مواجهه با تاریخ / شیرین بیانی

1402/11/23 ۰۹:۲۹

مواجهه با تاریخ / شیرین بیانی

رویارویی با تاریخ شگردی دارد؛ چون علمی سیّال و لغزان است. به آسانی نمی‌توان آن را مهار كرد؛ زیرا با زندگی مردمان، در نقاط، اندیشه‌ها و جریان های گوناگون سر و كار دارد. كار بسیار دشوار و وقت‌گیری است كه بتوان به درستی از پس آن برآمد.

رویارویی با تاریخ شگردی دارد؛ چون علمی سیّال و لغزان است. به آسانی نمی‌توان آن را مهار كرد؛ زیرا با زندگی مردمان، در نقاط، اندیشه‌ها و جریان های گوناگون سر و كار دارد. كار بسیار دشوار و وقت‌گیری است كه بتوان به درستی از پس آن برآمد.‏ اول باید دید مورخ خود چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد كه البته یكی دو تا نیست؛ چرا كه مورخ باید پابه‌پای وقایع بدود و از آنها جا نماند. در زوایای تاریك و روشن آن سر كند، تا روشن‌ها را روشن تر و تاریك‌ها را روشن نماید. ‏این ویژگی‌ها عبارتند از:‏

‏ 1ـ استعداد: بدین معنی كه هر فن، هنر و علمی استعداد خاص خود را می‌طلبد كه در غیر آن، بسیار كار سخت و طاقت‌فرسایی می‌شود. ذوق و قریحۀ نگارش و پروراندن مطلب نیز در همین استعداد جای می‌گیرد.‏

‏2ـ عدم تعصب و حقیقت‌جویی: تعصب كشندۀ تاریخ است.‏

‏3ـ داشتن علم و اشراف كامل:علم ناقص همچون پزشك كم‌معلوماتی است كه نه تنها بیمار را شفا نمی‌بخشد، بلكه امكان دارد او را بكشد. اطلاعات غلط و نیمه‌كاره در اختیار مردم گذاشتن، آنان را از خط فكری درست خارج می‌سازد و گمراهشان می‌كند و این نابخشودنی است. ‏

‏4ـ شكیبایی. ‏

‏5 ـ بیم و امید:مورخ باید بیمناك باشد از اینكه به راه كج بیفتد و در ضمن، امیدوار باشد كه با سعی و علم و صبر به آخر راه و هدف، كه روشن كردن مسئله‌‌ است، برسد.‏

‏6 ـ پشتكار.‏

‏ 7 ـ برنامه‌ریزی دقیق.‏

تاریخ  و خصوصیات ملتها

ملتها دقیقاً  شبیه آدمها هستند. ملتی ممكن است همان طوری كه یك آدم حسادت می‌ورزد، حسود باشد و مانند یك انسان كینه‌ورز باشد و دقیقاً به مانند یك انسان «ندانم‌كار»، كاملاً در ایفای‌ نقش تاریخی خود ندانم كار باشد، یا برعكس؛ از این روست كه باید به روان‌شناسی ملتها و اقوام دقت و توجه بسیاری داشت. قهرمان تاریخی  ملت، فرزند زمان و مكان خود است، منتها با هوش و ذكاوت مضاعف و ویژگی‌هایی؛ یعنی اگر این انسان را از این زمان بردارند و در دوره‌ دیگری قرار دهند، حتماً با همان خصلت‌های قهرمانانه به وجود نمی‌آمد. ‏ هر قهرمانی فرزند زمان و مكان خود است و با در نظر گرفتن موقعیت زمانی و مكانی او می‌توان داوری درستی از شخصیت و خصلت او به دست داد.

تاریخ‌دان می‌بایست تاریخ را مثل رودی كه پیوسته جریان دارد، سیر نماید. رودخانه به هر جا كه می‌رسد، شكل بستر خود را می‌گیرد و به شكل محیط درمی‌آید. محال است رود از سرچشمه تا دریا، یك شكل باشد. در بستری كه به راه می‌افتد، هر جایی شكل و حالت خاصی به خود می‌گیرد. اگر می‌خواهیم درباره چگونگی رودی تحقیق كنیم، نمی‌بایست برای آن بستر درست كنیم، بلكه باید بسترشناسی نماییم، و در طول مسیر دریابیم كه چرا اینجا بستر رودخانه پهن شد و چرا آنجا قابل كشتیرانی است. ما نباید برای رودخانه تعیین تكلیف نماییم؛ باید به كنار رود برویم و این جریان و مسیر آب را كه از سرچشمه‌ای به راه افتاده و به محلی دیگر ختم می شود، مورد مطالعه و تحقیق قرار دهیم. ‏

ناگزیریم از بستری كه در تاریخ به راه افتاده، بهره‌وری امروزی نماییم. می‌بایست دائماً چون و چرا كرد كه چرا این واقعه به این شكل صورت پذیرفت و بعد در مراحل مختلف تحقیقات از این چراها استفاده نمود و با پاسخ علمی به این چراها، هدفهای امروز را ساخت. یعنی دریابیم كه چگونه اتفاقاتی كه سبب ناهماهنگی‌ها و دگرگونی‌های منفی گشته، تصحیح شود تا بار دیگر تكرار نگردد. 

 «حال» بسیار گذراست و ما بیشتر در گذشته و در آینده زندگی می‌كنیم. «حال» لحظه‌ پیوند گذشته به آینده است. این همان لحظه‌ای است كه دراویش به آن «دم» می‌گویند. «دم» بهترین تبیین حال است و البته بهترین زمان زندگی.‏ چون در هر لحظه «حال» در حال نوشدن و تغییر است. پس دائماً از گذشته‌ استفاده می‌كنیم برای اینكه آینده را بسازیم. اتفاقاتی در تاریخ دائماً تكرار شده كه می‌توان از آن فرمولی ساخت و ریاضی‌وار بعضی مسائل را حل كرد.‏

شگرد و کارکرد تاریخ

كار مورخ نسبت به گذشته، بسیار تفاوت كرده و امروزه بسیار سخت‌تر شده است؛ زیرا ما در مقطعی از تاریخ به سر می‌بریم كه همه چیز به سرعت در حال دگرگونی است و گاه از زمان جا می‌مانیم؛  ولی در ضمن وسایل بیشتری برای پژوهش در اختیار ماست.‏از یك سو باید شتاب داشت كه از وقایع عقب نماند و از سوی دیگر به این دلیل كه همه ـ از پیر و جوان و هر گروه و صنفی ـ به تاریخ روی آورده‌اند تا از ورای گذشته، حال و آینده را در‌یابند و شگرد تاریخ دقیقاً در همین جویندگی است، به آنان جواب صحیح داد و مشكلشان را حل كرد.‏

میانسالان و كهنسالان زندگی‌های پشت سر خویش را در تاریخ می‌جویند و نگران زندگی فرزندان خود هستند. جوانان نیز می‌خواهند جواب معماهای زندگی را از لابلای آن دریابند و اگر تاریخ به گونۀ صحیح به آنان تفهیم شود، تا حد زیادی راز این معماها را خواهند گشود.‏ ‏ مهمترین كاربرد تاریخ این است كه به وسیلۀ آن می‌توان آنچه را كه در جهان و پیرامون خود می‌گذرد، با روشنی بیشتری دریافت. تا حدی می‌توان به وسیلۀ آن آینده‌نگر شد. اگر تاریخ به معنی واقعی كلمه نوشته و تدریس و به پرسش‌هایی كه در ذهن خطور می‌كند پاسخ داده شود، این نیاز برآورده خواهد شد. ‏

ضرورت توجه به تاریخ و تاریخ‌نگاری چنان روشن است كه هر كس آن را درمی یابد، به خصوص درباره تاریخ ایران كه شاید به جرأت بتوان گفت در جهان، تنها دو یا سه مملكت وجود دارند كه می‌توانند، چه به لحاظ كیفی و چه به لحاظ كمّی با آن برابری كنند؛ زیرا در دوره‌هایی خاص كه متعدد و طولانی هم بوده‌اند، این تاریخ وضع جهان‌شمول به خود گرفته و از مرزهایی كه امروزه به آن قلمرو ایران گفته می‌شود، بسیار فراتر رفته است. ‏گاه گستره این قلمرو از سند تا نیل و از ماوراءالنهر و قفقاز تا ماورای خلیج فارس را  در بر می گرفته  است. مهمترین و بزرگترین دلیل این امر، موقعیت جغرافیایی سیاسی (ژئوپلیتیكی) ایران است كه در قلب جهان جای داشته و به قول ایرانیان كهن «ناف جهان» بوده است. ‏

موقعیت جغرافیایی از سویی و موقعیت اقلیمی خاص آن از سوی دیگر، دست در دست هم نهاده‌اند تا سرزمینی را به وجود آورند كه طی هزاره‌ها، جزء مهمترین نیروهای سیاسی ـ فرهنگی جهان به شمار می رود. امروزه نیز كه در دنیای آشفته و سرگردانی زندگی می‌كنیم، این سرزمین همچنان از اهمیت و موقعیت خاص خود بهره‌مند است. ‏

همین ویژگی است كه بیش از پیش، ضرورت شناخت تاریخ و تاریخ‌نگاری را آشكار می‌نماید. همه مسائل روز مطرح در ایران، ریشه در تاریخ دارد كه اگر این تاریخ به گونه‌ای صحیح ارزیابی و روشن گردد، مسائل بهتر و آسان تر حل خواهد شد. ‏ خوشبختانه این ریشه‌ها چنان تنومند، نیرومند و بارورند كه این سرزمین را بر سر پا نگه داشته و می‌دارند. تنها آبیاری و حفظ آنهاست كه نیروی كارساز و عمده‌ای را می‌طلبد. مسلماً هرچه ریشه كهن‌تر و قوی‌تر باشد، پرپیچ و خم‌تر و عمیق‌تر است؛ و شناخت این عمق و پیچ و خم‌هاست كه تاریخ را می‌سازد و بارور می‌كند و در ضمن، كار را مشكل می‌نماید. تاریخ‌نگار باید بر این مشكل فائق آید، آن را به‌درستی، روشنی و صداقت بشناسد و ارزیابی كند.‏ بر سر «بزنگاه‌های تاریخ»، مردان بزرگ و اندیشمندی بوده‌اند که این موقعیت را درك می كردند. آنان وقایع را ثبت و ضبط كرده‌اند و حلقه‌های زنجیر زمان و مكان را به یكدیگر انداخته‌اند. «دانش» و «صداقت» دو وسیله كار است كه بیشترین كمك را به چگونگی این شناخت می‌كند و آنگاه فواید آن برای پژوهنده تاریخ حاصل می‌شود.‏

باید تاریخ را ‌چنان نوشت كه خواننده نبض تپنده زندگی‌های گذشته را زیر دست خود احساس كند. مردم دقیقاً این نوع تاریخ را لازم دارند، هرچند گاهی میل دارند چیزهایی بخوانند كه مطابق با ذوق و سلیقه‌شان باشد. اگر حقیقت‌جویی چراغ راه مورخ باشد، خواننده نیز در برابر حقیقت عالمانه و اندیشمندانه تمكین می‌كند، ولو مطابق میلش نباشد كه گفته‌اند گاه حقیقت تلخ است. باید به خواننده آموخت كه درستی و راستی بالاتر از خواست آنان است. 

پند تاریخ

تاریخ به معنی واقعی كلمه، آن نوع از تاریخ است كه اقلیم، جغرافیا، روان‌شناسی، زبان‌شناسی،جامعه‌شناسی و زمان  مورد نظر را در نظر بگیرد و به وقایع‌نگاری خشك و بی‌روح بسنده نكند؛ زیرا انسان هایی كه تاریخ را ساخته‌اند، زنده و پویا بوده‌اند.  وقایعی كه بر انسان های دوره‌های گوناگون گذشته، تابع موارد بالا بوده است.‏ اگر می‌خواهیم از تاریخ پند بگیریم، تجربه بیاموزیم، آینده‌سازی كنیم و حال خود را بهبود بخشیم، باید با حقایق ـ هر چه باشد، چه تلخ و چه شیرین، روبرو شویم و نهراسیم. خوشبختانه بسیار لحظات نیكو نیز در تاریخ ما وجود دارد كه كام خواننده را شیرین می‌كند و به او حقایق  شیرین را می‌چشاند.‏

از فواید تاریخ و تاریخ‌دانی است: تجربه اندوزی، گسترش افق دید و جهان بینی، تربیت خویشتن برای تقویت روح و روان در برابر شداید زندگی كه بسیار است. انسانی كه تاریخ را می‌كاود، درمی‌یابد تنها او نیست كه مصائب روزگار را از سر می‌گذراند. همچنین درمی‌یابد كه چگونه در برابر ناملایمات بایستد. از سوی دیگر فرامی‌گیرد كه به خود غرّه نشود یا برعكس، اعتماد به نفس خود را از دست ندهد؛ تاریخ آكنده از مغرورهایی است كه زمین خورده‌اند و پر از  افراد ضعیف‌النفسی است كه به فراموشی سپرده شده‌اند. تاریخ به انسان درس شرافت و كرامت را می‌آموزد.

به باور من، نوجوانان و دانش‌آموزان بیش از دیگر گروه ها، آسیب‌پذیر و حساس‌اند. به همین جهت، در كتاب های درسی باید دقت بسیار شود و به گونه‌ای تدوین گردد كه در حالی كه حقایق ذكر می‌شود، از وقایع‌نگاری خسته‌كننده و خشك فاصله بگیرد و جنبۀ تحلیلی داشته باشد. مطالب زنده، گویا، به روز، دقیق، روشن و روان، با نتیجه‌گیری منطقی و صحیح توأم باشد، تا نوجوان را به اندیشه وادارد و او را به سمت خود بكشد. ‏ نوجوان با ذهن جوشان و پویایش، خویشتن را وابسته به واقعه می‌انگارد. این واقعه باید طوری به وی القا گردد كه ذهنش بتواند از آن نتیجه‌گیری مطلوب كند و برای او تجربه‌ای زنده و كارساز گردد. ما در دوره‌ای زندگی می‌كنیم كه سرنوشت‌ساز است و به عنوانی آزمایشگاهی برای مورخان و تجربه‌اندوزی برای پویندگان تاریخ به شمار می‌آید.‏

ما در یكی از سه چهار دوره‌ای به سر می‌بریم كه فصلی كهنه از تاریخ، بسته و فصلی نو گشوده شده و ما شاهد این تحول عظیم هستیم كه نه تنها جهان را به تأمل و تفكر واداشته، بلكه در آن اثر بخشیده است.‏ بدین ترتیب نسل كنونی ایرانی بر سر آزمون بزرگی قرار گرفته است. می‌بایست سالها بگذرد تا چنین پدیده‌ای به وجود آید و نسلی با آن روبرو شود. این وقایع باید دقیق، صحیح و بی‌غرضانه ثبت و ضبط گردد.‏

مورخ باید این اصل را در نظر داشته باشد كه نوشتۀ او تأثیرگذار است. پس باید با آگاهی با وجدان بیدار، بدون گرایش به جانبی و تنها با حقیقت‌جویی علمی، تاریخ بنگارد تا كاربرد لازم را برای همۀ گروه های خواننده، در جامعۀ حال و آیندۀ كشور داشته باشد؛ حتی پا را از آن‌هم فراتر نهد و در سطحی جهانی بنویسد، یعنی مردم جهان را به تفكر دربارۀ تاریخ ایران وادارد.‏

اغلب قریب به اتفاق مسائل روزِ مطرح در ایران، ریشه در تاریخ دارد كه اگر این تاریخ به‌گونه‌ای صحیح ارزیابی و روشن گردد، مسائل بهتر و آسان تر حل خواهد شد. ‏هرگاه در عهد مغول  ـ  ایلخانی غور می‌كنم، به یاد قبل و بعد از آن می‌افتم و می‌بینم كه این زنجیر تاریخ چگونه با حلقه‌هایی به هم پیوند خورده‌اند، و این دوره یكی از ادوار آموزنده تاریخ ایران است. با این تفاوت كه شدت عمل ماجرا‌ها در آن بسیار بیشتر از دوره‌های دیگر است. مع‌هذا نكات مشتركی را در آن می‌یابم كه عبرت‌آموز است؛ برای نمونه:‏

‏1ـ در سراسر تاریخ ایران، خاندان‌های اصیل، فرهیخته و دلسوز، همواره در سختی‌ها به كار آمده‌اند. اساس خاندانی را نباید فرو ریخت. آنان چون دیرك‌های خیمه‌ای بوده‌اند كه پس از افتادن خیمه، جای جای آن را برپا نگاه داشته و از فرو افتادن كامل آن جلوگیری كرده‌اند، تا بعدها كه دوباره دیرك‌های نو جای خالی را پر كنند.‏

‏2ـ در دوران سخت و كاهنده، فرهنگ كهن و ریشه‌دار این سرزمین به یاری رسیده و مجد و عظمت گذشته به یاد آمده است.

 3ـ ایرانیان به اثبات رسانیده‌اند كه در مواقع لزوم آبیاران دلسوز و آگاهی هستند؛ و سرانجام  اینكه ایران «ققنوسی» است كه از خاكستر خود می‌زاید.‏

اگر تاریخ ما به گونه‌ای صحیح ارزیابی و روشن گردد، مسائل بهتر و آسان‌تر حل خواهد شد.‏ «دانش» و «صداقت» دو وسیلۀ كار است كه بیشترین كمك را به چگونگی این شناخت می‌كند، و افسوس كه گاه امیال و اغراض شخصی جای صداقت را می‌گیرد و یا عدم دانش و آگاهی كافی، تحقیق را به انحراف می‌كشاند كه این وضع لطمۀ بزرگی به شناخت تاریخ، به خصوص نزد جوانان می‌زند كه جویای دانستن‌اند و متأسفانه به گمراهی كشانیده می‌شوند و این گناهی بزرگ است؛ زیرا اگر تاریخ را درست و بدون غرض بشناسیم، آنگاه خواهیم توانست به درمان بسیاری از دردهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود بپردازیم.

منبع: گردونه روزگار (انتشارات اطلاعات)‏

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: