1393/6/29 ۱۰:۱۵
در قرآن، اشارات فراوانی به آب هست، که انعکاس نزول کتاب خدا در منطقه خشک و گرم عربستان است. یکی از تأثیرگذارترین اشارات بدین قرار است: «آیا ندیدی که خدا از آسمان، آبی فرود آورد و به [وسیله] آن میوههایی که رنگشان گوناگون است، بیرون آوردیم؟ و از برخی از کوهها، راهها [و رگه]های سپید و گلگون به رنگهای مختلف و سیاه پر رنگ [آفریدیم]. و از مردمان و جانوران و دامها که رنگشان همان گونه مختلف است [پدید آوردیم]. از بندگان خدا تنها دانایانند که از او میترسند. آری، خدا ارجمند آمرزنده است.» (35: 27ـ 28)
مثال آب و نور
در قرآن، علما«به کوهها (جبال) تشبیه شدهاند که از آنها رودها و جریانهای علم جاری میشود، و از میان آنها چشمهها و فوارههای تنویر پدید میآید. آیه بدین قرار است: «از برخی از سنگها، جویهایی بیرون میزند، و پارهای از آنها میشکافد و آب خارج میشود، و برخی از آنها از بیم خدا فرو میریزد، و خدا از آنچه میکنید غافل نیست.» (2 :74)
«ممکن است در این رودها و نهرها آبی باشدسخت سپید که نوشندگان آن را لذتی میدهد»(37 : 46)؛ یعنی برای روح انسان، خوب و فرحبخش است؛ اما ممکن است مانند خون، سرخ باشد که دنیای آرامیرا به دنیای خشونت سوق دهد. به همین ترتیب، سیاه اشارهای است به علمایی که موجد فتنه و اندوه، و منشأ باورهایی ساختگیاند که به شر و سوءاخلاق منجر میگردد.
نکتهای که باید در اینجا مورد توجه قرار گیرد، آنکه مطابق چیزی که در آیات 35: 27ـ 28 بیان گردیده، رنگها از آسمان به شکل نور پایین میآیند. این اشارات به رنگهایی را که از آسمان فرو میبارند، میتوان اشارهای به نور سفید دانست که از بالا به پایین میآید و حامل رنگهاست، درست مانند باران که از ابرها فرو میبارد. این اشارهای به حقیقت رنگهاست؛ چیزی که ما امروز میدانیم، اما در زمان نزول وحی دانسته نبود؛ بنا بر این نظری است درباره اهمیت کسب علم توسط مردم، زیرا در اینجا ما شاهدیم که اطلاعات دینی و علمیدر کنار هم عرضه شده است. نور خورشید آنقدر قوی است که اگر مستقیماً به زمین میرسید، به آن آسیب میرساند. خوشبختانه و به لطف چیزی که میتوان آن را از نشانههای خدا دانست، گرما آب را از سطح زمین تبخیر و به ابر تبدیل میکند. کلمه «جدود»(نهرها) یعنی پرتوهای دارای حرکت تند. درست همانطور که بارش باران باعث میشود زمین انواع مختلف گیاهان و میوههای رنگارنگ را به بار آورد، نور از بالا هم با تابش بر چیزهای روی زمین، رنگهای مختلف را ایجاد میکند.
انواع گوناگون گیاه به تناسب نوع خاک تولید میشود، به رغم آنکه بارانی که بر آنها میبارد، یکسان است. به همین ترتیب نوری که بر همه جا میتابد، یکسان است، اما هر چیز خاص در زمین، رنگ معینی را از نور سفید جذب میكند و دیگر نورها را منعکس میسازد، و این پرتو منعکس شده با شبکیه چشم انسان برخورد میکند تا رنگ اشیا را در نظر ما ایجاد نماید. رنگهایی که به وسیله یک ماده جذب میشوند، با ایجاد تغییرات شیمیایی موجب واکنش میشود، و این میتواند مولد چیز بسیار مفیدی برای ما باشد.
در این آیه، قیاس میان باران به شکل آب و باران به شکل نور، که با خود رنگها را میآورد، مطرح میگردد. هم باران و هم رنگها از جانب خدا میآیند، آنها هر دو بر چیزی فرو میافتند و نتیجه نهایی آن عموماً چیزی مفید و مولد است. هر دو نوع پدیده با وحی الهی مرتبطاند، و این به نعمتی تشبیه شده که از آسمان بر زمین فرود میآید.
رنگها بخشی از دریافت طبیعی ماست، حال آنکه پیام خدا به دریافت باطنی ما مربوط است. هیچ انسان معقولی نمیتواند منکر نیاز به باران و نور در عالم طبیعت باشد؛ و هیچکس نمیتواند معتقد باشد که تنها برخی از جاها به باران و نور نیاز دارند و جاهای دیگر چنین نیازی ندارند. برخی بر این باورند که اگرچه نفع باران و نور به یک قوم محدود نیست، اما باران و نور معنوی تنها به یک قوم و یک سرزمین محدود است. آنها در اشتباهند، زیرا قرآن عمومیت پیام خود را تصریح مینماید. از اینها گذشته باران به نفع همه فرو میبارد.
در آیه یازدهم سوره زخرف، باران به آبی که به اندازه از آسمان فرود آورد،تعریف شده است. آیه بدین قرار است: «آن کس که آبی به اندازه از آسمان فرود آورد، پس به وسیله آن، سرزمینی مرده را زنده گردانیدیم؛ همین گونه [از گورها] بیرون آورده میشوید.» (43 :11)
«. . . از آسمان آبی پاک فرود آوردیم، تا به وسیله آن سرزمینی پژمرده را زنده گردانیم و آن را به آنچه خلق کردهایم، از دامها و انسانهای بسیار، بنوشانیم.» (25: 48ـ 49) مشاهده سازمان عالم طبیعت باید ما را به تفکر وادارد که چه کسی سازمان دهنده آن است، و نقش ما در قبال او چه باید باشد.
درختـان
درختان معمولا همراه با باران و آب ذکر میشوند. آیاتی که از چوب و محصولات چوبی سخن میگویند، فراوانند، هم در بهشت و هم در دوزخ؛ اما بسیاری از حوادث موصوف در قرآن را نیز توضیح میدهند. تسلیم زمین و آسمانها در جهت هدف بشر از مضامین کتاب خداست. اگرچه اولویتی برای انسان وجود دارد، اما غلبه بشر بر زمین مستلزم رفتاری مسئولانه برای حفظ و تداوم نظم مستقر است. عقیده وجود تنوع به توازن و نوعی برابری میان نیروهای مختلف در روی زمین منجر میگردد: «زمین را گسترانیدیم و در آن کوههای استوار افکندیم و از هر چیز سنجیدهای در آن رویانیدیم. و برای شما و هرکس که شما روزی دهنده آن نیستید، در آن وسائل زندگی قرار دادیم.» (15: 19ـ 20) همچنین در آیه 16 :13 میخوانیم: «آنچه را در زمین به رنگهای گوناگون برای شما پدید آورد [، مسخّر شما ساخت]. بیتردید در این [امور] برای مردمیکه پند میگیرند، نشانهای است.»
این نکتهای است که قرآن مکرر بر آن تأکید میکند: «اهمیت تفکر انسان درباره خلقت، نحوه شکلگیری آن، خالق آن، و وظائف آنها در برابر آن و در برابر خالق آن.»
در آیات 55: 1ـ 13میخوانیم: «[خدای] رحمان قرآن را یاد داد. انسان را آفرید، به او بیان آموخت. خورشید و ماه بر حسابی [روان]اند. و بوته و درخت چهره سایانند. و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت، تا مبادا از اندازه درگذرید. و وزن را به انصاف بر پا دارید و در سنجش مکاهید. و زمین را برای مردم نهاد. در آن، میوه[ها] و نخلها با خوشههای غلافدار، و دانههای پوستدار و گیاهان خوشبوست. پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را منکرید؟»
تنوع موجود به وسیله خدا خلق شده، و احادیث بسیار تصریح دارند که مردم باید فعالانه آن را حفظ نمایند. در حدیثی تأثیرگذار به روایت بیهقی، میخوانیم: «وقتی روز داوری فرا رسد، اگر کسی یک جوانه نخل در دست داشته باشد، بایدآن را بکارد.» این شگفتآور است که حتی در این وضعیت پایان دنیا، از فرد خواسته میشود که به فکر کاشتن درخت باشد!
اما این اشاره قرآن به درخت اهمیت عالم طبیعت را هم به مثابه شاهد توجه خداوند به مخلوقات خود و هم به مثابه ملکوتی که در آن باید رفتاری مسئولانه داشته باشیم، ظاهر میسازد. اشارات به طبیعت عموماً به معرفتشناسی و نه به اخلاق، مرتبط است، تا این فکر در ما نضج گیرد که دنیا صحنه تفکر ماست، و نتایج آن تفکر باید اذعان به نقش خداوند در طبیعت باشد. مفسران اغلب تصریح مینمایند که بعض حقایق علمیمذکور در قرآن را تنها امروزه میتوانیم به درستی درک کنیم؛ زیرا در آن زمان علم به قدر کافی ترقی نکرده بود تا قادر به ادراک آنها به عنوان فرضیهای علمیباشیم. هر فکری در آن مورد داشته باشیم، نقش آب، درختان، گیاهان و حیوانات در عالم طبیعت ما چیزی است که هر کس میتواند پیرامون آن بیندیشد، و قرآن ما را تشویق میکند که چنین کنیم و تلویحات دیگر آن را دریابیم که اینها باید خالقی با برنامهای معین داشته باشند. از ما انتظار میرود که جویای آن برنامه باشیم و برای درک آن از رهنمود قرآن مدد خواهیم.
قرآن و علم
شاید جا داشته باشد کلمهای احتیاطآمیز درباره ارتباط کتاب خدا با علم اضافه کنیم، که این رویهای معمول در بیشتر مطالب مربوط به این موضوع است. یافتن متنی در قرآن که بتواند توصیفات فرضیههای علمیتلقی شود، دشوار نیست؛ اما باید به خاطر داشت که نظریهها در هر صورت تنها نظریهاند. شاید این نظریهها امروز و برای توصیف طبیعت مفید به نظر برسند، اما ممکن است در آینده مغلوب نظریههایی صحیحتر و عامتر شوند؛ بنابراین نباید درصدد یافتن همخوانی زیادی میان قرآن و علوم طبیعی باشیم. البته میتوان ادعا کرد که هرگز نظریهای مطرح نخواهد شد که در قرآن شمول نداشته باشد، و تلویحات آن این است که قرآن به آن چنان عبارات عامّیسخن میگوید که هر نظریهای را کاملا در بر میگیرد. این وضع، برقراری ارتباط مفید باهر نظریه خاصی را دشوار میسازد.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید