1394/1/22 ۰۸:۵۵
…میپسندم که در آغاز یک مسمط از ملک الشعرای بهار در این فراز آورم که تاثیر فروردین و آخر زمستان و بوی بهار و نشاط شکوفهها و ابر و آب و نغمه هزار و جنبش شگفت طبیعت در شعرش به وضوح و شوریدگی، خودنمایی میکند:
زال زمستان گریخت از دم بهمن
آمد اسفند مه به فر تهمتن
خور به فلک تاخت همچو رای پشوتن
آتش زردشت دی فسرد به گلشن
سبزه چو گشتاسب خیمه زد به گلستان
قائد نوروز چتر آینه گون زد
ماه سپندارمذ طلایه برون زد
ساری منقار و ساق پای به خون زد
هدهد بر فرق تاج بوقلمون زد
زاغ برون برد فرش تیره ز بستان
ماه دگر نو بهار جیش براند
از سپه دی سلاحها بستاند
گل را بر تخت خسروی بنشاند
بلبل دستان سرا نشید بخواند
همچو من اندر مدیح حجت یزدان
در این مسمط، تاثیر قدوم بهار در بهار، بهار اندر بهار آورده شده است. ذوق سرشار از قدوم موسم بهاری بارور گردیده و چونان خود موسم، شکوفه و جوانه میدهد و همچون شقایق شاداب میدرخشد.
از بهاریه یا فروردینیه و یا نوروزیههای دلانگیز که شور و التهاب و شکوفایی بهار را در شعر همانند بوستان و باغ میتوان مشاهده کرد، منوچهری دامغانی است که چند بیت از بهار طبع او را به تصویر میکشم:
نوبهار آمد و آورد گل و یا سمنا
باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا
آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود
میخ آن خیمه ستاک و سمن و نسترنا
بوستان گویی بتخانه فرخار شدست
مرغکان چون شمن و گلبنکان چون وثنا
بر کف پای شمن بوسه بداده وثنش
کی وثن بوسه دهد بر کف پای شمنا!
کبک ناقوس زن و شارک سنتورزن است
فاخته نای زن و بط شده طنبور زنا
پرده راست زند نارو بر شاخ چنار
پرده باده زند قمری بر نارونا
کبک پوشیده به تن پیرهن خز کبود
کرده با قیر مسلسل دو بر پیرهنا
نمونه ای از این نوروزیه را آوردم تا شکوفایی بهار در طبع شاعر را مشاهده کنید و ببینید که طبع شوریده و تأثیرپذیر و نازک شاعر چگونه از غرش ابر و تابش خورشید و شکوفایی جوانهها و تغزل قمری، چونان باغ پر نعمت و اعتبار، به تجلی و تدلل میآید.
مراسم عید فروردین در حقیقت برای مردم علاوه بر انبساط و شادمانی، در نمادهای مختلف، حافظ فرهنگ و هویت و پیشینه این وم بوده که هر کدام از موارد و شقوق مربوط به نوروز حاوی گوشهای از تجارب و باورها و ناموس و نام این بوم به حساب میآید.
خصوصاً که ایران، به دلیل مقبولیت خاص منطقهای و جغرافیایی و فصول مختلفی که در این جغرافیا هست و در قدیم، این فصول چهارگانه کشور که در شهری برف پارو میکردند و در شهر دیگر هندوانه از بستان میچیدند، مورد غبطه و رشک عموم مردمان جهان، مستقیم و غیر مستقیم واقع میشده و در نتیجه اغلب قشون کشی ها و قصد تصرفها و یا تغییر بخشیدن به فرهنگ و آداب و رسوم و هویت ملی این بوم در طرحشان بوده است؛ لذا ایرانیان فرهنگ و هویت و پیشینه خود را در عناوین مختلف تلویحاً محارست و محافظت میکردند.
حتی رقص و موسیقی ایران در مراسم عزاداری و مذهبی بعضاً غیر مستقیم گنجانیده میشد!.لذا میبینیم که مویهها و نوائح در دستگاههای موسیقی اجرا میشود که اغلب در دستگاه شور و دشتی و گوشههای متنوع دستگاههای ایرانی به اجرا در میآید. همچنین رقص وپایکوبی سنتی و بومی در حرکات آیینی و مذهبی به شکلهای مختلف که بعضاً در سینه زنی و زنجیرزنیها میبینید ظهور مییابد. بدون اینکه تقدس و ارج آن را بکاهد، بر اعتبار آن مراسم میافزاید.
در مراسم نوروزی که هم لطف طبیعت توفیق میافزوده و بر طبع انسان سهولت و انبساط میبخشیده تا از جمود و تحجر به انعطاف و التفات راجع گردند و هم باورها و سنتها این امر را سهولت میبخشیده است تا چند روزی مجال خوشی و فراخی و انس و الفت و آشتی در میان مردمان معمول و جاری باشد.
یادم نمیرود وقتی در کودکی گلستان را میخواندم و نزد ملای مکتبدانای تعلیم می دیدم، این چند قلم ذیل را چنان به دلنشینی و بلاغت برای من به تصویر میکشید که هرگز از آن روزگار تا اکنون در یاد و تذکار و قرائت این فراز احساس تکرار و ملالت نکرده ام که گویی همان بار اول است که از آن حظ میبرم.
… فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگسترد و دایه ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد. درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز در بر گرفته و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع، کلاف شکوفه بر سر نهاده، عصاره نایی به قدرت او شهد فائق شده و تخم خرمایی به تربیتش نخل باسق گشته…
در برخی غزل و قصاید فرخی سیستانی با شیوه شگفت و دلانگیزی صفحه بوستان و نبوع جوانه و گل وریزش باران و غرش ابر و انواع سحر و افسون طبیعت را مشاهده میکنیم که به چند بیت از آثار نغزش اشاره میکنیم:
بر گرفت از روی دریا ابر فروردین سفر
ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر
گه به روی بوستان اندر کشد پیروزه لوح
گه به روی آسمان اندر کشد سیمین سپر
هر زمانی بوستان را خلعتی پوشد جدا
هر زمانی آسمان را پرده سازد دگر
در بیابان بیش از آن حله است کاندر سیستان
در گلستان بیش از آن دیباست کاندر شوشتر
هر کجا باغی است، بر شد بانگ مرغان از درخت
هر کجا کوهی است، بر شد بانگ کبکان از کمر
سوسن و سیمین وقایه بر گرفت از پیش روی
نرگس مشکین عصابه بر گرفت از گرد سر
بر توتن چیدن به دست سوسن آزاد سیم
بر توان چیدن ز روی شنبلید زرد زر
ارغوان از چشم بد ترسد، از آن رو هرزمان
سرخ بیجاده چو تعویظ اندر آویزد ز بر
سخن در این نمط بسیار است و مجال این مقال کوتاه. باید که دامن سخن بر چینم و به همین اختصاربسنده کنم تا حوصله دیگری بر قسم دیگر این مقال فراهم آورم.
دو بیت از حافظ را حسن ختام این وجیزه قرار دهم که سخن او حقیقتاً خود بهار مجسم است؛ حتی اگر بهار دیگر هرگز رخ ننماید.
بعد از این دست من و دامن سر و لب جوی
خاصه اکنون که صبا وعده فروردین داد
شاید همان بیتی که از حافظ در مورد میر سپنجی به قلم آوردیم، کل غزل نوروزیه حافظ باشد با این مطلع:
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست میلعل است
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
چو امکان خلود، ای دل، در این فیروزه ایوان نیست
مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی
طریق کام بخشی چیست، ترک کام خود کردن
کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی
سخن در پرده میگویم، چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی
میی دارم چو جان صافی و صوفی میکند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی
جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع
که حکم آسمان این است، اگر سازی و گر سوزی
به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را هنی تر میرسد روزی
می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش
که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی
نه حافظ میکند تنها دعای خواجه تورانشاه
ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی
جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده
جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی
همچنین سعدی با دید مخصوص و ممتازی به نوروز مینگرد و نکات قابل تنبهی در اشعار خود دارد که از حوصله این مقال بیرون است. اجمالاً این وجیزه را در این مقطع به ناچار به فرجام میبریم تا مقال دیگر و توجه به دقیقههای نغز ارباب ذوق در فرصت دیگر .
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید