اسلام، جهان اسلامی معاصر و بحران محیط‌زیست / دکتر سیدحسین نصر - بخش دوم

1396/5/9 ۰۸:۳۱

اسلام، جهان اسلامی معاصر و بحران محیط‌زیست / دکتر سیدحسین نصر - بخش دوم

ماهیت خودکامه و در برخی موارد دیکتاتوری رژیم‌ها در بسیاری از کشورهای اسلامی جنبش محیط‌زیست مبتنی بر اصول اسلامی را چنانچه سیاست‌ها و طرحهای حکومت (که بسیاری از آنها فی‌نفسه برای محیط‌زیست خطرناکند) را به چالش بکشد، تهدید قلمداد می‌کنند.

 

ترجمه: علیرضا رضایت

6) ماهیت خودکامه و در برخی موارد دیکتاتوری رژیم‌ها در بسیاری از کشورهای اسلامی جنبش محیط‌زیست مبتنی بر اصول اسلامی را چنانچه سیاست‌ها و طرحهای حکومت (که بسیاری از آنها فی‌نفسه برای محیط‌زیست خطرناکند) را به چالش بکشد، تهدید قلمداد می‌کنند. نمونه‌ای از این قضیه مخالفت وزارت مسکن مصر با احداث روستایی توسط یکی از معماران مصر به نام حسن فتحی در دو نسل قبل است. فلسفه معماری او مبتنی بر استفاده از مواد طبیعی و بومی با آگاهی کامل از ضرورت سازگاری معماری و محیط‌زیست بود که صد البته با منافع وزارتخانه مذکور (که در پی به ‌کارگیری ایده‌های ساخت‌ و ‌ساز غرب رایج و غالب آن روزگار بود) مغایرت داشت.

نظر به اینکه در چنین نمونه‌هایی مخالفت با برنامه‌های حکومت تا چه میزان تداوم خواهد داشت، در بسیاری از کشورهای اسلامی انتقاد آزاد از برنامه‌هایی که برای محیط‌زیست خطرآفرین‌اند و از جانب حکومت پشتیبانی می‌شوند، به‌لحاظ سیاسی خطرناک است. البته در حال‌حاضر «گروه‌های سبز» در برخی کشورهای اسلامی تشکیل شده و این گروه‌ها اینجا و آنجا علیه تخریب محیط‌زیست فعالیت و مبارزه می‌کنند. و البته برخی حکومت‌ها وزارتخانه و اداراتی دارند که مسئول مسائل زیست‌محیطی است. با وجود این، در اغلب جهان اسلام، مخالفت با آن دسته سیاست‌های دولتی که برای محیط‌زیست مخاطره‌آمیز است، به‌لحاظ سیاسی خطرکردن (ریسک) محسوب می‌شود: نمونه‌اش کشورهایی مثل چین، هند، و امثالهم. نبود آزادی اعتراض به سیاست‌های دولت که محیط‌زیست را به خطر انداخته، مانع بزرگی بر سر راه بسیاری کشورهاست. این یکی از شرایط اسفبار زمان ماست، و در چنین شرایطی است که ما نیاز مبرمی به شنیدن صداهایی داریم که از سلامت کل سیاره زمین سخن می‌گویند، و صرفا به فکر برآورده‌سازی حوائج یک نوع خاص(یعنی انسان‌ها) نیستند.

 

احیای تعالیم زیست‌محیطی اسلام

۷) در کمال تعجب باید گفت جنبش‌های موجود در جهان اسلام که در پی احیای تعالیم اسلامی‌اند، غالبا در مخالفت با نظام‌های سیاسی موجود، درخصوص تعالیم اسلام راجع‌ به محیط‌زیست هیچ‌ نمی‌دانند. وقتی این گروه‌ها بر سر بسیاری مسائل با مدرنیست‌ها و سکولارها مخالفت می‌کنند، آنها اغلب کاملا با دسته دوم درخصوص تقلید کورکورانه از فنّاوری غرب، سرسپاری به دانش مدرن، و به‌کارگیری آن، و بی‌اعتنایی به پیامدهای به‌کارگیری فناوری مدرن در محیط‌زیست و روح و ذهن مسلمانان، همداستانند. آنها همواره از عدالت سخن می‌گویند، اما نه عدالت برای تمام اشکال حیات؛ اگرچه از عوامل مؤثر در احیای اسلام حمایت و پشتیبانی می‌کنند، اما اساسا به فکر احیای درک و فهم زیست‌محیطی اسلام و مسئولیت ما در قبال خلقت خداوند (خلقت فراتر از انسان) نیستند. جالب اینکه عربستان سعودی که وهابی‌ها اداره‌اش می‌کنند و معمولا «بنیادگرا» خوانده می‌شود، در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به‌ خاطر بزرگترین انتقال‌دهنده فناوری در تاریخ تمسخر شد. با این‌همه، صداهای اندکی درخصوص پیامدهای این فناوری بر محیط‌زیست شنیده می‌شد و کسی اعتراض نمی‌کرد. تنها همین تازگی‌هاست که دغدغه‌های زیست‌محیطی مطرح می‌شود و البته حرکتی هم انجام شده است. افزون ‌بر ‌این، وقتی انقلاب اسلامی در ایران اتفاق افتاد، در ابتدا با پارک ملی که در گذشته ایجاد شده بود، مخالفت شد، ولی سالها بعد حکومت متوجه اهمیت مسائل محیط ‌زیست شد، و معاون رئیس‌جمهور مسئول رسیدگی به این قبیل مسائل شد. در مجموع، احیای سیاسی اسلام به معنای احیای تعالیم اسلامی درخصوص محیط‌زیست نیست. احیای تعالیم زیست‌محیطی اسلام از طریق تک‌تک افراد و گروه‌های کوچک میسر است، افرادی که حکومت‌ها را به‌وجود می‌آورند. حکومت‌ها اعم از مدرن یا بنیادگرا به‌تدریج به اهمیت بحران محیط‌زیست و نقشی که تعالیم اسلام می‌تواند در حل این بحران ایفا کند، واقف می‌شوند.

 

موانع درک خطر

۸) سرانجام اینکه در بررسی موانع موجود بر سر راه جوامع اسلامی در مواجهه با امر خطیر صورت‌بندی مجدد تعالیم اسلام درخصوص محیط‌زیست و به‌کارگیری آنها در جامعه به‌ طورکلی، باید به نبودآگاهی و آمادگی علمای سنتی که گوش شنوای اکثر مسلمانان در عموم مسائلند (ازجمله کسانی که با بحران محیط‌زیست سر و کار دارند)، نیز توجه داشت. این وضعیت چندین علت دارد:

نخست اینکه انسان‌ها در گذشته خطری برای طبیعت به ‌شمار نمی‌رفتند و کمابیش در نوعی تعادل وتوازن با آن به‌ سر می‌بردند. واعظان مساجد وقتی از رابطه انسان و طبیعت حرف می‌زدند، معمولا از مسائل اخلاقی بحث می‌کردند؛ ازجمله مهربانی با حیوانات، و فضیلت کاشت درخت همان‌طورکه پیامبر اسلام(ص) بدان توصیه فرموده است. آنها مجبور نبودند درخصوص خطرهای تخریب تنوع‌زیستی و گرمایش زمین سخن بگویند.

دوم اینکه طی دو قرن گذشته، اسلام در معرض تهاجم استعمارگران و هجمه مبلغان سکولار یا مسیحی غربی قرار داشته و عمده توان علمای دین صرف دفاع و حفظ هویت دینی مسلمانان شده است.

سوم اینکه همان‌طورکه مدرنیسم در درون خود جامعه اسلامی گسترش یافت، علما نیز وظیفه خود دانستند که همچون یکی از هادیان صراط مستقیم، آشفتگی ایجاد شده در بخشهای مختلف جامعه اسلامی را اصلاح کنند و سامان دهند و دیگر وقت خود را تلف غور در آنچه در غرب در جریان است، نکنند.

درخصوص محیط‌زیست، حتی در خود غرب متفکران و متألهان مسیحی و یهودی تا دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به سراغ «الهیات» طبیعت نرفته بودند. در جهان اسلام، همین گرایش اکنون به‌تدریج لحاظ می‌شود. در حال ‌حاضر شماری از علمای بنام مثل مفتی سوریه، شیخ احمد کفتارو هستند که اغلب از تعالیم اسلام درخصوص محیط‌زیست سخن می‌گویند؛ اما اکثر علما هنوز از اهمیت و فوریت موضوع بی‌خبرند. وقتی آنها درباره محیط‌زیست سخن می‌گویند، غالبا این کار سبب تحریک دولت‌ها می‌شود که از مردم می‌خواهند در امر تنظیف رودخانه مجاور محل سکونتشان کوشا باشند یا پارک بغل منزلشان را کثیف نکنند؛ اما هیچ‌ چیز اساسی‌تر از این نیست که جلوی پروژه‌های دولتی (که به محیط‌زیست آسیب می‌زند) را بگیرند.

حکومت‌ها از قدرت علما نیک آگاهند و می‌دانند چه تأثیر چشمگیری بر افکار عمومی دارند. در خصوص محیط‌زیست مشکل این است که اغلب علما هنوز از محوریت و اهمیت مسائل زیست‌محیطی آنچنان‌که بایسته است، اطلاع ندارند. به‌ علاوه نمی‌دانند که کمک آنها تا چه میزان در سلامت اجتماعی، روانی و فیزیکی جوامع تأثیرگذار تواند بود. این علما باید کاملا از تعالیم اسلامی درخصوص محیط‌زیست آگاه شوند و بخواهند که درباره آن سخن بگویند و فارغ از ملاحظات سیاسی، با شهامت بدان عمل کنند.

 

منابع و تعالیم اسلامی درخصوص محیط‌زیست

منبع اصلی تعالیم اسلام در باب محیط‌زیست، همچون هر مسأله دیگری، قرآن کریم است که در آن مبنای ارتباط بین انسان‌ها و جهان طبیعت به‌صراحت بیان شده است. پس از آن، کتب حدیثی است که در آن انبوهی از احادیث و روایات پیامبر(ص) درخصوص رفتار با طبیعت توسط انسان‌ها در آن ذکر شده است. پس از آن، شریعت اسلام است. اگرچه قانون محیط‌زیست به‌ عنوان قانونی یا بخش مجزایی از شریعت به ‌طور مستقل (همان‌گونه که در غرب وجود دارد) نیامده، اما اخیرا احکام متعددی در شریعت ملاحظه می‌شود که به‌ طور خاص به محیط‌زیست و مسائلی از جمله آب، خاک، حیوانات و گیاهان می‌پردازند؛ موضوعات و مسائلی که تأثیر خاصی بر جهان طبیعت داشته و در حقیقت محیط‌زیست طبیعی را تشکیل می‌دهند. همچنین، متون اخلاق اسلامی در این زمینه اهمیت زیادی دارد چه، به مسائلی ازجمله خلق ‌و‌ خوی انسانی (مانند حرص‌ و آز) می‌پردازند که فی‌نفسه تأثیرات مخربی بر محیط‌زیست در بافت مدرن و نیز حیوانات و گیاهان می‌گذارد. در سطح دیگر، باید به متون فلسفه اسلامی اشاره کرد که به موضوع طبیعت می‌پردازند. مکاتب اصلی الهیات اسلامی یا کلام، توجه چندانی به «الهیات طبیعت» نکرده‌اند، الهیاتی که در زمینه بحران زیست‌محیطی دنیای امروز به‌غایت تأثیرگذار است. در مقابل، آثار متعدد فلسفه اسلامی نه‌تنها یک فلسفه طبیعت اسلامی به‌دست می‌دهد بلکه آنچه را در غرب «الهیات طبیعت» خوانده می‌شود نیز ارائه می‌کند. این مطلب درباب تصوف نیز صادق است که تعابیر و مفاهیم عمیقی از متافیزیک اسلامی و الاهیات اسلامی درخصوص طبیعت در خود دارد. برخی متون تصوف واجد معانی باطنی تعالیم قرآن در رابطه با هستی، و رابطه انسان با عالم طبیعت است.

ادامه دارد

منبع: روزنامه اطلاعات

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: