آشنایی با آرشیو ملی ایران / دكتر كیانوش كیانی هفت‌لنگ

1393/2/20 ۰۸:۱۵

آشنایی با آرشیو ملی ایران / دكتر كیانوش كیانی هفت‌لنگ

از زمانی که بشر توانست مدارک مربوط به فعالیت های اقتصادی و جزئیاتی از زندگی شخصی خود را بر روی مواد و اجسام پردوام نظیر سنگ، گل، پوست و نظایر آن ثبت نماید، برای اینکه از این اسناد بتواند بهره­گیری کند به فکر افتاد آنها را در یک جا جمع کرده و محافظت بنماید و بدین گونه نخستین "بایگانی در جهان" تشکیل شد.

 

 

 به بهانه هفدهم اردی بهشت روز اسناد  ملی

از زمانی که بشر توانست مدارک مربوط به فعالیت های اقتصادی و جزئیاتی از زندگی شخصی خود را بر روی مواد و اجسام پردوام نظیر سنگ، گل، پوست و نظایر آن ثبت نماید، برای اینکه از این اسناد بتواند بهره­گیری کند به فکر افتاد آنها را در یک جا جمع کرده و محافظت بنماید و بدین گونه نخستین "بایگانی در جهان" تشکیل شد.

این فرضیه تا زمان کاوش های باستان­شناسی در ویرانه­های شهرهای باستانی، به اثبات نرسیده بود و تصور می شد که سابقه اینگونه مخازن اسناد، از قرون وسطی به بعد بوده است. اما با حفاری ها و کاوش های باستان­شناسی در ایران، مصر، ترکیه و کشف مخازن، اسناد و آرشیوهای پادشاهان آشور و ایران و فراعنه مصر، معلوم شد که بایگانی اسناد در روزگارانی بسیار قدیم معمول بوده است.

امروزه مسلم شده است که دولت های باستانی دارای آرشیوهای منظم و معتبری بوده اند و اسناد و نوشته های مربوط به تاریخ خود را در مخازنی مطمئن نگهداری می کرده اند. چنانچه اسناد ایرانیان در دژنبشت یا گنج نبشت، و اسناد مصریان در معابد ایشان و اسناد پادشاهان آشور در کاخ آشور بنی پال در شهر نینوا نگهداری می شده است.

این اسناد که بر روی لوح های گلین نوشته شده بود، شامل فرامین و احکام دولتی، احکام قضایی، قراردادها اسناد خصوصی و اسناد مذهبی می شده اند. اسناد، معمولا در جعبه­هایی در کنار یکدیگر قرار می گرفتند و دسته بندی شده و در چندین تالار بزرگ بر روی زمین چیده شده و در صورت نیاز به آنها مراجعه می شده است.

آنچه که از منابع موجود بر می آید، بیانگر آن است که امر ایجاد سند و به تبع آن نگهداری و محافظت از اسناد و مدارک دولتی در ایران از زمان های بسیار کهن مطرح بوده است. از اقوامی که پیش از ورود مادها به فلات ایران در این سرزمین تشکیل دولت داده­اند نظیر: سومریان، اکدیان، بابلیان، آشوریان، عیلامیان و کلدانیان نیز جسته به گریخته اسناد و مدارکی به دست آمده است.

درباره شکست دادن عیلامیان توسط سومریان و قرار گرفتن شهر معروف اوما جزو مستعمرات سومر، نامه­ای به دست آمده است که به سه هزار سال پیش از میلاد مربوط می شود و به وسیله کاهن الهه نین مار به یکی از دوستانش نوشته شده است و به این اعتبار در شمار اسناد بسیار جالب قرار دارد.

پس از سقوط سومریان، سارگن، بانی دولت اکد شد. از کارهای پرارج او گردآوری اسناد و مدارک مذهبی بود که به زبان اکدی که زبانی سامی بود، نوشته شده بودند و وی آنها را در معبد ارخ ضبط کرد. بعدها، آشور بنی پال این نوشته ها را اسنتساخ کرد و مورد استفاده قرار داد. پس از اکدیان دولت بابل تاسیس شد. شمار پادشاهان این سلسله پانزده و بزرگترین آنان حمورابی یعنی ششمین فرد خاندان مزبور بود. حمورابی دارای قوانینی است که بنام وی مشهور است. این قوانین از حفریات شوش به دست آمده و اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری می شود. قوانین مزبور بر روی سنگی به درازی 25/3 متر حک شده و مشتمل بر 3600 سطر و 282 ماده است که درباره زراعت، آبیاری، ازدواج، میراث، مجازات‌ها، دروغ، بی عدالتی، قضاوت، رشوه دادن به قاضی و حقوق خانواده و... بحث می کند. پس از سقوط دولت بابل، آشوریان به حکومت رسیدند. از ان روزگار نامه­های گلینی به دست آمده است که آنها را از شهری به شهر دیگر می‌فرستاده­اند. از جمله نامه هایی است که سنا خریب به پدر خود سارگن نوشته است. بیست و نه هزار لوح از الواح کتابخانه آشور بنی پال کشف گردیده که اکنون تعداد زیادی از آنها در موزه لندن نگاهداری می شود.

در تورات (کتاب استر) آمده است که در عهد پادشاهان ماد و هخامنشی نوشتن تاریخ و ثبت و ضبط وقایع ایام پادشاهان، (شاهنامه) معمول و متداول بوده است. در فهرست (ابن ندیم) نیز آمده است که نوشتن علوم در روزگار پیشین بر وی پوست درخت خدنگ و پوست حیوانات در ایران رایج بوده است. در آن زمان جنس کتاب های کتابخانه ای از سخت ترین و محکم ترین مواد(پوست درخت خدنگ) بافته می شد و مخزن کتاب­ها برای سالم ماندن در مناسب ترین جاها از لحاظ «اعتدال آب و هوا» و «بی عفونتی» و مصون بودن از «زلزله» قرار داشت.

با تکیه بر قول ابن ندیم می­توان دریافت که در ایران باستان نوشتن مطالب روزمره و کتب بر پوست حیوان یا پوست سخت درختان یا چیزهایی دیگر و پنهان کردن آنها در نهانخانه ها که گویا «گنج نبشت» یا «دژنبشت» نام داشته اند، متداول بوده است. در زمان هخامنشیان هسته مرکزی و زیربنای تشکیلات اداری امپراطوری را بایگانی سلطنتی تشکیل می داد. در این بایگانی مکاتبات حکومتی و وقایع مهم ثبت و ضبط می شد و فرمان­ها و دستورهای شاه به زیردستان ابلاغ می گردید.

پس از فتح ایلام، ایرانیان لوحه­های گلی آشنا شدند و از کاربرد آن در امور تجاری و اداری اطلاع پیدا کردند.

در اواسط قرن پنجم پیش از میلاد از موادی مانند: چرم و پاپیروس برای نوشتن استفاده می شد. شاید به دلیل آسیب­پذیری این مواد، اسناد و مدارک دوره هخامنشی دوام زیادی نداشته و بیشتر آنها از بین رفته است.

دیوان اداری

با اینکه آگاهی ما از دیوان اداری هخامنشی، که مستقیما زیر نظر وزیر تشریفات انجام وظیفه می کرد، بسیار اندک است، در نگاهی کلی به ساختار حکومتی هخامنشی چنین دریافت می کنیم که دیوان اداری، سازمانی بسیار حساس و تعیین کننده بوده است. این دیوان، تنها با تشکیلات سازمان یافته خود بود که می توانسته است برای داریوش و جانشینان او امکان فرمانروایی بر شاهنشاهی عظیمی را فراهم آورد که از ملیت های دور و نزدیک زیادی با فرهنگ و زبانی متفاوت از یونان تا سند و از خوارزم و سغد تا مصر و لیبی و بخشی از حبشه تشکیل شده بود.

تنها ثبت نام ساتراپ ها، بلندپایگان و سرداران این شاهنشاهی گسترده و اشراف به قلمرو ماموریت آنان می توانسته است، نیاز به گروهی از کارمندان ورزیده و آشنا به جغرافیای طبیعی و سیاسی داشته است. با فاصله های زیادی که ساتراپی های ملل گوناگون از مرکزیت شاهنشاهی داشتند، غفلتی کوچک می‌توانست مشکل آفرین باشد.

مسئله ارتباط با این ساتراپی ها و زبان و شیوه این ارتباط خود کاری بوده است بزرگ و تنها یک دیوان اداری منظم و کارآمد می‌توانسته است بر کار دشوار دریافت­ها، پرداخت ها، مالیات­ها، خراج‌ها، مدیریتی بی نقص را اعمال کند.

هرچند بدون سند و منبع نیز می توان به برداشتی حیرت­انگیز از حجم کار و کارآمدی دیوان اداری در همه زمینه های اداری، مالی، انتصاب ها، انفصال­ها، تشویق ها و گوشمالی ها رسید. نکته اینجاست که به هیچ روی نمی توان دریافت که سازمانی با این کارایی و عظمت در کجا می توانسته است، مستقر باشد. این سازمان زیر نظارت وزیر تشریفات بود. سندهای این سازمان به خط آرامی نوشته می شدند و برای این منظور لازم بود که کارمندان یا منشیان آرامی یا آشنا به زبان و خط آرامی در اختیار دیوان اداری باشد. از مصر تا هندوکش جسته گریخته به اسنادی برمی خوریم که به صورت کتیبه یا نوشته با پاپیروس و چرم به یادگار مانده اند. با این حال گمان نمی رود که جز آرامیان عده زیادی با این تنها خط ارتباطی بسیار دشوار و غیرمنطقی، آشنا بوده باشند. حتی به سختی می­توان گمان کرد که خود شخص وزیر تشریفات و مسئولان بلند پایه زیردست او و دیگر صاحب منصبان با این خط آشنا بوده­اند.

از این که بسیاری از نام ها و اصطلاح های تعیین­کننده دیوانی و حقوقی، حتی شاه و شاهنشاه مادی است، چنین برداشت می شود که نظام اداری هخامنشیان میراثی است از مادها.

وزیر تشریفات در دربار صفوی همان شخصیت ایشیک آقاسی است. شباهت آنچه از ساختار دیوان اداری هخامنشیان می دانیم با دیگر دوره های تاریخ ایران، به ویژه دوره صفوی تا به امروز، برای مورخ غافلگیرکننده است. گویی ساختار اداری و گوهره هنجارهای دیوانی ایران همان است که در حقیقت داریوش طراح آن بوده و این ساختار در طول 2500 سال دست نخورده مانده است. شاید هم بدنه های اصلی این ساختار در زمان داریوش برای همیشه برای ایرانیان به بلوغ نهایی خود رسیده بوده است.

امروزه با اطلاعاتی که از لوح­های گلی به دست آورده ایم، دیگر تردیدی نداریم که تخت جمشید مرکز اصلی مدیریت دیوانی شاهنشاهی هخامنشی بوده است و اسناد همه رویدادهای اقتصادی در اینجا بایگانی می شده است. چون سند همه پرداخت ها به صورت جیره جنسی، با قید نام صادرکنندگان دستور، برخوردارشوندگان، کارمندان عمل کننده، محل صدور دستور و محل پرداخت (مانند چاپارخانه) و هرآنچه تضمین‌کننده و حسن انجام کار است، تهیه می شده است، کار پژوهش با لوح های دیوانی بسیار دلچسب و پرحاصل است. در دیوان اداری همواره قرص هایی از گل برای تهیه سند مهیا بوده است. آگاهی اندک ما از نظام شاهنشاهی هخامنشیان چیزی از منزلت و عظمت نظامی که توانست حدود 200 سال بزرگترین امپراتوری آن روزگاران را در چنگال خود داشته باشد، کم نمی کند. اما مورخ به کمک لوح های دیوانی به دست آمده از خزانه نخت جمشید از کمبود اطلاعات چندان هم رنج نمی برد. حتی گاهی شفافیت این اطلاعات در مقایسه با دیگر دوره های تاریخ ایران، استثنایی است.

لوح های دیوانی از این روی نیز از ارجمندی ویژه ای برخوردار که غیرقابل تحریف و بی­شائبه هستند.

در نظام اجتماعی و سازمان اداری ایران در زمان داریوش، وزیر تشریفات یا به عبارت بهتر صدراعظم پس از شاه همه کاره کشور بود که به کمک قائم مقام خود همه امور کشور را در دست داشت. معاون، یکی از عنصر نظام دیوانی ایران باستان است که تا به امروز دوام آورده است. معمولا وزیر تشریفات فردی مادی و قائم مقام او پارسی بود. به گمان، داریوش پدیدآورنده این نظم بوده است.

دیوان اداری برای ارتباط های خود منشیانی را در استخدام داشت که با زبان‌های گوناگون ساتراپی های شاهنشاهی و خط آرامی آشنا بودند. وجود این منشیان به خوبی از کتاب استر دریافت می­شود:

«پس از نافرمانی ملکه پادشاه ]خشایار[ نامه هایی به همه ساتراپی­ها بیشتر یا همه به خط آرامی بوده اند چک شود. البته در رابطه با مصر نوشتن به خط هیروگلیف نیز ممکن بوده است و می‌توان پذیرفت که امکان نوشتن به خط یونانی هم، با ارتباط گسترده ای که دربار ایران از زمان کورش و فتح لیدی با سرزمین­های یونانی نشین داشت، کم نبوده است.

می توان گمان کرد که کارمندان ایرانی مطلبی را که باید نوشته می شد، به منشیان خارجی دیکته می کردند و این منشیان بی درنگ آن را به زبان آرامی یا هر زبان دیگر ترجمه می کردند. بنابراین دستورها و سفارش ها همواره نخست از سوی مسئولان رده بالا و کارمندان ایرانی به طور شفاهی ابلاغ می شدند و پس از چند بار دهان به دهان شدن، سرانجام به قلمی مخصوص بر روی لوح های گلی به ثبت می­رسیدند و به مهر مقام مسئول ممهور می­شدند.

همواره توده ای از گل آماده، و به قدر نیاز فوری قرص گل(جانشین کاغذ مصرفی در سازمان های امروزی) در دسترس بوده است. هرگاه بر روی لوح جایی برای نوشتن همه مطلب نبود، بقیه آن را در پشت لوح می آمد. از این قرص­های آماده تعدادی به دست باستان شناسان افتاده است که اثر انگشت کارگران تهیه‌کننده هنوز بر روی آنها به چشم می خورد. این قرص­های نانوشته نیز مانند لوح‌های دیوانی در لهیب آتشی که اسکندر بر جان تخت جمشید انداخت، کاملاً پخته شده­اند تا برای ما به یادگار بمانند.

از ساختار لوح های دیوانی به آسانی در می­یابیم که یک لوح چندین مرحله کاری را پشت سر می­گذاشت تا پدید آید. معمولاً نام صادرکننده دستور و نام کارمند اجراکننده دستور بر روی لوح قید می شد و در صورت نبودن مسئول اداره مربوط، در دیوان روی لوح قید می شد: «رئیس اداره در جریان امر قرار دارد».

مهم این بود که هیچ گاه مهر کسی که به نحوی با لوح سر و کار داشت از قلم نیفتد. ]دو انتهای قیطان این مهر که به کمک حلقه ای زنگوله مانند در پشت سر به یکدیگر می رسند. روش استفاده از مهر بسیار آسان بود، هرگاه دارنده آن می‌خواست مهر را به طرف پایین می کشید و از آن استفاده می کرد.

به گمان، بهترین شیوه نگهداری از مهر آویختن آن از گردن بود. نمونه بسیار جالب مهری است از عاج اسب آبی که از مصر به دست آمده اما از لباس تندیس تشکیل دهنده مهر پیداست که دارنده آن یک ایرانی بوده است.

در دیوان اداری به دو نفر کاخ دار نیز برمی­خوریم که عزل و نصب کارکنان و تعیین و ترتیب پرداخت جیره حقوق آنان را بر عهده داشتند. یکی از دو مسئول شمال پارس تا الیمائیس و دفتر کارش در ایلام بود و دیگری در شیراز و مسئولیت جنوب و جنوب شرقی پارس را بر عهده داشت.

در یکی از لوح های گلی به جیره کارمندی اشاره می­شود که در حال سفر برای شمارش مردم است. از این سند چنین برمی آید که برای سربازگیری و بازشناسی املاک و اموال برای تامین منابع مالیاتی، نظام دیوانی هخامنشی بی نیاز از آمار و تفتیش نبوده است.

ما بدون لوح های گلی به دست آمده از عمارت خزانه تخت جمشید نمی­توانیم به کوچکترین برداشت ارزشمندی از نظام دیوانی شاهنشاهی هخامنشی برسیم. لوح های گلی برای همیشه نشان دادند که تخت جمشید پایتخت اصلی مرکز دیوانی و قلب تپینده شاهنشاهی هخامنشی بوده است.

همه دریافت ها و پرداخت های خزانه سند می خوردند و به امضاء (= به مهر) می رسیدند. لوح گل را خشک ناشده برای مهر نزد وزیر تشریفات و دیگر مسئولین بلندپایه می بردند و آنها مهر خود را پای سند می فشردند. هنگامی که در اواخر ماه مه سال 500 میلادی مهر خونگه با عبارت مهر فرنکه پسر ارشام به خط آرامی گم شد، مهر دیگری برای او ساخته شد و موضوع بی درنگ با بخشنامه­ای به اطلاع دست اندرکاران رسید:

«و مهری که تاکنون داشتم، گم شد. اکنون مهری که به اینجا فشرده شده است، واقعاً مهر من است»[1].

اسناد باقی مانده از دوران هخامنشی بسیار اندک است و صرفاً معدودی از آنها که از جنس چرم و پاپیروس بوده، در شنزارهای مصر پیدا شده است. یکی از این گنجینه های پرارزش یک کیسه پشتی حاوی چندین نامه است که این نامه ها به دلایل نامعلومی به مقصد نرسیده و حاوی دستورهایی به افراد مختلف بوده و در سال‌های 410 تا 411 پیش از میلاد نوشته شده است.

بی تردید سازمان­های آرشیو سلطنتی ایران در بابل، اکباتان، شوش، هگمتانه، پرسپولیس و دیگر شهرهایی که محل زندگی شاهان ایرانی بوده، وجود داشته است. پس از سلطه یونانیان بر ایران، اسکندر با بهره گیری از شیوه­ها و بنیادهای آرشیو ایرانیان، سازمان آرشیو سلطنتی ایران را توسعه داد و حتی هنگامی که نسخه‌های اصلی اسنادش در یک آتش سوزی از بین رفت، بی درنگ دستور داد با استفاده از رونوشت اسنادی که در اختیار فرماندهی نظامی بود، اسناد از بین رفته را بازنویسی کنند[2].

در دوره ساسانیان نیز سنت گردآوری اسناد و کتاب نویسی رایج بوده است.‌هانری ماسه در کتاب فردوسی و حماسه ملی آورده است: آنگاه که دوران سلسله ساسانیان نزدیک پایان بود، یزدگرد آخرین پادشاه سلسله، دهقان دانشور را فرمان داد که اسناد مربوط به شاهان باستان را گردآورد و نواقص را مرتفع سازد... دانشور(یکی از دانشمندانی که در دربار تیسفون می زیست) تاریخ شاهان ایرانی را از آغاز تا زمان «خدای نامه» نامید و این کتاب اساس و پایه یک عده آثار بعدی گردید که به همین عنوان نامیده شد.

نوشته های دوره ساسانی یا منسوب به این دوره را می توان به سه بخش تقسیم کرد:

1. کتیبه های پهلوی(سنگ نبشته، پاپیروس نبشته ها و پوست نبشته ها، سفال نبشته­ها، سکه نبشته­ها، مهرها و... به خط پهلوی سنگ نبشته ای (با الفبای اغلب منفصل و گاهی متصل):

2. نوشته های دینی و ادبی پهلوی به خط پهلوی کتابی (با الفبای متصل) و خط اوستایی(زند و پازند). در حقیقت این نوشته ها هستند که ادب پهلوی را تشکیل می دهند. نشانه های فراوانی گواهی می‌دهند. نشانه های فراوانی گواهی می دهند که اغلب این نوشته ها در سده های نخستین هجری با تکیه بر ادب ساسانی(سنت شفاهی) تدوین نهایی یافته اند.

معدودی از این نوشته ها نیز مانند مینوی خردو ارداویراف نام(ارداویرارنامه) می توانند پیش از اسلام به تالیف نهایی رسیده باشند. اما در هر حال پس از اسلام نیز دستی بر آنها کشیده شده است. در کنار متن های دینی، متن عمومی داستانی نیز مانند کارنامه اردشیر بابکان به چشم می خورد که آمیخته ای است از تاریخ و داستان. انتظار می رفت که با جایگاهی که اردشیر در نزد ساسانیان داشت، کارنامه منتسب به او کمی طولانی تر می بود. صفتی که تقریباً در همه آثار پهلوی مشترک است، کوتاهی مطلب است. شتاب برای به پایان رساندن مطلب بسیار بارز است. کار باید هرچه زودتر به پایان برسدو اعلام شود که «به پایان رسید...»

32 متن برگزیده به زحمت کمی بیشتر از 100 صفحه جا گرفته است. کتاب‌هایی هم که نامشان می آید نوشته های کم حجمی هستند که مترجمان امروز به زحمت و به کمک آوانوشت، متن پهلوی، حاشیه و تفسیر، اعلام، کتابنامه و واژه­نامه از آنها کتابی کم برگ تراشیده اند و اگر جز دینکرد همه کتاب­ها و متن‌های پهلوی را یک جا و بدون افزوده چاپ کنند، شاید کتابی در دو جلد فراهم یابد.

از این متن ها نوشته­های ادبی از میان رفته­اند و ما تنها از طریق ترجمه­های عربی و ردی که در فارسی بر جای مانده است، از وجود آنها خبر داریم. مانند کلیله و دمنه و داستان­های شاهنامه یا هفت پیکر نظامی مثلاً خسرو و شیرین. در این باره هم که مجموعه هزار و یک شب تکیه بر هزار و یک افسانه و یا هزار و یک روز ساسانی دارد، تردیدی نیست.

شاهنامه که به عربی آن را «سیرالملوک العجم» نامیده اند، باید در اواخر دوره ساسانی به نام خدای نامک وجود داشته بوده باشد. خدای نامک را می توان همان سالنامه دانست که ساسانیان هم ناگزیر از نوشتن آن بوده اند. با این خدای نامک ها از طریق ترجمه آنها به زبان عربی آشنا هستیم. مترجم یکی از این ترجمه­ها ابن مقفع بوده است. از این ایرانی زرتشتی که بعداً اسلام آورده بود، ترجمه های دیگری هم وجود داشته است. اگر گزارش مسعودی درست باشد که دلیلی بر درست نبودنش وجود ندارد، دست مورخان سده های نخستین اسلامی درباره ساسانیان چندان خالی هم نبوده است.

در دوره اسلامی با توجه به اعتقادات مذهبی مسلمانان، کتاب از ارج و منزلتی والا برخوردار گردید.

شیوه ایرانیان در نگهداری اسناد دیوانی بعدها چنان گسترش یافت که دیگر اقدام و ملل نیز شیوه ایرانیان در حفظ و نگهداری اسناد را در سرزمین های خویش به کار بردند.

بعد از ساسانیان نگهداری سلطانیات و دیوانیات به راهنمایی وزرا و دبیران ایرانی مرسوم گردید و در این دوره اسناد و مدارک را در جایی به نام «خزانه» نگهداری می کردند و خزانه اسناد جزو «دیوان رسایل» بود و این رسم در دوره غزنویان نیز معمول بود ولی در این دوره به خزانه اسناد «خزانه حجت» می گفتند و رئیس آن را «دیوان بان» می نامیدند. از دوره غزنویان تا صفویه نیز آرشیو یا تشکیلات دیوانی کم و بیش وجود داشته است.

در دوره صفویه، رونوشت اسناد مربوط به امور مالی و احکام و نشانه ها و نامه ها و دیگر اسناد، در دفاتر مخصوصی ثبت می شد. محل نگهداری این دفترها که انبار دفترخانه دیوان اعلا نام داشت ظاهرا عمارت چهلستون بود.

در دوره قاجار، در زمان حکومت فتحعلی شاه، اسناد و مکاتبات و سواد فرمان ها در دربار نگهداری می شد و آرشیو جزو اداره بیوتات به شمار می رفت[3].

از زمان ناصرالدین شاه (سال 1283 ق.) که وزارتخانه هایی شامل: وزارت جنگ، وزارت مالیه، وزارتخانه خارجه، وزارت علوم و غیره، وزارت دربار و ایشیک آقاسی باشیگرری، وزارت عدلیه، وزارت وظایف و غیره، وزارت حضور همایون، وزارت دارالخلافه و غیره، وزارت خزانه عامریه و غیره تشکیل شد، حجم اسناد تولید شده رو به فزونی نهاد. از این زمان علاوه بر بخش نگهداری اسناد دربار، اسناد سیاسی و وزارت امور خارجه و اسناد مالی در دستگاه میرزا یوسف خان مستوفی الممالک گردآوری می شد. اما همچنان روش صحیحی برای نگهداری اسناد و نوشته ها وجود نداشت.

سرانجام در سال 1278 ش. وزارت خارجه به پیروی از روش بایگانی کشورهای اروپایی، بایگانی خود را مرتب کرد.

پس از انقلاب مشروطه و طی سال­های 1285 تا 1309 ش. نیز اقداماتی برای به کار بردن روش های نوین بایگانی، استفاده از دانش و تجارب هیات های فرانسوی و بلژیکی انجام گرفت و در اردیبهشت سال 1309 تاسیس مرکزی برای «حفظ اسناد ملی» در جلسه هیات وزیران وقت به تصویب رسید.

در سال 1334 برای نخستین‌بار، تلاش هایی برای تنظیم و تنسیق بایگانی­های کل کشور انجام گرفت و در سال 1338 لایحه تشکیل «بایگانی کل کشور» به تصویب شورای معاونین وزارتخانه­ها رسید. هدف از تشکیل بایگانی کل کشور، کاستن از تشریفات کاغذبازی و تمرکز دادن به کلیه اسناد و مدارک تاریخی و سوابق طرح ها و پروژه ها در یک سازمان مرکزی بود.

در سال 1342 هیات شورای عالی اداری، اساسنامه هیات مدیره و هیات رئیسه انجمن «بایگانی های قسم خورده ایران» را به منظور استفاده از روش­های جدید بایگانی و تهیه مقدمات تاسیس «آرشیو ملی» و امحای اوراق زائد، تصویب نمود.

در سال 1345 لایجه تاسیس «سازمان اسناد ملی ایران» به هیات دولت ارائه شد، پس از طرح لایحه مزبور و طی مراحل مختلف رد و قبول، سرانجام در جلسه هفدهم اردیبهشت ماه 1349 در مجلس شورای ملی سابق، قانون تاسیس سازمان اسناد ملی ایران به تصویب رسید و برای اجرا به دولت ابلاغ شد.

 

و سرانجام علیرغم مخالفت اغلب كارشناسان و صاحبنظران، در سال 1381 با مصوبه شورای عالی اداری با کتابخانه ملی ایران ادغام و سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران به وجود آمد. سازمان جدید اداری دو معاونت «اسناد ملی» و «کتابخانه ملی» است که سازمان اسناد ملی ایران، هم اینک تحت نام «معاونت اسناد ملی» به مثابه آرشیو ملی ایران به انجام وظایف قانونی خود می پردازد.

[1]. رجبی، پرویز. هزاره های گمشده. انتشارات توس، تهران؛ 1380.

[2]. قائم مقامی، جهانگیر. مقدمه ای بر شناخت اسناد تاریخی. تهران، 1348.

[3]. قائم مقامی، جهانگیر. مقدمه ای بر شناخت اسناد تاریخی، تهران، 1348

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: