پایان عصر یکه‌سالاری / دکتر تورج اتابکی

1393/6/4 ۱۲:۵۶

پایان عصر یکه‌سالاری / دکتر تورج اتابکی

جنگ دوم جهانی دوسالی پس از آغازش در اروپا به ایران رسید. ساختار سیاسی ایران در آن زمان، ساختاری یکهسالار بود. هرچند بر متن قانون اساسی مشروطه قرار بود پادشاه سلطنت کند و نه حکومت، اما روال حکومتداری به گونه ای دیگر بود. تقریبا ده سالی میشد که رضاشاه با تکیه بر تجدد آمرانه، بخشهایی از قانون اساسی مشروطه را به کناری نهاده بود.

 

 

۱

جنگ دوم جهانی دوسالی پس از آغازش در اروپا به ایران رسید. ساختار سیاسی ایران در آن زمان، ساختاری یکهسالار بود. هرچند بر متن قانون اساسی مشروطه قرار بود پادشاه سلطنت کند و نه حکومت، اما روال حکومتداری به گونه ای دیگر بود. تقریبا ده سالی میشد که رضاشاه با تکیه بر تجدد آمرانه، بخشهایی از قانون اساسی مشروطه را به کناری نهاده بود. دوران سلطنت رضاشاه از تاجگذاری تا اشغال ایران از سوی متفقین و خلع شاه از سلطنت را میتوان به دو دوره تقسیم کرد: از تاجگذاری در سال ۱۳۰۴ تا پنج – شش سالی پس از آن، که دوران سامان دادن حکومت مقتدر و متمرکز است و هنوز استبداد جا خوش نکرده است. احزاب سیاسی و اتحادیه های صنفی که از پی انقلاب مشروطه پا گرفته بودند و در جریان جنگ اول جهانی و سالهای پس از آن رشد چشمگیری داشتند، همچنان نیم نفسی میکشند و حیاتی پنهان دارند. ده سال پایانی سلطنت رضاشاه دوران یکسره یکه سالاری و استبداد است. در این دوره اقتدار و تمرکز حکومت که خواست انقلاب مشروطه بود، به استبداد آلوده میشود. حکومت مقتدر و متمرکز و مستبد، جانمایه مشروطیت را که حکومت قانون بود و صیانت از حقوق فردی و اجتماعی مردم و برابریشان در برابر قانون را برنمی تابد و چون بسیاری از حکومتهای آن زمان در اروپا و آسیا، از شوروی استالینی گرفته تا آلمان هیتلری و ایتالیای موسولینی و ترکیه آتاتورکی، سرمست از اندیشه تجدد آمرانه، انسان و حقوق فردی و اجتماعیاش را به مسلخ نوسازی آمرانه میبرد. در این ده سال حکومت حتی تحمل نیروهای خودی را ندارد. بسیاری از آنان که در کنار رضا شاه به تحکیم سلطنتش یاری کردند، مغضوب او میشوند و آرامآرام از صحنه سیاسی کنار گذاشته میشوند؛ به حصر خانگی محکوم میشوند، تبعید میشوند و تنی چند هم کشته. دگراندیشی جایی ندارد. یا با منی، یا بر من.

گرچه ایران در آستانه جنگ دوم جهانی، برابر با ایرانی برآمده از جنگ اول جهانی نیست و تمامیت سرزمینی ایران در قیاس با امپراتوریهای فروریخته همسایه، روسیه تزاری و ترکیه عثمانی حفظ شده است و نوسازی در همه عرصه ها جاری است، اما معمار و مهندس این نوسازی تنها به آمرانه بودن این نوسازی رای داده و استبداد را ضامن اجرای آن میداند. خلع رضا شاه از سلطنت از پی اشغال ایران، پایان این دوره یکه سالاری و به گونهای بازگشت به دوران نخستین مشروطه، به ویژه مجلس دوم و سالهای پایانی جنگ جهانی اول بود. در این بازگشت، جامعه مدنی در ایران دوباره جان میگیرد و نفسی تازه میکند.

۲

زایش جامعه مدنی ایران، به دوران انقلاب مشروطه و به ویژه دوران جنگ جهانی اول و سالهای نخست پس از آن برمیگردد. این جامعه با افت و خیزهایی توانست پویایی خود را تا دهه ۱۳۱۰ حفظ کند، اما در آخرین ده سال سلطنت رضا شاه جامعه مدنی دیگر خود مختارانه فعال نبود. با کنار رفتن رضا شاه ما به نوعی به سالهای پس از جنگ جهانی اول بازمیگردیم. در این شرایط جامعه مدنی از انفعال تحمیلی تجدد آمرانه رها میشود، جان میگیرد و در هیات نهادهای سیاسی و صنفی به طرح خواستهایش مینشیند. تمام نیروهای رانده از صحنه سیاسی مجددا به صحنه میآیند و کارورزان طبقاتی در اتحادیه های صنفی به طرح خواستهایشان برمیخیزند. روزنامهها با آزادی به نقد رفتار حکومت مینشینند و روزنامه نگاران قلم از نیام میکشند و عشق به آزادی را از پستوی خانه برون میآورند. مجلس، نهادی میشود منتخب مردم و پاسخگوی آنان. رای مردم آخرین کلام است. زندانیان آزاد میشوند و دادگستری نه تنها استقلالش را باز مییاید، بلکه از این هم فراتر، آنانی را که حقوق مردم را پایمال کرده بودند، زبان منتقدان را بریده بودند، قلم روزنامهنگاران را شکسته بودند، منتقدان و کارورزان سیاسی را به تبعید و حصر خانگی محکوم کرده بودند، معترضان را شکنجه داده و به خاک افکنده بودند را تک به تک به پای میز محاکمه میکشاند و جزایشان را میدهد.

در این صحنه البته احزاب و سازمانهای سیاسی را نیز داریم که برکشیده ترینشان حزب توده است. حزب توده با حمایت شوروی در مهر ۱۳۲۰ تشکیل میشود آنهم در هیاتی ضد فاشیستی، غیرطبقاتی و غیرکمونیستی. حزبی که خیلی زود پرصداترین نیروی صحنه سیاسی ایران میشود و بسیاری از خبرگان و نخبگان را به خود جذب میکند. با پیروزی شوروی در نبرد استالینگراد در ماههای پایانی سال ۱۳۲۲، حزب توده دیگر سر از پا نمیشناسد و بیشتر از گرایشش به کمونیسم روسی سخن میگوید و همچون بسیاری از احزاب کمونیست در سراسر جهان، پیروزی شوروی در نبرد را همسنگ پیروزی خود در صحنه سیاسی کشورش میداند و حمایت بیقید و شرط از منافع شوروی را واجب عینی میخواند. تک صدایی را تبلیغ میکند و هرگونه خوانش سیاسی که در راستای منافع اتحاد شوروی نباشد را مردود میداند. خوانش خود از کمونیسم استالینی را به پای سوسیالیسم میگذارد و صاحبان صداهای غیرخودی را کارگزار غرب استعمارگر میداند. اما این صحنه آرایی دیر پا نیست و با رویدادهای آذربایجان و امتناع شوروی از ترک خاک ایران و اصرار در کسب امتیاز نفت شمال، ستاره حزب توده رو به افول میگذارد و نام آورانی از این حزب، به اعتراض از آن جدا میشوند.

داستان آذربایجان و حمایت حزب توده از خواست شوروی برای داشتن امتیاز نفت شمال، لطمه بزرگی به انسجام و اعتبار حزب توده میزند و به شکل گیری نیروی سیاسی دیگر در هیات جبهه ملی ایران، به رهبری دکتر مصدق یاری میرساند؛ نیروی سیاسی که با بسیج مردمی و در ادامه نهضت ملی ایران برخاسته از انقلاب مشروطیت، نهضت ملی کردن نفت ایران را سامان میدهد.

۳

ساختار سیاسی در ایران، از پی ورود استعمار روس و انگلیس که تقریبا به دو صد سال پیش بر میگردد، متکی بر چهار رکن استعمار، حکومت مرکزی، حاکمان ایلات، ولایات و خوانین و سر آخر جمهوری مردم است. این چهار رکن کمابیش صحنه سیاسی ایران را همیشه با تعامل و تخالفی معمول پرمیکنند. با روی کار آمدن سلطنت پهلوی و تشکیل حکومت متمرکز، ساختار سیاسی به گونه مثلثی درمیآید که در سه راس آن استعمار، حکومت مرکزی و مردم را داریم. این یعنی کنار رفتن نقش حاکمان ایلات و ولایات و خوانین. شاید بهترین نمونه برای شهادت از اینگذار، تاریخ صنعت نفت ایران باشد. در نخستین سالهای تاریخ این صنعت شرکت نفت ایران و انگلیس، حکومت مرکزی، شیخ خزعل، خوانین بختیاری و کارکنان این صنعت را داریم که گاه در تقابل و گاه در مدارا با یکدیگر سکان این صنعت را نه با سهمی برابر در دستدارند، اما با برپایی سلطنت پهلوی و تشکیل حکومت مقتدر و متمرکز شیخ خزعل و خوانین بختیاری به کناری میروند و میماند شرکت نفت ایران وانگلیس، حکومت مرکزی و کارکنان این صنعت.

استعمار انگلیس نگران از گسترش کمونیسم روسی در آسیا، از تشکیل حکومتهای مقتدر و متمرکز در همسایگی اتحاد شوروی استقبال کرد. انگلیس گمان بر این داشت که حکومت رضاشاه میتواند نه تنها سدی در برابر کمونیسم باشد بلکه نگهبانی بی چون و چرای منافع انگلیس را نیز به دوش کشد و هیچگاه رای به استقلال عمل ندهد. یکهسالاری سلطنت رضا شاه پهلوی هرچند مانعی بود در برابر کمونیسم، اما رفته رفته با تحکیم این یکه سالاری، رضاشاه راه خویش را در پیش گرفت. ادعای سهم بیشتر از درآمد نفت، ابطال قرارداد دارسی و از همه مهمتر ابطال قرارداد کاپیتولاسیون (حق رسیدگی قضایی جرایم اتباع خارجی به نماینده حقوقی دولت خارجی) به هیچرو پسند دولت انگلیس نبود. در سالهای پایانی سلطنتش رضاشاه حتی اعتنایی به اعتراض شوروی و انگلیس برای پرهیز از بسط رابطه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با دیگر قدرتهای مطرح جهان آن روز از جمله آلمان نداشت. همه اینها، دو همسایه شمال و جنوب، روس و انگلیس را به ارائه طرحی برای تعویض رژیم در ایران کشاند. جنگ دوم جهانی و حضور تنی چند مستشار اقتصادی و سیاسی آلمانی بهترین بهانه برای اجرای این طرح شد. به داوری من، برای کشاندن ایران به همکاری با متفقین نیازی به اشغال ایران و شکستن کمر ارتش نبود. میشد از راههای دیپلماتیک به این مقصود رسید. اما هدف فراتر از این بود. از تبلیغات بی وقفه بی بی سی علیه رضاشاه در آستانه اشغال ایران بسیار شنیده ایم. اجازه بدهید اینجا به آخرین جمله از متن کتابچه ای اشاره کنم که در آغاز جنگ از سوی اداره تبلیغات انگلیس درباره تاریخ روابط ایران و انگلیس در ایران پخش شد. کتابچه ای که مهر مطبعه کلکته هندوستان را دارد:  «براستی باید به آغاز و انجام حکومت پهلوی، عصر سیاهی و ظلمت گفته شود».

با خلع رضاشاه، اما پرسشی که پیش آمد، نوع حکومت جانشین بود و نوع گذار به نظام نو. از بازگشت قاجار گفتند و یا برپایی جمهوری. اما همه این گزینه ها پرهزینه درآمد، با پیآمدهایی غیرقابل پیش بینی. شاهزاده قاجار که اصلا فارسی نمیدانست. نیروهای متفقین در پی یافتن معدود مردان سیاسی شدند که هنوز در ایران مورد اعتماد مردم بودند تا اینگذار را به انجام برسانند. از اینان شمار زیادی باقی نمانده بود و فروغی از جمله کسانی بود که هرچند در حاشیه، اما همچنان به شایستگی مطرح بود. فروغی با هدف حفظ تمامیت سرزمینی ایران در آن روزهای پرآشوب پاپیش گذاشت و توانست به هر شکل این مهم را به انجام رساند. نه از ایران، ایرانستانیزاده شد و نه هندوستان.

فصل اعتدال

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: