1394/3/26 ۱۵:۳۸
هویت، بنیاد هستیِ فردی، اجتماعی و ملی است. هستیِ بدون هویت، بیمعناست. من بارها از هویت ملی و تشبیه آن به مثلث سخن گفتهام و گفتهام که مثلث هویت نیز، چونان هر مثلثی، سه ضلع دارد: ضلع نخست که بنیادیترین ضلع این مثلث است، ضلع زبان و ادب ملی است که بدون آن، هویت ملی معنا ندارد. زبان ملی ما، زبان فارسی است که اساس هویت ماست. اگر به هجوم سنجیده و حسابشده و برنامهریزیشده دشمنان هویت ما به زبان و ادب فارسی توجه کنیم و در شیوههایشان تأمّل کنیم، به زبان و ادب ملی خود پی میبریم و اینگونه نسبت به آن بیاعتنا نمیمانیم و آنجا که باید به میدان آییم از خود سلب مسئولیت نمیکنیم و به تعبیر بچههای «بیخیالِ» امروز نمیگوییم: «بیخیال»!؛ بلکه همه فکر و خیال خود را متوجه این زبان و دفاع از آن میکنیم و به سهم خود در حفظ و حراست آن میکوشیم که به قول مارتین هایدگر، فیلسوف مشهور و معاصر آلمانی، «زبان، خانه هستی است» و هستیِ بیهویت، چنانکه گفته شد، بیمعناست.
هویت، بنیاد هستیِ فردی، اجتماعی و ملی است. هستیِ بدون هویت، بیمعناست. من بارها از هویت ملی و تشبیه آن به مثلث سخن گفتهام و گفتهام که مثلث هویت نیز، چونان هر مثلثی، سه ضلع دارد: ضلع نخست که بنیادیترین ضلع این مثلث است، ضلع زبان و ادب ملی است که بدون آن، هویت ملی معنا ندارد. زبان ملی ما، زبان فارسی است که اساس هویت ماست. اگر به هجوم سنجیده و حسابشده و برنامهریزیشده دشمنان هویت ما به زبان و ادب فارسی توجه کنیم و در شیوههایشان تأمّل کنیم، به زبان و ادب ملی خود پی میبریم و اینگونه نسبت به آن بیاعتنا نمیمانیم و آنجا که باید به میدان آییم از خود سلب مسئولیت نمیکنیم و به تعبیر بچههای «بیخیالِ» امروز نمیگوییم: «بیخیال»!؛ بلکه همه فکر و خیال خود را متوجه این زبان و دفاع از آن میکنیم و به سهم خود در حفظ و حراست آن میکوشیم که به قول مارتین هایدگر، فیلسوف مشهور و معاصر آلمانی، «زبان، خانه هستی است» و هستیِ بیهویت، چنانکه گفته شد، بیمعناست. بگذرم از این ضلع و از این بخش که هم قصه دراز است و هم قصه غصه هر غیرتمند دراینباب شنیدنی و دردانگیز! به ضلع دوم مثلث هویت بپردازم که موضوع اصلی این بحث در این یادداشتِ کوتاه است، به ضلع اساطیر و تاریخ ملی. پیداست که سرگذشت یک ملت با اساطیر آغاز میشود و با تاریخ ادامه مییابد. این هر دو، اساطیر و تاریخ، درمجموع، نسبنامه یک ملت را تشکیل میدهند و ریشههای آنان را تا دوردستها میگسترد و هستی و شخصیت دور و دراز آنها را پیش چشم میآورد تا نشان دهد ملتی با چنین پیشینه در این جهان، هم ارزشِ ماندن دارد، هم میتواند بپاید و بماند.
ضلع سوم مثلث هویت، حکمت و فلسفه ملی است که گذشته از آنکه بحثی مستقل در گزارشهای تاریخی نیز مطرح میشود، ازآنرو که تاریخ اولا، گزارش رویدادهای گوناگون است، اعم از رویدادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی علمی و فلسفی. زیرا موضوع تاریخ «چیزی است که روی میدهد یا اتفاق میافتد». ثانیا، علم تاریخ ریشه بین رویدادها و یافتن رابطه علت و معلولی بین آنهاست تا امکان برخورد مناسب با رویدادهای کنونی فراهم آید. چنین است که تاریخ از یکسو به ما میگوید که کیستیم تا در این جهان پُرآشوب گم نشویم، جهانی که در آن، اصل بر غارتگری مردمی است که به اصطلاح در کشورهای «درحالرشد» زندگی میکنند؛ از غارتگری منابع گرفته تا غارتگری هویت و شخصیت و از سوی دیگر به ما میآموزد در هیاهوی غارتگری غارتگران چگونه از خود دفاع کنیم و چگونه بمانیم و بپاییم و تجربههای گذشته را بارهاوبارها تکرار نکنیم که فرصت اندک است و گفتهاند و درست گفتهاند: آنان (= فرد یا ملت) که از سرگذشت خود بیخبر باشند، محکوم به تکرار آن هستند؛ تکراری که موجب میشود فرصتها از دست برود و به تعبیر امروزیها «فرصت بسوزد» و کار از کار بگذرد! اینها را گفتیم تا نخست بدانیم تاریخ تا چه اندازه اهمیت دارد و آگاهیهای تاریخی تا چه مایه ارجمند و کارساز است و برعکس، بیخبری از تاریخ و نبودن آگاهیهای تاریخی تا چه حد زیانآور و خطرناک است. سپس بدانیم وجود یک اثر علمی در زمینه تاریخ، تا چه پایه ضروری و حائزاهمیت است؛ اثری که با معیارهای دقیق علمی و تحقیقی فراهم آید... .
«تاریخ جامع ایران» مشتمل بر ٢٠ مجلد، شامل تاریخ ایران کهن، تاریخ دوران پیشازاسلام و تاریخ دوران اسلامی ایران، بیگمان اثری است بیمانند که با مشارکت محققان سراسر گیتی فراهم آمده است. این اثر، بر بنیاد منابع معتبر دست اول، مبتنی بر آخرین دادههای علمی و تحقیقی تألیف شده است و در آن، نهفقط رویدادهای گوناگون گزارش شده که در این گزارش، تبیین حوادث و جستوجوی روابط علّی و معلولی رویدادها پیش چشم محققان بوده است. اگر به دیده انصاف بنگریم، نهتنها جامعیت و گستردگی این اثر، چشمگیر است و شیوه علمی بهکارگرفتهشده در فراهمآمدن آن، درخور توجه، که مطالبی در آن هست که بسا برای نخستینبار مطرح میشود و تبیینهایی محققانه که بسا تازگی دارد... . امید که محققان به چشم انصاف و به دیده تحقیق در آن بنگرند و حاصل نگرش خود را در اختیار علاقهمندان قرار دهند تا روشن شود که جای چنین اثری، بهراستی در زبان فارسی خالی بوده است.
روزنامه شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید