فلاسفه چگونه می‌توانند پاسخگوی نیاز‌های زمانه خودباشند؟ / دکتر رضا ماحوزی

1395/3/17 ۰۷:۱۶

فلاسفه چگونه می‌توانند پاسخگوی نیاز‌های زمانه خودباشند؟ / دکتر رضا ماحوزی

نگاه هر فیلسوف به فیلسوفان گذشته و آوردن آنها به زمان حال و گفت‌وگوی (دیالوگ) عقلانی با آنها، در انتقال میراث‌های فکری و فرهنگی از نسلی به نسل دیگر و به روز کردن آنها بسیار مؤثر است.

 

نگاه هر فیلسوف به فیلسوفان گذشته و آوردن آنها به زمان حال و گفت‌وگوی (دیالوگ) عقلانی با آنها، در انتقال میراث‌های فکری و فرهنگی از نسلی به نسل دیگر و به روز کردن آنها بسیار مؤثر است.
در این نگاه، هر نسل فلسفی، از چند سرچشمه تفکر تغذیه می‌کند: نخست آنکه هر نسل با رجوع به آغازین دوره اسلام یعنی زمان نزول وحی و روایات و اقاویل و احادیث بزرگان دین اسلام، خود را صرفاً به «اسلام تاریخی» محدود نمی‌کند و تلاش دارد معارف اسلامی را به نحو مستقیم از متن کتاب مقدس و زبان نبی مکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و بزرگان دینی بشنود و آنها را همچون ماده‌ای برای تفکر خویش به خدمت گیرد. و از سوی دیگر، این فهم از کتاب مقدس و اصول وحیانی را نه به نحو عریان و بریده از دیگر زمینه‌های فکری و فرهنگی و اقتضائات روز، بلکه در نسبت با سه مؤلفه دیگر، یعنی «سنت‌های عقلی» (فلسفی و عرفانی و حتی کلامی)، «عرف فرهنگی» و «نیازهای زمانه» به دوران حال و معاصر آورد و لذا خود متفکر، از گفت‌وگوی زنده میان این چهار جریان، محصولی جدید حاصل آورد؛ محصولی که هم از پشتوانه وحیانی و فلسفی و فرهنگی برخوردار است و هم درعین حال، در نسبت با نیازهای زمانه به‌وجود آمده است.
چنین محصولی در عین داشتن وجوه بین‌المللی و گفت‌وگوی عقلانی با تفکرات عقلی جهان پیرامون، از سه جهت شایسته عنوان «تفکر محلی و بومی» است؛ نخست از آن جهت که در بنیاد و ساختار این تفکر اندیشه وحیانی اسلام حضوری پر رنگ و تام و تمام دارد و لذا به‌اندیشه‌ای خاص منتسب است. علاوه بر این، تفکر مزبور، با عقلانی کردن فرهنگ این سرزمین و آوردن گذشتگان به زمان حال و گفت‌وگو با آنها در قالب نقد و نظر، استمرار هویتی این سرزمین را حفظ کرده و حافظه نسل جدید را از طریق اتصال به گذشتگان، تقویت می‌کند. وجه سوم بومی و محلی بودن این تفکر، پاسخی است که محصول جدید ساخته شده توسط متفکر، به نیازهای زمانه می‌دهد. پاسخ‌های فیلسوف و متفکر به موضوعات و مسائل زمانه و حال، در واقع نوعی کمک‌گیری از گذشته برای رفتن به سمت آینده است. این امر موجب تعیین جایگاه تفکر عقلی در زمانه‌ای می‌شود که مسائل و موضوعات آن، از نسلی به نسل دیگر تغییر می‌کند؛ تغییراتی که فیلسوف و متفکر متعهد است آنها را در نظام فکری خویش تعریف کند، شیوه تحلیل و مواجهه با آنها را به دیگران بیاموزد و حل و یا پذیرش آنها در اندیشه خویش را به صراحت اعلام دارد.
تاریخ اندیشه فلسفی و عرفانی در ایران، مشحون از مواجهات جریان‌های چهارگانه فوق در هیأت نظام‌های فکری و فلسفی و عرفانی است. رجوع ابن‌سینا به قرآن و اندیشه‌های فلسفی پیشینیان اعم از اندیشه‌های ایرانی و یا یونانی و اسکندرانی و غیره، در کنار حضور آداب و عادات فرهنگی ایرانیان و نیازهای زمانه از جمله تأسیس مبانی نظری حکومتی شیعی- ایرانی و وحدت خرد در سرزمین پهناور این کشور، نمونه‌ای از وحدت تألیفی جریان‌های چهارگانه فوق است. همین رویه را می‌توان نزد خواجه نصیرالدین طوسی، صدرالمتألهین شیرازی، علامه طباطبایی و فیلسوفان معاصر ایرانی مشاهده کرد. رجوع شهید مطهری به مسأله ربا و بانک و زنان و حقوق بشر و یا پرداختن به سبک زندگی و اخلاق تعاملات اداری و اجتماعی توسط آیت‌الله جوادی آملی در کنار رجوع مکرر آن بزرگواران به متن مقدس و سنت‌های فکری گذشته و جریان‌های فرهنگی زمانه، نمونه‌هایی از قابلیت و انعطاف ساختار فلسفه و عرفان اسلامی برای حضور تمامی جریان‌های فوق در کنار یکدیگر و امکان گفت‌وگوی آنها با هم است.
این پیوند چند سویه میان اقتضائات زمان حال و فرهنگ محلی و ملی و همچنین دو سنت تاریخی مربوط به معارف وحیانی و معارف و آموزه‌های حکمی و ادبی و علمی و عرفانی، نه تنها گسترش اندیشه دینی در طول تاریخ را در قالب‌های متعدد معرفتی و بالاخص در قالب «اسلام فرهنگی» امکانپذیر ساخته است، بلکه با غنی‌تر کردن فرهنگ نیز، اصل گفت‌وگو میان نسل فعلی و نسل گذشته نزدیک و دور را بر تمایلات افراطی‌ای چون بازگشت به گذشته به قیمت انکار تاریخ فرهنگی این سرزمین، مرجح ساخته است. به دیگر سخن، چنین اسلامی که به درستی شایسته عنوان «اسلام فرهنگی» است و تلاش می‌کند آموزه‌های وحیانی را در نسبت با نیازهای زمانه و البته در همسخنی با سنت‌های عقلی گذشتگان و فرهنگ چند هزار ساله این سرزمین عرضه نماید، اسلامی است که «منطق گفت‌وگو» را بر منطق قهر و غلبه و خشم و سرکوب ترجیح می‌دهد و از قابلیت‌های این گفت‌وگو برای هم‌سخنی‌های گسترده ملی و بین‌المللی استفاده می‌کند؛ چیزی که جامعه امروز ما به آگاهی و خودآگاهی از آن به عنوان مکانیسم تولید تفکر و همسخنی دین با دیگر جریان‌های غیردینی در تاریخ این سرزمین نیاز جدی دارد.

 

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: