قرآن و حوادث تاریخی / عبدین شانده - ترجمه محمدحسین وقار - بخش دوم و پایانی

1394/6/21 ۰۹:۱۱

قرآن و حوادث تاریخی / عبدین شانده - ترجمه محمدحسین وقار - بخش دوم و پایانی

از بحثهای پیشین روشن می‌شود که قرآن به علم تاریخ (و با اتساع، به جغرافی) علاقه‌مند است و مصرّانه از انسان می‌خواهد که: «در زمین بگردید و بنگرید فرجام کسانی که پیشتر بودند… چگونه بوده است» و به چشم خود آنچه برای تمدنهای پیشین رخ داده، ببینید و بدانید چرا شکوفا شدند و چرا سقوط کردند. تاریخ انسان این تحول تکاملی جوامع و تمدنها را از مرحله آغاز تا زمان تباهی، بر مبنای بعض ضوابط یا الگوها در بر دارد، که اساساً اخلاقی است. این هنجارها، «سنت الهی» (رویّه‌های غیرقابل تغییر) خوانده می‌شود: «درباره کسانی که پیشتر بوده‌اند، [همین] سنت خدا [جاری بوده] است، و در سنت خدا هرگز تغییری نخواهی یافت.»

 

 

 

ضوابط تاریخ‏

از بحثهای پیشین روشن می‌شود که قرآن به علم تاریخ (و با اتساع، به جغرافی) علاقه‌مند است و مصرّانه از انسان می‌خواهد که: «در زمین بگردید و بنگرید فرجام کسانی که پیشتر بودند… چگونه بوده است» و به چشم خود آنچه برای تمدنهای پیشین رخ داده، ببینید و بدانید چرا شکوفا شدند و چرا سقوط کردند. تاریخ انسان این تحول تکاملی جوامع و تمدنها را از مرحله آغاز تا زمان تباهی، بر مبنای بعض ضوابط یا الگوها در بر دارد، که اساساً اخلاقی است. این هنجارها، «سنت الهی» (رویّه‌های غیرقابل تغییر) خوانده می‌شود: «درباره کسانی که پیشتر بوده‌اند، [همین] سنت خدا [جاری بوده] است، و در سنت خدا هرگز تغییری نخواهی یافت.»

مفهوم قرآنی قضاوت تاریخ در مورد ملتها و اقوام، و نه افراد، اعمال می‌شود؛ افراد با قضاوت خاص خود در روز حساب روبرو می‌شوند. به ملتها مهلت داده می‌شود تا راه خود را تغییر دهند، اما وقتی زمانشان فرارسید، اگر عملکرد اخلاقی خود را بهبود نداده باشند، مجبور می‌شوند بهای فسادشان را در زمین با هلاکت خود بپردازند (۱۱ :۱۱۶؛ ۷ :۳۴). این فساد در زمین می‌تواند متضمن استضعاف اقتصادی یا استثمار سیاسی و اجتماعی فقیران و رعایای متعلق به پایین‌ترین رده‌های اجتماعی (مانند یهودیان در برابر فرعون) باشد (۷ :۱۳۷)، یا ممکن است در مفاسد بت‌پرستی و تجاوز (همانند قوم نوح و لوط) باشد. وقتی تضعیف ساختار اخلاقی واقع می‌شود، نابودی در پی آن می‌آید و «زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.»(۲۱ :۱۰۵)

قرآن مطالعه و درس گرفتن از اشتباهات اقوام پیشین را برای ملتهای جانشین آنها لازم می‌داند؛ بنابراین قرآن اندرز می‌دهد (۳ :۱۳۷) که: «در زمین بگردید و بنگرید که فرجام تکذیب‌کنندگان چگونه بوده است.»

انسان باید در سرزمینها سفر کند و بقایای جوامع و اقوام قدیم را ببیند تا از آنها درسی برای خود بیاموزد. این جوامع به حاکمان قدرتمند خود که قدرت و شهرتشان نقل محافل بود و بنای قصرهایشان حکایت از عظمت‌شان داشت، مباهات می‌کردند: «و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناحق سرکشی کردند و پنداشتند که به ‌سوی ما بازگردانیده نمی‌شوند»(۲۸ :۳۹)؛ اما پس از آنکه خدا این اقوام را به ‌دلیل گستاخی و نافرمانی‌شان مجازات کرد و بناهای عظیم‌شان با خاک یکسان شد،آسمان و زمین بر آنان زاری نکردند و مهلت نیافتند»(۴۴ :۲۹). هیچ قدرتی در دنیا نمی‌تواند آنها را از خشم خدا نجات دهد: «خدا کسی را که متکبر و فخرفروش است، دوست نمی‌دارد» (۴ :۳۶). وقتی مردم اهلیت ادارة ‌امورشان را از دست می‌دهند، قضاوت خدا در تاریخ وارد صحنه می‌شود و «زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد»(۲۱ :۱۰۵).

اینکه اقوام متوالی مایل باشند مسئولیت رفتار والای اخلاقی خود را در اداره‌امور بپذیرند و از الگوی بد ملتهای پیشین پیروی نکنند، دیدگاهی خوش بینانه در قبال آینده را در برابر ما قرار می‌دهد. دقیقاً بدین دلیل است که خداوند با رحمت خود رسولانش را با کتابهایی فرو فرستاده تا راه صحیح را به آدمیان نشان دهند، مشروط بر آنکه برای خیر خود، از آنها پیروی کنند. ‏

قرآن ضوابط تاریخ را فراگیر می‌داند (۳۳ :۲۶). این ضوابط دائمی‌و لایتغیر‌ند. آنها اراده و هدایت خدا را نشان می‌دهند. آنچه انسان باید بکند، اعمال حق انتخاب و آزادی خود و پیروی از این هنجارهاست؛ در غیر این صورت، با به خطر انداختن خود، آنها را نادیده می‌گیرد: «در حقیقت، خدا حال قومی‌را تغییر نمی‌دهد تا آنان خود را تغییر دهند»(۱۳ :۱۱). مرگ ملت یا قوم را نمی‌توان به جلو یا به تأخیر انداخت، حتی اگر نابودی آن قریب‌الوقوع باشد. همان‌طور که قرآن می‌فرماید، «اگر خداوند مردم را به [سزای] ستمشان مؤاخذه می‌کرد، جنبنده‌ای بر روی زمین باقی نمی‌گذاشت، لیکن [کیفر] آنان را تا وقتی معین باز پس می‌اندازد، و چون اجلش فرا رسد، ساعتی پس و پیش نمی‌توانند افکنند»(۱۶ :۶۱)؛ اما وقتی مجازات خداوند نازل شود، همه را فرا می‌گیرد؛ مثلا سرگردانی یهودیان در بیابان بعد از فرار از اسارت در مصر، خوبان و بدان را به یک شکل فراگرفت.

 

مخالفت با پیام رسولان ‏

به ‌علاوه قرآن توضیح می‌دهد که در هر جامعه‌ای که مُنذری به ‌سوی آن فرستاده می‌شود، اساس مخالفت با پیام رسولان از سوی مردم پلید آن فراهم می‌گردد که به لطف ثروت و جایگاه اجتماعی‌شان رهبری جامعه‌را بر عهده دارند. بدین دلیل است که در شماری از آیات قرآن، می‌خوانیم: «چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانانش را وا می‌داریم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند، و در نتیجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آن را [یکسره] زیر و زبر کنیم. و چه بسیار نسلها را که ما پس از نوح به هلاکت رساندیم، و پروردگار تو به گناهان بندگانش بس آگاه و بیناست.»(۱۶:۱۷ـ ۱۷؛ نیز ۷ :۹۶)

رفتار مبتنی بر اخلاق و عدل با مردم در امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی (چیزی که پیامبران از رهبران متفرعن جوامعشان می‌خواستند) بسیار مطلوب است؛ زیرا خیرخواهی و رفاه را در جامعه ارتقا می‌بخشد. در حقیقت آیه‌قبل رابطه مستقیم موجود میان ظلم حاکمان (در مقابل سکوت عناصر صالحی که چیزی نمی‌گویند و حرکتی نمی‌کنند) و هلاکت ناشی از آن را به مثابه یک معیار تاریخی مطرح می‌سازد. ‏

 

فیلسوف تاریخ

ابن‌خلدون احتمالا اولین فیلسوف تاریخ بود که به ‌ایضاح صعود و سقوط دولتها علاقه‌مند گردید. او به مسأله علیت پرداخت و به ‌این نتیجه رسید که تاریخ اتفاقی نیست، بلکه قواعد خاصی بر آن حاکم است که با پیدایش و نابودی جوامع و تمدنها ارتباط دارد. این دیدگاه با جهان‌بینی اسلامی ‌(قرآنی) فوق‌الذکر که از وجود قواعد تاریخ سخن می‌گوید، همخوانی دارد. به اعتقاد او روند جایگزینی نخبگان حاکم با قبائلی که همبستگی قبیله‌ای‌شان در ترکیب با غیرت ایمان، نیروی هولناکی را تشکیل می‌دهد، دائماً تکرار می‌شود. این قبائل سرزمینها را فتح کرده و در آنها باقی می‌مانند، همان‌طور که در عربستان و شمال آفریقا اتفاق افتاد.

از نظر ابن خلدون تمدن و فرهنگ در وهله اول به دلیل علاقه به سلطه، راحتی و تجمل شکل می‌گیرد، و پس از چند نسل بعد از اکتساب آنها، دولت مستعد فروپاشی می‌گردد. انگیزه کسب ثروت، در نهایت منابع را تخلیه می‌کند و رژیم را که تا آن زمان انسجام گروهی خود را از دست داده، به فساد سوق می‌دهد. ابن خلدون که جامعه‌شناس و نه معلم اخلاق است، افول جامعه را در قالب اصطلاحات خود و بر مبنای نظریه خود ارائه می‌کند. ‏

بررسی ما از داستانهای تاریخی قرآن کامل نیست. نمونه‌ای از داستانهای مقدس قرآن را ارائه نمودیم که چهارچوبی را فراهم می‌آورد که پیام اسلام از طریق آن مطرح می‌گردد. این دیدگاه قرآن در قبال این مطلب است که ارائه آن بر فراز همه پیامها حائز اهمیت است. این بدان معناست که کارکرد داستانهای مقدس (هم در شکل تاریخی و هم فراطبیعی و اسطوره‌ای، در ارتباط با تجربیات روحانی پیامبر(ص)) ارائه پیش‌نمونه‌ای است که الگویی الهام بخش به دست دهد.

از این دیدگاه است که می‌توانیم درک کنیم چرا در تاریخ مقدس اسلام، عصر محمد(ص) دوره‌ای عالی تلقی می‌شود. در این دوره بود که بر مبنای وحی در میان مردم قضاوت می‌شد، حال آنکه بعد از زمان پیامبر (بعد از خاتمه و اکمال چرخة رسالت) با شکل‌گیری شریعت برای هدایت جامعه تاریخی مسلمانان، بر پایه قواعد و الگوهای ایجاد شده بر اساس وحی در میان مردم قضاوت می‌شد. ‏

 

*دانشنامه قرآن کریم انتشارات اطلاعات

گردآوری اولیور لیمن ترجمه محمدحسین وقار

چاپ دوم: ۱۳۹۱

۶۲۸ صفحه ، قطع رحلی: ۴۰۰۰۰ تومان

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: