1397/5/8 ۰۸:۴۸
نشست هفتگی شهر کتاب با عنوان «عصری با گلرخسار» به نقد و بررسی شعر و نثر گلرخسار صفیآوا اختصاص داشت و با حضور دکتر محمدجعفر یاحقی، دکتر ابراهیم خدایار و دکتر مریم مشرف برگزار شد. در این نشست پیام صوتی گلرخسار نیز برای مخاطبان پخش شد.
علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی و امور بینالملل مرکز فرهنگی شهر کتاب، ضمن اشاره به نزدیکی ایران با تاجیکستان و افغانستان، ضرورت آشنایی بیشتر با تحولات در شعر و داستاننویسی این کشورها را تبیین و اظهار کرد: گلرخسار صفیآوا، شاعر، نویسنده و محقق برجستهی تاجیک، رشتهی زبان و ادبیات فارسی تاجیکی را در دانشگاه دولتی تاجیکستان به پایان رساند. سردبیر روزنامه، دبیر اتحادیهی نویسندگان تاجیکستان، رئیس بنیاد فرهنگ تاجیکستان بوده و شماری از آثار شاعران جهان را به فارسی تاجیکی برگردانده است. برخی از آثار گلرخسار به زبانهای روسی، ازبکی، اکراینی و قرقیزی منتشر شده است. او با نویسندگان ادبیات شوروی مانند شولوخف و چنگیز آیتماتوف و برخی شاعران و محققان ایرانی آشنایی و دوستی داشته است.
او افزود: در ۲۰ سال گذشته کتابهایی نظیر «گلچینی از شعرهای گلرخسار»، «زادروز درد»، «روایتهای ناگفته»، «تنهاتر از تنهایی»، «سکرات» و مجموعه اشعار او با مقدمهای از سیمین بهبهانی به چاپ رسیده است. بهتازگی کتاب «چراغ و سرخ تنهایی» او، شامل مجموعه رباعی، دوبیتی و تکبیت در دوشنبه انتشار یافته است. اشعار گلرخسار آهنگ تغزلی دارد. در آثار خود گذشتهی مردم تاجیک، زندگی کوهستانی و اجتماعی آن دیار و یاد ایام کودکی را به تصویر کشیده است. ایراندوستی، نفوذ و تأثیر ادبیات کلاسیک فارسی و عشق به حافظ و سعدی و فردوسی در آثار او بهوضوح دیده میشود. گلرخسار شعر را پیغام سروش کبریا یا گفتوگوی انسان و خدا میداند. او بهخوبی در فرهنگ مردم تاجیک پژوهش کرده است. از اینرو، در آثارش اشارات، کنایهها و ضربالمثلهای فراوانی به چشم میخورد که برگرفته از فولکلور و ادبیات شفاهی سرزمین مادری اویند.
در ادامهی نشست، پیام صوتی گلرخسار در خصوص کتاب «چراغ و سرخ تنهایی» پخش شد. در بخشی از این پیام آمده است: اندیشهی جمع آوردن این رباعیها، دوبیتیها و بیتها را در یک کتاب از آن سر شد که در محفلی بانوان گفتند برای ما از این شعرها بخوانید. ما شعرهای بعد این سالهای آخر را نمیفهمیم که چه میگویید. در این فکر بودم چطور رباعیها و دوبیتیهایی که ۲۰-۳۰ سال پیش گفتیم یادشان هست اما الان رباعیهای ما را یاد ندارند. چند نفر از میان آنها همان رباعی دورهی دانشجویی من را در یاد داشتند. من فهمیدم که وقتی شاعر از خوانندهی خودش دور میشود و دور میرود، خواننده نزدیک آمدن نمیتواند و اینجا یک فاجعهی دیگری ایجاد میشود، فاجعهی فهمیدن و نفهمیدن خواننده و شاعر. بعد گفتند چرا شعرهای شما که در بین مردم مشهورند و مردمی شناخته میشوند در یک کتاب چاپ نشدهاند. گفتم فکر خیلی خوبی است و این را در نظر میگیرم. چندین سال بالای این کتاب کار کردم و رباعیها را جمع کردیم و دوبیتیها و بیتها را جمع کردیم و خود را مدیون مردم میدانم و محرر کتاب اولینم. این کتاب برای من هم امتحان است، هم هدیه. چیزی است که من با بیقراری و شیداییِ بسیار منتظر بازخورد خوانندهی بزرگ شعردان و شعرخوان ایرانی یا تاجیکستانی در مورد آن هستم. من در وطنم، تاجیکستان، این کتاب را به این شکل چاپ نکردم و این را مدیون دوست فرهیختهام حسن قریبی هستم.
بعضی دوستان ایرانی وقتی دو کلمه را همقافیه میگیریم میگویند نه این ممکن نیست. چرا ممکن نیست؟ در کدام آییننامهی شعر آمده که ممکن نیست؟ این خط این امر را طلب میکند. ما خط دیگر را نمیدانیم و اگر در مقابل این خط باشیم بیسوادانه شعر مینویسیم. برای همین تحلیلگران امروزهی شعر فارسی تاجیکی دری باید در نظر گیرند که شعر، ادبیات و نظری دیگر پدیدار شده است. من میخواستم در آینده اگر کسی دربارهی این کتاب تحقیق کرد، همه چیز را، خاصه زبان را در نظر بگیرد.
همچنین مریم مشرّف، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی، دربارهی محور قرار دادن ایدئولوژی و تناقض در سخنان خود اظهار کرد: ادبیات شوروی در دورهی استالین، بچگی گلرخسار، ایدئولوژیک بود. هرچند ادبیات همیشه ایدئولوژیک است؛ در دورهی استالین، بهطور خاص برنامهی کار اجتماعیای برای هنر و ادبیات وجود داشت که شاعران و نویسندگان داخل کشور ملزم به رعایت آن بودند. در این دوره سه دسته شاعر و نویسنده را از هم تفکیک میکردند: شاعران میهنی که در داخل و بنا بر چارچوبهای ایدئولوژیک موجود شعر میگفتند؛ شاعران خارج از کشور که گروه مهاجرانی بودند که این چارچوبها را قبول نکردند؛ و شاعران زیرزمینی. گلرخسار جزو دستهی اول است؛ یعنی از شاعران میهنی که چارچوب را پذیرفته بودند.
موضعگیری ملیگرایانهی گلرخسار
ابراهیم خدایار، دانشیار دانشگاه تربیت مدرس، تمرکز سخنرانی خود را بر روی ملتگرایی در شعرهای گلرخسار عنوان کرد. او با بیان پیشینهای از شکلگیری ناسیونالیسم همراه با مدرنیسم و شکلگیری مفاهیمی چون دولت و ملت و کشور، مسیر این مفهوم را در شوروی مرور کرد و با توجه به موضعگیری ملیگرایانهی گلرخسار از آغاز شاعری تا کنون، او را شاعری ملی دانست. سپس پنج سازهی کلان هویت ملی را برای آریایی تباران در دستگاه فکری گلرخسار مشخص کرد: سرزمین مادری ذیل واژهی آریانا؛ نظام اسطورهای ملی ذیل عبارتی به نام ملت خورشید؛ تبار خورشید ذیل عبارت توران؛ زبان ملی ذیل زبان مادری؛ شاهکار ملی ذیل شاهنامهی فردوسی، بازتولید و بازآفرینی آن در قاب فرهنگ و اندیشهی جدید.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید