1394/2/7 ۰۹:۵۱
غرب در سایه پیروی از افلاطون و عالم مثل و… به دستاوردهای امروزیاش نرسید، بلکه تمام این داراییها را در سایه همان عقلانیتی به دست آورد که پیشتر سیرش را مطرح کردم. عقلانیت سینوی او را به تجربهگرایی و حتی تغییر روش سوق داد.
غرب در سایه پیروی از افلاطون و عالم مثل و… به دستاوردهای امروزیاش نرسید، بلکه تمام این داراییها را در سایه همان عقلانیتی به دست آورد که پیشتر سیرش را مطرح کردم. عقلانیت سینوی او را به تجربهگرایی و حتی تغییر روش سوق داد. روش ارسطویی و ابنسینایی موجب شد که غرب به شکل درستی به سراغ جهان و بررسی آن برود و تحولاتی نیز ایجاد کردند؛ ولی اگر از ابتدا با نگرش هگل و هایدگر در بررسی جهان پیرامون اقدام میکردند، به نظرم به جایی نمیرسیدند.
البته توجه کنید، عقل خودبنیاد و آزاداندیشی هیچگاه به معنی بیدینی نیست. اصولا دین درست آن است که با عقل خودبنیاد و آزاداندیشی ایجاد شده باشد. دین غلط آن است که گردن عقل را در برابر آن کج کنی. اگر عقل را کنار بگذاریم، امکان بررسی ادیان وجود ندارد. در حالی که بشر حق دارد از خرافه پیروی نکند. پس باید عقل را در پیشاپیش تمام امور قرار دهیم تا مردم مذاهب را با عقل بررسی کنند. در عین حال، پلورالیسم را در زندگی خود بپذیریم و در حوزه معرفت با یکدیگر نجنگیم.
در مباحث عقلگرایی در تاریخ فلسفه غرب، پیش از هر کس، دکارت و مباحث او به یاد میآید؛ زیرا او از یک سو عقل را در برابر باورهای مسیحی و قرون وسطایی سوق میدهد و از سوی دیگر، در برابر باورهای تجربی. حال اگر بخواهیم با عقلانیت صرف بدون باورهای تجربی، در استدلالات ابنسینا به بررسی وجود خدا و نفس و… بپردازیم، آیا میتوان گفت که ابنسینا عقلگرایانه عمل کرده است؟
عقلگرایی هیچگاه به معنای جدایی از تجربه نیست. عقلگرایی ارسطو و ابنسینا، بر اساس تجربه است. آنها معتقدند هر کس حسی را نادیده بگیرد، یا نداشته باشد، به همان اندازه فاقد عقل است. در اثبات خدا و روح، از فیزیک استفاده میشود. متکلمان معتقد بودند که جهان حادث است و از طریق حدوث جهان به وجود خدا پی میبردند. ابنسینا به ممکن بودن جهان اعتقاد دارد. شاید او در این بحث تحت تاثیر عرفا بوده است. عرفا میگویند:
زهی نادان که او خورشید تابان به نور شمع جوید در بیابان
ابن سینا از مخلوق به خدا میرسد و معتقد است که جهان یا واجب است یا ممکن (غیر واجب). و چون میدید که موجودات متغیرند، به این نتیجه رسید که ممکن هستند و نیازمند یک واجب. حتی در مقاصد نیز همین برهان صدیقین را نقل کرده است. ابن عربی نیز که عارف است و همین کتاب مقاصد را دیده، میگوید: در عرفان نیز باید از مخلوق به خالق رسید. البته ابن عربی که نمیدانسته مقاصد اندیشههای غزالی نیست، میگوید: ابوحامد بیان کرده است که من با قطع نظر از مخلوق، خدا را میشناسم و هذا غلط.
عقل مدرن مبتنی بر شکاکیت است؛ یعنی اگر باورهای دینی را کنار بگذاریم، باید در باب علوم و آنچه میبینیم شک کنیم. در سطح بالاتر، حتی به ریاضیات نیز شک کنیم؛ ولی بر اساس صحبت شما، گویا ابنسینا بدین مرحله شکاکیت در باب علوم زمان خود نرسیده است.
بشر ابتدا در حوزه «میدانم» زندگی میکند. در دوران گذشته مجرم را برای دریافت حکم به دست قاضی میسپردند. در دوران جدید، میگویند ابتدا باید صلاحیت قاضی درباره این مجرم بررسی شود. در قدیم، ذهن داوری میکرد و امر مجهولی نداشتند؛ زیرا فرد مینشست و میگفت: اینجا مرکز جهان و آن ستارههای دور انتهای جهان است که پس از آن دیگر نه خلائی است و نه چیز دیگر، و دنیا کاملا تمام میشود. پس در گذشته مردم دنیایی نقلی داشتند که وسط آن خانهشان قرار داشت و انتهایش در برابر چشم غیر مسلحشان؛ ولی فیزیک امروز به چنین باوری میخندد و میداند که ابتدا و انتهای جهان معلوم نیست. یکی از دلایل رشد بشر، اندیشیدن به چقدر دیدن و چقدر شنیدن است.
پس «میدانم» مرحله اول، و «چقدر میدانم» مرحله دوم است. محور اندیشه ارسطو، اگوستین، ابنسینا، ملاصدرا و بسیاری دیگر از فلاسفه، مرحله «میدانم» است. و محور اندیشه شکاکان قدیم و شکاکان پس از دکارت، «چقدر میدانم» است؛ یعنی به دنبال آن هستند که چقدر میتوانند با جهان ارتباط برقرار کنند تا از طریق آن بفهمند که آیا چیزی در جهان هست یا خیر. پس عقل همان عقل و قضاوت همان قضاوت است. فقط در دنیای جدید، با مسائل جدیدی مواجه هستیم.
پس ماجرای ابطالپذیری قوانین چیست؟
ابطالپذیر به معنای باطل بودن نیست. ابطالپذیر یعنی اگر در ارزیابیها خطایی داشتیم، بتوانیم آن خطا را بفهمیم، مثل قوانین فیزیک. تمام قوانین ابطالپذیرند. من معتقدم اگر هیچ دینی به اصل ابطالپذیری باور نداشته باشد، مسلمانان باید به ابطالپذیری اعتقاد داشته باشند. اسلام میگوید: دین قابل بررسی است. باید بررسی کرد که کدام یک از مدعیان پیامبری، واقعاً پیامبرند. ما باید بتوانیم ادیان باطل را باطل کنیم.
فلسفه نیز ابطالپذیر است. همان طور که میبینید گاهی اوقات متکلمان عقاید فلاسفه را ابطال میکنند؛ یعنی زور متکلمان به باطل کردن برخی عقاید فلاسفه میرسد. به عبارت دیگر، یعنی نظرات فلاسفه قابل بررسی است. ابطالپذیر بودن به معنای باطل بودن نیست. این سادهانگاری جامعه علمی ماست که مثلا گمان میکنند پوپر میگوید: همه چیز را باید باطل بدانیم! در حالی که پوپر قاطعتر از دیگران سخن میگوید و در عین حال معتقد است که حرفش قابل بررسی است. یکی بودن خدا هم به لحاظ عقلی قابل بررسی است. پس ابطالپذیری یک فهم جدید است.
امروز با ابنسینا چه کنیم؟ چه کنیم که عقلانیت ابن سینا تقویت شود؟
ما امروز با ابنسینا کاری نداریم.
یعنی ابنسینا دیگر به کار ما نمیآید؟
به کارمان میآید؛ ولی نیازی نیست که جهان را با چشم و عقل ابن سینا ببینید، بلکه با عقل خودتان دنیا را ببینید و بشناسید. فلسفه آثار باستانی نیست. فلسفه نگاه هر نسلی به زندگی و جامعه و جهان است. نوع نگاه شما به جهان، مسائلی را برایتان پدید میآورد. و مسائل علوم انسانی دقیقاً مانند مسائل پزشکی است. بعضی از جنبههای درمانی ابنسینا دیگر امروز به کار نمیآید، بلکه طب جدید است که پاسخگوست. شما باید مشکلات زندگیتان را بررسی کنید. اگر ابن سینا بهتر از امروزیها پاسخ داده، نظر ابنسینا را مبنا قرار دهید؛ ولی نباید معطل ماند یا به زور به دنبال پاسخ در آثار ابن سینا بود: آقای ابن سینا، ما چطور اقتصاد جدید را درست پیش ببریم؟ مسلماً ابنسینا جوابی برای این پرسش ندارد؛ زیرا صحبت از اقتصاد در زمان او نبود.
یک زمان هوش بشر برای پیشبرد زندگی کافی بود؛ ولی دنیای پیچیده امروز دیگر صرفاً با هوش به پیش نمیرود، بلکه تخصص لازم است. پس امروزمان را باید متفکران امروز پیش ببرند. اگر میشد از اندیشه ابنسینا برای حل مسائل استفاده کنیم، آن را به کار ببریم. و اگر هم نشد، نباید معطل بمانیم. باید خودمان نظریهپردازی کنیم. ما هم نباید متعصب باشیم و هم نباید بیاعتنا به گذشته خود عمل کنیم.خلاصه آنکه: ما باید به عنوان مسلمان عقلگرا، روزگارمان، قرآنمان، دینمان و جهان پیرامونمان را درک کنیم و بشناسیم. قرآن و دین نیز برای ما کم نگذاشتهاند. دین واقعی عین خورشید است و در مقام عدم تجلیل، عین خاک است. اگر ذهن پیشرفته داشته باشیم، میتوانیم اسلام پیشرفته را به جهانیان معرفی کنیم؛ ولی اگر ذهن پیشرفته نداشته باشیم، در حالی که تمام منابع در اختیارمان است، فقیر خواهیم بود.
* گفتگو از: حورا نژاد صداقت
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید