دین و تکنولوژی در عصر جدید/ سیدحسین حسینی

1394/10/29 ۱۳:۰۹

دین و تکنولوژی در عصر جدید/  سیدحسین حسینی

رهاورد رویکرد فلسفی انسان معاصر ماهیت تکنولوژی در نگاه فلسفی مارتین هایدگر نوعی انکشاف دانسته شده که حقیقت را آشکار می‌سازد؛ گشتل یا قالب‌بندی یا چارچوبی که در آن همه‌چیز به‌عنوان منبع ذخیره مورد تعرض قرار گرفته و همراه با تقدیری پرخطر است. او راه رهایی از این تقدیر را پس از ارائه درمان پدیدارشناختی (با مخاطب قراردادن تکنولوژی از طریق پرسش انتقادی) در توسل به «هنر» می‌داند که هم نوعی انکشاف است و هم حقیقت را روشن می‌سازد.



رهاورد رویکرد فلسفی انسان معاصر
ماهیت تکنولوژی در نگاه فلسفی مارتین هایدگر نوعی انکشاف دانسته شده که حقیقت را آشکار می‌سازد؛ گشتل یا قالب‌بندی یا چارچوبی که در آن همه‌چیز به‌عنوان منبع ذخیره مورد تعرض قرار گرفته و همراه با تقدیری پرخطر است. او راه رهایی از این تقدیر را پس از ارائه درمان پدیدارشناختی (با مخاطب قراردادن تکنولوژی از طریق پرسش انتقادی) در توسل به «هنر» می‌داند که هم نوعی انکشاف است و هم حقیقت را روشن می‌سازد.
این راه‌حل گرچه امکان دارد نقش تسکینی داشته باشد، هرگز «بنیاد تکنولوژی» را دگرگون نخواهد کرد، چراکه تقدیر محتوم تکنولوژی زاییده ماهیت حقیقی آن است که از نوع نگاه «انسان جدید» به «طبیعت و انسان» نشات گرفته است. درحقیقت تکنولوژی مدرن زاییده یک نگاه کلی فلسفی است و با راه‌حل‌های خرد و تسکینی نمی‌توان امیدی به تغییر بنیادین آن داشت.
بر این بنیان چنانچه دین جامع توحیدی را عهده‌دار تعیین انواع نسبت انسان با «جهان»، «خدا» و «خود» در قلمروهای «بینشی» (نظام فکری و نظری)، «ارزشی» (نظام اخلاقی و روانی) و «کنشی» (نظام رفتاری و عملی) او قلمداد کنیم، باید اذعان کرد تکنولوژی عصر جدید توانسته دربسیاری از عرصه‌های فوق (یعنی علم و عمل و قلب یا به بیانی ذهن و فعل و دل) به تعیین نوع تعامل و ترابط انسان با دنیای پیرامونی‌اش مبادرت ورزد و بدین‌سان خود را به‌عنوان جایگزین ادیان جلوه دهد. پس در این دیدگاه، تکنولوژی، صرفا یک ابزار محدود شده و خنثی نخواهد بود؛ آن‌گونه که بعضی پنداشته‌اند می‌تواند قابل جمع با ادیان باشد، چه رسد به دین جامع توحیدی.
با این حساب تکنولوژی مدرن ادعای پاسخگویی به تمامی نیازهای انسانی را دارد اعم از: 1- اندیشه‌سازی، 2- ارزش‌سازی و 3- کنش‌پردازی و حتی تا آنجا پیش می‌رود که اراده‌های فردی و جمعی انسانی را تحت‌تاثیر خود قرار می‌دهد و به این ترتیب در همه حوزه‌های تاثیر دین، دخالت و نفوذ می‌کند.
بنابراین نقش امروزین تکنولوژی به‌مثابه «دین مصنوع بشر معاصر»، امری کمتر قابل‌تردید و انکار است؛ اما با بازتعریف مولفه‌های اصلی مفهوم دین در تعیین نسبت‌های ضروری انسان با حلقه‌های سه‌گانه پیش‌گفته، باید توجه کرد که «هنر» نمی‌تواند بشر کنونی را از چنبره تقدیر پرخطر تکنولوژی رها سازد. و در برابر، دین جامع توحیدی به‌عنوان نقطه آغازین ایجاد یک تحول بنیادین در عرصه «علم»، «تکنولوژی» و «فلسفه» شناخته می‌شود، چراکه می‌توان به ارتباطی منطقی بین محصولات تکنولوژی با دستاوردهای علمی در عرصه دانش بشری و آن‌گاه با رویکردهای کلی فلسفی، استدلال کرد و در این صورت با تغییر و تحول در بنیادهای مبانی فلسفی نگاه انسان به عالم و آدم (براساس انگاره‌های دین جامع توحیدی)، قادر خواهیم بود از تحولی تدریجی در علوم (براساس این مبنا) و سپس به بارنشستن زمان‌مند تکنولوژی متناسب (با این نظام فکری) درحلقه‌های پسینی، یاد کنیم.
اسلام به‌عنوان دین جامع توحیدی، قادر است به این مساله پاسخ دهد؛ مساله اصلی پیش‌روی متفکران و آنچه قابل پژوهش و تحقیق است آن‌که: چنانچه تکنولوژی موجود برای عمده نیازهای بشر راه برون‌رفت ارائه داده و با این وجود، بشر معاصر همچنان با بحران‌های اساسی روبه‌رو است (تا آن‌جا که متفکرانی چون هایدگر، هنر را به‌عنوان راه چاره می‌دانند)، آیا اسلام به‌عنوان دین جامع توحیدی می‌تواند این خلأ را چاره‌جویی کرده، به نحوی که زمینه‌های تحول در علوم و سپس ظهور تکنولوژی جایگزین (و متناسب با نیازهای بشری) را فراهم سازد؟ و در این صورت، شرایط بروز چنین تحولی، به‌ویژه در عرصه علوم انسانی و ویژگی‌های آن چیست؟
در این راستا اصول و محورهایی که مناسب است درباره آنها تامل و پژوهش شود عبارتند از:
1- سیطره تمام‌عیار تکنولوژی، تمامی عرصه‌های فردی و اجتماعی حضور «انسان معاصر» را فراگرفته است و به قول پاره‌ای صاحب‌نظران جهانی، قرار بود تکنولوژی ما را به آرمانشهر هدایت کند ولی سر از ویران ‌شهر درآوردیم.
2- تکنولوژی جدید حیات بشر را به سمت بحران‌های غیرقابل جبرانی سوق داده است.
3- به اعتقاد هایدگر، «هنر» می‌تواند چاره‌جویی کند.
4- اما مدعای ما آن است که هنر، راه درمان اصلی نیست بلکه باید به چاره‌جویی‌هایی در چارچوب اصول دین جامع توحیدی اندیشید.
5- اسلام به‌عنوان دین جامع توحیدی، می‌تواند منشاء تحول در علوم و ظهور تکنولوژی سازگار با جهان و انسان باشد.
6- مکانیسم این امکان می‌تواند از طریق تاثیر رویکردهای فلسفی و سپس تحول در علوم و ظهور تدریجی تکنولوژی جایگزین تعریف شود.
و براساس محورهای شش‌گانه فوق، پرسش‌های تفصیلی دیگری نیز در قالب نظام سوالات قابل طرح است:
1- آیا تکنولوژی را باید صرفا یک ابزار خنثی دانست یا حقیقتی تاریخی و چارچوب نگاهی در افق تقدیر بشری؟
2- آیا حقیقت تکنولوژی، با جنبه تعرض به انسان و طبیعت برابری می‌کند؟ به چه نحوی؟
3- آیا ماهیت حقیقی تکنولوژی، ریشه در نوع نگاه (مبانی و دیدگاه‌های فلسفی) انسان عصر جدید (به طبیعت و انسان) دارد؟
4- آیا سیطره (تمام‌عیار) تکنولوژی، تمامی عرصه‌های حیات فردی و اجتماعی انسان معاصر را فراگرفته است؟
5- آیا تکنولوژی مدرن حیات بشر را به سمت بحران‌های غیرقابل جبرانی سوق داده است؟
6- راه‌حل درمان و تغییر بنیادهای تکنولوژی چیست؟
7- آیا هنر می‌تواند به درمان تقدیر پرخطر تکنولوژی مدرن اقدام کند؟
8- اگر هنر، راه‌حل بنیادی درمان نیست، آیا دین جامع توحیدی می‌تواند راه علاج تقدیر پرخطر تکنولوژی باشد؟
9- ملاک و شاخصه‌های برتری دین جامع توحیدی نسبت به سایر ادیان چیست؟
10- آیا اسلام می‌تواند به‌عنوان بهترین مصداق دین جامع توحیدی قلمداد شود؟
11- در دین جامع توحیدی، نسبت انسان با «جهان»، «خدا» و «خود»؛ در قلمروهای «نظام بینشی»، «ارزشی» و «کنشی» چگونه ترسیم می‌شود؟
12- آیا تکنولوژی مدرن (با حوزه‌های نفوذ و تاثیرگذاری‌های گوناگون و متکثرش)، خود را جایگزین ادیان نکرده است؟
13- آیا تکنولوژی مدرن قابل‌جمع با ادیان و به‌ویژه دین جامع توحیدی (اسلام) است؟
14- آیا دین جامع توحیدی (اسلام) می‌تواند به‌عنوان نقطه آغاز تحول در عرصه علم، تکنولوژی و فلسفه قرار گیرد؟
15- آیا عرصه‌های سه‌گانه علم، تکنولوژی و فلسفه از یکدیگر بریده‌اند یا در تعامل و ترابط با هم قرار دارند؟
16- آیا می‌توان مکانیسم تحول را از تغییر در «رویکردهای فلسفی» (تحت‌تاثیر آموزه‌ها و مبانی اسلامی) به تحول در «علوم» و سپس ظهور «تکنولوژی» جایگزین تفسیر کرد؟
17- آیا می‌توان تحول در علوم و مشخصا ابداع و تولید علم دینی در حوزه‌های مختلف و نیز جریان اسلامی‌سازی علم را به‌عنوان نقطه عزیمت و وصل بین تغییر رویکردهای کلی فلسفی تا ظهور تکنولوژی متناسب دانست؟
18- در این صورت، راهکارهای نظری (در حوزه نظریه‌پردازی) و راهکارهای عملی (در حوزه جریان‌سازی اجتماعی) برای ابداع و تولید علم دینی کدامند؟ و در این میان، نقش رشته‌های تخصصی علوم انسانی و اندیشمندان این حوزه چیست؟
19- درنهایت آیا می‌توان از مفهوم تکنولوژی دینی (اسلامی) سخن گفت؟ مولفه‌ها، نشانه‌ها و شاخصه‌های آن در برابر تکنولوژی معاصر کدام است؟
منبع: روزنامه فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: