ترجمه؛ مهم‌تر از تالیف / عبدالرضا سالار بهزادی

1397/2/23 ۰۹:۳۲

ترجمه؛ مهم‌تر از تالیف / عبدالرضا سالار بهزادی

ترجمه همیشه یك فعالیت خلاق فرهنگی است، به همان اندازه تالیف. هر آن چیزی كه به ترجمه مربوط می‌شود ربط و مناسبت و معنایی برای فرهنگ‌گیرنده (فرهنگ مقصد) دارد كه با فرهنگ اهدا‌كننده (فرهنگ مبدأ) متفاوت است. تصمیم به ترجمه چیزی و زمان ترجمه كه در چه مقطع زمانی صورت بگیرد، تصمیمات مبنی بر چه ترجمه كردن و چگونگی ترجمه و استقبال از قطعه ترجمه شده، همه اینها توسط فرهنگ‌گیرنده و مقصد تعیین شده است. بنابراین برای آن فرهنگ واجد معناست. مثالی افراطی در این مورد، اما به همان دلیل نشان‌دهنده منظور، ترجمه گالان از هزار و یك شب، یا ترجمه فیتزجرالد از رباعیات عمر خیام است.

 

نگاهی به نهضت ترجمه در قرن سوم و چهارم هجری

ترجمه همیشه یك فعالیت خلاق فرهنگی است، به همان اندازه تالیف. هر آن چیزی كه به ترجمه مربوط می‌شود ربط و مناسبت و معنایی برای فرهنگ‌گیرنده (فرهنگ مقصد) دارد كه با فرهنگ اهدا‌كننده (فرهنگ مبدأ) متفاوت است. تصمیم به ترجمه چیزی و زمان ترجمه كه در چه مقطع زمانی صورت بگیرد، تصمیمات مبنی بر چه ترجمه كردن و چگونگی ترجمه و استقبال از قطعه ترجمه شده، همه اینها توسط فرهنگ‌گیرنده و مقصد تعیین شده است. بنابراین برای آن فرهنگ واجد معناست. مثالی افراطی در این مورد، اما به همان دلیل نشان‌دهنده منظور، ترجمه گالان از هزار و یك شب، یا ترجمه فیتزجرالد از رباعیات عمر خیام است.

این ترجمه‌ها لحظاتی خلاق را در ادبیات فرانسوی و انگلیسی ایجاد می‌كنند كه نه در ادبیات عربی وجود دارد و نه درادبیات فارسی. (دیمیتری گوتاس، اندیشه یونانی، فرهنگ اسلامی، ترجمه عبدالرضا سالاربهزادی، نشر فرزان روز، چ اول ١٣٩٠، ص,٣٣٥)ترجمه یك فعالیت فرهنگی مولد و ابداعی است به همان اندازه كه تالیف چنین است.

 

ترجمه مهم‌تر از تالیف

نقش ترجمه در توسعه و نشر فرهنگ بشری شاید از تالیف نیز بیشتر و موثرتر بوده است و باشد. ترجمه فرهنگ را از مرزهای قومی و زبانی عبور داده و آن را در خزانه فرهنگ بشری جای می‌دهد. در آنجا توان رشد در محیط‌های فرهنگی متفاوت با زادگاه نخست آن را می‌یابد و توان شاخ و برگ زدن در جهاتی دیگر را. امروزه به بركت گستردگی و سهولت ارتباطات جهانی، وسایل نقلیه و عوامل دیگر، آشنایی با فرهنگ‌های دیگر و برخورداری از بر و بار آنها به امری روزمره و عادی برای همه مردم جهان تبدیل شده است. ولی این امری بالنسبه تازه و جدید در تاریخ جوامع بشری است. هنوز زمان چندانی از دورانی نمی‌گذرد كه جوامعی به هر دلیل، از جمله به خواست حاكمان‌شان، می‌توانستند گرد خود دیوار كشیده و هر فرهنگی را اگر با معیارهای‌شان مغایر بود و «خودی» نبود، از دسترس مردمان خود دور نگه دارند. برای نسل امروز اصطلاح «ممنوعیت فرهنگی» به یك شوخی مهجور و بی‌مزه می‌ماند، ولی نسل ما هنوز دورانی را به یاد دارد كه تهیه و مطالعه بسیاری كتاب‌ها، مخصوصا اگر به زبانی دیگر نوشته شده بودند، امری بود كه از عهده هر كسی بر نمی‌آمد! دیگر آثار فرهنگی، از جمله فیلم و تئاتر كه دیگر كار قهرمانان فرهنگی بود فقط!

 

نهضت ترجمه در امپراتوری نوپای اسلامی

در تاریخ فرهنگ بشری شاهد چند دوره رواج ترجمه به عنوان فعالیت غالب و جهت‌دهنده فرهنگی بوده‌ایم. اما شاید بزرگ‌ترین و تاثیرگذارترین این ادوار دوره بین قرن دوم تا چهارم هجری (هشتم تا دهم میلادی) است و نهضتی كه در امپراتوری نوپای اسلامی تحت خلافت نوپای عباسیان آغاز شد و نضج یافت، رشد كرد و سرانجام به عللی كه در ادامه به اختصار به آنها اشاره خواهد شد فرو مرد. برای شناخت این نهضت و اهمیت آن بهتر است نگاهی گذرا داشته باشیم به شرایط آن دوره حساس در تاریخ منطقه و جهان.

 

نهضت ترجمه در دوران اموی

هنوز چند سالی بیشتر از رحلت رسول اكرم اسلام(ص) نگذشته بود كه در دوران خلافت خلیفه دوم سپاهیان اسلام مرزهای عربستان را در نوردیده و به تدریج، طی دوران خلافت خلفای راشدین و سپس خلفای اموی، شاهنشاهی ساسانی را به سیطره اسلام درآوردند و آنگاه با تداوم این فتوحات، بخش‌های وسیعی از سرزمین‌های روم شرقی و مصر و دیگر نواحی شمال آفریقا را نیز به تصرف درآوردند. امپراتوری روم غربی كه زمانی بخش عظیمی از جهان شناخته شده آن زمان را زیر فرمان داشت در اواخر سده پنجم میلادی به دست اقوام شمال اروپا تومارش برچیده شده بود. در روم شرقی یا بیزانس، پس از آنكه كنستانتین اول، امپراتور روم مسیحیت را در سده چهارم میلادی دین رسمی امپراتوری اعلام كرد، به تدریج دورانی از تاریكی و جهالت و خشك‌مغزی مذهبی آغاز شده بود و در نتیجه آن میراث عظیم علمی و فكری و فرهنگی یونان باستان و امپراتوری روم به دست فراموشی و نهی و انكار سپرده شده بود. جنگ‌های طولانی با شاهنشاهی ساسانی هر دو امپراتوری ایرانی و رومی (بیزانسی) را فرسوده بود. فتح سرزمین‌های شاهنشاهی ساسانی و سرزمین‌های آسیایی و بخش عمده سرزمین‌های شمال آفریقای امپراتوری بیزانس در دوران خلفای راشدین و نیز در خلافت اموی اتفاق افتاد. اینك اعراب بر امپراتوری وسیعی حكم می‌راندند بی‌آنكه كوچك‌ترین علم و اطلاعی از امر حكومت بر چنین وسعت ارضی و بر مردمانی كه تا آن زمان تحت حاكمیت بزرگ‌ترین امپراتوری‌های زمانه با پیچیده‌ترین دیوان سالاری‌های تكامل یافته طی قرون زندگی می‌كردند داشته باشند. از این رو لازم بود تا نه فقط اسناد اداری و مالی، بلكه مقررات و شیوه‌های اداری و مالی نیز از زبان‌های فارسی، یونانی (زبان بیزانس)، سریانی و مصری (قبطی) به عربی ترجمه شوند. دامنه ترجمه‌ها در دوران اموی به ندرت از اینگونه موارد فراتر می‌رفت و اگر گهگاه متنی به جز از گونه موارد ذكر شده ترجمه می‌شد یك امر استثنایی و بر حسب نیاز موردی فردی صاحب قدرت بود. از معروف‌ترین این موارد می‌توان از جمله به ترجمه یكی دو كتاب علمی كه معروف‌ترین آنها دانشنامه‌ای پزشكی، یا آن طور كه آن زمان خوانده می‌شد «كنّاش»، بود كه به فرمان خلیفه عمربن عبدالعزیز از زبان یونانی به عربی ترجمه شد و معروف است كه وی اجازه استنساخ و نشر آن را تنها پس از فشار زیاد از سوی درباریان متنفذ و پس از استخاره‌های فراوان صادر كرد.

آنچه از آن با عنوان «انقلاب عباسی» در تاریخ یاد می‌شود نه فقط جهان نگری متفاوتی از جهان نگری اموی و خلفای راشدین داشت، بلكه اقتضائات سیاسی و اجتماعی و لاجرم فرهنگی دگرگونی آن را موجب شده و بقایش در گرو برآورده شدن و بالندگی آن شرایط بود. سیاست كلی امویان در امر حكومت‌مداری و كشورداری مبتنی بر عرب‌سالاری و قبیله‌محوری بود. حال آنكه نیروی محركه و پیش برنده انقلاب عباسی همان موالی عجم، یا غیرعرب و مشخصا ایرانیان نه فقط به دین اسلام در آمده، كه آیین و شیوه زندگی اعراب پذیرفته به ویژه در خراسان بودند. تاثیرگذارترین شخصیت در پیروزی نهضت عباسی، همانطور كه در تمام كتب تاریخ دبستانی هم آمده است، ابومسلم خراسانی و حركت سیاه‌جامگان خراسان بود.

 

نهضت ترجمه در عصر عباسیان

اما معمار واقعی خلافت عباسی ابو منصور دوانیقی، دومین خلیفه عباسی بود. او بغداد را به عنوان پایتخت و مركز خلافت اسلامی بنا نهاد. بسیاری از صاحب نظران تاریخ عباسی، از جمله گوتاس، بر این باورند كه منصور نقشه شهر بغداد را مطابق با نقشی كه برای این پایتخت جدید در این امپراتوری جدید در سر داشت، ریخت: جهان شهری- در مقیاس‌های زمان خودش- با مركزیتی واحد و مشرف بر كل شهر و محلاتی كه از اطراف مقر حكومت در كنار هم و در همزیستی با هم‌زیست‌بوم جمعیتی متشكل از نژادها، ملل، اقوام، اصناف، و طبقات مختلف را در خود مأوا می‌دادند. گوتاس بر آن است كه الگویی كه منصور برای امپراتوری عباسی از آن الهام گرفت، شاهنشاهی ساسانی یا بهتر است بگوییم، آن طور كه گوتاس آن را می‌خواند، «ایدئولوژی زرتشتی» بود. گوتاس دلایل مبسوطی برای این تفكر منصور ذكر می‌كند كه عمدتا به تفكرات سیاسی و راهبردی او برای استحكام پایه‌های دولتی جدید باوجود مخالفت‌های گوناگون از سوی پایگاه‌های قدرت اموی و نیز جذب و ایجاد پایگاه‌های پشتیبانی تازه برای دولتش بازمی‌گردد. اما یكی از مهم‌ترین نكات محوری در باورهای زرتشتی به ارث رسیده به منصور، عمدتا از طریق متونی چون دینكرد (یا دینكرت) و كتاب النهمطان ابوسهل ابن نوبخت و دیگر متونی كه عمدتا از زبان اوستایی و پهلوی به فارسی میانه یا عربی یا قبل از آن به سریانی ترجمه شده بودند، مساله ترجمه و اهمیت آن بود. مخلص كلام آن كه: ساسانیان از دو طریق در پی اثبات مشروعیت سلطنت خود بر ایران بودند: میراث‌داری هخامنشیان و پاسداری آیین زرتشتی. (كمابیش همان دو دستاویزی كه قاجاریه برای مشروعیت بخشیدن به سلطنت خود، قریب ١٥٠٠ سال پس از آغاز شاهنشاهی ساسانی، به آن متشبث می‌شدند: میراث‌داری صفویان و پشتیبانی مراجع مذهبی. ادعای بعضی مراجع قاجار مبنی بر اینكه فتحعلی‌شاه از نسل شاه‌سلطان‌حسین بوده و مادرش كه كنیز دربار آخرین شاه صفوی بود هنگامی كه از سوی شاه به محمدحسن‌خان قاجار، پدر فتحعلی‌شاه، بخشیده شد باردار بود، یادآور این ادعای ساسانیان است كه ساسان پدر بابك، پدر اردشیر بابكان و بنیانگذار سلسله ساسانی، از تخمه شاهان هخامنشی بود، ادعایی كه در كارنامك اردشیر بابكان نیز آمده است) . باری، كوتاه آنكه اردشیر فرمان داد تا تمام نسخ متون زرتشتی، كه با حمله اسكندر به ایران یا توسط اسكندر جمع‌آوری شده و به یونان و به مصر فرستاده شده بودند و در آنجا به یونانی و قبطی ترجمه شده و سپس اصل آنها (به زبان اوستایی) سوزانده و منهدم شده بود یا توسط ایرانیان به اقصی نقاط سرحدات برده یا فرستاده شده بودند و همه علوم كه برگرفته از همان متون زرتشتی بودند، جمع‌آوری و به زبان پهلوی ترجمه شوند. این روایت از منشا و از نشر علوم در جهان دلیلی شد بر شروع یك حركت فرهنگی در دوران ساسانی بر مبنای ترجمه، به ویژه از زبان یونانی. تداوم این حركت در زمان خلافت نوپای عباسی نه فقط می‌توانست زرتشتیان و ایرانیان را راضی نگاه دارد كه به مذاق آرامی‌ها و سریانی‌زبانان هم كه خود را وارث تمدن بابل و دیگر تمدن‌های بین النهرین می‌دانستند نیز خوش می‌آمد.

 

پیامدهای مثبت نهضت ترجمه

نهضت ترجمه فضای فكری بازی ایجاد می‌كرد كه می‌توانست نه فقط رضایت طیف‌های مختلف فكری و عقیدتی در امپراتوری اسلامی فراهم آورده و به آنها مجالی برای بیان و پرورش آرا و عقایدشان بدهد، بلكه، مهم‌تر، اینكه در برابر افكار و آرای پرورش یافته مخالف با عباسیان و مبانی عقیدتی‌شان، امكان پرورش افكاری در رد نظریات مخالفان به وجود می‌آمد و امری مطمئنا به همان اندازه حایز اهمیت برای دولت خلافت اسلامی، نهضت ترجمه راهی بود برای جمع‌آوری تمام علوم زمانه در امپراتوری اینك پهناور اسلامی كه برای اداره آن و نیز فایق آمدن بر همه مدعیانش، بی‌شك به همه آن علوم، از منطق و جدل گرفته تا پزشكی و ستاره‌شناسی تا علوم آبیاری و فلاحت تا تاكتیك و فنون جنگی و... نیاز بود.

 

نهضت ترجمه و بیت‌الحكمه

مطلب دیگری كه در ارتباط با خلافت عباسی و نهضت ترجمه شاید نیازمند اندكی توضیح باشد موضوع «بیت‌الحكمه» است كه مورخان بعدی «بنیان نهاده شدن» آن را به هارون الرشید و مامون، دو خلیفه‌ای كه بیشترین اعتبار نهضت ترجمه به آنها تعلق دارد، نسبت داده‌اند. گوتاس بر آن است كه اصولا درباره اهمیت نقش بیت‌الحكمه، به ویژه از سوی تاریخ‌نویسان وفادار به مامون، به‌شدت اغراق شده است. گوتاس معتقد است بیت‌الحكمه در واقع تنها به كتابخانه سلطنتی كه بر اساس الگوی كتابخانه‌های سلطنتی دربار ساسانی ایجاد شده بود، گفته می‌شد. این امر كه گروهی از معروف‌ترین دانشمندان و مترجمان دوران در بیت‌الحكمه به كار مشغول بودند به بیت‌الحكمه جایگاهی بیش از جایگاه واقعی‌اش نبخشیده و تنها امكان دسترسی بیشتر و راحت‌تر به كتب مورد نیاز آنها را به آنها بخشیده و نیز مكانی برای كار در اختیارشان می‌نهاد.

اما بزرگ‌ترین واقعه تاریخی كه در هفتاد سال نخست خلافت عباسی تاثیری عمیق بر اوضاع فرهنگی و دیگر امور امپراتوری اسلامی باقی گذاشت جنگ داخلی بین دو برادر، امین و مامون، پسران هارون‌الرشید بود كه سرانجام با كشته شدن امین به دستور طاهر ذوالیمینین سردار خراسانی مامون پایان یافت. پایان جنگ داخلی و منتقل شدن مامون از مرو كه از ابتدا به عنوان حاكم و فرمانروای خراسان، قدرتمندترین مقام در امپراتوری اسلامی پس از خلیفه، در آنجا مستقر بود و با برخورداری از حمایت گسترده ایرانیان با توجه به نسب ایرانی‌اش از سوی مادر (مادرش به روایتی نوه استاذسیس بود كه در زمان منصور علیه او قیام كرده بود) تحت سرپرستی و تعلیم و تربیت برترین نخبگان ایرانی و مشخصا فضل‌بن‌سهل نوبختی، قرار داشت و همه اصول حكومت داری و تدبیر ملك را به شیوه پادشاهان بزرگ ساسانی آموخته بود و رفتنش به بغداد، نه فقط دوره جدیدی را در زندگی سیاسی و در فرمانروایی مامون كه در شیوه اداره خلافت پهناور اسلامی و حكومت عباسیان بنا نهاد. جنگ داخلی، كه به نخستین برادركشی بر سر قدرت و حكومت در تاریخ خلافت منجر شد، موقعیت مامون را به‌شدت تضعیف و متزلزل ساخته بود. چند عامل دیگر به این تضعیف جایگاه وی در مقام خلیفه اسلامی نیز كمك می‌كردند:

١- استقرار وی در مرو و دور بودنش از بغداد كه از زمان بنا نهاده شدنش توسط منصور به صورت مركز قدرت و سیاست و فرهنگ در تمام قلمرو خلافت اسلامی در آمده بود.

٢- نفوذ بی‌سابقه ایرانیان در دربار مامون نیز به جایگاه وی نزد اعراب و دیگر اقوام و ملیت‌ها ضربه وارد آورده بود.

٣- یك عامل دیگر كه به نفوذ و قدرت مامون آسیب وارد آورد، انتخاب حضرت علی بن موسی‌الرضا(ع) به عنوان ولیعهد بود. این امر حتی بسیاری از خاندان عباسی را هم نسبت به مامون بدبین ساخت. مامون، كه حال با به دست آوردن حمایت ایرانیان دیگر خود را چندان نیازمند دادن امتیاز‌های خاص به آنان نمی‌دید، پیش از ترك خراسان به سوی بغداد ابتدا وزیر خود فضل را عزل كرده و سپس دستور قتل وی را صادر كرد. روایات شیعیان نیز حاكی از مسموم كردن حضرت علی بن موسی‌الرضا(ع) قبل از حركت مامون است.

 

دوران مامون عباسی و تفتیش عقاید

به هر تقدیر با رسیدن مامون به بغداد عصر جدیدی در سیاست‌های دولت عباسی و از جمله در سیاست‌های فرهنگی و مذهبی وی پدید آمد. شاید مهم‌ترین این تغییرات را باید در سیاست «محنه» یا اگر بخواهیم محتوای آن را بی‌پرده پوشی بیان كنیم، سیاست تفتیش عقاید، دانست. یكی از اهداف اصلی سیاست فرهنگی عباسیان و نهضت ترجمه تا آن زمان، با توجه به این نكته كه در آغاز دولت عباسی بخش عمده مردمان سرزمین‌های قلمرو خلافت اسلامی غیر مسلمان بودند، تشویق آنان به تغییر مذهب و نودینی و گرویدن به اسلام بود. این سیاست منجر به پیدایش مراكز و مراجع مختلف و مستقل از حكومت در تفسیر و تعبیر احكام دینی شده بود. مامون، مخصوصا با توجه به آموزه‌های شاهنشاهان ساسانی، به ویژه اردشیر بابكان در «پندنامه» خود برای اخلافش، بر این عقیده بود كه فرمانروا و سلطان، برای حفظ قدرت خود، باید مرجعیت نهایی مذهبی را نیز در دستان خود می‌داشت. سیاست محنه نیز با همین رویكرد، تفسیر نهایی و حكم نهایی درباره مباحث دینی را در اختیار خلیفه كه اینك دیگر «خلیفه خدا» (خلیفه‌الله) خوانده می‌شد، قرار می‌داد.

كوتاه سخن آنكه نهضت ترجمه، نه فقط با پشتیبانی خلیفه و دولتمردان كه به تشویق حكومت، با حمایت اقشار مختلف جامعه طی دو قرن دوران طلایی تمدن اسلامی را پدید آورد. در پایان دوران این نهضت تقریبا متن و كتابی از دانشمندان و فلاسفه و شارحان علم و فلسفه یونانی نبود كه به زبان عربی ترجمه نشده باشد و همین امر موجب نجات غالب آن آثار از نابودی كامل در دخمه‌های بیزانس شد. امپراتوران و زعمای قوم و دین بیزانس بیشتر آن آثار را از ترس آنكه به دست مسیحیان افتاده و موجب گمراهی آنان شوند در دخمه‌هایی دور از دسترس همگان انبار كرده بودند و غالب آن كتب از یادها رفته و حتی نام‌های فلاسفه و دانشمندان بزرگ یونان از خاطره‌ها محو شده بود. (داستان ابن ندیم در الفهرست به نقل از یكی از مترجمانی كه از طرف یكی از خلفا برای جمع‌آوری كتب یونانی به بیزانس فرستاده شده بود نقل می‌كند یاد آور داستان راز گل سرخ اُمبرتو اكوی ایتالیایی است.) باری، پس از بیش از دو قرن سرانجام دوران نهضت ترجمه اسلامی نیز با قدرت یافتن مخالفان آن در محافلی كه این نهضت را در مخالفت با اصول عقیدتی جامعه اسلامی می‌دیدند و گروه‌های دیگر كه با دستاویزهای گوناگون با این نهضت مخالفت می‌ورزیدند، فروكش كرد و مرد. اما گوتاس، علاوه بر دخیل دانستن عوامل ذكر شده بالا در خاموشی نهضت ترجمه، بر آن است كه پس از دو قرن علم و فلسفه یونان چیزی برای آموختن به سرزمین‌های اسلامی نداشت و امپراتوری اسلامی آنكه خود به مولد علم و اندیشه تبدیل شده بود. به هر تقدیر، یكی از نتایج و ثمرات نهضت ترجمه اسلامی برای جهان غرب نیز بازگرداندن علم و فلسفه یونان كه در اعصار تاریك قرون وسطی بیشتر آن را به فراموشی سپرده بودند بود. و جان كلام همان گفته ادوارد سعید است: «بعضا به دلیل امپراتوری‌ها، تمامی فرهنگ‌ها در یكدیگر تداخل داشته و دخیلند؛ هیچ یك از آنها مجرد و خالص نیستند، همه آنها مركب، ناهمگن، به گونه‌ای فوق‌العاده متمایز از یكدیگر و غیر یكدستند.»

عبدالرضا سالار بهزادی: مترجم وكارشناس ارشد رشته روابط بین‌الملل

منبع: روزنامه اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: