فرهنگ، جامعه و کتاب / فریدون مجلسی

1394/9/22 ۰۹:۴۲

فرهنگ، جامعه و کتاب / فریدون مجلسی

۵۰ ‌سال پیش جمعیت کشور یک‌سوم اکنون و درصد باسوادان نیز نصف اکنون بود، اما مردم کتابخوان‌تر بودند. به‌راستی چرا این خصوصیت ضعیف شده است؟ عشق و عادت کتابخوانی جنبه اکتسابی دارد و فرهنگ خانواده در آن بسیار مهم است. پس از انقلاب، نهضت بزرگی برای مبارزه با بیسوادی آغاز شد، و در کنار دانشگاه‌های قدیمی و دولتی، ایجاد دانشگاه آزاد را که تدریجا شمار دانشجویانش به صدهاهزار نفر رسید می‌توان از برجسته‌ترین اقدامات ۳۰ سال اخیر ایران برشمرد. با ایجاد این دانشگاه که بعداً بدیل‌های دیگری هم به آن افزوده شد، و با افزایش درصد تحصیلکردگان ایرانی در سطوح عالی انتظار می‌رفت میزان کتابخوانی نیز افزایش یابد، اما عملاً چنین نشد.

 

 ‏ ۵۰ ‌سال پیش جمعیت کشور یک‌سوم اکنون و درصد باسوادان نیز نصف اکنون بود، اما مردم کتابخوان‌تر بودند. به‌راستی چرا این خصوصیت ضعیف شده است؟ عشق و عادت کتابخوانی جنبه اکتسابی دارد و فرهنگ خانواده در آن بسیار مهم است. پس از انقلاب، نهضت بزرگی برای مبارزه با بیسوادی آغاز شد، و در کنار دانشگاه‌های قدیمی و دولتی، ایجاد دانشگاه آزاد را که تدریجا شمار دانشجویانش به صدهاهزار نفر رسید می‌توان از برجسته‌ترین اقدامات ۳۰ سال اخیر ایران برشمرد. با ایجاد این دانشگاه که بعداً بدیل‌های دیگری هم به آن افزوده شد، و با افزایش درصد تحصیلکردگان ایرانی در سطوح عالی انتظار می‌رفت میزان کتابخوانی نیز افزایش یابد، اما عملاً چنین نشد. فکر می‌کنم در مراکز دانشگاهی نیز در این باره بررسی‌هایی شده، اما رسیدن به پاسخی روشن و قطعی دشوار است و به‌نظرم با توجه به برخی قرائن می‌توان نتیجه گرفت که جوِ حاکم و احساس مشارکت مردم در امور جامعه در توجه بیشتر آنها به اخبار و مطالعه روزنامه موثر است و هنگامی که احساس بیگانگی و بی‌نقشی کنند علائق خود از جمله میل به مطالعه را نیز از دست می‌دهند. در آغاز انقلاب بازار مطبوعات و کتاب رشدی استثنایی داشت. طبیعی است که خوانندگان بیشتر در شمار روشنفکران جامعه هستند که در بسیاری امور الزاماً مانند اکثریت نمی‌اندیشند، اما بیشتر از آن اکثریت روزنامه و کتاب می‌خوانند. به همین دلیل یکی از روزنامه‌های آن دوران که مخاطبانش از میان روشنفکران و تحصیلکردگان بود شمارگانی میلیونی یافت، اما وقتی به محاق توفیق افتاد، خوانندگانش جذب روزنامه دیگری نشدند. دوران بحرانی جنگ نیز فرصتی برای مطالعه باقی نمی‌گذاشت و کمبود کاغذ و سیاست خاص قیمت‌گذاری کتاب توسط وزارت ارشاد که حاشیه‌ای برای سواد باقی نمی‌گذاشت نیز ناشران را به خودداری از انتشار کتاب ترغیب می‌کرد. بااین‌حال طی دوره‌ای پس از تشکیل دولت اصلاحات همان چیزی که عادت «کتاب‌نخوانی» می‌نامند چنان تغییر یافت که باورکردنی نبود. فروش روزنامه‌ها بار دیگر اوج گرفت. مردم روزنامه‌ها را با دوبرابر بها در سر چهارراه‌ها می‌خریدند. ولی در این حین و با شرایطی که پیش آمد باز هم دلسردی و نومیدی بر بازار نشریات و کتاب سایه افکند. نشریات معمولا باید معرف و مشوق مردم به کتابخوانی باشند. وقتی شمارگان روزنامه‌ها پایین باشد، حتی زمانی که به این وظیفه عمل می‌کنند باز هم مخاطبان اندک تأثیر چندانی در بازار نشر باقی نمی‌گذارند. فراهم‌آوردن زمینه‌های مناسب‌تر آزادی اندیشه و بیان و بحثِ بیشتر درباره محتویات و کتاب‌ها، شاید بتواند عاملی برای رواج کتابخوانی باشد. تلویزیون در همه‌جای دنیا بهترین ابزار بحث و نقد و معرفی کتاب و تشویق به کتابخوانی است که باید این موضوع به جد در جامعه ما نیز نهادینه شود و برای پویایی بیشتر آن کوشید. افت تیراژ نیز به‌عوامل مختلفی بستگی دارد. یکی افزوده‌شدن بر شمار مترجمان و نویسندگان است که موجب شده بر تعداد عناوین چاپ بسیار افزوده شود، و فرصت کمتری برای مقایسه و ترجیح و نقد باقی بماند. نکته دیگر تغییر طبقه اجتماعی خوانندگان کتاب نسبت به گذشته است. نسل کتابخوان پیشین اغلب از طبقه فرهنگی شهری ایران بودند که این عادت را از خانواده و دوستان کسب می‌کردند و در آن محافل کتاب‌ها شناخته و درباره آن صحبت می‌شد. بسیاری از آن نسل مهاجرت کردند. بسیاری از افراد نسل بعدی طبقه متوسط از والدینی هستند که کتاب در شمار علایق‌شان نبوده. لذا با تغییر بافت اجتماعی ایران لازم است تلاش‌های مجددی برای ایجاد علقه میان نوجوانان با کتاب ایجاد کرد. نباید فراموش کرد که اینترنت و مبادله اطلاعات و اخبار و دستیابی به ایستگاه‌های گوناگون تلویزیونی جهانی ضمن آنکه بخشی از نیاز و کنجکاوی مطالعاتی افراد را رفع و ارضا می‌کند، وقت کمتری هم برای خواندن کتاب باقی می‌گذارد. از این دیدگاه افت شمارگان کتاب و رکود بازار کتابخوانی مخصوص ایران نیست. در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته نیز این کاهش چشمگیر است. منتها در جامعه‌ای با جمعیت ۸۰ میلیونی و سواد ۹۰ درصدی توقعات بیش از این است. ‏

کتاب‌های درسی و فرهنگ عمومی

برخی خانواده‌ها امروزه اغلب ریشه‌های فرهنگی ضعیفی دارند. دل‌مشغولی آنها بیشتر ماشین و چرخ و فلک و فوتبال و مسائلی از این دست است، و کتاب نزد اینان ارزش به حساب نمی‌آید. می‌بینیم که حتی برخی روزنامه‌ها نیز برای جلب‌توجه بیشتر به مسائل باب سلیقه آنان می‌پردازند. بخشی از عدم تعریف کالاهای فرهنگی ما برمی‌‌‌گردد به نظام آموزشی ما. سهم نظام آموزشی بسیار مهم است. با توضیحی که پیش‌تر داده شد، یعنی با توجه به ضعف فرهنگی خانواده‌های کنونی ایران که باید آموزش و قدم نخست شناخت و عشق به کتاب را برای فرزندانشان تدارک ببینند، وظیفه نظام آموزشی کشور سنگین‌تر می‌شود. یعنی باید جایگزین کمبودها و کسری‌های خانواده شود، و باید فرزندان را به ترغیب‌کردن والدینشان به کتابخوانی وادارد. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان زمانی بیشترین تاثیر را در توسعه فرهنگی میان خانواده‌ها داشت. آمارهای گذشته و حال کانون را باید با گذشته مقایسه کرد. اگر همه آمارها سه برابر شده باشد یعنی ترقی نکرده. با توجه به بالارفتن جمعیت و سواد آمار تولیدات آن انجمن و مشارکت‌های فرهنگی کودکان و نوجوانان از سنین مختلف در برنامه‌های آن باید چندین برابر شده باشد. آیا چنین کاری شده؟ باید در کتاب‌های درسی نمونه‌های نظم و نثر جالب و شیرین قدیم و جدید فارسی و به دور از تبلیغات مستقیم و تکراری گنجانده شود که سواد و فرهنگ عمومی و تاریخی جوانان را بالا ببرد. بچه‌ها باید با آثار کلاسیک و مدرن ادبی کشورشان در مدرسه آشنا شوند تا بعدا خودشان از آن دریچه‌ها وارد شوند و کنجکاوی کنند. ‏

کتاب‌خوانی؛ ارزشی از یاد رفته!‏

امیدوارم بخشی از ضربه که ناشی از حضور کامپیوترها و تلفن‌های هوشمند است، پس از مدتی مانند نوآوری‌های گوناگون جنبه اسباب‌بازی‌بودن و وقت‌گیری خود را از دست بدهد و اجازه دهد جوانان به جامعه بازگردند. ایجاد جلسات در مطبوعات برای بحث جوانان درباره کتاب و درج گزارشی از آن در روزنامه‌ها، که شاید در زمانی به تلویزیون نیز راه یابد، می‌تواند کتاب و کتابخوانی را دوباره به یک ارزش تبدیل کند. دایره کوچک کتابخوانی ما که به همت همین گردانندگان شمارگان اندک آن برجای مانده، باید توسعه یابد. کتاب‌نخواندن و عدم آگاهی ادبی و تاریخی و اجتماعی باید به عنوان ضدارزشی که موجب شرمساری است جا بیفتد تا این درد با جایگزین‌کردن ارزش کتابخوانی و آگاهی درمان شود. یکی مساله تفاوت جوامع با یکدیگر است و یکی مساله اقتضای زمان است. از طرفی ما در زمانی قرار گرفته‌ایم که کتاب به‌طور کلی تا حدودی افت کرده است و دلیل آن دستیابی به منابع دیگری برای دستیابی به متون است که این متون هم می‌تواند متون کتابی باشد و هم دریافت اطلاعات از طرق مختلف که به آن عنوان «کتاب الکترونیک» یا کتاب اینترنتی اطلاق می‌شود. در گذشته وقتی در خارج از ایران وقتی گذرتان به مترو، اتوبوس و جاهایی که مردم در انتظار بودند می‌افتاد مشاهده می‌کردید همه افراد بیکار ننشسته و کتاب می‌خواندند در حالی که، در زمان فعلی وقتی به این مکان‌ها رجوع می‌کنید می‌بینید افراد هر یک موبایل و دستگاه‌های کامپیوتری را در دست دارند که در مورد کودکان و نوجوانان بازی‌های کامپیوتری و درمورد بزرگ‌ترها دریافت اخبار و اطلاعات با این شبکه‌ها صورت می‌گیرد. موضوع کتاب‌خوانی در ایران تحت تاثیر شرایط عمومی است. در آستانه انقلاب ما شمارگان روزنامه‌هایمان به یک میلیون و دو میلیون می‌رسید که تا مدتی دوام پیدا کرد. در یک زمانی در حدود ۱۵سال پیش دوباره تیراژ روزنامه‌ها بالا رفت و درحالی که تقاضا برای خرید بالا بود روزنامه‌فروش‌ها با سرعت بسته‌ها را عرضه کرده و حتی بعضا با قیمت‌های بالاتری در سر چهارراه‌ها آنها را به فروش می‌رساندند درحالی که محدودیت‌هایی که در عرضه اطلاعات و حذف آن وجود داشت بی‌اعتمادی و کاهش تیراژ روزنامه‌ها را به دنبال داشت. از سوی دیگر بعضا مخاطب وقتی سراغ تلویزیون می‌رود مشاهده می‌کند این رسانه در حال نصایح پدرانه است. شما تصور نکنید نصیحت اگر محتوای خیلی خوب و سالم داشته باشد خیلی موثراست! این‌طور نیست. چون برخی از مردم اصلا حوصله شنیدن نصیحت، حتی بهترین نصیحت‌ها را ندارند. مجموع این عوامل سبب می‌شود این افراد سراغ تلویزیون‌های بیگانه و راه‌های دیگری برای دریافت اطلاعات و حتی وقت گذرانی بروند که شبکه‌های داخلی واجد آنها نیستند. سلب اعتماد باعث می‌شود افراد حتی واقعیت و حقیقت را از این رسانه‌ها به مرور زمان قبول نکنند. ما سابقا در ایران چندتایی مترجم و نویسنده داشتیم و تعدادی از آثار کلاسیک و خوب جهانی بود که این افراد ترجمه کرده بودند و هریک شهرتی داشتند. درحال حاضر خوشبختانه به ازای هر یک مترجم آن زمان هزار مترجم داریم و در برابر هر یک از آن کتاب‌های خوبی که آن زمان منتشرمی‌شد هزار کتاب خوب و بد و میانه در زمینه‌های مختلف اعم از فلسفی، تاریخی، عشقی یا رمان ادبی ارزشمند راهی بازار شده و تعداد کتاب‌هایی که چاپ و منتشر می‌شود آنقدر زیاد است که به خودی خود بر چاپ و تیراژ آن تاثیر می‌گذارد. بعضی از مترجمان شناخته شده آثاری را از نویسندگان شناخته شده توسط ناشرین شناخته شده ترجمه می‌کنند و این سه تا که با هم جمع می‌شود به شرطی که آن کتاب هم به لحاظ محتوایی در یک سطحی باشد که برای خواننده جذاب باشد و خیلی سطح بالا نباشد پرتیراژ خواهد بود. کتاب‌های خیلی سطح بالا که از معدل فهم جامعه بالاتر است در همه جای دنیا کم تیراژ است درحالی که اگر کتاب برای همه افراد جامعه ملموس و قابل فهم باشد با اقبال عمومی بیشتری مواجه می‌شود و از این نوع آثار در فهرست کارهای ناشران خوب ما همیشه وجود داشته و دارد که به چاپ دهم و بیستم می‌رسد. در حال حاضر به‌ویژه کتاب‌های لاتین به سرعت در فضای مجازی قرار می‌گیرد و دلیل آن هم این است که این کتاب لاتینی را وقتی اسکن می‌کنند این به سرعت اسکن هوشمند می‌شود و تبدیل به فرمت شده و در حافظه عادی کتاب ذخیره می‌شود که حجم کمی را اشغال می‌کند در حالی که در گذشته وقتی اسکنی از کتاب صورت می‌گرفت این اسکن فتوگرافیک بود. عکس فضای زیادی از حافظه را اشغال می‌کند و شما تصور کنید یک کتاب ۵۰۰ صفحه‌ای تا چه حد فضا می‌گیرد. این اقدام تا حد زیادی به منافع ناشران و مولفان و نویسندگان کتاب لطمه می‌زند و کاری قاچاق است درحالی که برخی ناشران با دست خودشان و اجازه خودشان این کار را می‌کنند که منافع ناشر و مترجم در آن محفوظ است و این باعث می‌شود در پول کاغذ، صحافی و چاپ و هزینه‌هایی از این دست تا حد زیادی صرفه‌جویی شود. برای خواننده هم این روش مزایای زیادی دارد و می‌تواند با صرفه‌جویی در هزینه فایل را در حافظه رایانه خود ذخیره کرده و هر وقت لازم است به آن رجوع ‌کند. با وجود این و در کنار مزایایی که روش‌های الکترونیکی در وقت و هزینه‌ها داشته است باید گفت خواندن کتاب کاغذی یک لطف و صفایی دارد که این روش ندارد. فرد می‌تواند کتاب را در دست بگیرد و ضمن اینکه ارتباط بهتری با آن برقرار کند آن را در حالات مختلف مانند خوابیده و نشسته با خود همراه کند و از سوی دیگر این مطالعه روی یک موضوع واحد و هدفمند است درحالی که، مطالعه در فضای مجازی با توجه به کثرت اطلاعات در این عرصه هدفمند نیست و امکان بیشتری وجود دارد توجه فرد از مطالعه روی مطلب اصلی برداشته شده و بر حواشی متمرکز شود. با وجود این، هیچ‌وقت نمی‌توان امری پیشرفته را به بهانه اینکه معایبی دارد نادیده گرفته و از آن چشم‌پوشی کرد.یکی از نویسندگان ایرانی در مطلبی که من چند روز پیش مطالعه می‌کردم عنوان کرده بود اوایل برای من خیلی کار کردن با کامپیوتر و روش‌های جدید انتقال اینترنتی مفاهیم سخت بود و سعی به مخالفت با این روش‌ها داشتم درحالی که بعضی افراد به بی‌اعتبار بودن منابع اینترنتی و «ویکی‌پدیا» اذعان می‌کنند باید گفت این شبکه جست‌وجوی اطلاعات از ۹۰ درصد منابعی که ما در ایران به آنها مراجعه می‌کنیم معتبرتر است و تازه همه چیز در ویکی پدیا خلاصه نمی‌شود. امروزه دیگر دانشنامه‌ها چاپ نمی‌شود و همه چیز روی اینترنت است و هر کسی از هر جای دنیا با آن مطالعه می‌کند و میلیون‌ها مراجعه کننده دارد درحالی که برای یک کتاب بیشتراز هزار خواننده نمی‌توانید پیدا کنید و این روش بسیار وقت گیر بوده است. ‎رفرنس‌هایی که در اینترنت و فضای مجازی وجود دارد به‌طور قطع ارزانتر، بهتر و قابل اعتمادتر از کتاب است. البته کتاب کاغذی هم جای خود را دارد و باید فضای فرهنگی کشور به سمتی برود که افراد تمایل پیدا کنند به جای اینکه سراغ سرگرمی‌های دیگر باشند دنبال کتابخوانی بروند. ما برای تشویق جوانان به ورزش کارهای زیادی کرده‌ایم. ‎تا جایی که این روزها دیگر اکثر جوانان دوست دارند فوتبالیست شوند چراکه، همواره از دستمزدهای میلیونی و میلیاردی این افراد صحبت می‌شود. بعضی از جوانان به جای خواندن کتاب وقتشان را به پیگیری کار و حواشی این افراد در شبکه‌های مجازی اختصاص می‌دهند که سودمند نیست.‏

مصائب جامعه بی‌کتاب

از جامعه‌ای که کتابخوان نیستند باید به دلیل تصمیمات غلط دسته جمعی که می‌گیرند ترسید و از فردی که کتاب نمی‌خواند و برحسب شرایط و زمان در موقعیتی قرار بگیرد که بخواهد برای دیگران هم تصمیم گیری کند بیشتر باید ترسید. در جوامع «کتاب‌نخوان» نقش شخص و سلایق شخصی بیشتر است. چند وقت پیش وقتی صحنه محاکمه فالگیر افغان از تلویزیون پخش می‌شد که دستور قتل فرخنده زن افغانی را صادر کرده بود این قضیه نشان داده شد. در اعترافات این فرد در دادگاه مشخص شداز سویی خود این فرد بیسواد بوده است و از سوی دیگر اطرافیان این زن که دستور قتل فرد فالگیر را اجرا کرده بودند هم بهره‌ای از سواد و تحصیلات نبرده بودند. این یک مثال عینی بود که میلیون‌ها نفر در دنیا آن را دیدند و شرایطی که در آن دستوردهنده، دستورگیرنده و موجی که ایجاد شده بود همه از سوی افراد نادان و بیسواد بود که زن جوانی را به قتل رساندند.‎

قشر باریک حاملان فرهنگ و اکثریتِ بی‌کتاب

کتابخوانی اعتیادی است که باید از کودکی آغاز شود. مادر باسواد می‌خواهد و شاید پدری باسواد، که بی‌مایه فطیر است و « ذات نایافته از هستی‌بخشر کی تواند که بود هستی‌بخش؟» از زمانی هم که مدارس به سبک جدید راه‌اندازی شد، معمولا طالبان علم و شاگردان مدارس ایرانی به خواندن همان کتاب‌های درسی اکتفا می‌کردند. وقتی بخواهیم در باب دلایل از میان رفتن عادتی سخن بگوییم، طبیعتا باید به این پرسش پاسخ دهیم که مگر چنان عادتی بود که از میان برود؟ آری در جامعه ما «عادتکی» بود، در میان «جمعکی»! آن عادتک طی زمان ترک شده است! چند روز پیش ارجمندی در محفلی فرهنگی صحبت از قدمت فرهنگی ایران و تعدد حکیمان، ادیبان و شاعرانش می‌کرد و حتی مقایسه‌ای با فرانسه شد که در برابر ده‌ها نویسنده و ادیب و شاعر ما آنها ویکتورهوگو را نشان می‌دهند. البته درباره اهمیت و تعدد شاعران و حکیمان و ادیبان ایرانی در هزاره اخیر تردیدی نیست، اما دیگران نیز بزرگان خود را به جهان عرضه داشته‌اند. تفاوت ما با آنان در این است که در ایران فقط قشر باریک و کم شماری از مردم ما زحمت انتقال این فرهنگ را از نسلی به نسل دیگر بر عهده داشته‌اند و ما، یعنی اکثریتی که «به آن می‌بالیم» معمولا از درونش بی‌خبریم! یعنی به کسانی می‌بالیم که در زمان خودشان آنها را تکفیر و تحقیر کرده‌ایم! اما مردم ما منحصر به آن قشر باریک حاملان فرهنگ نیست که اهل کتاب و کتابخوان هستند. نسبت آن اکثریت بی‌کتاب بیش از سایر جوامع است که نیازمند تعمق و پژوهش در مقولات فرهنگی هستند، و متأسفانه تاریخ نشان داده است که با آن سر ستیز نیز داشته‌اند. با تمام این حرف‌ها، اگر نگاهی به تاریخ شاهان بیندازیم در می‌یابیم که دربارهایشان اگر شده برای تجمل و اعتبار خود نخبگانی ادیب و هنرمند را به دور خود جمع می‌کردند و تدریجاً این سروکار داشتم روزمره و پرداختن به امور فرهنگی به برخی از شاهان و فرمانروایان نیز سرایت می‌کرد، و دوران‌های فرهنگی پر رونق پدید می‌آمد. اما مردم ما منحصر به آن قشر باریک حاملان فرهنگ نیست که اهل کتاب و کتابخوان هستند. نسبت آن اکثریت بی‌کتاب بیش از سایر جوامع است که نیازمند تعمق و پژوهش در مقولات فرهنگی هستند و متاسفانه تاریخ نشان داده است که با آن سر ستیز نیز داشته‌اند. با تمام این حرف‌ها، اگر نگاهی به تاریخ شاهان بیندازیم در می‌یابیم که دربارهای‌شان اگر شده برای تجمل و اعتبار خود نخبگانی ادیب و هنرمند را به دور خود جمع می‌کردند و تدریجا پرداختن به امور فرهنگی به برخی از شاهان و فرمانروایان نیز سرایت می‌کرد و دوران‌های فرهنگی پر رونق پدید می‌آمد. برای کتابخوانی باید باسواد بود و صدها سال جنگ فقرآور در سه قرن اخیر درکشور ما فرصتی برای دستیابی بیشتر به کسب و کار و ثروت و رفاه فراهم نکرد و نوبت به کتابخوانی که حداقل به پس از سیر شدن شکم نیاز دارد و سواد می‌خواهد نرسید! کیفیت سواد کم و باسواد کمتر بود، با این حال همان برگزیدگان یا نخبگان رقیق، ضمن حمل امانت فرهنگی پیشینیان به نسل‌های بعدی، لای آن کتاب‌ها را می‌گشودند و می‌خواندند و نیز می‌نوشتند، اغلب مردم هم کاری به کارشان نداشتند.. فقط گاهی دولت‌ها کاری به کارشان داشتند.‏

گمان و توهم به جای واقعیت! ‏

در آمار کتابخوانی کشوری نباید آمار کتاب‌های درسی و آموزشی به حساب‌ آید. خواندن آنگونه متون نوعی انجام وظیفه تحصیلی، اداری یا شرعی است. منظور از کتابخوانی بالا بردن فرهنگ عمومی و اجتماعی و ادبی و هنری است. منظور ایجاد فضای بازتر و گسترده‌تر برای بالیدن فکری و فرهنگی است. با این حال زمان‌هایی هم بوده است که نشر کمی و کیفی کتاب توسعه و گسترش ناگهانی یافته و در همان زمان‌ها شمارگان روزنامه‌ها و مجلات نیز روندی بسیار فزاینده داشته است. آن دوره‌ها نشان‌دهنده جهش‌های فرهنگی بوده و به کیفیت نوشته‌ها نیز توجه بیشتری شده است. برای جست‌وجو در دلایل رکود بازار کتاب و کتابخوانی شاید بهتر باشد به شکوفایی آن دوران‌ها توجه و دلایل آن واکاوی شود. در حال حاضر شاید مشغولیات دیگری در شبکه اینترنتی نیز بر کتاب و کتابخوانی اثر منفی گذاشته باشد که فرصتی برای خواندن کتاب باقی نگذاشته است. اما این شبکه‌ها فقط به نقل و انتقال جوک و عکس و موسیقی اختصاص ندارند، در میان آنها مقالات و کتاب‌های اینترنتی نیز مبادله می‌شود که به هر حال باید در آمار کتابخوانی و آثار معنوی آن منظور شود. به این حقیقت نیز بایدتوجه داشت که نسل کامپیوترزده اولیه که اکنون در سنین میانسالی است از دریچه آتاری و بازی‌های کامپیوتری وارد این عرصه شد و پس از زمانی آن ذوق و هیجان آغازین نسبت به آن بازی‌ها را از دست داد، اکنون آنگونه بازی‌ها فقط سرگرمی دورانی از طفولیت بچه‌هاست. همین‌طور انتظار می‌رود تبِ «آی- پد» و «تلفن‌های هوشمند» همراه نیز فروکش کند و کمتر شود. اما آیا در آن صورت کتابخوانی اهمیت خود را باز خواهد یافت؟ تلویزیون و ماهواره‌ها و انتقال فرهنگ شفاهی و سرگرمی‌های سبک مانند سریال‌های ترکی یا وطنی چه جایی دارد؟ می‌توان گفت آنانی که مشتریان اصلی فرهنگ شفاهی صرفا سرگرم‌کننده هستند بیشتر از کسانی هستند که پیش از آن هیچ ارتباط فرهنگی دیگری از طریق کتاب و نشریه برقرار نمی‌کردند، برای اینان همین سرگرمی‌های سبک وسیله و بهانه‌ای برای کسب آگاهی‌های بیشتر از جهان پیرامونی، از تاریخ و حیوانات و شهرها و مردمان دیگر به دست می‌دهد،

چه بسا آنان را به فرهنگ کتبی نیز ترغیب کند. فوتبال و هنرهای عامیانه و سرگرم‌کننده شاید جایگزینی برای مواد مخدر باشد اما جای کتابخوان و کتاب را نمی‌گیرد. یعنی مشتریانش از عیاری دیگرند. اکنون شمار دانشجویان ما به چند میلیون بالغ شده است. عدم تغییر متناسب با آن در آمار کتاب یعنی عدم تغذیه فرهنگی این دانشجویان که در واقع دیگر معرف ۱۰ درصد هوشمندان گذرکننده از سد کنکور نیستند، بلکه دانشگاه برای‌شان نوعی امتداد مدرسه و انجام وظایف تحصیلی است. تحصیل موجب پرورش نسبی گروهی تکنیسین می‌شود. توسعه‌ فرهنگی با بالارفتن سطح آگاهی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، زیست‌محیطی و هنری حاصل می‌شود که فقط با کتاب و کتابخوانیِ بدون الزام و اجبار حاصل می‌شود. احترام به فرهنگ و فرهنگ‌سالاری و سواد که جای خود را به پول‌سالاری داده است، باید به عرصه فرهنگ و ادب بازگردد. اعتماد به اصالت و محتوای کتاب، باید جلب شود. ادعاهای گزاف از سوی کسانی که سالی یک ساعت وقت خود را به خواندن کتاب تخصیص می‌دهند باید موقوف شود تا گمان و تخیل جای واقعیت را نگیرد. آرامش سیاسی و اجتماعی و توسعه اقتصادی و شغلی باید جای التهاب و رکود را بگیرد تا فضای بازی که لازمه حیات فرهنگی و یادآور همان دوره‌های جهشی کتابخوانی است برقرار و تشویق شود. ‏

منبع: روزنامه اطلاعات

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: