1393/7/19 ۰۹:۰۰
آثار مودیانو را میتوان به سه بخش تقسیم كرد. در دوره اول آثارش به جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه و به ویژه شهر پاریس میپردازد. البته مودیانو متولد 1945 است و جنگ را ندیده اما به گونهای خاطرهسازی میكند و به شیوهای، گذشته جنگ را به عنوان خاطره تعریف میكند كه گویی خودش در جنگ حضور داشته. البته رمان «محله گمشده» كه من آن را به فارسی برگرداندم و سال 1389 از سوی انتشارات افراز به چاپ رسید، در بخش دوم آثار او میگنجد. اما به طور مثال در رمان بلوارهای «كمربندی» كه در حال ترجمهاش هستم این ویژگی وجود دارد یا كارهای دیگرش مانند «گشت شبانه» و «میدان اتوآل» كه جزو نخستین آثارش است، این ویژگی به چشم میخورد.
مودیانو در 23 سالگی خیلی سریع با نخستین رمانش یعنی «میدان اتوآل»معروف میشود و چند جایزه میگیرد و این نشان میدهد كه شناخته شدنش تا به امروز هم ادامه داشته است. در بخش اول آثارش خاطرات راوی به دوران جنگ بازمیگردد اما روایت او از جنگ چندان با اسناد جنگ مطابقت ندارد و در واقع مودیانو جنگ را از زاویه دید خودش روایت میكند.
هویت «پدر» در دوره نخست داستاننویسی او برایش خیلی اهمیت دارد. پدر مودیانو جزو كسانی است كه در زمان جنگ، در بازار سیاه كار میكند و با آلمانها نیز همكاری دارد. نویسنده در این اثر به دنبال هویت پدرش میگردد و به شكل و شیوهای حتی میخواهد از او اعاده حیثیت كند.
پس «جستوجوی هویت» و «پدر» درونمایه اصلی این دوره از كارهای اوست. همانطور كه گفتم در رمان «بلوارهای كمربندی» این درونمایه كاملاً وجود دارد. راوی با استفاده از یك عكس كه مربوط به گذشته است به دنبال پدرش میرود تا او را پیدا میكند. پدری كه از بچگی از او جدا شده است.
مودیانو در دوره دوم كارهایش درونمایه جنگ و اشغال فرانسه را كنار میگذارد و فضای آثارش شهری میشوند. البته این ویژگی كم و بیش در دوره نخست هم به چشم میخورد و میتوان گفت كه شهر پاریس در همه رمانهای او به عنوان پرسوناژ اصلی ظاهر میشود. در این دوره جستوجوی هویت پررنگتر است و در واقع ما با شخصیتهایی مواجهایم كه در زمان حال هیچ دستاویزی ندارند كه به زندگیشان معنا ببخشند و مدام در گذشته سیر میكنند تا مگر هویت خودشان را پیدا كنند. در واقع شخصیت داستانها در زمان حال و گذشته سرگردانند و شبحوار در شهر میگردند.
مودیانو نثر خوبی برای این درونمایهها در نظر میگیرد كه ما در فارسی به آن میگوییم سهل و ممتنع. نثری ساده با واژگان ساده و جملات كوتاه كه در عین حال شاعرانهاند. اما در عین حال میشود گفت در كنار اینها تم نوعی جستوجوگری وجود دارد و همواره شخصیتی هست كه میخواهد به ریشهها و هویت خود برسد و شاید به همین دلیل فضای برخی داستانهای مودیانو به رمانهای پلیسی هم شباهت پیدا كند.
سومین درونمایهای را كه پس از دهه 90 وارد كارهایش میشود و میتوان آن را در آثار او بررسی كرد، وجود زنان در داستانهاست. مودیانو با آثاری مانند «بوژه كوچولو» و «دورا برودر» قصههایی درباره زنان مینویسد در حالی كه پیش از این راوی داستانهای مودیانو یك مرد است. شخصیت اصلی داستانهای مودیانو را در این دوره زنها تشكیل میدهند. كتاب دیگر با نام «ناشناخته ماندگان» كه سه داستان به هم پیوسته است به فارسی نیز ترجمه شده كه در آن هم شخصیتهای اصلی داستانها زنانند.
به گمانم بهترین دلیلی كه مودیانو را شایسته دریافت جایزه نوبل میكند، جدای از ادبیات درخشانش این است كه او نویسندهای اصیل است و طی این 50 سال كه مشغول نوشتن است، خط سیری در همه آثارش وجود دارد.
مودیانو در نیمقرن حاضر همواره جزو یكی از مطرحترین نویسندگان فرانسه بوده و كارهایش مورد توجه قرار گرفته، چرا كه نویسندهای صاحب سبك به حساب میآید. سبك او پیشنهاد خوبی برای ادبیات محسوب میشود و طرح و توطئهای هم در آن وجود ندارد. شخصیتهای داستانهای او شروع به جستوجو درباره مسایلی میكنند و در شهر پرسه میزنند و ما هم به عنوان مخاطب با پرسه زدنهایشان همراه میشویم و به دنبال چیزی در گذشته میگردیم و كم و بیش فكر میكنیم برای همه این پرسهزنیها دلیلی وجود دارد اما در آخر متوجه میشویم اتفاق بزرگی نیفتاده و كل رمان همین پرسهزدنها و روزمرگیهاست.
خاطرات مودیانو در روزمرگیهای آدمهایش و استیصالی كه در زمان حال وجود دارد به دنبال جایی میگردند كه پا سفت كنند و هویت خود را بیابند. مودیانو از همینها یك رمان میسازد و سبكش هم سبك منحصر به خود اوست.
نویسنده در زمان حال به دنبال نشانهای میگردد كه گویی صرفاً در گذشته میتوان آن را پیدا كرد. راوی در زمان حال مانند شبح سرگردان است و همواره به دنبال فضاهای گذشته است.
بعد از رمان «محله گمشده» او این روزها مشغول ترجمه رمان «بلوارهای كمربندی» این نویسندهام. اغلب منتقدان میگویند این رمان جزو بهترین آثار مودیانوست. خودم هم این كار را خیلی دوست دارم. این كتاب از سوی نشر چشمه منتشر خواهد شد. قبلاً مقالهای مفصل درباره مودیانو نوشتم و در مجله «گلستانه» منتشر شد. در آنجا نوشتم كه از همان زمان این نویسنده را دوست میداشتم و در دوران دانشجوییام یعنی سال 78-79 آثارش را مطالعه میكردم.
البته ترجمه كتاب «سفر ماه عسل» و چند ترجمه دیگر را كه زندهیاد ساسان تبسمی به فارسی برگرداندهاند خواندهام. یعنی رمان «در كافه جوان گمشده» و «خیابان بوتیكهای خاموش». اما سه ترجمه دیگر نیز از مودیانو وجود دارد. یكی با نام «ناشناختهماندگان» كه ناهید فروغان ترجمه كرده و نشر چشمه به چاپ رسانده. این مترجم «بوژه كوچولو» را با عنوان «مرا نگین كوچولو نامیدند» از سوی انتشارات اختران به چاپ رسانده است. ولی دو اثر دیگر مودیانو را نشر چشمه با نامهای «تصادف شبانه» و «افق» منتشر كرده است. هر دو این آثار را حسین سلیمانینژاد به فارسی برگردانده است.
به گمانم ترجمه من و حسین سلیمانینژاد به زبان مودیانو نزدیكتر است. چون معتقدم بازتولیدی كه باید در زبان مقصد اتفاق بیفتد و در زبان فارسی نیز به همان زبان سهل و ممتنع برسیم، در این ترجمهها دیده میشود. زبان در آثار مودیانو بخش اصلی داستان است و اگر او به این زبان نمیرسید، شاید فضاهای داستانهایش ساخته نمیشد.
جدای از این سبك منحصر به فرد كه توجه داوران آكادمی نوبل را به خود جلب كرده، به گمانم نویسنده در كارهایش عنایت ویژهای به مسایل انسانی دارد كه شاید در روزگار ما به فراموشی سپرده شده است. رمانهای مودیانو سرشار از لحظههای انسانی است. لحظههایی كه آدم میتواند با یك خاطره یك روز كامل درگیر باشد و برای لحظهای كه در گذشته تجربه كرده و آن لحظه برایش عزیز بوده، ساعتها و روزها وقت بگذارد تا دوباره آن لحظه را تجربه كند.
توجه مودیانو به مسایل انسانی وسط شلوغیهای زندگی مدرن، با وجود اینكه داستانها در شهر اتفاق میافتند، در ناكجا رخ میدهد. با اینكه نویسنده شهر پاریس را با جزییات در آثارش توصیف میكند و اسم همه محلهها و كافهها و خیابانها و میدانها در داستانهایش وجود دارد، با شناخت خواننده از پاریس، در خواهیم یافت كه نویسنده پاریس خودش را میسازد و مكان خیابانها را عوض میكند. جالب این است كه هرچه آثار او را بیشتر میخوانیم و جلو میرویم، در خواهیم یافت كه با شهر پاریس بیگانهتر میشویم.
سبك منحصر به فرد و توجه ویژه به مسایل انسانی دو ویژگی بارز آثار مودیانوست. شمار برندگان نوبل فرانسه را دقیقاً در خاطر ندارم اما به گمانم از آغاز تا به امروز 10 نویسنده فرانسوی برنده این جایزه شدهاند كه لوكزیو، كلود سیمون، سارتر و كامو و رومن رولان از این جملهاند. ادبیات فرانسه هنوز تأثیر خودش را در جهان دارد اما ذائقه ادبیات دنیا تغییر كرده. ادبیات فرانسه پرچمدار و ابداع كننده نوعی از ادبیات است كه میتوان به آن گفت ادبیات اندیشمند. ادبیاتی كه با فلسفه گره خورده در كنار تعریف كردن قصه اهداف دیگری هم دارد.
زمانی این ادبیات در دنیا خیلی خواهان داشت نه حتی بین روشنفكران بلكه بین عامه مردم هم این ادبیات را میخواندند. امروز ادبیاتی بیشتر مورد توجه دنیاست كه ماجرا محور است. همین امر باعث شده كه نسبت به چند دهه قبل، ادبیات فرانسه كمتر در دنیا مورد استقبال باشد اما هنوز نویسندگانی مانند مودیانو و چند تن دیگر هستند كه خوشبختانه زندهاند و آثارشان به زبانهای دیگر ترجمه شده است.
مودیانو تا دیروز كه نوبل را نگرفته بود، نویسندهای شناخته شده در دنیا بود. قدر مسلم با گرفتن نوبل این روال بیشتر ادامه خواهد یافت. نویسنده هر كشوری كه در دنیا نوبل میگیرد، بیشتر مورد توجه جهان قرار میگیرد و تأثیرش را بر ادبیات دیگر كشورها نیز خواهد گذاشت. تأثیرگذاری ادبیات فرانسه چه از قبل و چه امروز به خاطر معرفی و پیشنهاد كردن سبكهای تازه برای نوشتن است. به گمانم سبك نوشتن مودیانو در ادبیات داستانی یك پیشنهاد است كه اتفاقاً چندین نویسنده در فرانسه و كشورهای دیگر نیز تحت تأثیر مودیانو به همین شیوه شروع به نوشتن كردند.
سبك او وارد كردن اندیشه در ادبیات است، اینكه چهطور هم قصه بنویسیم و هم در كنارش اندیشهای را جاری كنیم. همه نویسندگان فرانسوی چنین نیستند و بسیاری از نویسندگان فرانسوی امروز به سبك امریكایی مینویسند. اما هنوز این سنت در ادبیات فرانسه ادامه دارد و از این لحاظ میتواند بر ادبیات دنیا تأثیر بگذارد.
خبرگزاری ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید