رخشنده ادب فارسی / نصرالله حدادی

1393/12/26 ۰۹:۱۶

رخشنده ادب فارسی / نصرالله حدادی

یکشنبه، بیست و پنجم اسفند ماه سال 1285 شمسی، از بطن بانو اخترالملوک فتوحی تبریزی، پس از سه پسر به‌نام‌های ابراهیم، ابوالقاسم و ابوالفتح، فرزند دختری پا به عرصه وجود گذارد که «پروین» نامش نهادند و در خانه «رخشنده» صدایش می‌کردند پس از پروین دو برادر دیگر به نام های نصرالله و سعید آمدند. پدر او، بزرگمردی از تبار نیکان و پاکان روزگار خود بود و محله ششگلان تبریز، آن روز در دامان خود دختری را دید و پرورید که بعدها، مثل و مانندش نیامد و چه بسا که نیاید.

 

به‌ انگیزه یکصد و هشتمین سالروز تولد «پروین اعتصامی»

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را

تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

یکشنبه، بیست و پنجم اسفند ماه سال 1285 شمسی، از بطن بانو اخترالملوک فتوحی تبریزی، پس از سه پسر به‌نام‌های ابراهیم، ابوالقاسم و ابوالفتح، فرزند دختری پا به عرصه وجود گذارد که «پروین» نامش نهادند و در خانه «رخشنده» صدایش می‌کردند پس از پروین دو برادر دیگر به نام های نصرالله و سعید آمدند. پدر او، بزرگمردی از تبار نیکان و پاکان روزگار خود بود و محله ششگلان تبریز، آن روز در دامان خود دختری را دید و پرورید که بعدها، مثل و مانندش نیامد و چه بسا که نیاید. پروین اعتصامی و گواه این مدعا، عقیم ماندن روزگار، از زادن چنین فرزندی، پس از 73 سال از درگذشت اوست: پروین اعتصامی، یگانه دوران بود و هست، با شعر فاخرش، با ادب بی‌مانندش، بازبان پاک و منزه‌اش، با قلم شیوا ، سلیس و روانش و با اشعاری که عین زندگی‌اند و همانند آب، صاف و زلال و بی‌غش‌اند.

عمر کوتاه پروین- سی و چهار سال و 20 روز – آنچنان پر بار است که گویی، حتی یک لحظه را به غفلت نگذرانده و دوران کودکی و خردسالی را در دامان پدری ادیب و فاضل و مادری پرورده شده در دامان ادب و آداب، چنان پیموده است که با وجود عمر کوتاه، صدها سال تجربه، علم اندوزی، فراگیری دانش، با ابعاد گوناگون انسانی، در اشعارش تجلی یافته است.  برای شناختن پروین، ابتدا باید پدر ادیب و نجیب او را شناخت و تبار خانوادگی مادرش را دریافت، تا دریابیم، چرا پروین همانندی قبل و بعد از خود ندارد و با وجود آنکه حیات او، حداقل در 20 سال ابتدایی، در یکی از پرتلاطم‌ترین ادوار تاریخ ایران طی شده و او در همین دوره پله‌های ادب فارسی را چنان می‌پیماید که بزرگانی چون حافظ، سعدی، مولانا، فردوسی، خیام، عطار، صائب، ناصر خسرو و... طی کرده‌اند. شخصیت ادبی او در همین سال ها- 1304-1285 شمسی- قوام یافته است.

جد پدری پروین، میرزا ابراهیم خان مستوفی (اعتصام‌الملک) به قول زنده یاد علی‌اکبر دهخدا یکی از اعزه نجبای آشقیان، در جوانی با سمت استیفای آذربایجان به تبریز رفت و تا پایان عمر در آن شهر زندگی کرد و یوسف که در سال 1253 شمسی در این شهر به دنیا آمد، در کودکی «علوم ادبیه عربیه» را فرا گرفت. فقه و اصول و منطق و کلام و حکمت قدیم را بسزا آموخت، در خطوط اربعه نستعلیق و نسخ و شکسته و سیاق از بسیاری استادان سلف، گوی سبقت ربود و سپس از علوم حدیثه بهره‌های وافی برداشت. در زبان ترکی اسلامبولی دبیری شیرین سخن، در فرانسه مترجمی توانا و در لسان و ادب عرب، بالخصوص یکی از ائمه و ارکان به شمار آمد، چنان که بی‌شک در احاطه به این لغت در ایران بی‌همال و در مصر و عراق و شام معاصر کم نظیر بود.آنچه دهخدا می‌گوید، اندکی بعد از فوت وی در 16 دی ماه سال 1316 نوشته شده و به دور از هرگونه اغراق و گزافه گویی است و آزادگی مرحوم دهخدا در تاریخ معاصر ما، گواه صدق گفتار اوست و مرحوم یوسف اعتصامی آنقدر محجوب و مأخوذ به حیا بود که، نام خود را روی جلد اول فهرست نسخ خطی کتابخانه مجلس ننوشت و همین امر، باعث شده است، برخی به غلط این خبر را منتشر سازند که وی این فهرست را ننگاشته و شخص دیگری در این کار دخیل بوده است!

یوسف اعتصامی، در روزگاری که زنان از کمترین حقوق اجتماعی برخوردار بودند و اسیر نظام مردسالار ایران در آن روزگار بودند، دست به تألیف و ترجمه کتاب «تربیت نسوان» زد و با ترجمه آثار فاخری همچون بینوایان ویکتور هوگو- که با نام تیره بختان به چاپ رسید- شرح حال تولستوی نویسنده شهیر روس، هانری چهارم، تاریخ خصوصی ناپلئون، سقوط ناپلئون سوم و... نشان می‌داد که افق نگاه او، بسیار فراتر از زمان خویش است و تنها راه اصلاح یک ملت را از راه فرهنگ و تبادل آن میان ملل مختلف می‌داند و بدین خاطر دست به انتشار مجله بهار زد و برای نخستین بار اشعار پر مغز دخترش را در این مجله به چاپ رساند و چنان کتابخانه مجلس را سر و سامان داد که اساس و بنیانی شد به‌طوری که امروز کتابخانه مجلس یکی از مهم‌ترین کتابخانه‌های کشور است.

مادر پروین، بانو اختر الملوک فتوحی تبریزی از خاندان بزرگ فتوحی تبریز است و پدر وی مرحوم عبدالحسین شوری بخشایشی ملقب به قوام‌العداله تبریزی، از منشیان و سخنوران نامور عصر ناصری در تبریز است و اشعار نغزی از او به یادگار مانده است و طبیعی است که از خرمن معرفت پدر، دختر نیز نمی‌توانست بی‌بهره‌باشد و در دامان چنین مادر و پدری ادیب و ادب‌دوست، ذوق سرشار پروین، از خردسالی شکفتن و جوانه زدن را آغاز کرد و آن می‌شود که «اختر چرخ ادب» پروین پا به عرصه بی‌انتهای ادب پارسی می‌گذارد و به نظر نگارنده، با فوت مرحوم پروین اعتصامی در 16 فروردین 1320 و سپس درگذشت زنده‌یاد ملک‌الشعرای بهار، شعر پارسی، رو به قهقرا نهاد و دچار آفتی شد که به نام «نوگرایی» هر رطب و یا بسی را «شعر» نام می‌کنند.

پروین از همان سالی که وارد مدرسه دخترانه شد، شعر می‌سرود و نخستین اشعارش پس از پایان دوران تحصیلات ابتدایی در مجله بهار به چاپ رسید و باعث تعجب بسیاری شد. این تعجب دو سو داشت؛ یک‌سو، سن و سال کم پروین، آن هم با اشعاری سترگ و قویم و از دیگرسو سراینده آنها یک زن بود و در آن روزگار قبول این مسأله از سوی جامعه و حتی فرهیختگان آن روزگار چندان قابل قبول نبود. چاپ دیوان پروین در سال 1314 آن هم با مقدمه شاعری نامدار همچون محمدتقی ملک‌الشعرای بهار، چنان شد که دفتری نو، در شعر کهن و فاخر پارسی را گشود و شاعری پا به عرصه ادب پارسی گذارد که مثل و مانندش کم بود و عزلت و گوشه‌گیری پروین باعث حرف و حدیث بسیاری در روزگار خود شد و بعدها نیز به دلایل عدیده ادامه یافت.

پروین به مدت کوتاهی - حدود 10 ماه - در سال 1315 در کتابخانه دانشسرای عالی، در بالادست میدان بهارستان و در محوطه تاریخی باغ نگارستان به عنوان کتابدار مشغول به کار شد و به علت اوجگیری بیماری پدرش، این کار را رها کرد و تیماردار پدر شد و این در حالی بود که در 19 تیرماه سال 1313 با پسرعموی پدرش، فضل‌الله آرتا (همایونفال) که افسر شهربانی رضاشاهی بود ازدواج کرد و بعد از چهار ماه پس از عقد، به محل مأموریت شوهرش - در معیت پدر - به کرمانشاه رفت و بیش از دو ماه و نیم در خانه وی نتوانست به سر آورده و به علت اعتیاد آرتا، به تهران بازگشت و سال بعد با گذشتن از مهر و کابین، مطلقه شد. او با صبر و تحملی شگرف، این واقعه و همچنین درگذشت پدر را که بسیار دوستش می‌داشت، پشت‌سر نهاد و در خانه همچنان به سرودن اشعار پرمغز ادامه داد.

درخصوص ازدواج پروین، همچون مرگ نابهنگامش، افسانه‌سرایی زیادی به عمل آمده و تمامی این گفته‌ها بی‌اساس است. پروین هنگام ازدواج 27 سال و سه ماه و 26 روز سن داشت و اختلاف سنی او با شوهرش حداقل 13 تا 15 سال بود و در آن روزگار بعید بود دختری تا به این سن در خانه پدر بماند و با توجه به موقعیت اجتماعی پروین، بعید نبود که این فاصله سنی به خاطر موقعیت ممتاز آرتا به عنوان ریاست شهربانی کرمانشاه نادیده گرفته شده و این وصلت صورت گرفته باشد. به هر رو، این وصلت ناجور، اندکی روح بزرگ پروین را آزرد، اما او با بازگشت به منزل پدر در چهارراه سرچشمه تهران، بار دیگر آرامش همیشگی خود را بازیافت و با چاپ دیوانش به موقعیت و شهرتی دست یافت که تا آن روزگار هیچ زنی امکان دسترسی به آن را نیافته بود.

برادران پروین که یک تن از آنها - ابراهیم - در دوران طفولیت فوت کرده بود و دو برادر دیگرش - ابوالقاسم و ابوالفتح - از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردار بودند و ابوالقاسم تا مقام سفیر ایران در شوروی موقعیت و مقام یافت و ابوالفتح علاوه بر تسلط بر چند زبان بیگانه، تاجری موفق در عرصه صنعت بود. دو برادر دیگر او، پروفسور نصرالله اعتصامی با تحصیلات عالیه، صاحب دارالترجمه بود و آخرین برادر پروین، دکتر سعید اعتصامی استاد دانشگاه داروسازی دانشگاه تهران بود و این مهم نشان‌دهنده آن است که پروین به همراه خانواده‌اش از موقعیت خاص اجتماعی و اقتصادی و بعضاً سیاسی ممتازی در جامعه آن روز ایران برخوردار بودند.

پروین با اشعار زلال و صاف و بی‌غش‌اش، شاعری مردمی و اجتماعی بود و به رغم آنکه در خانواده‌ای نیمه‌مرفه تربیت شده و نشو و نمو یافته بود، رنج دردمندان جامعه و افراد فرودست را بخوبی در‌ک و با آنان همنوایی می‌کرد و نگاه او خرده‌گیری بر تمام زورمندان تاریخ بود که هرگز نسبت به اعاده حق و حقوق مردم سرزمین خود آن‌گونه که باید و شاید تلاش کرده و در راه تضعیف اندک معیشت آنان از هیچ کاری فروگذار نکرده‌اند و در این میان زنان تحت ستم مردان و اجتماع بیشتر در نگاه و شعر پروین تجلی یافته‌اند و او حتی برای پرندگان و حیواناتی همچون گربه نیز حق حیات همچون دیگر جانداران قائل است و این در حالی بود که در آن روزگاران، دستگاه حاکمه برای مردم اهمیتی قائل نمی‌‌ شد، تا چه رسد به پرندگان و درختان و دیگر جانداران روی زمین. درگذشت ناگهانی پروین، پس از فوت او، دستاویزی برای تصفیه‌حساب میان افراد گوناگونی شد و سیدضیاءالدین طباطبایی، یکی از عوامل کودتای سوم اسفند ماه سال 1299، با خرده‌گیری به بهار – به‌خاطر نگاشتن مقدمه بر چاپ اول دیوان پروین – به‌خاطر برخی مسائل سیاسی روز، ابتدا مرگ پروین را مشکوک جلوه داد و بعد توسط یکی از هوادارانش – هدایت‌الله حکیم الهی فریدنی – تا مرز انکار پروین به عنوان یک شاعر پیش رفت و حتی ازدواج او را با آرتا، نتیجه دسیسه آیرم، رئیس شهربانی پهلوی اول دانست.

پروین به خاطر بیماری حصبه، که از همسر برادرش، نصرالله اعتصامی، در روزهای پایانی اسفندماه سال 1319 گرفته بود، در ایام نوروز به بستر بیماری افتاد و براساس گفته ابوالفتح اعتصامی، بر اثر تعلل دکتر علی معین الحکما، سرانجام در روز شنبه 16 فروردین جان‌به‌جان‌آفرین تسلیم کرد. مرگ پروین، غیرعادی جلوه داده شد و حتی به مرگ مشکوک تعبیر و به عوامل رژیم پهلوی اول نسبت داده شد.زندگی پروین، بجز طلاق او از همسرش فضل آرتا، در سکوت و سلامت گذشت و کمتر در آن روزگار پر از تلاطم، دچار تغییر و تحول شد و او در همان سال‌ها، از مدرسه امریکایی‌ها، دیپلم گرفت و در همانجا نیز به تدریس مشغول شد.

مخالف‌خوانی‌هایی از جنس کتاب «تهمت شاعری» به قلم فضل‌الله گرکانی، آن هم در سال 1357، فقط نشان از یک ذهن آشفته دارد و با خواندن این کتاب، بخوبی می‌توان به ضدو نقیض‌گویی‌های بسیاری پی برد و مقام شامخ پروین و اخلاق خاص او را می‌توان در لابه‌لای نوشته‌های گرکانی پیدا کرد و او بار دیگر زندگی و درگذشت پروین را به گونه‌ای دیگر جلوه داد و به میان کشیدن نام دکتر عبدالله احمدیه و کوتاهی او در درمان پروین توسط ابوالفتح اعتصامی، در سال 56، به این ابهامات، بیشتر دامن زد و این درحالی بود که دکتر ارسطو علاج، در آخرین روزهای حیات پروین بر بالین او حاضر گشته و کاری از دستش برنیامده بود. پروین شاعری مردمی، با اشعاری لطیف و زنانه است و در روزگار ما، هیچ شاعری، از هم عصران پروین، به پایه و مایه اجتماعی او در شعر و ادب پارسی در میان عامه مردم نرسیده و محبوبیت پروین، بیش از هر چیز، به خاطر کلام فاخر، مؤدبانه، زیبا و ساده و لطیف او در شعر است و افسانه‌سرایی‌های ساخته و پرداخته شده پیرامون زندگی، طلاق و مرگ پروین، از بیخ و بن بی‌اساس است و تنها پروین است و شعر سترگ، اجتماعی و مردمی‌اش.

روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: