معمای زندگی در فلسفه

1396/2/26 ۰۸:۳۰

 معمای زندگی در فلسفه

کتاب ٤٢ اندیشه ناب مجموعه جملات قصار ٤٢ فرد سرشناس اعم از فیلسوف و سینماگر و نویسنده است که بیشتر برای مخاطب عام نوشته شده است. افرادی که از آنها نقل‌قول شده طیف متنوعی هستند که برخی از آنها عبارتند از: ‌افلاطون، ‌سقراط، نیچه، گاندی، فرانسیس بیکن، دیوید هیوم، کوئنتین تارانتینو، ‌وودی آلن و... . نویسنده در ابتدا توضیح می‌دهد که مباحث کتاب را تحت‌تأثیر کتاب‌هایی نوشته است که برای بررسی پرسش اصلی کتاب یعنی معمای زندگی سودمند هستند: کتاب «فلسفه باستانی چیست؟» اثر پی‌یر آدو تنها یکی از کتاب‌های اخیر این نویسنده است که فلسفه را به‌عنوان راه و رسم زندگی و نه صرفا شیوه تفکر مطالعه و بررسی می‌کند.

 

کتاب ٤٢  اندیشه ناب مجموعه جملات قصار ٤٢ فرد سرشناس اعم از فیلسوف و سینماگر و نویسنده است که بیشتر برای مخاطب عام نوشته شده است. افرادی که از آنها نقل‌قول شده طیف متنوعی هستند که برخی از آنها عبارتند از: ‌افلاطون، ‌سقراط، نیچه، گاندی، فرانسیس بیکن، دیوید هیوم، کوئنتین تارانتینو، ‌وودی آلن و... .  نویسنده در ابتدا توضیح می‌دهد که مباحث کتاب را تحت‌تأثیر کتاب‌هایی نوشته است که برای بررسی پرسش اصلی کتاب یعنی معمای زندگی سودمند هستند: کتاب «فلسفه باستانی چیست؟» اثر پی‌یر آدو  تنها یکی از کتاب‌های اخیر این نویسنده است که فلسفه را به‌عنوان راه و رسم زندگی و نه صرفا شیوه تفکر مطالعه و بررسی می‌کند. «خاستگاه خود: ‌ساخت هویت مدرن» اثر چارلز تیلور که از بسیاری جهات کتابی غنی است، ‌به‌ویژه به دلیل درک نویسنده از اهمیت اندیشه‌های دینی و فلسفی؛ «در پی فضیلت» اثر السدیر مک‌اینتایر که در همه زمینه‌های مربوط به اخلاق فضیلت‌محور اثری کلاسیک است؛ «اخلاقیات سعادتمندی» اثر جولیا آناس که در درک اخلاقیات باستانی بسیار سودمند است؛ «شکنندگی خوبی، ‌بخت‌یاری و اخلاقیات در تراژدی و فلسفه یونان»  اثر مارتا نوسبام که تلفیقی شگرف از فلسفه و ادبیات باستانی است؛ و «تاریخ جنسیت» اثر میشل فوکو که دعوتی فوق‌العاده به متفاوت‌بودن است.
پرسش اصلی کتاب همان پرسشی است که فیلسوفان باستان هم در پی پاسخ به آن بودند: «چگونه زندگی کنم؟»  نویسنده اندیشه‌های گذرای خود را از طریق قیاس و حکایت، پرسش و نقل‌قول با خواننده در میان می‌گذارد. مثلا بخش مربوط به زندگی شادمانه با این نقل‌قول از جان استوارت میل آغاز می‌شود: کافی است از خود بپرسید که آیا شادید، ‌تا دیگر شاد نباشید.»  نویسنده در این بخش به بررسی مفهوم شادی در مکاتب مختلف فلسفی می‌پردازد و توضیح می‌دهد که این پنداری طبیعی به نظر می‌رسد که شادمانی را معادل لذت بدانیم، ‌تا آن هنگام که روشن شود لذت گذراست و شادمانی وابسته است به چیزهایی که ربطی به لذت ندارند، چیزهایی مانند کرامت و عزت‌نفس یا تعهد و مسئولیت‌پذیری. ارسطو این را دریافته بود که اظهار کرد شادمانی تجربه نیست، بلکه فعالیت است؛ ‌بیشتر به دوستی‌کردن شبیه است تا به لذت‌بردن. یا به بیان دیگر شادمانی همچون عشق است: به همان ترتیبی که می‌توانید عشق بورزید بی‌آنکه پیوسته در تب‌وتاب احساسات پر‌سوز و گداز باشید می‌توانید شادمان باشید فارغ از آنکه در برخی لحظات خاص فکر کنید که چه احساسی دارید.
 در بخشی دیگر نظر افلاطون درباره عشق بیان شده است. او در مجموعه مکالماتش با عنوان فائدروس توضیح می‌دهد که عشق بشری چگونه می‌تواند به گونه‌ای دگرگون و شکوفا شود که تبدیل شود به عشقی فلسفی که دوستی آن را تقویت کرده است. او این روند را با مطالعه موردی توصیف می‌کند که فلسفه و زیست‌شناسی را با هم تلفیق می‌کند.

 

منبع: شرق

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: