1395/9/1 ۱۰:۰۱
برخی از هنرمندان فعال و شناختهشده هستند که شیوه کاریشان آنها را به کارشناسانی قابل اعتنا در آن حوزه تبدیل کرده است. به نظر بسیاری «حسامالدین سراج» در حوزه موسیقی ایرانی یکی از همین کارشناسان است. مرور کارنامه کاری این هنرمند هم گواهی است بر این ماجرا. او ازجمله خوانندگان موسیقی ایرانی است که طی سالهای اخیر بخش عمدهای از تمرکز خود را معطوف به تولید آثار موسیقی مذهبی کرده است. آثار او برگرفته از اشعار شاعران صاحبنامی ازجمله عمان سامانی و محتشم کاشانی است.
حسامالدین سراج، خواننده آواز ایرانی از عاشورا و موسیقیاش میگوید
رضا نامجو: برخی از هنرمندان فعال و شناختهشده هستند که شیوه کاریشان آنها را به کارشناسانی قابل اعتنا در آن حوزه تبدیل کرده است. به نظر بسیاری «حسامالدین سراج» در حوزه موسیقی ایرانی یکی از همین کارشناسان است. مرور کارنامه کاری این هنرمند هم گواهی است بر این ماجرا. او ازجمله خوانندگان موسیقی ایرانی است که طی سالهای اخیر بخش عمدهای از تمرکز خود را معطوف به تولید آثار موسیقی مذهبی کرده است. آثار او برگرفته از اشعار شاعران صاحبنامی ازجمله عمان سامانی و محتشم کاشانی است. سراج با آن صدای پراحساس، به انتخاب اشعار کارهای مختلفش توجه ویژهای دارد. «وداع» نام یکی از آلبومهای حسامالدین سراج است که توانسته با تکیه بر غنای محتوایی و البته موسیقی جای خود را در میان مخاطبان موسیقی عاشورایی باز کند. بخش زیادی از اشعار آلبوم متعلق به عمان سامانی است که قرائتی عاشقانه از واقعه عاشورا به دست میدهد. شعرهایی از علیرضا قزوه و غلامرضا کافی هم در این آلبوم مورد استفاده قرار گرفته است. «راز، آینه عشق و باده الست، سرخیل مستان، یک دل و یک یار، سر حق، غریب آشنا، عاشقکشی و ساز مستی، دستانسرا، شوخ شیرین، شوخ شیرین٢، وداع و پریشانی و غریبه و گریه خون، نام قطعات این آلبوم است. بهنظر میرسد آثاری چون آلبوم وداع مخاطبان خاصی دارند، چراکه از نظر کلام در این آلبومها خلاقیت شعری مدنظر است و از نظر ملودی، ملودیهایی متناسب با آن شعر استفاده میشوند. بنابراین قاعدتا افراد خاصی مخاطب این گونه آثار خواهند بود و مخاطبشان مثل بقیه آثار عاشورایی نیست. سراج درباره انتشار آثاری در شأن امام حسین(ع) و رعایت شأن اهلبیت گفته: مسأله هنر و خلاقیت هنری یکی از عواملی است که در این رابطه باید مدنظر قرار داد. کار نباید به سهلانگاری و مسامحه کشیده شود، چراکه کار باید در عین داشتن ارزش دینی، از ارزش هنری هم بهرهمند باشد، آن موقع است که این کار ارزشمند میشود. گاهی بعضی از آثار جنبههای هنری را کمتر درنظر میگیرند، درحالیکه من معتقدم وقتی انسان کار دینی انجام میدهد، لازم است ارزش وزنه هنری را هم سنگینتر کند. این آلبوم منطبق بر ردیف موسیقی دستگاهی و مقامهای موسیقی عربی است. یکی از مایههای مورد استفاده در این آلبوم دستگاه نواست و از آواز دشتی هم استفاده شده است. آلبوم «وداع» به دلیل مدت زمان مطلوب جهت تولید، تبدیل به اثر برجستهای در میان آثار موسیقایی عاشورا شد و همچنان پس از سالها قابلیت ارزندهای در رجوع مخاطبان نینوایی دارد. حسامالدین سراج که پیش از این آلبوم، اثر دیگری با نام «نینوا» را در سال ۱۳۵۹ منتشر کرده بود، در «وداع» با توجه به نوایی آراسته با شعر و تنظیمی حرفهای، مرثیهساز مظلومیت سالار شهیدان کربلاست. با سراج درباره ویژگیهای لازم یک آلبوم عاشورایی گفتوگو کردهایم:
آقای سراج! با درنظر گرفتن شرایط کنونی مداحیها و مقایسهای که میتوان بین آثار تولیدشده در سالهای اخیر و آثار قابلاعتنای دهههای پیشین برقرار کرد، از نظر شما کسی که در مسیر موسیقی و هنر عاشورایی گام برمیدارد در این زمینه باید به چه ملزوماتی دست دراز کند؟ یک مداح برای آنکه در حوزهای که ورود پیدا کرده کارش را به نحو احسنت انجام دهد باید در دو بخش خاص توانایی داشته باشد. او هم باید با شعر آشنایی تام و تمام داشته باشد و هم با موسیقی ردیف دستگاهی ایران آشنایی کافی و وافی داشته باشد. از این رهگذر است که او میتواند کاری در خور و در شأن قیام عظیم عاشورا ارایه دهد. در مورد لزوم آشنایی مداحان با موسیقی ایرانی کافی است به برخی از ملودیهای قدیمی که برای خواندن نوحههای قدیمی استفاده میشده توجه کنید. امروز اما برخی از مداحان به واسطه عدم شناخت کافی در هر دو حوزهای که شرح آن رفت، اشعاری سطح پایین را روی آهنگهای بیمحتوا و کوچهبازاری میگذارند و کاری را اجرا میکنند که اصلا مناسبتی با اصل موضوع (واقعه عاشورا) ندارد. مسأله دردناکتر آن است که تلویزیون بهعنوان فراگیرترین رسانه کشور هم بارها و بارها برخی از این آثار را پخش میکند. این درحالی است که با توجه به معرفتیبودن مسأله (منظور واقعه عاشوراست که به شناخت، درک و دریافتی ژرف محتاج است) رسانهای که تا این حد مخاطب دارد باید در این زمینه نظارتی دقیق انجام دهد.
با این توضیح میتوانم از شما بخواهم وضع امروز و اکنون موسیقی مذهبی به معنای اعم کلمه و موسیقی عاشورایی به معنای اخص را تحلیل کنید؟! بله، قطعا. وضع موسیقی مذهبی در شرایط کنونی به صورتی است که متاسفانه این نوع از موسیقی را در کنار سایر طبقهبندیهای مرسوم نظیر موسیقی پاپ، کلاسیک، ایرانی و ... قرار میدهند. حال آنکه این کار نهتنها دقیق نبوده، بلکه اساسا درست هم نیست. استادان موسیقی در قدیم برای اینکه به شاگردان خود تمرین دهند، از اشعار مذهبی استفاده میکردند. بهطور مثال به شعر «راستگویان حجازی به نوا میگفتند /که حسین کشته شد از جور مخالف به عراق» دقت کنید. قدما این شعر را در گوشههای مختلف ازجمله در گوشههای راست حجاز، حسین، مخالف و عراق میخواندند. هر کدام از این گوشهها متعلق به یک دستگاه یا آواز هستند و خواندن این شعر به صورتی که هر کلمه در گوشه مورد نظر خوانده شود، بسیار سخت است. قدما برای آموزش موسیقی ایرانی از موسیقی مذهبی استفاده میکردند و برعکس برای اجرای مراسم مذهبی از موسیقی ایرانی استفاده میشد. بنابراین میشود گفت موسیقی اساسا اگر فرم و شکلی درست داشته باشد جزو هنرهای معنوی است، حال آنکه این نکته هم ازجمله مباحث مغفول مانده است. در مورد شرایط آموزشی این هنر هم که اساسا نمیشود توضیح دقیقی داد، چراکه آموزش موسیقی مذهبی در شرایط کنونی اصلا وضع مشخصی ندارد.
حال آنکه از منظر داشتهها و پشتوانهها، موسیقی مذهبی ما بسیار غنی و پرمایه است، کارشناسان میگویند در چنین شرایطی غفلت از پشتوانهها به هیچوجه جایز نیست... استفاده از لحنهای موسیقی پاپ ازجمله ایراد عمدهای است که امروز بر اجرای مراسم عزاداری سایه افکنده است. این درحالی است که اگر با اهالی فن و نظر صحبت کنید آنها روی موسیقی مقامی و موسیقی ایرانی دست میگذارند. آنچه از موسیقی پاپ میشنویم بیشتر به روزمرگیها و عشق مجازی میپردازد، در پارهای از موارد هم این عشق مجازی بسیار سخیف میشود، یعنی در اینجا با نوعی از هنر که نردبانی به سوی آسمان ترسیم کند، مواجه نیستیم. در اینجا قید این نکته هم دارای اهمیت است که من شخصا با انواع موسیقی هیچگونه مخالفتی ندارم. مسأله بر سر آن است که نهتنها در هنر بلکه در تمام شئون زندگی ظرف و مظروف باید با یکدیگر همخوانی داشته باشند، از همین رو است که بهطور مثال شعر شاعر بزرگی چون حافظ با خط نستعلیق پسندیده است. در مورد موسیقی و خاصه موسیقی عاشورایی که دارای مفاهیم حکمی و عرفانی قابل اتکاست نیز این موسیقی ایرانی است که میتواند مفاهیم مستتر در واقعهای به این عظمت را بهتر ارایه دهد. من وجه حکیمانه واقعه عاشورا را مهمترین بعد این واقعه میدانم، بنابراین معتقدم هر کاری که میخواهیم انجام دهیم باید در این جهت صورت بگیرد. اینکه برخی از فعالان در حوزه موسیقی عاشورا از ویژگیهای ظاهری و لب و دهان و ... سخن به میان بیاورند باعث مغفول ماندن اصل ماجرا میشود. همینجا اهمیت استفاده از شعرهای عمیق و حکمی مشخص میشود.
در چنین وضعی اصولا اهمیت بها دادن به موضوع موسیقی را در کجا میتوان جستوجو کرد؟ در حقیقت اهمیت دادن به موضوع موسیقی و بها دادن به موسیقی بااصالت است که میتواند موسیقی مذهبی ما را از وضعی که اکنون با آن مواجه است، خارج کند. متاسفانه ما اصولا برنامهریزی درستی درخصوص موسیقی در کشور نداریم و به هر سمتی که کشیده شویم، میرویم. من فکر میکنم مشکل بزرگتر درحال حاضر اشاعه بیرویه موسیقی پاپ است که باعث شده در حوزه هنر مذهبی هم متضرر شویم. فعالیت در حوزههای دینی که به نحوی با هنر هم ارتباط دارند، مسئولیت دارد. مسأله هنر و خلاقیت هنری یکی از عواملی است که در این رابطه باید آن را مدنظر قرار داد. کار نباید به سهلانگاری و مسامحه کشیده شود، چراکه کار باید در عین داشتن ارزش دینی، از ارزش هنری هم بهرهمند باشد، آن موقع است که این کار ارزشمند میشود. اساسا هنر به وجوه زیباییشناسانه مربوط میشود و بها دادن به این بحث میتواند علاوه بر ارزش هنریای که ایجاد میکند، انتقال مفاهیم را هم سهلتر گرداند. به اعتقاد من وقتی آدمی کار دینی انجام میدهد، لازم است ارزش وزنه هنری را هم سنگینتر کند. البته که جوانمردیها، ایثارگریها و بزرگمنشیهای شهدای عاشورا بهحدی عظیم است که در باور انسان عادی همچون من نمیگنجد، با این وجود درک و دریافتی درست از ظرفیتهای موجود در این حادثه دراماتیک و البته حماسی آنقدر جای کار دارد که میتوان هزارانهزار گار ژرف انجام داد و باز هم موضوع دارای ظرفیت زیادی برای ساختن و پرداختن است. حال اگر ما در جامعه خویش قدر این ظرفیتها را ندانیم، این پتانسیل تجلی پیدا نمیکند.
بحث بسیاری از دینپژوهان، فارغ از نگاهی که موزیسینها به این واقعه مهم دارند، مربوط به انتقال مفاهیم عاشورا و سیره امام حسین(ع) است. نقد شما به شرایط کنونی موسیقی مذهبی به کدام قسمت باز میگردد؟ سهلانگاری و کوتهنظری که برخی اوقات توسط عدهای انجام میشود باعث شده مفاهیم عاشورا به خوبی انتقال پیدا نکنند. امروزه شاهد این مسأله هستیم که برخی از مجریان مجالس عزاداری یکشبه شعری میگویند و فردایش هم همان شعر را میخوانند، درحالیکه پرداختن به ابعاد حکیمانه و عارفانه حلقه مفقوده بسیاری از این تولیدات است. این شعرها به قدری ضعیف، بیمعنا و بیمحتوا هستند که جای هیچ صحبتی را باقی نمیگذارند. جالبتر اینکه بسیاری از مجریان بعد از انجام چنین کاری از خود بیخود میشوند و به خاطر این نحوه مواجهه کمعمق، به خود میبالند. این درحالی است که ادبیات فارسی دارای نمونههایی بسیار عالی است که هنوز آنگونه که باید به آنها پرداخته نشده است. بهعنوان مثال عمان سامانی، شاعر خوشنام ایرانی در گنجینه اسرار خود چنین میگوید: «کیست این پنهان مرا در جان و تن/ کز زبان من همی گوید سخن/ اینکه گوید از لب من راز کیست؟ / بنگرید این صاحب آواز کیست؟ /...» سامانی خود را در مواجهه با حقیقت عاشورا ناچیز میداند. اشعار عمان سامانی نمونه خوبی برای پرداختن به واقعه عظیم عاشوراست.
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید