درآمدی بر ادبیات دوره صفوی و نگاهی به شعر و اندیشه صائب تبریزی/ سعید تقدیری

1393/4/18 ۱۳:۳۸

درآمدی بر ادبیات دوره صفوی و نگاهی به شعر و اندیشه صائب تبریزی/ سعید تقدیری

از زمان سرایش اولین بیت شعر فارسی تا امروز که هر لحظه، نو به نو شعری سروده می شود، شاعران زیادی روی کار آمده و طبع خود را به معرض نمایش گذاشته اند. از این میان، کم نبودند شاعرانی که با توجه به قریحه ممتاز و والایی که داشتند، به دلیل نبود کاغذ و یا گرانی آن، همچنین عدم امکانات، آثار اندکی از آن ها به ما رسیده و یا گمنام از دنیا رفته‌اند.

 

از زمان سرایش اولین بیت شعر فارسی تا امروز که هر لحظه، نو به نو شعری سروده می شود، شاعران زیادی روی کار آمده و طبع خود را به معرض نمایش گذاشته اند.

از این میان، کم نبودند شاعرانی که با توجه به قریحه ممتاز و والایی که داشتند، به دلیل نبود کاغذ و یا گرانی آن، همچنین عدم امکانات، آثار اندکی از آن ها به ما رسیده و یا گمنام از دنیا رفته‌اند.

در ادب کهن فارسی، حتی تا دوره قاجار نمونه‌هایی را می‌توان یافت که شاعران با مشکلات فراوانی برای نگارش اشعار خود مواجه بوده و حتی برخی از آن‌ها از ممدوح خود طلب کاغذ کرده‌اند؛ به گفته دکتر باستانی پاریزی، شاعری به نام «ابن حسام بیرجندی» -اهل خوسف- از بی کاغذی، شعرش را بر دسته بیل می‌نوشته ولی مردم بیرجند یک دسته کاغذ به او نمی‌دادند:

جاه و جلال و دولت و اقبال و مردمی

تا گیتی است لازمه بیرجند باد

یک دسته کاغذ از ره احسان و مردمی          

از دستشان رسیده به این مستمند باد

همانطور که امروزه شاعران برای رسیدن به شهرت لازم است تا آثار خود را به چاپ رسانده یا در رسانه‌های مختلف آن‌ها را انتشار دهند تا خواننده‌ای پیدا کند، در قدیم هم شاعران و نویسندگان لازم بود تا توجه بزرگ ترین و مهم‌ترین پایگاه رسانه‌ای زمان خود یعنی «دربار پادشاه» را جلب کنند تا بتوانند اندیشه خود را ترویج دهند.

شاعران جویای نام به دلیل عدم وجود صنعت چاپ در آن دوره به معامله با پادشاهان می‌پرداختند، شاعر مدح پادشاه را می‌گفته و یا کتابش را به نام او تقدیم می‌کرده است؛ در مقابل هم پادشاه با هزینه خود، کاغذ و دوات خریده، کاتبانی را استخدام می‌کرده تا به رونویسی از آن اثر بپردازند؛ علاوه بر این نسخه‌هایی از آن را در کتابخانه سلطنتی خود نگهداری می‌کرده تا از آسیب حوادث مصون بماند. با این کار هم مؤلف به هدف خود که همانا ترویج اثرش بوده دست می‌یافت و هم پادشاه نام خود را در تاریخ ثبت و ضبط می‌کرد.

دوره صفویه با تمام فراز و فرودهای اجتماعی و سیاسی خود، دوره‌ای خاص در تاریخ شعر و ادب فارسی به حساب می‌آید. برهه‌ای که به «سبک اصفهانی» و «سبک هندی» شهرت دارد.

وجود تعداد کثیری از شاعران و رواج شعر و ادبیات در این دوره، شیوه متفاوتی را در تاریخ زبان و ادبیات فارسی رقم می‌زند؛ همچنین گستره زبان و ادبیات فارسی تا هندوستان، گویندگان بسیاری را به سرایش شعر ترغیب کرد.

با عمومیت پیدا کردن شعر در این دوره، هرکسی در هر کسوت و شغل و لباسی از بقال و بزاز و خیاط و نانوا و قصاب و... به سرودن شعر می‌پرداخت؛ با چنین توصیفاتی پیداست که تعداد شاعران این دوره از شمار بیرون است و ما امروزه تنها نام شاعرانی را می‌دانیم که اسامی آن‌ها از تذکره‌های دوره صفوی به ما رسیده است. شاعرانی که در آن دوران با هم رقابت کرده و هریک از آن‌ها سعی داشتند تا در این عرصه از دیگران پیشی گیرد؛ کلیم کاشانی، عرفی شیرازی، کلیم همدانی، بیدل دهلوی، محتشم کاشانی و صائب تبریزی را می‌توان از جمله مهم ترین شاعران این عصر برشمرد اما به راستی از میان اینان و دیگر شاعران عهد صفویه، اشعار «صائب تبریزی» لطف و لطافت دیگری دارد.

«میرزا محمد علی» معروف به «صائبا» و «میرزا صائب»(990 هجری قمری) زاده تبریز است و احتمالا در کودکی به همراه پدر خود که از بازرگانان بزرگ تبریز بود، راهی محله عباس آباد اصفهان شد و در آنجا اقامت گزید و بعدها به دربار شاه عباس دوم راه یافت و از او لقب «ملک الشعرایی» گرفت؛ چراکه اشعار او بسیار نغز و پرمغز است. توانایی صائب در سرایش شعر و خلق مضامین تازه، از او شاعری پرکار ساخته که شمار ابیاتش در انواع غزل، قصیده، مثنوی و... به رقمی بیش از هفتاد و پنج هزار بیت می‌رسد.

ارزش مفهومی و ساختاری اشعار صائب را از آن جهت قوی و مستحکم می دانند که این روند در دل ادبیات دوره صفویه شکل گرفته و صائب این سبک خاص را به اوج خود رسانده است؛ با این مقدمه که محققان تطور شعر فارسی در دوره صفویه را در سه مرحله خلاصه می‌کنند: مرحله اول که با «مکتب وقوع» یا «واسوخت» آغاز می شود و قریب به یکصد سال به طول می‌انجامد. تفکر این مکتب، روی گردانی و بی توجهی به معشوق است، تاجایی که در پاره ای از مواقع به معشوق دشنام داده و یا او را نفرین می‌کنند. تعداد غزلیات وقوعی یا واسوخت در دیوان صائب کم نیست و او خود را در سرایش شعر، پیرو «بابافغانی شیرازی» که به نوعی مؤسس این مکتب بوده، می‌داند:

از آتشین دمان به «فغانی» کن اقتدا

صائب اگر تتبع دیوان کس کنی

مرحله دوم این دوره، مکتبی است علمی که شعر با تکیه بر تشبیهات، استعارات، تمثیلات، کنایات، مجازات، اصطلاحات و امثال و حکم سروده می‌شود و اعتلای زبان فارسی را به همراه دارد. صائب در این مرحله توانست با کلام آتشین خود، به کلمات و مفاهیم پختگی بخشد. کثرت مضامین، مفاهیم و آشنایی زدایی‌های موجود در شعر صائب، نشان از بلوغ فکری او دارد. گاه از یک کلمه، چندین ترکیب می‌سازد و هر ترکیب را برای مضامین مختلف استفاده می‌کند؛ و در نهایت مرحله سوم که بیشتر در سرزمین هندوستان اتفاق افتاد و به دلیل خیالبافی‌های پیچیده و اغراق در مسائل مفهومی توسط شاعران، شعر جای خود را به معماهای سخت و پیچیده داد و شعر دیرفهم شد. خصوصیتی که گاه در اشعار صائب نیز به آن برمی‌خوریم؛ اما تفاوت عمده اشعار صائب با شعر برخی از شاعران در این مرحله آن است که پیچیدگی های شعر صائب نه تنها سخیف و معماگونه نیست بلکه طرز نو و مضمون تازه‌ای است که در لفافه سخن پیچیده شده و این وظیفه مخاطب کلام است تا تناسبات شعری را دریابد و آن ها را چون حروف جدول کنار هم بچیند.

خود صائب به سرودن اینگونه اشعار پیچیده افتخار کرده و این نوع سبک سخن را گاهی «معنی بیگانه» می‌خواند:

تلخ کردی زندگی بر آشنایان سخن

اینهمه صائب تلاش معنی بیگانه چیست؟

اینگونه هنرمندی‌ها و پیچیدگی‌های شعری در سرتاسر اشعار صائب بالاخص غزلیات وی یافت می‌شود. صائب در غزل تبحر و مهارت زیادی دارد اما عمده شهرت وی به خاطر تک بیت های اوست. تمثیل‌های ساده و شاعرانه‌ای که در اینگونه تک بیت‌ها وجود دارد، سبب شده تا بسیاری از آنها به زبان محاوره راه پیدا کند:

عشرت امروز بی اندیشه فردا خوش است              فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را

اشعار ترکی وی نیز در نهایت جزالت و سادگی سروده شده و هرآنکس که حتی زبان ترکی نمی‌داند با شنیدن این اشعار به روانی آن پی خواهد برد:

گل کیمی، هر کیم که گلزار ایچره نقد جانی‌وار           

سعی ایلر توکسون سنین یولوندا تا امکانی وار

تا ایاغین توپراغینا توکمسون دوتماز قرار

هر کیمین مجلسده میناتک بیر آوج قانی وار

نه عجب عاشقلری گر باشدان آچسون ناز ایلن

کاکل مشکین کیمی، هر کیم که سرگردانی وار

ایچمامیش جان بخشلر نظاره دن عاشقلره

ترلو رخسارین عجایب چشمه حیوانی وار

ایلیوپدور نقطه خالین منی پرگار سیز

یوخسا دریا اوزره هر بیر قطره نین دورانی وار...

چوخ دگول حیرت یری گروارسا شیرین سوزلری            طوطی نین صائب نظرده گوزگی تک میدانی وار

علاوه بر شعر، صائب هنرمندی است که در خوشنویسی به درجه استادی رسیده و در اشعار خود از اصطلاحات خوشنویسی و ترکیبات آن استفاده کرده است.

از آنجا که او شخصیت کلمات را به خوبی می‌شناسد، آنچنان تلفیقی بین خوشنویسی و شعر ایجاد کرده که با خواندن یا شنیدن شعرش، تصویر آن در ذهن، مصور و مجسم می‌شود و گاهی شعر او آنقدر گیرا و زنده است که چون تصویری از برابر چشم آدمی می‌گذرد و انسان می‌تواند آن بیت را در ذهن تصویرسازی کند؛ به عبارت دیگر صائب استاد و خالق شعر تصویری است:

دست نیاز چو پیش کسان کنی دراز

پل بسته‌ای که بگذری از آبروی خویش

تصویر دراز کردن دست و تشبیه آن به پل چنان ساده و شفاف بیان شده که ناخودآگاه ذهن آدمی آن را به تصویر می‌کشد.

صائب جامعه شناس عصر خود و شعرش آیینه تمام نمای زندگی اجتماعی عصر نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی است. اشعار او را به نوعی می توان دانشنامه عصر صفویه دانست. وی در شعر خود به فرهنگ عامه، اوضاع اجتماعی-معیشتی و بسیاری از آداب و رسوم زمان خود اشاره کرده و برای هرکدام از آن ها مضامینی شاعرانه ساخته است. میرزا صائب در سرودن اشعار عرفانی نیز دستی بر آتش دارد و رد پای تفکرات عرفانی و حکمی او را در سرتاسر آثارش می توان دید.

مسأله‌ای که صائب در آثارش کم تر به آن پرداخته، بیان شرح حال خود است و به همین دلیل است که زندگینامه او با مجهولاتی همراه شده و جدای از شرح مسافرت ها، اطلاعات دقیقی از احوال او نداریم و دانسته های ما به تذکره های موجود و ابیات پراکنده ای که بیان کرده محدود می شود.

وی غزلی در شرح پیری خود که گویا سنی بیش از هشتاد سال بوده سروده که بسیار زیبا و قابل توجه است:

بر من از پیری سرای عاریت زندان شده ست              زندگی دشوار و ترک زندگی آسان شده ست

خواب من بیداری و بیدلری ام گشته ست خواب         منقلب اوضاع من از گردش دوران شده ست

دل ضعیف و مغز پوچ و خُلق تنگ و فهم کُند             اشتها کم، حرص افزون، معده نافرمان شده ست

چشم تار و گوش سنگین، دست لرزان، پای سست  جای دندان جانشین گوهر دندان شده ست

می رود آب از دهان و چشم من بی اختیار

کشتی بی لنگرم بازیچه طوفان شده ست

رعشه برده ست از کفم بیرون عنان اختیار                  زین تزلزل خانه معمور تن ویران شده ست...

چون کنم کفران نعمت؟ کز گرانی های گوش              عالم پرشور بر من شهر خاموشان شده ست

صبح محشر نیست گر موی سفید من، چرا                 «صائب» اوراق حواسم نامه پرّان شده ست

وفات صائب در سال 1080 ه. اتفاق افتاد و مقبره او در شهر اصفهان است.

امروزه با تخصصی تر شدن رشته های دانشگاهی، علاقه مندان به سبک اصفهانی، مطالعاتی دقیق پیرامون شعر و اندیشه صائب تبریزی صورت می دهند تا هرچه بیشتر، افکار ناشناخته این شاعر بزرگ، همچنین قدرت و بلاغت زبان و ادبیات فارسی بر همگان پدیدار شود.

خبرگزاری فارس

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: