کفش در فرهنگ ایرانیان / پروین بابایی

1397/10/30 ۰۹:۲۶

کفش در فرهنگ ایرانیان / پروین بابایی

کفش تنها پایپوش نیست و در فرهنگهای مختلف معانی متعددی حول آن شکل گرفته است. کفش به عنوان بخشی از لباس فرد می تواند نمادی از هویت، پایگاه اجتماعی و اقتصادی، گرایش و علایق فرد باشد. همچنین کفش همچون بسیاری دیگر از ابزارهای مورد استفاده انسان در باورها و آداب و رسوم و حتی ادبیات حضور پیدا کرده است. برخی از این مفاهیم همچنان کارکرد خود را در زندگی امروزی نیز حفظ نموده اند.

 

دبا: کفش تنها پایپوش نیست و در فرهنگهای مختلف معانی متعددی حول آن شکل گرفته است. کفش به عنوان بخشی از لباس فرد می تواند نمادی از هویت، پایگاه اجتماعی و اقتصادی، گرایش و علایق فرد باشد. همچنین کفش همچون بسیاری دیگر از ابزارهای مورد استفاده انسان در باورها و آداب و رسوم و حتی ادبیات حضور پیدا کرده است. برخی از این مفاهیم همچنان کارکرد خود را در زندگی امروزی نیز حفظ نموده اند.

کفش از نخستین پوشش هایی بود که انسانها به ساختن و پرداختن آن همت گماردند؛ چه پای انسان در بیشترین تماس با محیط قرار داشته و راه رفتن انسان بر روی زمین مستلزم استفاده از وسیله ای برای حفاظت از پا است. ایرانیان در رواج دادن پوشیدن کفش جزو تمدن های پیشگام بودند و در آثاری که از ایران باستان بر جای مانده است، پیکره ها غالباً کفش به پا دارند. کفش از جمله موضوعاتی بوده که توجه سیاحان را به خود جلب کرده است و در بیشتر سفرنامه ها درباره کفش ایرانیان مطالبی می بینیم. به عنوان مثال دن گارسیا وسیلو فیگوئرا، سفیر فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا که در سال 1031 هجری قمری به دربار شاه عباس آمد، توصیف قابل توجهی از کفش ایرانیان دارد:

«کفش های مرد و زن چرمی و به رنگهای مختلف است با جنس بسیار سخت و سفت و رویه های کوتاه؛ به طوری که هم چون کفش سرپایی داخل منزل، پوشیدن و درآوردن آنها بسیار آسان است. با اینکه کفشها نوک باریک اند و قسمت جلوی آنها از عقب بلندتر است، میخهای ریز بسیاری به تخت آنها زده شده است».

و یا جملی کاری می نویسد: «کفش های زنان شبیه کفش های مردان است منتهی با رنگهای گوناگون. از دوره قاجار پوشیدن کفش های اروپایی در ایران متداول شد. ویلز در کتاب خود اشاره کرده است که در عهد ناصر الدین شاه کفش ساغری به کفش دستک دار تبدیل شد. کلارا کولیوررایس نیز اظهار می دارد که «قبل از معمول شدن کفش های اروپایی در  ایران، کفش زنان همان نعلین و چموش و کفش های راحتی نوک برجسته مسافری به رنگ های قرمز و آبی بود. ولی بعدها در تهران چند مغازه دار زرتشتی و ارمنی شروع به تجارت اروپایی کردند که از جمله واردات آنها، کفشهای چرمی سیاه براق کوچکی بود به نام قندره. خانم های اعیان شیک پوش از اینها یا از گالش های نوک تیز زنانه می پوشیدند؛ ولی در شهرستان ها بخصوص در اصفهان، زنان همان کفش های بی پشت و پاشنه به نام مسافری به پا می کردند که آنها را معمولاً کفش دوزی های محلی می دوختند». به هر حال رواج یافتن کفش های اروپایی عکس العمل ها و مخالفت هایی را در برداشت که عموماً دلیل آن از رونق افتادن صنعت کفش سازی بومی بود. عمده این مخالفتها توسط وعاظ و علما رهبری و هدایت می شد. همزمان با ورود انواع کفش های خارجی زنان و مردان از پوشیدن این کفش ها که روبسته و پاشنه دار بودند، به عنوان کاری ناپسند برحذر داشته می شدند و وعاظ زنها و مردها را از پوشیدن کفش پاشنه بلند بر حذر می داشتند. با این وجود کفش های پاشنه بلند و روبسته به سرعت مورد تقلید واقع شد و در همه جا معمول گردید. به علاوه زنان بزرگان در اندرون کفش های کوچکی می پوشیدند که رویه آنها از مخمل یا ماهوت بود و با دانه های ریز مروارید یا سرمه گلدوزی می شد. امروزه با توسعه صنعت مد، کفش بخشی از سبک پوشش افراد را تشکیل می دهد و انواع کفش ها در موقعیت های مختلف و یا با سبک های پوشش گوناگون مورد استفاده قرار می گیرند. اگرچه کفشها برخی از معانی و مفاهیم و لالت های گذشته خود را از دست داده اند، اما برخی از آنها در نقاط مختلف کشور به قوت خود باقی است. در این مجال به تعدادی از این مفاهیم به صورت مختصر پرداخته خواهد شد.

 

آداب و رسوم مرتبط با کفش:

از گذشته های دور تا کنون یکی از آداب رایج مهمان نوازی در بین ایرانیان جفت نمودن کفش های میهمان است. این رسم نشانه احترام به میهمان است و میزبان با جفت نمودن کفش مهمان و قرار دادن آن بر سر راه او آخرین بخش آداب مهمان نوازی را به جای می آورد. از دیگر رسوم ایرانیان مبارکباد گفتن هنگام خریدن هر وسیله نو است. اما درباره کفش هنگام مبارکباد گفتن، برای صاحب کفش آرزوی دور ماندن از تنگی و سختی می کنند؛ زیرا کفش به عنوان نماد تنگی معروف شده است و حتی تعبیر دیدن کفش در خواب دلالت بر تنگی و سختی دارد. به همین دلیل است که هدیه دادن کفش نیز در بین ایرانیان چندان مقبول نیست. از آداب زیارت مکان های مقدس همچون مساجد و زیارتگاهها نیز درآوردن کفش از پای است. در قرآن مجید نیز هنگامی که حضرت موسی به سرزمین طور وارد می شود از طرف خداوند بر وی ندا می آید که کفش هایش را خارج کند، زیرا وی در وادی ایمن است. شاید این نکته اشاره ظریفی به این نکته باشد که انسان در مکان مقدس از آسیب ایمن است و نیازی به کفش ندارد. همچنان که ایرانیان در خانه نیز کفش نمی پوشند. از دیگر سو کفش به پای داشتن در گذشته نشانه ای از تفاخر نیز بود و انسان در مکان مقدس می بایست به دور از تکبر و خودبینی وارد شود. بعلاوه مکان مقدس باید از هرگونه آلودگی محفوظ بماند و کفش ها در جایی که مسلمانان نماز می گزارند، به واسطه تماس با آلودگی های مختلف باید از پای خارج شوند.

 

باورهای رایج درباره کفش:

دیدن کفش در خواب نشانه غم و تنگدستی و سختی است. در برخی فرهنگها پوشیدن کفش نامحرم جایز نیست و کراهت دارد. همچنین پوشیدن کفش در روزگاران گذشته نشان تفاخر بوده و ممکن بود فرد را به فخر فروشی متهم نماید. در فرهنگ ایران سر همواره سلطان و پا به عنوان رعیت تلقی می شده است. سر جایگاه تفکر است و پا ابزار کار و حرکت و حمل بار جسم. جلال ستاری معتقد است که ایرانیان حتی در وصف زیبایی معشوق بر حسب اهمیت از سر آغاز نموده و در نهایت به پا می رسیده اند و این به دلیل حاکمیت سلسله مراتب فئودالیته در بین ایرانیان بوده است. به هر حال پیداست که سر به طور طبیعی اهمیت بیشتری نسبت به پا داشته باشد، چون حتی بین طبقاتی که برای گذران امور تکیه بر پاهای خود داشته اند و پای قوی و راهور نیاز مطلق آنان بوده، اندک خردی برای راه بردن پا در مسیر درست، لازم بوده است؛ پس چندان عجیب نیست که سر عزیزتر شمرده شود. کفش در تصوف نیز کاربرد نمادین داشته است. از منظر تصوف پاافزار وسیله سیر و سلوک به سوی خداوند و گریختن از هر چه دونِ او است. همچنین کسی که پای در راه تصوف نهاده، در هر مرحله از سیر و سلوک لازم است نوع خاصی از کفش را بپوشد؛ به عنوان مثال کسی که قدم خود را از گناهان پاک نگه دارد، پای افزاری به نام پاچیله می پوشد. پاچیله کفشی تنگ است که اهل تصوف وقتی پای افزار از پای بیرون می کنند، آن را می پوشند و کسانی که به تازگی به راه سلوک گام نهاده اند، حق پوشیدن آن را ندارند. بنابراین این کفش در مرحله ای از مراحل سلوک مجاز است و کسی که به آن مرحله نرسیده نمی تواند بپوشد. «قبقاب» نوعی دیگر از کفش است و آن مخصوص سالکی است که نفس خود را زیر پا نهاده و پایمال نموده باشد.

 

کفش در ضرب المثل ها و ادبیات عامه

شاید هیچ تن پوشی به اندازه کفش در مثل ها ورود نکرده باشد. تعدادی از ضرب المثل های رایج حال و گذشته در اینجا شرح داده می شود:

«پا در کفش دیگران کردن»؛ یعنی دخالت کردن در کار دیگران و وارد شدن فرد در کاری که در آن تخصص ندارد.

«پا در یک کفش کردن»؛ به معنای اصرار و پافشاری بر انجام کاری است.

«پاشنه گیوه برکشیدن»؛ یعنی همت ورزیدن بر آغاز کاری.

«کفش آهنین پوشیدن»؛ به مفهوم تحمل رنج و مشقت و صبر زیاد، و جستجوی طولانی است.

«ریگ به کفش داشتن»؛ کنایه از داشتن مکر و حیله ای پنهانی است.

«با پا راه بري كفش پاره ميشه، با سر كلاه!»؛ یعنی هر کاری هزینه ای دارد.

«حرفهات مفت، کفشهات جفت!»: به این مفهوم است که سخن بیهوده می گویی و بهتر است بروی.

«لنگه کفش (پاره) در بیابان غنیمت است.»؛ کنایه از این است که باید قدر نعمت داشته را دانست ولو کوچک و ناچیز باشد.

«تهی پای رفتن به از کفش تنگ»؛

«دست بر کفش نهادن»؛ کنایه از احترام گذاشتن است.

«کفش از دستار ندانستن»؛ به مفهوم سر از پا نشناختن و حیران بودن است.

«کفش بر سر کسی زدن»؛ کنایه از خوار خفیف شمردن کسی است.

«تهی پای رفتن به از کفش تنگ»؛ منظور این است که بهتر است از وسیله و اسبابی که باعث زحمت بیشتر می شود و کمکی به دارنده اش نمی کند پرهیز نمود.

«کفش جفت کن»؛ کنایه از آدم متملق و چاپلوس است.

«کفش پاره کردن»؛ به مفهوم تلاش و کوشش بسیار است.

«کله بر فرق زیبد کفش در پای»؛ یعنی هر چیزی در جای خودش نکوست.

و در نهایت نمی توان از این بیت زیبای نظام الدین قاری چشم پوشید:

سپرد راهِ دویی موزه، زان به پا افتاد

کلاه زد دَمِ وحدت، از آن بود بر سر

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: