1394/4/22 ۱۰:۵۵
مردمان گذشته مسلما برای گذراندن زمان فراغت خود راه و رسمی ویژه داشتهاند، مانند نشستن در چایخانهها و قهوهخانهها و انجام بازیهایی چون تختهنرد و شطرنج. تفریحات جوانان در گذشته عموما به اعیاد مذهبی، باستانی، سنتها و آیینهای مرسوم و عیدهای فصلی وابسته میشد که اقوام و توده مردم، دورهم گرد میآمدند و اوقات خود را میگذراندند. سرگرمیهای آنان بنابراین نه انفرادی که، عموما دستهجمعی بود.
دوره صفوی؛ تفریحاتی با حضور همه مردم
مردمان گذشته مسلما برای گذراندن زمان فراغت خود راه و رسمی ویژه داشتهاند، مانند نشستن در چایخانهها و قهوهخانهها و انجام بازیهایی چون تختهنرد و شطرنج. تفریحات جوانان در گذشته عموما به اعیاد مذهبی، باستانی، سنتها و آیینهای مرسوم و عیدهای فصلی وابسته میشد که اقوام و توده مردم، دورهم گرد میآمدند و اوقات خود را میگذراندند. سرگرمیهای آنان بنابراین نه انفرادی که، عموما دستهجمعی بود. اسکندربیگ منشی، دبیر دربار شاهعباس یکم صفوی، در کتاب «عالم آرای عباسی» به جشن آبپاشان اشاره میکند که همه گروههای جامعه در آن شرکت داشتند «در اول تحویل سرطان... که روز آبپاشان است، ... در آنروز زیاده از صدهزار نفس از طبقات خلایق و وضیع و شریف در خیابان چهارباغ جمعآمده بهیکدیگر آب میپاشیدند. از کثرت خلایق و بسیاری آبپاشی زایندهرود خشکی پذیرفت». گستردگی این مراسم و شیوه اجرای آن بهگونهای بود که حتی بسیاری از مردم جان خود را از دست میدادند! مهمانیرفتن و مهمانیدادن نیز از رایجترین تفریحات بود؛ گونهای سرگرمی که تا پیش از گسترش وسایل ارتباط جمعی، همزمان، پیران و جوانان قوم را در کنار هم قرار میداد. براساس نوشتههای سیاحان و سفرنامهنویسان، در این مهمانیها غالبا آواز و ترانه خوانده میشد و مراسم شاهنامهخوانی برقرار بود؛ از صبح تا شام ادامه داشت و بسته به طبع صاحبخانه توتون و تنباکو هم به کار میآمد. شاردن، دلاواله و تاورنیه در سفرنامههای خود به تفصیل به اینگونه مهمانیها اشاره میکنند.
آنگونه که پیترو دلاواله ونیزی در سفرنامه خود تأکید دارد، شرکت در اعیاد و جشنهای مذهبی همچون عیدهای فطر، غدیر و شترقربانی، همه مردم شهر ازجمله جوانان را دربرمیگرفت. شاردن نیز از کبوتربازی (کفتربازی) بهعنوان یک بازی بسیار مرسوم میان جوانان عصر صفوی نام میبرد. در دوران صفوی میتوان به بازیهای دیگری چون تخممرغبازی، پیچاز١، قاببازی، گنجفه٢، جنگ حیوانات و پرندگان شکاری، شعبدهبازی، گرگبازی، بندبازی، خیمهشببازی، نمایشها و معرکهگیریها اشاره کرد که بخش زیادی از وقت جوانان را به خود اختصاص میداد.
دوره قاجار؛ تغییراتی آرام، متاثر از فرنگستان
تفریحات توده مردم در اوایل عصر قاجاریه با دوره صفویه شباهتهایی بسیار داشت. جامعه ایرانی هنوز دستخوش دگرگونی نشده بود از اینرو بازیهایی چون بقچهگردانی٣، کبوتربازی، خروسبازی، جنگحیوانات، خیمهشببازی، نقالی و شطرنج در چایخانهها و قهوهخانهها جذابیتی ویژه داشت. از دوره ناصرالدینشاه بدینسو اما پارهای نهادهای تفریحی و فرهنگی متاثر از فرنگ، به ایران بهویژه تهران وارد شد. آنگونه که ناصر تکمیلهمایون در کتاب «تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران» روایت میکند، این نهادهای جدید در کنار بازیهای قدیم چون ترنابازی و ورزشهای باستانی رونق یافتند. البته بسیاری از این مراکز تفریحی مانند سینما و کافه ابتدا به جوانان و مردم طبقات فرادست اختصاص داشت؛ به بیان بهتر ویژه روشنفکران و تحصیلکردگان بود. این سرگرمیهای تازه در دورههای بعد اما آرامآرام در میان دیگر افراد جامعه مرسوم شد. افزونبر معدودبودن چنین مکانهایی، خودداری از پذیرش تفریحاتی چون سینما و کافه از سوی تودهمردم، جایگزینی آنها با سرگرمیهای قدیم دشوار میشد. تشکیل بیشتر زورخانهها در شهر تهران در اوایل دوران قاجاریه، موجب شد بسیاری از جوانان که عموما از «داشها و لوطیان» بودند به ورزش کشتی روی آورند که بعدها با وجود ورود ورزشهایی جدید چون ژیمناستیک، همچنان موضع خود را در میان جوانان طبقه فرودست حفظ کرد. تکمیل همایون در کتاب خود تعداد این زورخانهها را در تهران به سال ١٣٠١ خورشیدی، حدود ١٤ باب میشمرد. سرپرسی سایکس در کتاب «تاریخ ایران» از این ورزش و نیز از نیزهبازی بهعنوان بازیهای محبوب جوانان یاد میکند.
در فصلهای گرم سال، تفریحات مردم گستردهتر و به بیرون از خانه جابهجا میشد. باغوحش دوشانتپه در تهران عصر قاجار، یکی از گردشگاههایی بود که مردم بهویژه جوانان با درشکه به آنجا میرفتند. نخستین باغوحش یا مجمعالوحوش در دوران ناصرالدینشاه و در خیابان لختی (سعدی کنونی) ایجاد شد. افضلالملک یکیاز رجال قاجار درباره این باغوحش مینویسد «در جنب جنوبی این دریاچه باغوحشی است که برای درندگان و سبع از قبیل شیر و ببر و پلنگ و گرگ و سایر وحوش که به وضع ابنیهای باغوحش فرنگ است، ساختهاند. ... و از سوی دیگر بروج و ابنیهای مخصوصه برای طیور ساختهاند که انواع و اقسام طیور و وحوش چه از داخل ایران و چه از خارجه آورده، در آنجا جمع کردهاند». ایجاد باغوحش ابتدا جزو یکی از علایق ناصرالدینشاه پس از سفر به اروپا و مشاهده باغهایوحش اروپایی بود که کمکم به تفرجگاهی برای مردم تبدیل شد.
از اواخر دوران قاجاریه به بعد همزمان با آشنایی جامعه ایرانی با مدنیت غربی، سپس در دوره رضاشاه همگام با مدرنیزاسیون و تحولات پس از آن، درکی نوین از اوقاتفراغت و مفهوم همراه آن یعنی تفریح و سرگرمی پدید آمد. تفریحاتی چون نمایشهای روحوضی، سیاهبازی و بازیهای قهوهخانهای هرچند هنوز طرفدارانی داشت اما جوانان کمکم پذیرای تئاترها و نمایشنامههای ایرانی و خارجی شدند. تأسیس موزهها، ازجمله موزه ایران باستان در سال ١٣١٦ خورشیدی یکی دیگر از تفریحات جدید مردم در تاریخ معاصر ایران است. همچنین با ساخت راههای زمینی مانند جادهچالوس و ورود وسایل نقلیه چون خودرو، قطار و هواپیما، مفهوم تفریح و سرگرمی در ذهن ایرانیان تغییر کرد. تفریحات مردم، دیگر به یک مکان، اقوام و خانواده مختص نبود. تفریح به معنای جدید، مفهومی بود که با شهرنشینی ملازمت داشت. سفر در این دوران به یکی از اساسیترین تفریحات جوانان تبدیل شد. رایجترین مسافرت نزد مردم تهران، سفر به شهرهای شمالی پیرامون دریای خزر بود که از حدود دهه ٤٠ خورشیدی بسیار رونق گرفت و الول ساتن در کتاب خود به آن اشاره میکند. همه آیین تفریحات و سرگرمیهای تازه، در عصر پهلوی دوم بیشتر عمومیت یافت. دولت پهلوی دوم نیز در این میانه، مجتمعهایی تفریحی مانند کاخ جوانان برپا کرد. بسیاری از جوانان در آن دوره، همگام با عمومیت و انفرادی شدن تفریحات و با ایجاد و گسترش مراکزی چون کازینوها، اوقات خود را در این مراکز میگذراندند. تغییر الگوی سرگرمی و تفریح در دوره پهلوی دوم نسبت به روزگار پیشین به گونهای بود که انتقاداتی فراوان را برانگیخت. بهعنوان نمونه، محمد مسعود، مدیر روزنامه مرد امروز، انتقادات خود را از سرگرمیهای زیانآور و شبانه جوانان در رمانهایش ازجمله «تفریحات شب» بیان کرد «... قطعا مثل سایر جوانها یا در کافهها و میکدهها به پیالهنوشی مشغول شده، یا پای میز بیلیاردها و قمارخانهها ششوبش کرده یا در ... کنار خیابانها به... رذالت مشغول بودیم».
تفریحات و سرگرمیها در دورههای گوناگون تاریخی، مفهومی متغیر است که در دورههای مختلف باتوجهبه شرایط جامعه دگرگون شده است. آنچه مسلم بهنظر میآید این است که جوانان در هر دورهای به تفریحاتی متناسب با شرایط و علایق خود و نیز رویکردهای فرهنگی و اجتماعی جامعه نیازمندند.
١ . پیچاز: نطعی از پارچه ماهوت، شبیه شطرنج که روی آن با مهرههایی از گوش ماهی بازی میکردند.
٢. گنجفه: بازیای شبیه کارت؛ ورق های آن از چوب ساخته میشد که شامل ٩٠ ورق و مرکب از ٨ رنگ بود.
٣ . بقچهگردانی: افراد به شکل دایرهوار مینشستند، بقچه به ترتیب میگشت و به دست هرکس میرسید باید شعری مناسب میخواند و اگر به ذهنش نمیرسید بقچه را به دیگری میداد.
روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید