میخاییل سرگیویچ ایوانف، تاریخنگار و ایرانشناس روس در کتاب «تاریخ نوین ایران» آماری جالب درباره بخشبندی جمعیتی ایران در سالهای پایانی دوره قاجار ارایه داده است. او در اینباره مینویسد: «در اوایل قرن بیستم، ایران هنوز کشوری فلاحتی بود. همانطور که سیدمحمدعلی جمالزاده نیز در کتاب خود به نام «گنج شایگان یا اوضاع اقتصادی ایران» متذکر میشود، از جمعیت ٩ الی ١٠میلیونی ایران، بیش از نصف آن را ساکنان ساکنان ده یعنی دهقانان تشکیل میدادند، در حدود یکچهارم آن ایلات چادرنشین بودند که بهطور عمده به دامپروری اشتغال داشتند
چه عاملها و بسترهایی در تاریخ ایران موجب میشده است جمعیت این سرزمین همواره کم باشد (بخش دوم و پایانی) جمعیت همیشه رو به نقصان سرزمین کهن شرق شهرهای پرجمعیت ایران در هزارهها و سدههای دور؛ افسانه یا واقعیت
«جمعيت ايران نسبت به وسعتش بسيار كم است، و چون جمعيت مهمترين شالوده و پايه قدرت و توانمندي است ميتوان گفت كه ايران فاقد يكي از مؤثرترين عوامل و لوازم اقتدار ميباشد...». این جمله تاثیرگذار و درنگآمیز ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی در روزگار صفوی، میتواند دریچهای ویژه به دنیای ذهنی او بگشاید و ما را از آن دریچه به یکی از «مسألههای تاریخی ایران» راه بنماید؛ کمشماری جمعیت ایران در تاریخ! تاریخنگاران و اندیشمندان بهویژه جهانگردانی که در روزگاران گذشته به ایران سفر کردهاند، در نوشتههای خود بر آن بودهاند علتهایی برای کمشماری جمعیت در این سرزمین برشمرند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید