1397/5/3 ۱۰:۵۶
گلرخسار صفی اوا، شاعر، رمان نویس، روزنامه نگار، پژوهشگر ادبیات عامه و فعال فرهنگی و اجتماعی، از ادیبان نسل چهارم معاصر تاجیک هفتم دسامبر ۱۹۴۷ در روستای یخچ، ناحیه کومسومولآبادرکامسامال آباد (از سال ۲۰۰۳م نورآباد)، از توابع تاجیکستان، به دنیا آمد.
سیری در زندگی و آثار گلرخسار، بانوی نخست شعر و ادب تاجیکستان
گلرخسار صفی اوا، شاعر، رمان نویس، روزنامه نگار، پژوهشگر ادبیات عامه و فعال فرهنگی و اجتماعی، از ادیبان نسل چهارم معاصر تاجیک هفتم دسامبر ۱۹۴۷ در روستای یخچ، ناحیه کومسومولآبادرکامسامال آباد (از سال ۲۰۰۳م نورآباد)، از توابع تاجیکستان، به دنیا آمد. پس از گذراندن آموزشهای مقدماتی در زادگاهش، سال ۱۹۶۳ به دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، رفت و تحصیل در رشته زبان و ادبیات تاجیکی را در دانشگاه ملی آغاز کرد و در سال ۱۹۶۸ دانش آموخته شد. فعالیتهای ادبی، علمی و فرهنگی وی از همین دوره آغاز شد؛ اما اوج آن را باید به سال ۱۹۷۰ مربوط دانست.
گلرخسار در ۲۳سالگی (۱۹۷۰) نخستین مجموعه شعرش را در دوشنبه با نام «بنفشه» و با مقدمه باقی رحیمزاده (۱۹۱۰ـ۱۹۸۰)، شاعر تاجیک، به چاپ رساند. در سال ۱۹۷۱ این مجموعه با ترجمه روسی در مسکو منتشر شد. عضویت وی در «کانون نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی» و «اتحادیه نویسندگان تاجیکستان» از همین سال بود. از آن سال تاکنون بسیاری از آثار منظوم و منثور، ترجمهای و پژوهشی وی در قالب دهها اثر علمی، تحقیقی، داستانی و شعری به دو زبان فارسی تاجیکی و روسی در کشورهای تاجیکستان، روسیه و ایران به چاپ رسیده است. شهرت گلرخسار در ایران به شاعری است؛ این در حالی است که وی از سال ۱۹۹۰ با انتشار رمان «زنان سبزبهار»، خود را در مقام نخستین بانوی رمان نویس در تاجیکستان و خراسان بزرگ (آسیای مرکزی) به اهل ادب شناسانده و با انتشار رمان «سکرات» در سال ۲۰۰۹ (چاپ به خط فارسی در تهران به سال ۲۰۱۰)
ـ که نگارش آن را از زمان چاپ نخستین رمانش آغازیده بود ـ علاقه خود را به رمان نویسی پیگیری کرده بود. گزیده آثار گلرخسار، همانند دیگر ادیبان نامدار تاجیک، به بیشتر زبانهای جمهوریهای شوروی و برخی دیگر از زبانها ازجمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، چکی، چینی، اسپانیایی، بلغاری و رومانیایی ترجمه شده است. گلرخسار از فعالان حوزه فرهنگ در تاجیکستان و از زنان تأثیرگذار جمهوریهای آسیای مرکزی به شمار میرود.
گلرخسار و محیط ادبی ایران
هرچند آشنایی نزدیک و گسترده ایرانیان با تاجیکستان را در دوره معاصر باید به زمان فروپاشی شوروی و استقلال جمهوریهای آن در سال ۱۹۹۱ مربوط دانست، تاجیکان از زمان مهاجرت ابوالقاسم لاهوتی (۱۸۸۷ـ۱۹۵۷) در سال ۱۹۲۲ به مسکو و سپس اقامت در تاجیکستان از سال ۱۹۲۵، ایران معاصر را بیشتر از دریچه نگاه لاهوتی میشناختند. پس از شکلگیری جمهوریهای شوروی در آسیای مرکزی (۱۹۲۴)، رفتهرفته روابط ایران با این منطقه قطع و به مسافرت بسیار محدود هیأتهای رسمی ایرانی از طریق مسکو ختم شد. با اینهمه، برگزاری «نخستین سمپوزیوم شعر فارسی» در ۲۷ـ ۲۸ دسامبر ۱۹۶۸ر ۶ـ۷ دی ۱۳۴۷ در شهر دوشنبه در آشناکردن شاعران محیطهای ادبی فارسیزبان ایران، افغانستان و تاجیکستان با یکدیگر تأثیر عمیقی بر جای گذاشت.
در این همایش شخصیتهای برجسته ادبی ایران و افغانستان از جمله ناتل خانلری (۱۲۹۲ـ۱۳۶۹)، غلامحسین یوسفی (۱۳۰۶ـ۱۳۶۹)، نادر نادرپور (۱۳۰۸ـ۱۳۷۸)، لطفعلی صورتگر (۱۲۹۷ـ۱۳۴۸)، نجیب مایل هروی (تولد ۱۳۲۹ش در هرات)، خلیلالله خلیلی (۱۲۸۶ـ ۱۳۶۶) و دیگران شرکت داشتند. رستم وهاب در مقدمه کتاب «بوی جوی مولیان، شعر معاصر تاجیکی» (تهران، انجمن شاعران ایران، ۱۳۹۲) به ارزیابی این همایش پرداخته و در اهمیت آن نوشته است: «موضوع اصلی بحث و بررسیها در آن سمپوزیوم مسائل نظری و علمی شعر نو بود. میتوان گفت که پس از این همایش، روابط ادبی، بهخصوص در زمینه تبادل تجارت ادبی و انتشار کتب بهصورت متقابل وارد مرحله جدید شد (ص۲۹). با مرگ استالین (۱۸۷۸ـ۱۹۵۳) و روی کارآمدن نیکیتا خروشچف (۱۸۹۴ـ۱۹۷۱) تغییرات شگرفی در سیاستهای فرهنگی داخلی و خارجی شوروی ایجاد شد. نسل سوم ادبیات تاجیک همسو با شاعران و ادیبان سرتاسر شوروی در دهه شصت که به «دهه شصتیها» معروف هستند، توانستند به آزادیهای نسبی دست یابند. «نرمش خروشچفی» تأثیر مستقیمی در شعر تاجیک داشت و باعث بازگشت شاعران تاجیک به بازخوانی ریشههای کهن و افزایش شناخت آنها از جریانهای فرهنگی جاری در ایران و افغانستان شد. این روند در دهه نود سده بیستم و با روی کار آمدن میخائیل گورباچف و اجرای دو برنامه پرسترویکا (بازسازی اصلاحات اقتصادی) و گلاسنوست (فضای باز سیاسی) شدت گرفت و با فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، به اوج خود رسید و مردمان دو سوی جیحون پس از هفتاد سال دوری یک بار دیگر به هم نزدیک شدند.
نخستین آشنایی گلرخسار با شاعران معاصر ایران در آلمان اتفاق افتاد. وی طی سفری که به منظور شرکت در «شبهای شعر فارسی» در آوریل ۱۹۹۰ر فروردین ۱۳۶۹ به این کشور رفته بود، «در خانه فرهنگ جهان» با مهدی اخوان ثالث (۱۳۰۷ـ۱۳۹۶)، محمود دولتآبادی (تولد ۱۳۱۹ش)، هوشنگ گلشیری (۱۳۱۶ـ۱۳۷۹)، بزرگ علوی (۱۲۸۲ـ۱۳۷۵)، محمدرضا شفیعی کدکنی (تولد ۱۳۱۸ش) دیدار کرد و با تنی چند از بزرگترین و شاخصترین نویسندگان و شاعران معاصر ایران آشنا شد. در آن دیدارها، اخوان یک بیت شعر به گلرخسار تقدیم کرده بود:
به شام ما غریبان چون شفق گل کرد گلرخسار
سما را پر شمیم سر سنبل کرد گلرخسار
اخوان ثالث در گفتگو با نشریه «دنیای سخن» به این موضوع اشاره کرده است (اخوان ثالث، مرداد و شهریور ۱۳۶۹: ۸ـ۹). بهنظر میرسد این گزارش نخستین سند مکتوب درباه گلرخسار در ایران باشد. بعدتر شفیعی کدکنی در کتاب «حالات و مقامات م. امید» به این دیدار پرداخته و از احساسات ایراندوستانه این شاعر روایتی دلنشین ساخته و پرداخته است: «در یکی از روزها رفتیم به برلن شرقی به دیدار بزرگ علوی که خود در شبهای شعر و قصه، در همه شبها حضور داشت. از ما دعوت کرد به منزلش برویم و رفتیم با خانم گلرخسار، شاعره تاجیکستانی، روز بسیار خوبی بود [...] احساسات ایرانی خانم گلرخسار ورای معیارهایی بود که ما در میان خودمان داشتهایم و داریم.» (شفیعی کدکنی، ۱۳۹۰: ۸۰).
شور و هیجان ایجادشده در نیمه دوم دهه هشتاد در دوره گورباچف، فضای بسیار بازی را در شوروی ایجاد کرد. گلرخسار این بار، و برای بار نخست، با دعوت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران در سوم اکتبر ۱۹۹۰ر ۱۱ مهر۱۳۶۹ در مقام نماینده پارلمان شوروی به ایران سفر کرد و با کولباری از خاطرات سبز به تاجیکستان بازگشت. به قول خودش در این سفر، زمینه ملاقات هیأتی از ایران را به شوروی در همین سال آماده کرد. در سالشمار زندگی شاعر به این واقعه اینگونه اشاره شده است: «میزبانی ضیافت ایران» در کاخ کرملین برای آقای هاشمی رفسنجانی و [سیدمحمود] دعایی و هیأت همراه (گلرخسار، ۱۳۹۵: ۷۳۰ـ۷۳۱). این سفر انعکاس خوبی در مطبوعات ایران داشت و باعث شد فضای ادبی آن در آستانه فروپاشی شوروی با حال و هوای تاجیکستان بیشتر آشنا شود. نشریه «آدینه» در شماره ۵۰ـ۵۱ خود گفتگویی کوتاه با شاعری انجام داد و آن را با نام «گفتگو با خانم گلرخسار شاعر تاجیک» (مهر۱۳۶۹: ۶ـ۷) منتشر کرد. روزنامه اطلاعات در تاریخ پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۶۹، گزارشی از دیدار گلرخسار از مؤسسه اطلاعات را با نام «دیدار شاعر پارسیگوی و نماینده مردم تاجیکستان در پارلمان مسکو» (ص۳) به چاپ رساند.
با فروپاشی شوروی و استقلال جمهوریهای پنجگانه آسیای مرکزی، روابط ایران با منطقه سیر تصاعدی گرفت و با افتتاح نمایندگیهای رسمی سیاسی و فرهنگی در میان کشورها و در خلال گسترش روابط فرهنگی، شناسایی شاعران و ادیبان دو کشور از یکدیگر افزایش چشمگیری یافت. چاپ گزیده اشعار، داستانها، نقدها و مصاحبههای ادیبان تاجیک در ایران در دو دهه نخست استقلال به گونه چشمگیری فضای ادبی ایران را برای حضور همزبانان فراموششده مهیا کرد و در مقابل، میراث ادبی شاعران و ادیبان شاخص ایران را به آن سوی جیحون کوچاند. این تعامل دوجانبه تأثیر مستقیمی در شکلگیری جریانهای مشترک ادبی در فضای فارسیزبانان ایجاد کرد؛ بهگونهای که زبان ادبی تاجیکان را یک بار دیگر به سرچشمههای اصلی آن نزدیک کرد و از این طریق ظرفیتهای جدیدی را در حوزههای صورت و محتوا در اختیار آنان قرار داد. بیتردید گلرخسار صفیاوا نخستین بانوی شاعر تاجیک است که به دلیل جایگاه اجتماعی و شهرت ادبیاش بیش از دیگر شاعران تاجیک در فضای ادبی ایران شناخته شده و دهها سند درباره میراث ادبی وی به چاپ رسیده است.
توصیفاتی که ما از شخصیت شاعر در مقدمه کتابها و در خلال گفتگوهایش با مطبوعات ایران دیده و خواندهایم، یا دیگران وی را به ویژگیها متصف کردهاند، نگارنده بیش از هر صفت و ویژگی برای گلرخسار، «شورانگیزی و کلام پراحساس» را برجسته یافته است: از اخوان ثالث و شفیعی کدکنی گرفته تا علی موسوی گرمارودی و سیمین بهبهانی که هر کدام نخستین مواجهه خود را با وی چه پراحساس توصیف نکردهاند. این شور و احساس و شوق و جذبه وقتی خرج بیان هنرمندانه تاریخ و فرهنگ مشترک ایرانیتباران و فارسیزبانان شده، تأثیر صدچندان خود را بر شیفتگان دنیای یگانگیها گذاشته است. تمام زندگی شاعر را میتوان در همین چند واژه خلاصه کرد: احساس، شورانگیزی، ایرانینژادان و وطن مشترک آنان.
سیمین بهبهانی در مقدمه کوتاهش بر مجموعه اشعار شاعر (تهران: نگاه، ۱۳۹۵: ۱۵ـ۱۷) پس از ذکر دیدار اخوان با وی در تیرماه ۱۳۶۹ در آلمان و توصیف «کلام پراحساس و لهجه شیرین» وی از زبان اخوان، درباره شعرهای وی میگوید: «از شعرش بگویم: نه غزل است و نه قصیده، نه رباعی و نه قطعه و نه مثنوی و مسمط و نه شعر نیمایی. آمیختهای از همه اینهاست. چیزی که خود آن را آفریده و خاص خود اوست… آنچه در این سرودهها به حد کمال آشناست، احساس بسیار قوی آنهاست که درک و رابطه همه واژهها را آسان و شورانگیز میکند.» (همان، ۱۶).
اشارات شاعر در شعرهایش منبعی بسیار غنی برای شناخت دغدغهها، آرزوها، جهان اندیشگی و خلق و خوی شاعر است. شاعر در «چهارضرب» (همان، ۵۷۶) شخصیت خود را برای مخاطب توصیف میکند: مغرور، اما نجیب و بخشنده با قلبی خالی از کینه؛ کسی که هرگز حاضر نیست در مقابل دشمن سر تعظیم خم کند و تسلیم شود. این جنبه از شخصیت شاعر را باید شخصیت اجتماعی و انتقادی شاعر دانست که در جایجای اشعارش انعکاس یافته است. اگر بخواهیم براساس همین اشعار لقبی برای شاعر انتخاب کنیم، «شاعر دردهای ملی» بسیار بجاست: قسمت در اشک خود غرقیدنر اندر آه خود ترکیدنر از سوز الم مردن ردر این دنیای ویرانهر برایم نیست بیگانهر ولی نه در حضور میرِ موشانر نه به بزم دستآموزان شیطانر نه به دید گشنه میهنفروشان، نه!
شاعر در شعر «اشک توفان» به غرور مردانهاش اینگونه اشاره کرده است: آری، آری،ر قصه مردانگیامر یک جهان نامرد را نان میدهد… (همان، ۵۸۰).
شاعر در «سرنوشت» یکسره به ستایش خود و بیان دغدغههای زندگیاش میپردازد و بیباکانه فریاد برمیآورد: در عتاب امتحان خودشناسیر با وفا اثبات کردمر که به زیر دارهار در پنجه کفتارهار بیباک بودن میتوانم. ر در شکنج مردم خاکی و در تزویر ناپاکیر وارث افلاک بودن میتوانم (همان، ۵۹۰).
با این همه میداند سرنوشتی «پیچیده در بلا» دارد و گریزی از این همه درد برای وی تصور نمیتوان کرد: شعر درد استر شعر درد استر نامه اندوه منر جویای انسان و جهان دیگر است!ر شاعری گر سرنوشت استر شاعری گر قسمت استر قسمتی چون قسمت منر در بلا پیچیده هست؟ (همان جا).
از ویژگیهای دیگری که شاعر در شعرش برای خویشتن قائل شده، عاشقانهسراییهای اوست، هرچند این عاشقانهها در مقابل شعرهای اجتماعی شاعر کمرنگتر جلوه میکنند: من آن خانهبهدوشمر که دوش زبان بیان همهر پر از نشانه من بودر من آن شاعر عشقم ر که نامه عاشقانه یک نسلر شعر عاشقانه من بود (همان، ۵۱۰)
سالشمار زندگی شاعر
این سالشمار بر اساس گفتگوی مفصل شاعر با محمدجواد آسمان در سال ۱۳۸۹ (مجله تخصصی شعر، تهران: ۱۳۹۳: ۵۴ـ۸۷)، زندگینامه شاعر مندرج در مجموعه اشعار (تهران: نگاه، ۱۳۹۵: ۷۲۷ـ۷۳۴) و اطلاعات دیگر استفاده شده در منابع طرح تنظیم شده است:
۱۹۴۷م ـ هفتم دسامبر، تولد در روستای یخچ، ناحیه کومسومولآباد (نورآباد کنونی) تاجیکستان.
۱۹۵۳ ـ آغاز تحصیل در مکتبخانه سنتی روستای زادگاه.
۱۹۶۲ ـ سرودن نخستین شعر با موضوع بهار؛ چاپ نخستین شعر با موضوع تاجیکستان در روزنامه محلی ناحیه قُرم در پانزده سالگی.
۱۹۶۳ ـ آغاز تحصیل در دانشگاه ملی؛ ریاست محفل دانشجویی ادیبان جوان تاجیکستان؛ آغاز روزنامهنگاری در روزنامه جوانان تاجیکستان.
۱۹۶۹ـ آشنایی نزدیک با میخاییل شولوخوف، نیکلا تیخونوف، چنگیز آیتماتوف و دیگر شاعران کلاسیک روس در شوروی.
۱۹۷۰ـ انتشار کتاب بنفشه، نخستین مجموعه شعر شاعر در ۲۳سالگی.
۱۹۷۱ـ انتشار ترجمه روسی کتاب بنفشه در مسکو، برگزیده پنجمین همایش نویسندگان شوروی؛ عضویت در کانون نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی.
۱۹۷۳ـ انتشار کتاب خانه پدر، برنده جایزه ادبی جوانان تاجیکستان.
۱۹۷۳ـ انتشار کتاب سرود چشمهسار، ترجمه برخی از سرودههای شاعر به زبان روسی.
۱۹۷۵ـ انتشار کتاب افسانه کوهی.
۱۹۷۷ـ انتشار کتاب دنیای دل.
۱۹۷۸ـ انتشار کتاب نوروز در مسکو، ترجمه برخی سرودههای شاعر به روسی.
۱۹۸۰ـ انتشار کتاب اخلاص.
۱۹۸۱ـ انتشار کتاب آتش سُغد؛ انتشار ترجمه روسی کتاب گهواره سبز در مسکو.
۱۹۸۲ـ انتخاب به سمت معاونت اتحادیه نویسندگان تاجیکستان (تا ۱۹۸۵).
۱۹۸۳ـ انتشار کتاب کبکها در مهمانی، ترجمه برخی از سرودههای شاعر به روسی؛ انتشار ترجمه روسی کتاب رازافشایی در نیمروز در دوشنبه.
۱۹۸۴ـ انتشار کتاب گهواره سبز به خط فارسی؛ انتشار کتاب از پی آفتاب، ترجمه برخی از شعرهای شاعر به روسی؛ انتشار ترجمه روسی کتاب برای تو در مسکو؛ انتشار کتاب آیینه روز در مسکو، ترجمه برخی از شعرهای شاعر به روسی؛ انتشار کتاب فولکور وادی قراتگین (ناحیه رشت تاجیکستان) در دوشنبه.
۱۹۸۵ـ انتشار کتاب آیینه روز؛ ترجمه و چاپ کتاب عروس خون لورکا در تاجیکستان؛ انتشار ترجمه روسی کتاب بغض عشق من در مسکو.
۱۹۸۶ـ انتشار کتاب شبنم.
۱۹۸۷ـ انتشار کتاب راه باختر؛ تأسیس و ریاست بنیاد فرهنگ تاجیکستان.
۱۹۸۸ـ انتشار کتاب قصیده کوهستان.
۱۹۸۹ـ نمایندگی پارلمان اتحاد جماهیر شوروی.
۱۹۹۰ـ سفر به آلمان غربی برای شرکت در «شبهای شعر فارسی» در «خانه فرهنگ جهان» و ملاقات با اخوان ثالث، دولتآبادی، گلشیری، بزرگ علوی، شفیعی کدکنی و دیگران؛ راهاندازی و سردبیری مجله فرهنگ در تاجیکستان؛ نخستین سفر به ایران؛ انتشار رمان زنان سبزبهار و کسب عنوان نخستین بانوی رماننویس در تاجیکستان و آسیای مرکزی.
۱۹۹۱ـ انتشار ترجمه روسی کتاب آتشپرست در مسکو؛ پایان عضویت در پارلمان شوروی.
۱۹۹۲ـ انتشار کتاب تخت سنگین؛ انتشار کتاب آیت عش به خط فارسی در فرانکفورت و لوکزانبورگ.
۱۹۹۴ـ انتشار گلچینی از شعرهای شاعر به خط فارسی در ایران (گلچینی از اشعار گلرخسار صفیاوا؛ تهران: الهدی، ۱۳۷۳، ۳۱۴ص)؛ انتشار کتاب زادروز درد به دو خط فارسی و سیریلیک در مسکو (انتشار ترجمه روسی در قرقیزستان ۱۹۹۵، انتشار به خط فارسی در ایران و قرقیزستان، ۱۹۹۶).
۱۹۹۷ـ انتشار شعرهای روسی شاعر با نام خورشید بدون (کلود) مونی در مسکو.
۱۹۹۸ـ انتشار کتاب در پناه سایه خود در مسکو؛ راهاندازی و ریاست فرهنگستان شعر جهان در دوشنبه.
۱۹۹۹ـ انتخاب به عنوان «شاعر ملی و مردمی تاجیکستان».
۲۰۰۰ـ انتشار کتاب اشک طوفان به خط فارسی در ایران؛ پیمانه غزل در مسکو؛ کتاب شناخت رباعیات عمرخیام (پژوهش) در دوشنبه؛ روزنامه بدون روز (نثر) در مسکو.
۲۰۰۱ ـ انتشار کتاب زن و جنگ (پژوهش) در دوشنبه و به فارسی با نام روایتهای ناگفته(تهران: ۲۰۰۲م).
۲۰۰۲ـ ترجمه کتاب اشک قطره باران در مسکو (تحقیقی درباره خیام).
۲۰۰۳ـ انتشار کتاب بهشت خواب (برنده جایزه دولتی رودکی).
۲۰۰۴ـ انتشار کتاب دیوان عشق و اشک و خنده.
۲۰۰۹ ـ انتشار کتاب سکرات در دوشنبه (دومین رمان مؤلف) و چاپ به خط فارسی؛ انتشار کتاب جاودانه.
۲۰۱۶ـ انتشار مجموعه اشعار در ایران با مقدمه سیمین بهبهانی؛ انتشار گزیده غزلهای شاعر به انتخاب محمدجواد آسمان با نام یک پنجره مهر در ایران.
۲۰۱۸ـ انتشار رباعیها، دوبیتیها و مفردات در تاجیکستان به خط فارسی با نام چراغ سرخ تنهایی (دوشنبه: پژوهشگاه فرهنگ فارسی ـ تاجیکی[با دو خط فارسی و سیریلیک]).
میراث شعری گلرخسار در ایران
۱ـ کتاب: انتشارات بینالمللی الهدی در سال ۱۳۷۲ش با نام «فرهنگ و تمدن کشورهای همسایه» چاپ گزیده اشعار شاعران فارسی زبان تاجیکستان را نیز نخستین بار در ایران، پس از فروپاشی شوروی، در دستور کار خود داد. این مجموعه با انتشار گلچینی از اشعار استاد لایق شیرعلی (۱۳۷۲: هیجده + ۲۶۸ص) آغاز شد و با چاپ گزیدهای از اشعار گلرخسار، مؤمن قناعت، بازار صابر و دیگران ادامه یافت. نخستین مجموعه شعر گلرخسار در ایران با نام گلچینی از اشعار گلرخسار صفی اوا، (۱۳۷۳: بیست + ۳۱۴ص) با برگردان از الفبای سیریلیک به فارسی میرزا شکورزاده و مقدمه کوتاه علیاصغر شعردوست، مدیر عامل انتشارات، چاپ و منتشر شده است (صص۱۱ـ۲۰). این مجموعه گزیده اشعار شاعر شامل ۱۴۴ قطعه شعر سپید، نیمایی، کلاسیک و ۲۸ رباعی و ۶ دوبیتی است. شعرهای مجموعه بنا بر نقل ناشر در مقدمه به انتخاب شاعر بوده و ناشر هیچ نقشی در انتخاب و چینش آنها نداشته است. زندگینامه بسیار کوتاهی از شاعر در برگردان پشت جلد کتاب به چشم میخورد. مقدمه ناشر، خواننده را با بخشهایی از دغدغههای فکری شاعر آشنا میکند. میرزا شکورزاده با افزودن توضیحاتی بسیار کوتاه در پانوشت برخی از اشعار، واژههای تاجیکی را توضیح داده است.
از آنجا که هیچ کدام از شعرها تاریخ ندارد، ورود به دنیای اندیشگی شاعر و تحلیل تحولات آن دشوار است؛ با اینهمه، مخاطب از گزینش شعرها بهخوبی به تغییر جهانبینی شاعر از ستایش دوره شوراها و زندگی در دنیای ساختگی شوروی به ستایش دوره استقلال در قالب ستایش وطن، فرهنگ نیاکان و زبان مادری پی میبرد. در این مجموعه بهکلی از شعرهای دنیای پیشااستقلال تاجیکستان ۱۹۹۱ر۱۳۷۰ش چشمپوشی شده و اگر شعرهایی از آن دوره گزینش شده باشد ـ که شده است ـ دارای استقلال معنایی است و هیچ ارتباطی با «زمان» در معنی «معمول» آن ندارد. تقریبا تمام کتابهای چاپشده شعری گلرخسار در ایران همین ویژگی را دارند: گزیده از سوی شاعر یا ناشر و مقدمه نویس، بدون تاریخ سرایش، و حذف شعرهای سرودهشده در زمان شوروی.
در این میان، مجموعه نسبتا کاملی که از اشعار گلرخسار در تهران به خط فارسی و با مقدمه سیمین بهبهانی (۱۳۰۶ـ۱۳۹۳ش) با نام «مجموعه اشعار» (تهران: نگاه، ۱۳۹۵) به چاپ رسیده، هم از نظر حجم و هم از نظر بخشبندی و داشتن تاریخ و مکان سرایش اشعار با بقیه متفاوت است. این مجموعه ۷۵۲ صفحه است و گزیدهای نسبتا کامل از شعرهای شاعر را در فاصله سالیان ۱۹۷۲ـ۲۰۱۰، یعنی از بیستوپنج تا شصتوسه سالگی وی در بر گرفته است. در این مجموعه نیز شاعر در شعرهای برگزیده از دوره پیشااستقلال، دوره شوروی (۱۹۷۲ـ۱۹۹۰) با انتخاب آگاهانهای که از شعرهای خود داشته، مانند نخستین مجموعه شعر چاپ شده در ایران (تهران: الهدی، ۱۳۷۳)، مخاطب را از آشنایی رویارو با اندیشه خود در دوره شوروی محروم کرده است؛ هرچند با توجه به فضای فکری حاکم بر شوروی، میتوان بهراحتی به مضامین پرتکرار میراث ادبی شاعران این نسل دست یافت. هرچه هست، شاعر در این انتخاب قصد داشته است مخاطب ایرانی را با شاعری آشنا کند که نخست همسو با بسیاری از جریانهای شعری شکلگرفته در فضای شوروی عقایدی داشته و براساس آن عقاید، اشعاری سروده است که با فروپاشی شوروی و تغییر زمانه و بهتبع آن دگرگونی دستگاه اندیشگی شاعر، تاریخ مصرف آنها نیز تمام شده است؛ بنابراین لزومی ندارد با بازچاپ آنها روح خود و مخاطبانش را بیازارد و برنجاند!
در این بخش فهرست اجمالی کتابهای مستقل چاپشده شاعر یا درباره شعر و زندگی گلرخسار در ایران به ترتیب سال نشر آورده میشود:
ـ گلچینی از اشعار گلرخسار صفیاوا. برگردان از الفبای کریل به فارسی میرزا شکورزاده. تهران: الهدی. ۳۱۴ص. (۱۳۷۳)
ـ زادروز درد. تهران: بنیاد نیشابور، نشر بلخ. ۹۲ص. (۱۳۷۴)
ـ اشک طوفان: گلچین اشعار گلرخسار صفیاوا، شاعر تاجیک. برگردان از الفبای کریل به فارسی میرزا شکورزاده. تهران: دبیرخانه شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی. ۴۷۲ص. (۱۳۷۸)
ـ تنهاتر از تنهایی: گلچین اشعار گلرخسار صفی. تهران: الهدی. ۴۰۰ص. (۱۳۸۸)
ـ مجموعه اشعار گلرخسار. با مقدمه سیمین بهبهانی. تهران: نگاه. ۷۵۲ص. (۱۳۹۵)
ـ یک پنجره مهر. گزیده غزلهای گلرخسار صفی، شاعر تاجیک. گزینش و برگردان از سیریلیک محمدجواد آسمان. تهران: نشر ثالث. ۲۷۶ص. (۱۳۹۵)
ـ حسنی، طاهره (۱۳۹۵). نگاهی به شعر فروغ فرخزاد و گلرخسار صفیاوا، شاعر تاجیک. تهران: نشر قانون. ۱۶۷ص، (۱۳۹۵).
۲ـ پایاننامه
ـ نعمتی، یاسمن (۱۳۹۱). بررسی سبکشناسانه اشعار گلرخسار صفیاوا. پایاننامه کارشناسی ارشد. استاد راهنما دکتر شیرزاد طایفی. دانشگاه علامه طباطبائی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی. ۵۳۰ص. نعمتی در این پایاننامه ۴۵ شعر شاعر در قالبهای غزل، قطعه، رباعی، مستزاد، مسمط، ترجیعبند، شعر نو و سپید را (از سه دفتر شعر تنهاتر از تنهایی، اشک طوفان، گلچینی از اشعار گلرخسار) انتخاب کرده و آنها را با رویکرد سبکشناسانه در سه سطح ادبی، زبانی و فکری بررسی کرده است. پژوهشگر ضمن بررسی سبکشناسانه شعرهای برگزیده در دو سطح ادبی و زبانی، موضوعات وطنی، عشق، غم و تنهایی، و روحیه امیدوارانه را در سطح فکری با بسامد بیشتری یافته است. براساس این تحقیق، تبلیغ اصول اخلاقی با رنگ و بوی عرفان، طبیعت، زن و مشکلاتش از دیگر موضوعات برجسته شعر گلرخساراست.
ـ ظهراببیگی، ناهید (۱۳۹۴). مقایسه مؤلفههای فکری در اشعار پروین اعتصامی و گلرخسار صفیاوا. پایاننامه کارشناسی ارشد. استاد راهنما دکتر طاهره صادقی تحصیلی. دانشگاه لرستان، دانشکده زبان و ادبیات فارسی. دانشجو در این پایاننامه مؤلفههای فکری پروین اعتصامی را در موضوعاتی ازقبیل خداجویی، عشق الهی، مسائل مربوط به زنان، مادرانگی، عواطف بشردوستانه، حمایت از محرومان، ستایش دانش و ادب، ستیز با جهل، و آشنایی با جهانبینی شاعر بررسی کرده است. وی ویژگیهای فکری گلرخسار را در موضوعاتی ازجمله خداجویی، خردستایی، جهلستیزی، مرگاندیشی، و باور به قضا و قدر خلاصه کرده است. پژوهشگر در بخش مقایسه دو شاعر، وطنخواهی شاعر تاجیک را از برجستگیهای شعر وی دانسته و به جدایی از وطن فرهنگی و معنوی، یعنی ایران اشاره کرده است. عشق زمینی، نوستالوژی غربت، تنهایی، مسائل زنان و رنجهای آنان، و بهرهمندی از داستانهای حماسی شاهنامه از دیگر ویژگیهای فکری شاعر تاجیک برشمرده شده است.
مقاله و گفتگو
ـ «گفتگو با خانم گلرخسار، شاعر تاجیک».(مهر ۱۳۶۹) آدینه (ش۵۰ـ۵۱٫ صص۶ـ۷).
ـ «از همه شاعران گذشتم و به حضرت حافظ پیوستم».(مهر ۱۳۶۹) ادبستان (ش۱۰٫ صص۵۲ـ۵۴).
ـ «زبان فارسی؛ زبان شعر» (آبان ۱۳۷۲). کیهان فرهنگی (س۱۰٫ ش۸ ؛ پیاپی۱۰۳؛. صص۶ـ۸).
ـ «بوی جوی مولیان». (بهار ۱۳۷۱) نامه فرهنگ. ش۷٫ صص۱۰۰ـ۱۰۵٫
ـ «علم جدید در خدمت سلوک بشر به سمت حقیقت»(تیر ۱۳۷۳). شعر. ش۱۱٫ صص۴۸ـ۵۳٫
ژـ «گفتگو با خانم گلرخسار شاعر معاصر تاجیکستان»(تابستان ۱۳۷۵). نامه پارسی. ش۱٫ صص۱۰۶ـ۱۱۶٫
ـ عجمی، رستم (خرداد ۱۳۸۷). «منشور ادبیات». (درباره گلرخسار صفیاوا و چند شعر از او) شعر. ش۵۷٫ صص۶۴ـ۶۵٫
ـ طایفی، شیرزاد و یاسمن نعمتی (۱۳۹۲). «بررسی تحلیلی مشخصههای زبانی اشعار گلرخسار صفیآوا». هشتمین همایش بینالمللی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران، زنجان. انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران. مشاهده در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۳۹۶ از
https:ررwww.civilica.com
ـ اکبری بیرق، حسن و مریم اسدیان (بهار و تابستان ۱۳۹۳). «بررسی تطبیقی کابرد اسطوره و کهنالگو در شعر فروغ فرخزاد و گلرخسار صفی آوا (شاعر تاجیک)». پژوهشهای ادبیاتتطبیقی دانشگاه تربیت مدرس٫ دوره۲٫ ش۱٫ صص۱۵۴ـ۱۸۵٫
ـ «مادر ملت تاجیک: گفتگوی محمدجواد آسمان با گلرخسار صفی، شاعر تاجیک»(آبان ۱۳۹۳). شعر. ش۷۲٫ صص۵۴ـ۸۷٫
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید