسته است در آن تغییری ایجاد کند و برای خودش هم نوعی پرسش بوده است که چرا دخمه از سُمِّ ستور؟ و به همین دلیل با تخیّل و تصرّف شاعرانۀ خویش و با گفتاری که در دهان رستم گذاشته است، به شیوه استحسانی، فضایی ایجاد کرده است که این عمل تا حدی خردپذیر جلوه کند آنجا که از زبان رستم میگوید: «اگر دخمهای زرّین برای او بسازم بعد از من باقی نخواهد ماند» و آنگاه از دخمۀ ستور یاد می کند.
هر نسلی بیشتر، شعر نسل خود را در حافظه دارد ولی اگر شاعری که از اوج دوران شاعریاش تا امروز پنج شش نسل گذشته (نسل را با فاصله ده سال تا دوازدهسال به کار میبرم نه با اصطلاح علمای انساب) در ذهن و ضمیر تمام نسلها به یک اندازه یا به طور مستمر، شعرهایش حکومت کرده باشد، میتوان پذیرفت که شخصیت طبیعی خویش را در تاریخ ادبیات عصر ما به دست آورده است و از خطر فراموشی مطلق رسته است.
[ادیب] بیشتر از قوافی داخلی استفاده کرده و این امر بر موسیقی شعر او، در قیاس با اقران و معاصرانش، افزوده است. در بیشتر قصاید و غزلهای خوب او، هماهنگی صوری اجزای مصراع و بیت به صورت قافیههای میانی، همه جا دیده میشود: هم عراقی هم حجازی، هم حقیقی هم مجازیر هم صفایم هم کدورت، هم لبابم هم لبیبـم
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید