1394/1/29 ۱۱:۵۸
قصدم از بازگویی این حکایت بوستان سعدی، گوشزد کردن دوباره نوشتهای است که هفته پیش تقدیم داشتم و بازگویی یک حکایت دیگر و آن هم قحطی تهران در سالهای 1297 و 1298 شمسی که جمعیت ایران و تهران به یکسوم جمعیت قبلیاش رسید و بسیاری از مردم به خاطر بروز وبا از دست رفتند و تمامی آرامستانهای تهران، مملو از فوتشدگان شده بود و در میان آنها، خطاط معروف عصر قاجار، میرزا رضا کلهر نیز دیده میشد و این هیچ نبود مگر آنکه تهران دچار کمبود آب شده بود و مردم از سر ناچاری، از آبهای آلوده استفاده میکردند و تاوان آن را نیز با تقلیل جمعیت از 200 هزار نفر به 80 هزار نفر دادند.
حتماً این حکایت سعدی علیه الرحمه را در بوستان خواندهاید:
چنان قحط سالی شد اندر دمشق / که یاران فراموش کردند عشق
چنان آسمان بر زمین شد بخیل / که لب تر نکردند زرع و نخیل...
دو سال ذکر شده را «سال قحطی دمپختکی» و «مشمشه» مردم تهران، نامگذاری و همواره با ترسی عجیب از آن یاد میکردند و در فرهنگ لغات ما با وقوع این حادثه جمله «سیاه بهار» جاخوش کرد و با از رونق افتادن «کسب و کار» به خاطر کمبود آب جمله دیگری رخ نمود: «گدا بهار» و خاطرهای ناخوش را برای پدرانمان رقم زد.
آب تهران که تا قبل از سال 1334 بیشتر از طریق قنوات متعدد تأمین میشد، کاملاً «خام بود» و هیچ تصفیهای در آن صورت نمیگرفت و آب جویهای مملو از آلودگی، به آبانبارهای خانگی راه مییافت و سبب ساز بروز بیماریهای مهلک میشد.
امروز باور اینکه آبجاری در جویهای خیابانها و کوچههای خاکی، برای امور «رفت و روب» مورد استفاده قرار میگرفت، برای نسل فعلی بس بعید است، اما باور کنید آب مملو از لجن و انواع و اقسام آلایندهها، برای شست و شو ظروف و البسه به کار گرفته میشد و طبیعی بود که با خود انواع امراض را به ارمغان آورد و خدا میداند چه بازیها که «میراب» محلهها بر سر مردم نمیآوردند تا همین آب را از راه «تنبوشه» به آبانبارهای خانگی راه دهند و تا «حق و حساب» و رشوه نمیگرفتند، از دادن این آب سراسر آلوده نیز ابا میکردند، در این حالت بود که مردم میگفتند: آب افتاد دست یزید یا دست شمر.
آیا هرگز گذرتان به سقاخانههای قدیمی شهرمان افتاده است؟ آیا دقت کردهاید که درباره قداست آب چه اشعار نغزی روی کاشیهای لاجوردی نقش بستهاند:
از آب آب تشنهگان در آتشم / خجلت از سقایی خود میکشم کاش در دشت بلا دریا نبود / یا از اول، اسم من سقا نبود! امسال باور کنیم آبهای ذخیره شده در پشت سدهای پنجگانه تأمین کننده آب تهران، بسیار کم است و تنها راه، صرفهجویی است و بس و راههای صرفهجویی نیز چندان سخت نیست.
کافی است هنگام وضو، به جای باز کردن شیر آب، قدری آب را در یک ظرف بریزیم و با مشت کردن آب، وضو بگیریم. فلاشتانکها را اگر بزرگ و قدیمیاند، با انداختن یک تکه سنگ و یا آجر، از حجم آبگیریشان بکاهیم و اگر واشر لاستیکی شیر آب خانه خراب است و موجب «چکه کردن» میشود، آن را تعویض کنیم و دهها کار دیگر به همین طریق. به جای شستن خودرو، نیازی به استفاده از آب تصفیه شده نیست و میتوانیم «پساب» شستن سبزی و میوه را در باغچه خانه بریزیم و از اتلاف آب جلوگیری کنیم و خودرو خود را نیز با دستمال نمزده، تمیز کنیم و حداکثر با یک یا دو سطل آب، آن را شستوشو دهیم و از استفاده از شلنگ آب خودداری کنیم. دیرسالی نیست که آب تهران از قنوات آن تأمین میشد و متأسفانه آنچنان مسیر این قنوات را کور کردیم که دیگر مظهر قنات «مهرگرد» در خیابان ناصرخسرو، سالهاست که خشکیده و آب قنات سنگلج نیز در قدیمیترین پارک شهرمان تهران، دارای آب نیست و اگر خواستید بدانید آب قناتهای تهران چگونه زندگیبخشی میکردند، به پارک قیطریه، پشت عمارت «ویکتوریا مسعود یا فرهنگسرای ملل» بروید یا سری به فرهنگسرای اشراق در شرق تهران بزنید، تا بدانید، قناتها چه نقش حیاتیای را برای مردم تهران، رقم میزدند و امروز، از دهها رشته قنات، تنها تعداد کمی باقی ماندهاند و با احیا و لایروبی آنها، میتوانیم، سرسبزی را برای شهرمان به ارمغان آوریم، پس قدر آب را بدانیم تا دچار جیرهبندی نشویم.
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید