ساعت / احمد مسجدجامعی

1401/1/20 ۱۴:۲۳

ساعت / احمد مسجدجامعی

از پنج دهه پیش تاکنون نوروز من با تقویم «ممهور به مهر چاپی ذات‌الاضلاع نجم‌الممالک» آغاز می‌شود. از دوران کودکی‌ام انتشارات اقبال چاپ هرساله آن را برعهده داشت و نسخه‌ای از آن برایمان می‌فرستاد. هنوز هم فرزندان ایشان این لطف را به من دارند. اما فکر می‌کنم در آن سالها واژه «مهر دستی» در سرلوحه تقویم بود نه مهر چاپی با آنکه در آنجا هم از مهر دوستی نشانه نبود.

ساعت / احمد مسجدجامعی

از پنج دهه پیش تاکنون نوروز من با تقویم «ممهور به مهر چاپی ذات‌الاضلاع نجم‌الممالک» آغاز می‌شود. از دوران کودکی‌ام انتشارات اقبال چاپ هرساله آن را برعهده داشت و نسخه‌ای از آن برایمان می‌فرستاد. هنوز هم فرزندان ایشان این لطف را به من دارند. اما فکر می‌کنم در آن سالها واژه «مهر دستی» در سرلوحه تقویم بود نه مهر چاپی با آنکه در آنجا هم از مهر دوستی نشانه نبود.

این قدیمی‌ترین تقویم ایرانی از زمان رواج صنعت چاپ است که در نزدیک به یکصد و سی سال گذشته هرساله در بازار بوده و هست. این تقویم براساس محاسبات نجومی کهن، ماههای خورشیدی و زمان دقیق تحویل سال را مشخص می‌کند و در آن جز ماههای شمسی، قمری، ترکی، رومی، میلادی و فرس قدیم (یزدگردی) ساعات شرعی هر روز آمده است. نکته آن که ساعت تحویل سال جز در ایران در برخی از شهرهای مهم منطقه همچون جده، مکه، بمبئی، بیت‌المقدس، بغداد، خانقین، کربلا و نجف هم در این تقویم جایی دارد که شاید نشان‌دهنده گسترش زندگی و حیات نوروز و زبان فارسی در این شهرها بوده است. این نخستین تقویم فارسی، هنوز هم با خط زیبای نستعلیق و به شیوه چاپ سنگی به بازار می‌آید. در کنار همۀ آنچه گفته شد در تقویم، ستونی است که ساعتهای «سعد» و «نحس» یا به تعبیر خودشان زمان ورود یا خروج قمر به یا از عقرب را بیان می‌کند. این ستون نیز طرفداران بسیار داشته و دارد و هنوز هم کسانی به آن پای‌بندند در دوره کاهش شمارگان کتاب، این تقویمها فراوان خریدار دارد.

البته ساعت در معنای جدید آن چیز دیگری است، شاید واژه گاه‌نما را به جای آن بتوان به کار برد.

ساعت به معنای ابزار مکانیکی تعیین وقت سابقه‌ای با آن قدمت ندارد. در عین حال این ساعت هم در وقایع عمده جای خود را داشت. ازجمله در کنار سفره هفت‌سین، که برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر، لحظۀ تحویل سال برای ایرانیان اهمیت دارد. پیشترها در فرهنگ عامه می‌گفتند وقتی ماهی دم زد سال تحویل می‌شود و در سفرۀ هفت‌سین چشم به دم ماهی می‌دوختند. به‌هرحال ماهی در سفرۀ هفت‌سین چندان قدمتی ندارد. زیرا قدیمی‌ترها می‌گفتند وقتی زمین از این شاخ گاو به آن شاخ پرتاب می‌شود، لحظۀ تحویل فرا رسیده، اما دست‌کم از زمان کمال‌الملک ساعت و سفرۀ هفت‌سین نوعی همراهی با هم داشته‌اند. شاید «س» ساعت هم بی‌تأثیر نبوده، حسین شیخ، جوان‌ترین شاگرد کمال‌الملک انتظار تحویل سال را، با نگاه کردن به ساعت جیبی چنان تصویر کرده که هیچ‌کس نمی‌تواند آن سفره و آن ساعت را نادیده بگیرد.

یکی از شاخه‌های علوم در گذشته، علم اندازه‌گیری زمان بود که به آن «البنکامات» می‌گفتند و ذیل هیئت در علوم دقیقه قرار می‌گرفت. این کار عمدتاً دو وجه داشت. یکی صورت خرد که تعیین ساعت فرائض و نوافل بود و دیگری وجه کلان برای تعیین زمان موسمها و به‌ویژه سال نو، که در نهایت به تقویم خیامی انجامید. در گزارشهای کهن از نابسامانی زمان جمع‌آوری مالیات بسیار سخن رفته که ریشۀ آن به نبودن تقویم سال برمی‌گشت به نحوی که گاه نوروز به میانۀ بهار می‌افتاد. تقویم خیامی با محاسباتی دقیق توانست این مشکل را برطرف سازد و پایۀ سال هجری شمسی را استوار کند که مایۀ جمع خراج و محاسبات مالی شد و به کار دیوانسالاران و مستوفیان فراوان می‌آمد. هر دوی این کارها در ایران سابقۀ طولانی دارد حتی نام البنکامات برگرفته از فنجان فارسی است که زمانی به عنوان ساعت آبی در قناتهای کهن ایرانی کاربرد بسیاری داشت به نحوی که یک فنجان را در کاسه‌ای پر از آب می‌گذاشتند و چون فنجان لبریز می‌شد زمان یک سهم آبی ثبت می‌شد و میرابها تنظیم امور آب‌رسانی را با آن به انجام می‌رساندند.

نوع دیگری از گاه‌نما بود که به آن ساعت آفتابی می‌گفتند. مانند ساعت مشهور مسجد گوهرشاد مشهد که با یک شاخص برنجی ذوزنقه‌ای قائم‌الزاویه بر روی ستونی سنگی و حکاکی‌شده به ارتفاع نزدیک به 2 متر و قطر نزدیک به نیم متر قرار گرفته و کار آن تعیین وقت اذان ظهر است. ارتفاع این ساعت از زمین امکان استفاده از آن را محدود می‌کرد ولی برای موذن مسجد که بر بالای گلدسته‌های نسبتاً کوتاه کنار شبستان گوهرشاد می‌ایستاده زمان اذان را نشان می‌داده است. درواقع مردم از طریق موذن از اوقات شرعی مطلع می‌شدند. جایگاه اینگونه ساعتها در تقویم علمی کشور تا جایی است که بلندترین روز سال یعنی 31 خرداد به همین نام خوانده شده است: روز ساعت آفتابی.

گفته‌اند این ساعت را شیخ بهایی عالم مشهور زمان پادشاهی عباس یکم صفوی ساخته ولی بر روی سنگ کف آن تنها نوشته‌اند این ساعت در سال 1312 خورشیدی به دست حاج حسین حجارباشی زنجانی ترمیم و بازسازی شده است. بنای برج طغرل در ری نیز نوعی برج ساعت آفتابی است. هرچند شکل و کارکرد آن با شیوۀ معمول ساعتهای آفتابی تفاوت دارد و اصلاً برای این کار هم نبوده است. جابه‌جا شدن آفتاب بر روی برآمدگیهای آجری سراسر دیوار آن، 24 کنگره، با ساعتهای امروزی هم‌خوان است. در تهران ساعت آفتابی عبدالرزاق بغایری از شاگردان عبدالغفارخان نجم‌الدوله و میرزا محمودخان نجم‌الملک، شوهرخواهر محمدعلی فروغی، در مسجد سلطانی از دورۀ ناصری باقی مانده. در زمان نوجوانی ما، این ساعت در شمال شرقی حوض بزرگ مسجد بر روی پایه‌ای سیمانی قرار داشت و صفحۀ چهارگوش آن بیرون از آب بود و شاخص فنری آن را تکمیل می‌کرد. آب زلال اینجا، از قنات شاه تأمین می‌شد. ساعت دیگری هم در حوض صحن حضرت عبدالعظیم به همین شکل ساخته بودند. همچنین ساعت دیگری که مربوط به سردر باغ ملی بوده و بعدها گم شد و چندی پیش مهندس محمد باقری در دستفروشیهای پایتخت آن را شناسایی کرد و به محدودۀ اصلی خود در کنار موزۀ ملک بازگرداند. اینها از نمونه‌های ساعتهای آفتابی در پایتخت‌اند. بغایری نخستین نقشه بلوکات تهران را با جزئیات بسیار در اواخر قاجار ترسیم کرد که برای شناخت تحولات استان تهران سند مهمی است. در شب نیز ستارگان راهنمای خوبی برای تعیین وقت بودند. من به خاطر دارم که قدیمیها مثلاً پرده را کنار می‌زدند به آسمان، ماه و ستارگان نگاه می‌کردند و وقت اذان را برمی‌خواندند و زمان افطار و سحر را می‌گفتند. گاهی نماز مغرب تمام می‌شد و تازه صدای موذن به گوش می‌رسید، اما در اروپا به دلیل فراگیر بودن آسمان ابری استفاده از ساعت آفتابی یا نور ستارگان چندان امکان‌پذیر نبود. ازاین‌رو تلاش برای ساخت ساعت مکانیکی با انگیزه‌ای دو چندان پیگیری شد و نتیجه آن همین ساعتهای مکانیکی قدیمی و امروزی است. هرچند از ساعت اهدایی هارون الرشید، خلیفه مقتدر عباسی به یکی از شارلمانی فرنگ هم گزارشی در دست است.

گاه‌نما یا ساعت فنری یا مکانیکی از دستاوردهای آخر قرون وسطی در اروپاست. تکنولوژی آن به زبان ساده ذخیره‌کردن انرژی در فنر با متراکم ساختن آن است که کم‌کم با باز شدن فنر، نیروی ناشی از آن، دستگاهی را به کار می‌اندازد تا عقربه‌ها در نظمی حساب شده به گردش درآیند. ورود این نوع ساعت ها به ایران در اواخر قرن 9 رقم خورد. اولین اشاره به این نوع ساعت در یکی از متون فارسی سده 10 آمده است. محمد حافظ اصفهانی که در خدمت سلطان محمود گورکانی در هرات به سر می برد، به ساعت مکانیکی ساخت خودش اشاره کرده است.

ورود ساعت به ایران تلخی هایی نیز به همراه داشت. دو نفر ساعت ساز اروپائی به نام فزلی در زمان شاه عباس و رودلف اشتادلر در زمان شاه صفی که مسئول ساعت های سلطنتی بودند با جرم مشترک یعنی قتل یک مسلمان، اعدام شدند. فزلی مسئول کوک کردن ساعت سردر بازار قیصریه اصفهان بود و اشتادلر نیز مسئول کوک کردن ساعت جیبی شاه صفی بود. با این حال هر دو سرنوشت غمناکی پیدا کردند و پس از آنها کسی نتوانست ساعت ها را تنظیم کند. شرح ماجرای آنها به ترتیب در سفرنامه آدام اولئاریوس و تاورنیه آمده است.

یکی از تلخ‌ترین خاطرات ساعت به سفر سفیر کبیر امپراتوری روسیه به دربار فتحعلیشاه برمی‌گردد که برای امضای عهدنامه دائمی بین ایران و روسیه به خیمه و خرگاه خاقان در سلطانیه زنجان وارد شد و هدایایی برای او آورد، ازجمله ساعتی به شکل فیل که خرطوم و چشم و گوش آن در موقع کار حرکت می‌کرد. در آنجا فیلبان سلطنتی هم با تعدادی از فیلهای پادشاه همراه بود. بدین ترتیب در ازای این هدایا، تصرف بخشی از ایران را قطعی شد.

از این‌گونه ساعتها که بگذریم، ساعتهای شهری از مواردی است که در تهران‌گردیها به آن توجه ویژه می‌شد و عکاسان از آن غافل نمی‌ماندند، ساعتهای زیبای عقربه‌دار شهری که بر سردر بناها از جمله مسجد ـ مدرسه‌های باشکوه نصب شده بود. به کارگیری ساعت برخلاف بیشتر تأسیسات تمدنی جدید نه تنها با مخالفت متشرعان مواجه نمی‌شد بلکه به راحتی با آن کنار آمدند. در آن سالها ساعتها غروب کوک بود و هر 24 ساعت یکبار به بانگ اذان کوک می‌شد. دست‌کم در تهران از چندین مکان مذهبی همچون حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)، مسجد ـ مدرسه‌های سپهسالار، مشیرالسلطنه و سلطانی که دیدار داشتیم، همۀ آنها ساعتهای قدیمی بزرگ و باشکوهی بر سر ایوان خود داشتند و جز آن ایستگاه راه آهن و کاخ شمس‌العماره و ورودی مجلس شورای ملی هم مزین به چنین ساعتهایی بودند. البته باغ مجلس شورای ملی از ساعت دو روی مسجد ـ مدرسه سپهسالار هم بهره می‌برد. مشابه این روال در شهرهای دیگر هم وجود داشت مانند ساعت مسجد سید و کلیسای وانک اصفهان. مسجد ساعت یا سردار ارومیه، مدرسه شاهپور رشت، کارخانه نساجی سمنان، صحن حرم حضرت معصومه (س) در قم، مسجد جامع و کاروان‌سرای وکیل کرمان، دانشکدۀ نفت آبادان، مسجد مشیر و حرم شاهچراغ شیراز.

اما اصلی‌ترین مشکل این ساعتها سکوت ناروای کنونی بیشتر آنهاست چون تأمین و راه‌اندازی این ساعتهای دست‌ساز ارزشمند و قدیمی کاری بس دشوار است که چندان از عهدۀ امروزیان برنمی‌آید، پیشینه کاربرد ساعت به عنوان نماد شهری در پایتختهای ایران به دورۀ صفویه می‌رسد. ظاهرا نخستین گزارش درباره ساعت های شهری به زمان پادشاهی تهماسب اول صفوی بازمی گردد. میکله ممبِره ساعت بزرگی را توصیف میکند که در برجی در پایتخت آن روز ایران یعنی تبریز قرار داشته و توسط یک ایرانی ساخته شده بود. این ساعت چند منظوره بود و عروسک‌های چوبی حیوانات با عقربه‌های آن جابه‌جا می‌شدند و نغمه سر می‌دادند. یعنی هم عروسک های چوبی آذین شده بود که با زنگ ساعت این سو و آن سو می شدند و نغمه سر می دادند و هم دریچه ای داشت که با انداختن سکه در آن طی فرایندی فال گیری می‌کردند. از ویژگی‌های یگانه آن نشان دادن زمان حذف ماه بود. این ساعت خسوف ماه را نشان می داد.

دومین گزارش از ساعت های شهری به اصفهان بازمی گردد. در همین دوران در اصفهان، میدان تاریخی نقش جهان از یک‌سو به دولت‌خانه و از سویی دیگر به مسجد و بالاخره به بازار قیصریه وصل می‌شد. بر سردر بازار قیصریه در زمان پادشاهی عباس یکم ساعتی نصب شده بود و بر بالای آن ناقوسی قرار داشت که بیشتر نماد پیروزی ایران بر پرتغالیها بود. این ناقوس هیچ‌گاه به صدا درنیامد تا سالها بعد که فلز آن را ذوب کردند و در کار دیگری به مصرف رساندند. این ساعت و ناقوس پیشترها در جزیرۀ اشغال شده «هرموز» یا هرمز امروزی در دست پرتغالی‌ها بود و چون امام قلی خان آنها را بیرون راند این غنایم را به پایتخت صفویان آورد.

در دوران شاه عباس دوم ساختمان ساعت در دولتخانۀ اصفهان نیز ساختند. ژان شاردن فرانسوی می نویسد به مناسبت تاجگذاری شاه یک عمارت کلاه فرنگی جلوی کاخ عالی قاپو ساختند که ساعتی در آن تعبیه شد که حرکت رقاصکهای آن همراه با عروسکها و آدمکهای چوبی بود و به جای نواختن زنگ، موسیقی پخش می‌کرد. بعدها این ساختمان به عمارت ساعت معروف شد. در همین دوران در عهد شاه سلیمان صفوی، سعدالدین محمد وزیر خراسان ساعتی هم برای حرم امام رضا ساخت و برای حفظ و نگهداری آن موقوفه‌ای در یک کیلومتری شرق مشهد آن روز در روستای گودسلوک مشخص کرد. زیرا کوک هر روزه، تعویض قطعات، روغن‌کاری و بالاخره نگهداری آن ساعت نیاز به افرادی کارآزموده داشت. در موزۀ آستان قدس رضوی دو ساعت از کار افتاده، و به تعبیر مرحوم عبدالحمید مولوی به بزرگی یک «دوری» از روزگار صفوی نگهداری می‌شود. در زمان سلسلۀ قاجار نیز این کار تکرار شد و ساعت صحنهای نو و عتیق حرم از آن زمان مانده‌اند و روزآمد شده اند. ساعت مظفری صحن عتیق ساخت منچستر انگلستان است و از سوی مظفرالدین شاه تقدیم آستان حضرت شده بود این ساعت از چهار سو وقت را نشان می‌داد. به خاطر سنگینی بدنه و پیاله‌های این قدیمی‌ترین ساعت آستانه در سردر صحن کهنه «انکساری پیدا شد» از این رو آن را به بالای ایوان جنوبی صحن نو انتقال دادند. ساعت دیگری را که عبدالحسین معاون از سوئیس آورده بود جایگزین آن کردند.

بنا به نقل استاد عزیزالله عطاردی، کسی که این ساعت را هدیه کرده بود، به بیماری سخت و صعب‌العلاجی گرفتار می‌گردد و همۀ پزشکان در معالجه آن ناتوان می‌گردند، او نذر می‌کند اگر خداوند بیماری او را شفا داد، ساعتی بخرد و به آستان امام رضا علیه‌السلام اهدا کند، خداوند او را شفا می‌دهد و او نیز نذرش را ادا می‌کند. آقای عطاردی این ساعت را از نزدیک دیده و می‌گوید نام واقف هم بر آن حک شده است. به هر روی عجیب نیست که در دورۀ قاجاریه که در شهرسازی به ویژه در آغاز الگوی صفوی را پیش رو داشتند، ساعت ساختمان شمس‌العماره باهره از سوی ملکه ویکتوریا به شاه ایران هدیه شود و در میان دو کلاه فرنگی جا بگیرد. این ساعت تنها یک زنگ بزرگ داشت که هر ساعت یکبار به صدا درمی‌آمد. اگر ساعت یک بود، یک زنگ، و اگر دوازده بود دوازده زنگ می‌نواخت. صدای زنگ آن در حدی بود که در تمامی نقاط دارالخلافه به گوش می‌رسید. گفته می‌شود ساعت ساز فرنگی همراه آن پس از مدتی که در ایران ماند، مسلمان شد و کسی را به همسری برگزید که ساعتچیهای تهران از تبار اویند و برخی از آنها در لندن و سوئیس در همین شغل مانده‌اند.

از دورۀ ناصری کسانی با لقب ساعت‌ساز هم داریم. اعتمادالسلطنه در گزارشی از «اهل حرفت و صنعت» از استاد مهدی ساعت‌ساز نام می‌برد که در حجرۀ خود در خیابان باب همایون ساعت بزرگ زنگی عمارتی که تمام اسباب آن را در دارالخلافۀ تهران ساخته‌اند می‌فروخت.

در مسجد جامع شهر ری بر بالای ایوان و در کنارۀ مناره‌ها دو ساعت مشابه در بخش بلند گلدسته‌ها نصب شده بود که این کار در نوع خود نظیری نداشت به واقع گلدسته‌ها عملاً نقش برج ساعت را بازی می‌کردند. مشابه آن در ساختمان چشم‌نواز بلدیه رشت در میدان شهرداری در کنار ساختمان قدیمی کتابخانه ملی رشت وجود دارد که برج ساعت آن 24 متر ارتفاع دارد. و از بالای آن، شهر را دیده‌بانی می‌کردند؛ چون هر اتفاقی از آن بالا پیدا بود. این برج به‌ویژه برای مراقبت شهر از آتش‌سوزی پراهمیت بود. در بابلسر برج ساعت زیبای دیگری هست که زمانی منبع آب آشامیدنی شهروندان بوده و بعدها کارکرد جدیدی برای آن رقم زدند. اما بلندترین برج ساعت ظاهراً در بندر انزلی است که ارتفاع آن را تا 28 متر گفته‌اند زمانی این برج محل فانوس دریایی بود و روشنایی آن برای قایقرانان نشانه‌ای بود که سمت و سوی ساحل را گم نکنند. یکی از مشهورترین ساعتهای ایران در برج فردوسی یزد است که به مناسبت هزارۀ آن حکیم «این برج و گاه‌نما را فرزانۀ مهرکار پشوتن دو سابایی مارکار» از زرتشتیان هندوستان ساخت. بهره‌برداری از آن مدتی بعد از نصب مجسمۀ فردوسی در تهران است که آن هم با کمک پارسیان هند ساخته و در میدان فردوسی نصب شده بود. این مجسمه اکنون در ورودی دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران قرار دارد.

یزد براساس نقشه‌های جغرافیایی در میانۀ ایران واقع شده و طراحان این ساعت هم گفته‌اند که جای آن را در وسط یزد قرار داده‌اند که لابد منظورشان یزد آن سالها بوده است. این ساعت با اشعاری از شاعری محلی تزئین شده.

ز فردوسی اکنون سخن یاد گیر  سخنهای پاکیزه و دلپذیر

بزرگی سراسر به گفتار نیست   دو صد گفته چون نیم کردار نیست

به داد و دهش دل توانگر کنید    بر آزادگی بر سر افسر کنید

جز از نیکنامی و فرهنگ و داد ز کردار گیتی مگیرید یاد

در دوبیتی مربوط به ساختمان این برج براساس حروف ابجد سال 1320 زمان بهره‌برداری از این برج ساعت مکانیکی است. «شادم از کردار نیک مارکار».

قدیمی‌ترین ساعت شمیران در باغ بزرگ سلطنت‌آباد بر روی برجی زیگورات شکل قرار داشت و آخرین آن در دارآباد در عمارت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ساخته شده و در سال 1378 به بهره‌برداری رسید و محله‌های دارآباد و کاشانک با صدای زنگ آن آشنا بودند.

زمانی ساعت گل نیز در فضاهای سبز شهری برپا شد که نخستین آن را در شیراز در بلوار زند در سال 1338 به دست کارشناسان سوئیسی و به همت خاندان قوام‌الملک شیرازی کار گذاشته بودند و گردشگران فراوان با آن عکس می‌گرفتند. در تهران نیز در سال 1384 در تقاطع بزرگراه همت و مدرس و در کنار پلهای فجر نمونۀ آنرا سازمان زیباسازی شهر تهران ساخته که دور از دسترس و گاهی فعال است.

 یکی از اصلی‌ترین ساعتهای پایتخت را روی تاج ساختمان بلدیه در میدان توپخانه کار گذاشته بودند که با تخریب آن بنا این ساعت مهم شهری از بین رفت. حال که دوباره‌سازی بنای بلدیه در همان میدان امام خمینی پایان یافته برای تکمیل آن مناسب است که ساعتی مشابه در آنجا جایگزین شود تا این کار نیمه‌تمام نماند.

دیگر آنکه بایستی یادی کنم از آن تهرانگردیها که مقدمه‌ای شد برای تعمیر نخستین ساعتهای قدیمی تهران و از استاد محمد ساعتچی همدانی که در سن هشتاد و چند سالگی تجربیات چندین نسل خاندانی خود را به کار گرفت و با جستجوی آگاهانه در این سو و آن سوی عالم تا جایی که می‌شد لوازم کار را فراهم ساخت و با ترکیب 8 نوع فلز، ناقوسی ساخت که نوایی دلنشین و پژواک‌وار از ساعت قدیمی شمس‌العماره شنیده شود. و بیش از 30 چرخ‌دندۀ ساعت را تکمیل کرد و پاندول یا لنگر یکصد کیلویی آن را به حرکت درآورد. او می‌گفت یکی از کارکنان کهنسال آن مجموعه از تلاش و پیگیری انگلیسیها برای انتقال آن ساعت و جایگزین ساختن با ساعتی جدید برای او نکاتی گفته بود و همین او را مصم ساخت که تعمیر و تکمیل آن را شتاب دهد و به بهترین نحو به انجام برساند.

تجربۀ او را قدر بدانیم و زمینه‌ای فراهم کنیم که قصه‌ها و غصه‌های ساعتهای زیبای کشورمان به زندگی شهری بازگردند. بخشی از خاطرات مشترک ایرانیها با همین ساعتهاست. هنوز هم ضرب‌المثلهایی داریم که از زندگی با ساعت برگرفته شده‌اند. همچون مثل ساعت کار کردن که نماد دقت و درست کار کردن است و یا دربارۀ احوال کسی می‌پرسیم «کوک هستی؟» و یا «کیف‌ات کوکه؟»؛ یا مثلاً اگر کسی در تهران در راه رفتن زیاد به چپ و راست متمایل می‌شد او را به پاندول یا لنگر ساعت مسجد مشیرالسلطنه تشبیه می‌کردند. ساعت مسجد مشیرالسلطنه از جهتی مهمترین ساعت تهران بود. ازاین‌رو تهرانیها آنجا را به نام مسجد ساعت هم می‌شناختند. در یکی از تهرانگردیها به اتاقک زیر ساعت رفتیم که آشیانۀ انبوه کبوتران شده و آسیب فراوان دیده بود. در اتاقک زیرین این ساعت لنگر یا پاندول نمایانی هم وجود داشت و ربع زنگ بود و دو کاسه زنگ داشت، یکی کوچک که هر ربع ساعت صدای ریزی از آن برمی‌خاست. به ترتیب 4، 8، 12، 16 و چون آوای 16 زنگ به پایان می‌رسید صدای زنگ کاسۀ بزرگ همه‌جا را فرا می‌گرفت. مشی سیاسی میرزا احمدخان مشیرالسلطنه به دربار نزدیک بود و بر مخالفت با مشروطه‌خواهان اصرار داشت. او صدراعظم محمدعلی شاه بوده و دربارۀ او حکایتی دیگر بین تهرانیها رواج داشت که می‌گفتند گاو مشیرالسلطنه، مشیرالسلطنۀ گاوهاست، چون کاملاً رها بود و هر کجا می‌رفت و هرچه که می‌خواست می‌بلعید و کسی را یارای کنترل او نبود. شاید این ضرب‌المثل طعنه‌آمیز به تعبیر دهخدا دربارۀ «حضرت وزارت پناهی» نه تنها به واسطۀ ویژگی آن ساعت بلکه انتساب آن به صدراعظم دورۀ تلخ استبداد صغیر بوده است. در ادبیات اواخر دورۀ قاجار ازجمله مذاکرات مجلس شورای ملی مبنای اعلام ساعت جلسات، دسته بود. دسته یعنی زمانی که دو عقربۀ ساعت به روی هم قرار می‌گرفتند و به تعبیر امروزی ساعت 12 ظهر را نشان می‌داد. در آن سالها ساعت 12 موقع اذان بود. این اتفاق در هر 24 ساعت دو بار روی می‌داد اما فقط یکبار آن را دسته می‌گفتند. مثل دو ساعت مانده به دسته. یعنی ساعت 10.

 به خاطر دارم که ساعت مسجد سلطانی در نیمه‌های شبهای رمضان که صدای آن به خانۀ ما در کوچۀ مسجد جامع هم می‌رسید، ملاک زمانهای شرعی افطار و سحر شمرده می‌شد و در شبهای تابستان در پشت بام برای شنیدن آن تا چه حد مشتاق بودیم و بر سر آن چه ها می‌گفتیم و چه‌ها می‌شنیدیم.

زنگ جرس‌گونه ساعت کاخ گلستان برای ساکنان آن روزگار دارالخلافه ناصری چندان خوشایند نبود و شاید آسایش و آرامش برخی شهروندان را برهم می‌زد، اما نوای ساعت مسجد سلطانی، یا به عبارت معمول دوران کودکی ما «ساعت سلطانیه» نه تنها خواب از چشم محلۀ ما نمی‌ربود که آرام‌بخش هم بود. اگر کسی منتظرش می‌ماند، صدایش را می‌شنید. این ساعت هم برای خودش آداب، ردیف بودجه و پست سازمانی ویژه‌ای داشت. شیخ محمدعلی کاشانی، که در کوچه شیخ رضا در همان حوالی مسجد زندگی می‌کرد، با ردیف حقوقی «مسئول ساعت مسجد سلطانیه» به کارهای این ساعت می‌پرداخت و همزمان ریاست کتابخانه مسجد سلطانی را برعهده داشت.

تفاوت ساعت مسجد سلطانیه با ساعتهای دیگر این بود که می‌گفتند جز اوقات معمول برای ساعات شرعی هم زنگی می‌نواخت. مانند برخی تلفنهای همراه که در وقت مقرر اذان هم می‌گویند. این زنگ در زمانی که هنوز حتی رسانه‌های شنیداری هم چندان معمول نشده بود فراوان کاربرد داشت. من به یاد ندارم اما بعضی گفته‌اند که برای تحویل سال هم زنگ ویژه‌ای می‌نواخت، والله اعلم.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: