یادی از مجتبی مینوی / میلاد عظیمی

1396/11/7 ۰۹:۲۷

یادی از مجتبی مینوی / میلاد عظیمی

تجدّدطلبی ایرانیان، یکی از پایه‌هایش، بازبینی و بازاندیشی در مؤلفه‌ها و مبانی هویت ملی بوده است در نتیجه در کنار جریان ستبر و پرهیاهوی نفی و انکار«سنّت» و هر آنچه با آن پیوند می‌خورده، جریانی فرعی اما اصیل و معتبر شکل گرفت که «تحقیق» به منظور «شناختِ عالمانه» ایران و تاریخ و فرهنگ و ادب و آداب دیرینه‌سال آن را وجهه همّت خود ساخت. بخشی از کارنامه فرهنگی ایران معاصر، به «پژوهشگران» اختصاص دارد و مجتبي مينوي (۱۲۸۲ – ششم بهمن ماه1355 خورشیدی)از کاروان‌سالاران کاربلد و راه‌شناس این قافله خجسته به شمار می‌آید.

 

تجدّدطلبی ایرانیان، یکی از پایه‌هایش، بازبینی و بازاندیشی در مؤلفه‌ها و مبانی هویت ملی بوده است در نتیجه در کنار جریان ستبر و پرهیاهوی نفی و انکار«سنّت» و هر آنچه با آن پیوند می‌خورده، جریانی فرعی اما اصیل و معتبر شکل گرفت که «تحقیق» به منظور «شناختِ عالمانه» ایران و تاریخ و فرهنگ و ادب و آداب دیرینه‌سال آن را وجهه همّت خود ساخت. بخشی از کارنامه فرهنگی ایران معاصر، به «پژوهشگران» اختصاص دارد و مجتبي مينوي (۱۲۸۲ – ششم بهمن ماه1355 خورشیدی)از کاروان‌سالاران کاربلد و راه‌شناس این قافله خجسته به شمار می‌آید.

    مینوی به تمام معنا «محقق» بود. «روش» علمی تحقیق را خوب آموخته بود. در تحقیق خردگرا بود. ممارست در  تحقیق او را بر آن آورده بود که در نوشته هایش عموما مستند و مستدل و معقول سخن بگوید. از این منظر، نوشته‌های مینوی ـ که در حوزه‌های متنوع و مختلف فرهنگ و ادب و تاریخ و تمدن ایران است ـ آموزگارِ نوعی تحقیق و روش علمی خرد محور است. آنکه با نوشته‌های تحقیقی امثال مینوی انس بگیرد، خود به خود و با گذشت زمان، لفاظی‌های بی بنیاد و میان تهی و بی سند و مدرک مدعیان در نظرش رنگ می‌بازد و رسوا می‌شود.

    مینوی عملا معتقد بود که برای شناخت و نقد«سنّت»ها در وهله نخست باید«متون»ی را که حامل این«سنّت»هاست خواند و درست فهمید. پس در ابتدا باید «متون» را منتشر کرد. برای نیل به این منظور، باید دستنویس‌های یک متن را یافت و ویژگی‌های آن را ارزیابی کرد- کاری که مینوی با معرفی و عکس گرفتن از تعداد زیادی دستنویس ارزشمند انجام داد. همچنین برای اینکه «متن» مطابق باشد با آنچه مؤلف گفته یا نوشته، باید آن را با امانتداری علمی تصحیح کرد و از انواع حشو و زوایدِ«تصحیفات» کاتبان ناامانت‌دار پیراست. «تصحیح» متن برای اینکه«علمی» و «معتبر»باشد، چارچوب‌های خاصی دارد و مهارت و ممارستِ ویژه‌ای می‌طلبد. مینوی در زمانه خود استادِ مسلم فن تصحیح متن محسوب می شد. 

    پس از سامان دادن متنِی استوار و درست، تازه باید  آن را درست خواند و فهمید. تتبعاتِ لغوی و نحوی و ادبی و تاریخی و شرح مشکلاتی که مینوی بر برخی متون نوشته و برخی از آنها در نوع خود نمونه های بسیار موفقی است، برای تدارکِ این نیاز اولیه و اساسی است؛ در نتیجه فی الواقع حاصل کار مینوی و مینوی‌ها مقدمه لازم و واجب برای«روشنفکران» و «نواندیشان»ی است که می‌خواهند سنت‌ها را بشناسند و آن را نقد و نفی و اثبات و انکار و اصلاح کنند. مینوی برآن بود که هر قسم نظریه‌پردازی، وقتی مستند به فهم درست و متقن از «متون» صحیح نباشد، در حکم آب به غربال پیمودن و گره به باد زدن است.

    مینوی، با همه غور و استغراقش در علوم و معارف سنتی، با همه عشق و شیفتگی‌اش به فرهنگ ایران، نسبت به فرهنگ ایران متعصب و جزم اندیش و یکسونگر نبود و آشنایی و تعامل با فرهنگ اقوام و ملل دیگر را ضروری و مفید می‌دانست. خودش با فرهنگ و ادبیات مغرب‌زمین تا حدودی آشنا بود. سال‌ها در اروپا زیسته بود و با دانشمندان فرنگی مراوده داشت و مورد احترام  آنها بود. چند زبان فرنگی می‌دانست. کتاب «پانزده گفتار» و بخش‌هایی از کتاب «داستان‌ها و قصه‌ها» نشانی است از علاقه و مطالعه او در این وادی ها. با اینکه شخصیتی سیاسی نبود، مقالاتی نوشته که نشان می دهد به برخی مباحث  معطوف به  نظریه های سیاسی توجه داشته است. مطالعه این دسته از آثارش نشان می‌دهد که مینوی  آرزوی ایرانی را داشت که در آن ایرانی، هویت ملی خود را حفظ کند و  ایرانی باقی بماند و مملکت هم به توسعه و رفاه و سامان جوامع  اروپایی دست یابد.

   مجتبی مینوی از دلباختگانِ زبان فارسی بود. به زبان فارسی غیرت داشت. نظریاتی را که در باب زبان فارسی مطرح می شد و او آنها را غیر علمی و کژ و کوژ و مضر ارزیابی می کرد، با قدرت  و شدت نقد و جرح می کرد . فارسی‌نویسی نادرست و نازیبا را ـ نویسنده هرکس که باشد ـ برنمی‌تافت و با تندی و حتی خشونت در برابر این افراد می‌ایستاد. حرف حساب مینوی هم این بود:

   زبان فارسی ملکِ مشاع و میراث مشترک همه ایرانیان است و از مؤلفه‌های تمامیت ارضی و انسجام ملی ایران به شمار می‌آید. نباید زبان فارسی را تضعیف کرد. نگاهبانی از این میراث ملی را وظیفه همگانی می دانست. می گفت برای انجام این وظیفه باید زبان فارسی را خوب آموخت و درست به کار برد و برای تقویت و تعمیم آن کوشید.

  او که خود از فصحای نثر فارسی معاصر بود، نثری را می‌پسندید که ساده و روشن و رسا باشد. خودش نیز نیز بیشتر در پی ساده‌نویسی و درست‌نویسی و قابل‌فهم‌نوشتن بود تا زیبانویسی و ادا و اطوارهای زبانی و نحوی درآوردن. روانش  در بهشت آرامش و رامش باد.

منبع: تلگرام نویسنده

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: