شاید تاکنون کسی به او نگفته باشد چه اندازه به شهریارِ شاعر شبیه است؛ حتما خودش هم این را نمیداند. اصلا چه اهمیتی دارد، او حافظه تاریخی خودش را دارد با شعرهایی از جنس دنیایش؛ شعرهایی که بازیهای کلامی روزگار، آنها را به سالهای عمرش محدود کرده است. خود میداند که ارباب روزگار او را بر زین چرخی نشانده و گفته است «رکاب بزن حاج حسن! رکاب بزن!» دوچرخه را بیش از هر چیز در این دنیا میشناسد، حتی بیش از تقویمی که برای او ٨٣ بار از آغاز تا پایان رسیده؛ اصلا همین دوچرخه بوده که همراه او تا سال ١٣٩٤ خورشیدی آمدهاست.
هنگامی که دوچرخه در سالهای پایانی حکومت قاجار به ایران وارد شد، تا چند سال یک وسیله اشرافی ویژه خانوادههای اعیان و متمکن به شمار میآمد. این رهاورد فرنگستان بعدها که همهگیر شد، حکومت را برآن داشت تا ضوابطی برای نظارت بر شیوه بهرهگیری از آن در نظر گیرد. پیشینه تدوین و اجرای «نظامنامه سیر و حرکت دوچرخههای پائی در شهر و حومه» به سال ١٣٠٩ خورشیدی بازمیگردد. اداره کل تشکیلات نظمیه در سوم خرداد این سال این نظامنامه ٢٠ مادهای را ابلاغ کرد. آن نظامنامه مقرر میکرد «احدی نمیتواند با دوچرخههای پائی در شهر و حومه آن حرکت نماید مگر اینکه قبلا در اداره نظمیه حاضر شده پس از امتحانات لازمه جواز تصدیقنامه بگیرد».
تصادف دوچرخهسوار کاشانی با یک جهانگرد مشهور فرنگی! دوچرخه هرچند، پس از دهه بیست خورشیدی به یک وسیله رایج در گذرها و خیابانهای ایران به ویژه در شهرهای بزرگ تبدیل شده بود، اما گاه رخدادهایی موجب میشد نام دوچرخه به گونهای ویژه مورد توجه قرار گیرد. در مرداد ١٣٥٦ خورشیدی، یک مامور کلانتری در کاشان به پاسگاه گزارش داد یک لندروور سبزرنگ انگلیسی که فرمان آن سمت راست بود و یک سیاح خارجی در آن رانندگی میکرد، یک شهروند دوچرخهسوار کاشانی را زیر گرفته و به بیمارستان روانه کرده است
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید