اسلام، جهان اسلامی معاصر وبحران محیط‌زیست / دکتر سیدحسین نصر – بخش پنجم و پایانی

1396/5/16 ۰۸:۴۲

اسلام، جهان اسلامی معاصر وبحران محیط‌زیست / دکتر سیدحسین نصر – بخش پنجم و پایانی

دوره‌های آموزشی درباره محیط‌زیست و تأکید بر موضوعات مربوط به محیط‌زیست نباید به مؤسسات آموزشی مدرن محدود شود، بلکه باید شامل مدارس سنتی نیز بشود که رهبران مذهبی آینده جامعه در آنها آموزش می‌بینند.

 

 

ترجمه: علیرضا رضایت

دوره‌های آموزشی درباره محیط‌زیست و تأکید بر موضوعات مربوط به محیط‌زیست نباید به مؤسسات آموزشی مدرن محدود شود، بلکه باید شامل مدارس سنتی نیز بشود که رهبران مذهبی آینده جامعه در آنها آموزش می‌بینند. این رهبران در امر توجه دادن مردم به مسائل عمومی، ایجاد آگاهی به بحران محیط‌زیست و راهکاری که اسلام برای آن ارائه می‌دهد، در قیاس با مقامات رسمی حکومتی، موفق‌تر و مؤثرترند. اما معلمان دینی و علمای دین پیش از هر چیز باید خود با آموزش صحیح، از این مسائل آگاهی یابند. آنها باید دریابند که راه‌حل بحران محیط‌زیست، چشم‌پوشی از پروژه‌های عجیب‌ و‌ غریب صنعتی که تأثیرات جبران‌ناپذیری بر محیط‌زیست می‌گذارند، نیست. در عین‌ حال باید به مردم فقیر و ضعیف شهرها که با ریختن زباله نهرها و جوی‌ها را آلوده می‌کنند، هشدار دهند.

برای اینکه این روند آموزش موفقیت‌آمیز باشد، باید این موضوعات را از چشم‌انداز اسلامی عرضه کرد، نه غربی. و در عین‌ حال حکومت‌ها باید به کمک مدرّسان مذهبی و دینی این کار را انجام دهند نه اینکه این قبیل مسائل از طریق بخشنامه یا دستور‌العمل دولتی انجام گیرد؛ چون نتیجه منفی در پی خواهد داشت.

خوشبختانه همان‌طورکه پیشتر گفته شد، عده‌ای از رهبران مذهبی در سراسر جهان اسلام هستند که از خطر بزرگ بحران محیط‌زیست آگاهند، اما با این همه کار ملموسی برای اینکه این مهم را در برنامه درسی مدارس بگنجانند، صورت نداده‌اند.

۴) ضمن اینکه علمای دینی آموزش می‌بینند، دولت باید کسانی را که پیشتر از ابعاد مختلف بحران محیط‌زیست آگاهی دارند، تشویق کند تا بر رسانه‌های جهان اسلام نظارت کنند و اطمینان حاصل شود که جلسات هفتگی در مساجد، در تماس‌های روزانه مردمی و نیز گفتگوهای رادیویی و تلویزیونی و نیز مطالبی که به شکل مکتوب منتشر می‌شود، همگی میزان آگاهی از مسائل مربوط به محیط‌زیست را افزایش می‌دهند.

در اغلب کشورهای اسلامی آنچه علمای دینی وعظ می‌کنند، تحت نظارت حکومت است و وقتی حکومت تمایل ندارد که درخصوص موضوعات اقتصادی و سیاسی، زیاد بحث شود، معمولا به واعظان مساجد می‌گوید که در مورد نظافت جسم، سالم نگهداشتن آب و آزار نرساندن به سگها و گربه‌های کوچه و خیابان صحبت کنند! این چیزها خوب است، اما کفایت نمی‌کند، مخصوصا وقتی که حکومت خود عامل اصلی تخریب محیط‌زیست است. در این قبیل مواقع، علمای دینی و فعالان مدنی و معلمان و اساتید از آزادی چندانی برای نقد و انتقاد از رفتار و عملکرد حکومت (در زمینه محیط‌زیست) برخوردار نیستند؛ از این ‌رو، نبود آزادی سیاسی عاملی می‌شود که تلاش‌ها برای حل بحران محیط‌زیست ناکام بماند.

با وجود این، هنوز کارهای زیادی مانده که باید در زمینه آموزش انجام گیرد، آن‌چنان‌که از الان تا چند سال آینده مقامات حکومت‌ها و کسانی که خارج از حکومت‌اند، واقعیت تلخ و ناگوار این مشکل را به چشم خواهند دید. برای فهم این مسأله‌، باید هر دو طرف به‌ صورت مکمل عمل کنند و علمای دینی، وعاظ و کسانی که گوش مردم را در اختیار دارند، باید تلاش کنند تا محیط‌زیست را به مدد تأثیر حکومت‌ها نجات دهند، نه اینکه مردم عادی را وادار به سرزنش حکومت کنند و بالعکس٫ ازآنجا که ایمان و باور به اسلام هنوز راسخ و استوار است، تلاش‌های مشترک رهبران دینی و سیاسی و اجتماعی در راستای مبارزه با تخریب روزافزون محیط‌زیست (که امروزه در بسیاری از نقاط جهان اسلام مشاهده می‌کنیم)، بسی موفق‌تر و مؤثرتر خواهد بود.

۵) اخیراً نهادها و مؤسسات غیردولتی با وجود مخالفت حکومت‌های محلی، بر جهان اسلام تأثیرگذار بوده‌اند. اکنون که این مؤسسات در حال رشدند، بایسته است نهادهایی شکل بگیرد که به ‌جای توجه به مسائل اقتصادی و اجتماعی که سر و کاری با محیط‌زیست ندارند، به ‌طور خاص به محیط‌زیست بپردازند. این قبیل نهادها و مؤسسات زیست‌محیطی چندین دهه قبل در غرب ایجاد شده‌اند، و تعدادی از آنها در شناسایی اهداف مشخص در زمینه حفظ محیط‌زیست از طریق خرید زمین‌های بکر و محافظت از جنگل‌ها بسیار مؤثر عمل کرده‌اند. هیچ‌ دلیلی وجود ندارد که این قبیل مؤسسات نتوانند در جهان اسلام به ‌وجود آیند و گسترش یابند، البته اگر بر مبنا و همسو با تعالیم و هنجارهای اسلامی شکل بگیرند.

نمونه این مؤسسات، سازمان‌های اوقاف است که لزوما گرته‌برداری از الگوهای غربی هم نیست. وقفهای زیادی برای ایجاد مسجد، مدرسه و بیمارستان انجام گرفته است. هیچ‌ دلیلی وجود ندارد که اوقاف نتواند تدبیری و اقدامی برای حفظ آب، خاک، درختان و جانوران انجام دهد. هرچند میزان آزادی نهادهای غیردولتی در جهان اسلام مشروط و مقید به قوانین دولتی است، اما در عین‌ حال، باز این قبیل نهادها فضای کافی برای اقدام و عمل و توسعه دارند.

۶) نادیده گرفتن خطر انواع فناوری‌های مدرن و فشارهای سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی، هر دو سبب شده تا حکومت‌ها در جهان اسلام به فناوری‌های بومی خود (از آبیاری گرفته تا داروهای پزشکی) به‌ سود اقلام و مواد غربی بی‌توجه باشند. لازم است تا کارزاری بزرگ توسط کسانی که از اهمیت فناوری‌های سنتی آگاهند، برگزار شود تا این فناوری‌ها حفظ شده، به ‌کار گرفته شود؛ اینها فناوری‌هایی هستند که معمولا کمتر انرژی مصرف می‌کنند و تأثیرات منفی کمتری بر محیط‌زیست می‌گذارند. البته می‌توان کمابیش آثاری از این آگاهی مشاهده کرد، اما همچنان کارها و اقدامات بیشتری باید انجام گیرد. به‌ کارگیری فناوری‌های جایگزین می‌تواند تأثیری مهم داشته باشد و آثار ویرانگر فناوری مدرن بر محیط‌زیست را تا حد زیادی کاهش دهد.

۷) در جهان اسلام به انحای مختلف سعی می‌شود تا دولت‌ها، سازمان‌های خصوصی و عمومی و همه کسانی که کار مهم و درخور توجهی انجام داده‌اند، تشویق شوند. جوایز ملی و بین‌المللی متعددی در جهان اسلام به بهترین کتاب، خالق بهترین اثر هنری، و شخص یا اشخاصی که به‌ نوعی به اسلام خدمت کرده‌اند، اهدا می‌شود؛ اما وقتی نوبت به مسئله محیط‌زیست می‌رسد، تشویق و تقدیری در کار نیست. جلب ‌توجه افراد با استعداد به این حوزه با انواع تشویق‌ها کار دشواری نیست. و این کاری است که در غرب نیز آغاز شده است. گامهای فراوان دیگری باید برداشته شود، و البته راهی دراز در پیش است.

 

نتیجه‌گیری

در پایان باید پرسید که: چه کسی این برنامه تدوین شده را عملی خواهد کرد؟ و چه نیرویی می‌تواند در برابر موتور فناوری و اقتصادی قدرتمند بین‌المللی که کمر به نابودی زمین در تک‌تک قاره‌ها بسته، مقاومت کند؟ پاسخ جهان اسلام، تنها نمی‌تواند پاسخ دولت‌ها و حکومت‌ها باشد، چون اگرچه آنها صاحب قدرتند، خود بخشی از مشکلند و نه راه‌حل. در حال ‌حاضر راه ‌حل عمدتا در افراد و گروه‌های کوچک و اقلیت‌ها نهفته است که چه ‌بسا در آینده ممکن است گسترش یابند و زیاد شوند. اول از همه، آنچه قطعیت دارد، این است که بحران محیط‌زیست را باید از دو جهت شناسایی کرد: یکی بعد عمیق معنوی و دینی آن، و دیگری، آثار و پیامدهای بیرونی و خارجی آن. دوم، دیدگاه اصیل اسلامی را بدون هیچ‌ مصالحه‌ای باید به دقت و شفافیت احیا کرد. کسانی که از اوضاع مطلعند، باید چشمشان را باز کنند و بفهمند که دنیای مدرن بر لبه پرتگاه قدم می‌زند و تنها یک قدم دیگر تا نابودی خود فاصله دارد. آگاهی، آگاهی می‌آورد. تعالیم اسلام در خصوص خدا، انسان، طبیعت، و ارتباط بین آنها همگی ندایی است برای بیدار شدن از خواب خطرناک علم‌باوری و مبارزه خودخواهانه بشر با طبیعت.

این تعالیم، مسلمانان را مجددا به صراط مستقیمی هدایت می‌کند که همانا شیوه زندگی همگون و هماهنگ با طبیعت است، و آنها نیز به دنیای غرب یاری می‌کنند تا سنت فراموش‌شده خود را مجددا بازیابند؛ سنتی که ناظر به نقش انسان‌ها در خلاقیت خداوند است. امیدواریم که این بیداری با تلاش‌های مؤثر و پیشتازانه انسان‌ها اتفاق بیفتد، و نه آگاهی خام برآمده از فجایع زیست‌محیطی که هر لحظه حیات انسانی را روی زمین تهدید می‌کند. هنگام بحث از این قبیل مسائل مهم و سرنوشت‌ساز باید به یاد داشته باشیم که بنابر تعالیم اسلام، آینده دست خداست و در نهایت، خداوند متعال (حسب یکی از اسمای حُسنایش، یعنی «المُحیط») درواقع نگهبان «محیط‌زیست» ماست.

* اطلاعات حکمت و معرفت (با حذف مآخذ)

منبع: روزنامه اطلاعات

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: