1394/1/31 ۰۹:۵۶
اگر از شما بخواهند که زمان را شرح دهید، باوجود آنکه میدانید چیست، ولی نمیتوانید تعریف جامعی از آن ارائه دهید، زیرا زمان گرچه قابل فهم است ولی به تعریف در نمیآید. در تاریخ تفکر بشر نیز کسی نتوانسته تعریف درست و دقیقی از این اصطلاح به دست دهد. نظریه نسبیت اینشتین که زمان را بُعد چهارم میداند فهم این معضل را پیچیدهتر کرد، زیرا آن را واقعی نمیشمارد و آینده را چیزی میداند که پیشتر بوده و مانند گذشته ثابت است. زمان در این نظریه حرکتی خلاق و آزاد ندارد، یعنی حرکت نمیکند و نمیگذرد، رویدادها رخ نمیدهند، بلکه ما به دیدارشان میرویم. براساس این نظریه آنچه حرکت میکند، زمان نیست بلکه کائنات، از جمله انسان است و زمان ایستاده و ناظر اوست.
اگر از شما بخواهند که زمان را شرح دهید، باوجود آنکه میدانید چیست، ولی نمیتوانید تعریف جامعی از آن ارائه دهید، زیرا زمان گرچه قابل فهم است ولی به تعریف در نمیآید. در تاریخ تفکر بشر نیز کسی نتوانسته تعریف درست و دقیقی از این اصطلاح به دست دهد. نظریه نسبیت اینشتین که زمان را بُعد چهارم میداند فهم این معضل را پیچیدهتر کرد، زیرا آن را واقعی نمیشمارد و آینده را چیزی میداند که پیشتر بوده و مانند گذشته ثابت است. زمان در این نظریه حرکتی خلاق و آزاد ندارد، یعنی حرکت نمیکند و نمیگذرد، رویدادها رخ نمیدهند، بلکه ما به دیدارشان میرویم. براساس این نظریه آنچه حرکت میکند، زمان نیست بلکه کائنات، از جمله انسان است و زمان ایستاده و ناظر اوست. اگر چنین باشد طبیعی است که زمان گاه برای بسیاری از آدمیان و جوامع که قدرش را نمیدانند تأسف میخورد و بیشک با تمسخر نظاره شان میکند. گویا شاملو هم به این قضیه باور داشت که گفت: «زمان به ریشخند ایستاده است تا من از برابرش بگذرم.» ولی زمان خواه ساکن باشد یا گذرا، عامل مهمی است برای در خویش نگریستن و در خود سفر کردن. زمان را گرچه نمیتوان بدرستی تعریف کرد، ولی میتوان گفت چیزی گرانبهاتر از آن وجود ندارد، زیرا لحظهای را که فرد یا جامعه به بطالت میگذراند به هیچ قیمتی نمیتواند آن را بازآورد. زمانِ عقربهای از لحظههای به هم پیوستهای شکل میگیرد که همه آفریدگان در آن جریان دارد. غفلت از این لحظهها جبران ناپذیر است، از این رو است که نادیده گرفتن جریان زمان را جهل مطلق میدانند. بنابراین آنها که ابوجهلاند با زمان و طبیعتاً با زمانه میانهای ندارند و خلق را به تن آسایی و تفکر صومعه نشینی تشویق میکنند. از همین رو اگر دیگران را آب ببرد، آنان را خواب میبرد. بسیاری از اموری را که تجربه شده، بار دیگر میآزمایند و پس از اتلاف وقت بسیار که عِرض خود میبرند و دیگران را به رنج و عذاب میاندازند با ندامت به نقطه اول باز میگردند.
جوامعی که قدر زمان را نمیدانند و به تن آسایی میل کردهاند برای گریز از کار و تلاش بهانهها میتراشند و مدام بر ایام تعطیلی خود میافزایند. نتیجه آن شده که امروز حتی یک ساعت هم نمیتوانند بیمدد دستاوردهای جوامعی که ارزش زمان را میشناسند به زندگی طبیعی خود ادامه دهند. از این همه تعطیلات جز زیانهای مختلف بخصوص در زمینههای اقتصادی و فرهنگی حاصلی به بار نمیآید. طبق محاسبهای که صورت گرفته هر یک روز تعطیل 1700 میلیارد تومان برای کشور هزینه دارد. از بعد اقتصادی گذشته، این همه بیتوجهی به زمان و خوار شمردنش مغایر حدیث معتبری است که میگوید: «زمان را دشنام ندهید، زیرا زمان همان خداست.» چنین که پیداست گویا جوامع غیراسلامی به این گفته بیشتر پایبندند، زیرا میدانند که محترم داشتن هیچ رویداد تاریخی در تعطیلی بیشتر و دست کشیدن از پویایی نیست، میدانند که افول هر جامعهای زمانی فرا میرسد که به بهانههای مختلف دست از تلاش میکشد و ترویج بطالت را نشانه تکریم میداند.
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید