معتزله و فقه حنفی/ حسن انصاری

1394/12/15 ۱۰:۲۲

معتزله و فقه حنفی/ حسن انصاری

در اینجا بنا دارم بخشی از مقدمه خود را بر تصحیح سه باب از ابواب مختلف کتاب یتیمة الدهر فی فتاوی أهل العصر تألیف "الشیخ الإمام الأجل مجد الأئمة عبد الرحیم بن عمر الترجمانی" که در دست انجام است، عرضه کنم. (یکی از ابواب این کتاب، یعنی "باب التاریخ" بناست در بخش ملحقات اثر مشترک نویسنده این سطور و زابینه اشمیتکه درباره مذهب کلامی ابو الحسین بصری که در دست آماده سازی است منتشر شود).

 

در اینجا بنا دارم بخشی از مقدمه خود را بر تصحیح سه باب از ابواب مختلف کتاب یتیمة الدهر فی فتاوی أهل العصر تألیف "الشیخ الإمام الأجل مجد الأئمة عبد الرحیم بن عمر الترجمانی" که در دست انجام است، عرضه کنم.

(یکی از ابواب این کتاب، یعنی "باب التاریخ" بناست در بخش ملحقات اثر مشترک نویسنده این سطور و زابینه اشمیتکه درباره مذهب کلامی ابو الحسین بصری که در دست آماده سازی است منتشر شود). در اینجا چند نکته ای را در رابطه با اهمیت این کتاب خواهم گفت و نیز فهرستی از مهمترین منابع آن و نام تعدادی از فقیهان حنفی مذکور در این کتاب را به دست خواهم داد. این کتاب همانطور که در یادداشتی دیگر پیش از این متذکر شدم، مجموعه ای است از فتاوی فقیهان حنفی خراسان و از جمله فقیهان خوارزم در ابواب مختلف فقهی. برخی از این فقیهان از معتزلیان خوارزم اند و از آن جمله این کتاب مشتمل بر نقل فتاوی بسیاری از محمود زمخشری، صاحب تفسیر کشّاف است که تاکنون مورد توجه محققان قرار نگرفته است. این مجموعه فتاوی همانند بسیاری دیگر از مجموعه های فتاوی فقیهان حنفی خراسان تاکنون مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار نگرفته است. از بسیاری از فقیهان برجسته حنفی خراسان در سده های اولیه و تا پیش از حمله مغولان آثار فقهی و اصولی و نیز مجموعه فتاوی مختلف باقی مانده است که به دلائل مختلف این دست ادبیات تاکنون مورد بی مهری قرار گرفته است؛ این در حالی است که این آثار برای شناخت زبان، فرهنگ و تاریخ خراسان در سده های نخستین بی نهایت ارزشمندند. بسیاری از این متون و به ویژه در ابواب مختلف معاملات مشتمل بر الفاظ و پاره های فارسی اند؛ و برخی از جمله کتاب حاضر مشتمل بر الفاظ و اصطلاحات به زبان سغدی. این قبیل آثار و به ویژه آثار فتوایی برای شناخت آداب، رسوم، فرهنگ و باورهای مردمان سده های گذشته خراسان بزرگ بسیار مفید و قابل استفاده اند و گاه منابعی بی مانند در اختیار پژوهشگران قرار می دهند؛ و این به دلیل آن است که فتاوی فقیهان عموماً ناظر به "حوادث"؛ "نوازل" و امور واقعی و نه "تقدیری" بوده است. این قبیل آثار به دلیل نقل استفتائات مختلف در ابواب مختلف فقهی و از جمله در مسائل مختلفی از قبیل انواع بیع و معاملات، ابواب نکاح و طلاق، مسائل متعلق به اوقاف و نذورات، ابواب متعلق به زکات و یا همچنین متعلق به قضاء و شهادات و نیز ابواب متعلق به حدود و تعزیرات و یا حتی چنانکه عموماً معمول فقیهان حنفی خراسان بوده؛ باب مربوط به الفاظ کفر و در کنار همه اینها آنچه به ابواب عبادات مربوط می شود مشتمل بر اطلاعاتی است در خصوص زندگانی روزمره مردمان خراسان و باورها و نیز عادات محلی آنان و نیز در رابطه با شیوه رفتار حاکمان با آن مردمان و تعاملات متقابل آنان با دولت و نیز با عالمان دین. تاریخ مردم خراسان را تنها زمانی می توان به درستی نوشت که این دست آثار فقهی و فتوایی فقیهان حنفی خراسان بزرگ به درستی شناخته و تصحیح و مورد بررسی قرار گیرد. با روند مهاجرت شتابنده حنفیان خراسان به سمت سرزمینهای غربی و از جمله شامات و مصر نوعی گسست میان فرهنگ دینی فقیهان حنفی این دو سوی مختلف و به دلائل مختلف ایجاد شد که از نتایج آن یکی هم متأسفانه مهجوریت آثار فقیهان قدیم مکتب خراسان بود؛ تا بدان حدّ که اساساً برای فقیهان حنفی مصر و شامات بسیاری از شخصیتهای حنفی خراسان و آثار ایشان ناشناخته ماند و در کتابهای طبقات و رجال آنان که عمدتاً تنها منابع ما درباره شناخت فقیهان حنفی در عمده موارد است، بسیاری از فقیهان خراسانی مورد غفلت قرار گرفتند و بدین سبب اطلاعات متأخران نسبت به ایشان بسیار محدود است. یکی از دلائل این امر وابستگی آثار فقیهان خراسانی به فرهنگ و زبان فارسی بود و نیز تعلق خاطر بسیاری از فقیهان آنان (به ویژه در ری و خوارزم) به مکتب اعتزال که طبعاً مورد اعتنای فقیهان حنفی سنتگرای شامات و مصر نبود.

خوشبختانه نسخه خطی یتیمة الدهر فی فتاوی أهل العصر تألیف مجد الأئمة عبد الرحیم بن عمر الترجمانی شامل نکات بسیار جالب توجهی در این نوع زمینه هاست و از جمله اشتمال آن بر اطلاعاتی درباره فقیهان معتزلی. نویسنده که بی شبهه معتزلی بوده در آثار خود از فقیهان و متکلمان معتزلی خراسان و ری؛ به ویژه در اواخر سده پنجم و اوائل سده ششم قمری مکرر نام می برد و نقل قول می کند. نکته جالب در این کتاب اعتنای نویسنده که خود از خاندانی حنفی و معتزلی بوده به فقیهان حنفی مذهب غیر معتزلی بخارا و سمرقند و نقل فتاوی آنان است که خود نشان از اهمیت "هویت فقهی" و اولویت آن بر گرایش کلامی در آن دوره است؛ زمینه ای که از علل و اسباب نابودی عملی معتزلیان در برابر سواد اعظم حنفیان در سده ششم قمری باید قلمداد شود (در این باره پیشتر در این سلسله مقالات سخن گفته ایم و باز هم در دنباله این مقالات به این زمینه خواهیم پرداخت). در این یادداشت تنها به بخشی از این مطالب که حال و هوای خوارزم را به ویژه از نقطه نظر فرهنگی و مذهبی و آموزشی نشان می دهد اشاره وار می پردازیم:

- وکان الشیخ الإمام الزاهد عبد الجبّار یقول... (که مقصود قاضی عبد الجبّار نیست).

- وسألت محمود الزمخشری الملقّب بجار الله العلامة عمّن وضع الید علی القبر.. (مکرر پرسش و پاسخها و استفتائات زمخشری را در طول کتاب نقل کرده است).

- سئل أبو بکر العیاضی إمام سمرقند...

- وسألت خمیر الوبری عن الصلاة فی مدرستنا زمان الصیف لأجل الحرّ...

- وسمعت جار الله العلامة یقول سألت هذه المسئلة وهی مسئلة الحاج ببغداد من القاضی الهیتنی (؟) فأجاب بمثله..

- وفی فتاوی عمر النسفی: سئل شیخ الإسلام عمّن کان شفعویاً فصار حنفیّاً ثم أراد أن ینتقل إلی مذهب الشافعی هل له ذلک فکتب فی الجواب: الثبات علی مذهب أبی حنیفة أولی ثمّ ذکر وقال: هذه الکلمة أقرب إلی الألفة وأرفق ممّا کان الشیخ الإمام الماتریدی أجاب، فقد استفتی عن هذه المسئلة فکتب یعزّر هذا البائس المبر أشدّ التعزیر حتّی یترک المذهب الردی ویرجع إلی المذهب السدید والله أعلم.

- وسألت زین المشایخ عمّن قال ... فقال: کان شیخنا جار الله العلامة یحکی عن الزجاج... قال زین المشایخ: وکان شیخنا علی هذا إلی أن توفّی.

- قال: وسألت بقّال النحوی والمؤذن ...وکتبت إلی الشیخ المؤذنی

- وسمعت الشیخ الأکهنی یقول: سمعت عین الأئمة یقول: سمعت الشیخ الوبری ...

- وسئل زین المشایخ والأدیبی العمرانی عمّن قال فی ...

- وسمعت الشیخ الخیاطی ختن عین الأئمة یقول: سألت جار الله العلامة عمّن قرأ..

- نقلهای زیاد از پدر مؤلف و فتاوی او

- وسمعت عین الأئمة أفتی بذلک

- وسمعت زین الأئمة الوبری یقول...

- وسألت عنها زین المشایخ البقالی فأجاب..

- اسنادی به طحاوی: قال: حدثنا أبو حفص عمرو بن محمد بن یوسف القفصی قال: أخبرنا الحسن بن سلیمان الخجندی قراءة علیه أخبرنا شیخ القضاة إسماعیل بن أحمد البیهقی والشیخ أبو سعید محمد بن محمد المطرز قال: أخبرنا أبو طاهر محمد بن أحمد بن محمد بن عبد الرحیم الأصفهانی قال: أخبرنا أبو بکر محمد بن إبراهیم بن علی بن عاصم المقری عن أبی جعفر أحمد بن محمد بن سلامة الطحاوی ...

- نقل با سند از حاکم جشمی: أبی الحسن علی بن أحمد الحلوانی قال: أخ الحاکم الإمام أبو سعد المحسن بن محمد الجشمی قال: أخ أبو الحسین عبد الغافر بن محمد بن عبد الغافر قال: أخ بشر بن أحمد الإسفرائنی .... بعد از آن نقلی می کند از حاکم جشمی بدین صورت: قال الحاکم الجشمی فی جلاء الأبصار رحمه الله: الخبر یفید .... پس این سند باید سند به جلاء الأبصار او باشد. باز سندی به جشمی: أخبرنا أبو الحسن بن علی بن محمد (کذا) الحلوانی قال أخبرنا الحاکم الإمام أبو سعد المحسّن بن محمد الجشمی قال أخبرنا الشیخ أبو حامد رحمه الله ...

 

- هکذا روی لنا عثمان بن محمد الوارقشتی

- نکته بسیار جالبی درباره امکان انجام عمل به فریضه حجّ: سئل أبو الحسن الکرخی ببغداد عن رجل وجب علیه الحج الا أنه لا یخرج لما أنّ القرامطة تدخل علی الحاج فی البادیة هل یکون ذلک عذراً فقال: ما سلمت البادیة عن أحد یعنی لیس ذلک بعذر لأنّ البادیة لا تخلو عن الآفات من قلة الماء وشدة الحرّ وهیجان ریح السموم وبه کان یفتی فقهاؤنا وقال أبو القاسم الصفّار: لا أشکّ فی سقوط الحجّ عن النساء فی هذا الزمان وإنما أشکّ فی السقوط عن الرجال وأفتی أبو بکر الرازی ببغداد أنّه سقط عن الرجال أیضاً فی هذا الزمان. و به کان یفتی الوبری، کما بدأنا به الباب وحکی عن أبی بکر الورّاق أنّه خرج إلی بیت الله حاجاً فلما ذهب مرحلة فقال لأصحابه ردّونی أرتکب ستمائة کبیرة فی مرحلة واحدة فردّوه من أول منزل نزل فیه إلی منزله...

- وحکی عن القاضی الجلیل بن أحمد ...

- ذکر القاضی الإمام جدی فی کتاب النفقات...

- وسمعت عمر بن أبی القاسم الدیباجی أثابه الله ...

- وهکذا سمعته عن الشیخ الخیاطی ختن عین الأئمة وقال: سمعته عن علی بن أحمد کما هو عن أبی حامد بعینه...

- ووجدت بخطّ الشیخ الأدیبی فی آخر کتاب الإستحسان حکی أنّ مشایخ خراسان کتبوا إلی الشیخ الحلوانی رحمه الله ...

- سمعت الطرائفی رحمه الله یقول: سمعت الخجندی یقول: سمعت الأخوین قاضی صدر وعلی البزدوی یقولان ...

- کذا روی عن قاضی القضاة ذکره فی البغدادیات... (در اینجا نقلی است ارزشمند از البغدادیات قاضی عبد الجبّار همدانی در دانش کلام).

- مکرر از الترجمانی نقل می کند و از آثارش مانند شرح المنتقی

- وسألت الشیخ الجلیل المتکلّم ...( این شخص همان الوبری، نویسنده شرحی بر نهج البلاغة است که پیشتر او را در این سایت معرفی کردیم).

- نقلهای مکرر از تهذیب حاکم جشمی: وذکر الحاکم الجشمی فی تفسیر قوله تعالی ... چند بار

- وسألت والدی ... وسألت عمر الأدیبی...

- وروی عن الوبری الکبیر ...

- وذکر قاضی القضاة المتکلّم فی مسائل أبی الفرج .. مسئله ای فقهی نقل می کند (در اینجا از یک اثر ناشناخته قاضی عبد الجبّار نقل می کند که بسیار نقلی است ارزشمند؛ آن هم در فقه).

- وسمعت الشیخ الأکهنی یقول: سمعت عین الأئمة یقول ...

- سئل الشیخ الإمام علی المدنی رحمه الله وهو علی المنبر عن الفتوی ...

- قلت: وهکذا سمعت من والدی وعبد الرحیم الحسنی ...

-قلت: وسمعت الحجی (کذا) الدمینی سمعت القاضی الإمام فخر القضاة الأرسابندی یقول...

- نکته هایی تاریخی و جالب درباره اوضاع سیاسی و فرهنگی خراسان: وسئل یوسف بن محمد عن فقیه کان یتفقه بمرو کان معه کتاب من کتب الخزانة کان یطالعه بإذن الخادم ثم وقعت هذه الفتنة من القتل والأسر والنهب فما وجد الخازن لیردّ علیه الکتاب وقد کسروا باب الخزانة وأخرجوا بعضاً من الکتب فرأی هو هذه الأفعال فأخرج الکتاب إلی هنا لأجل أن یردّه إلی تلک الخزانة اذا استقرّ الأمر فهل یجوز له أن یطالع ذلک الکتاب فقال له: ذلک ولیکن علی عزم الردّ متی استطاع من غیر تأخیر.

- و یا این مورد: وسألت یوسف بن محمد عن إدخال الحبوب وأثاث البیت فی المسجد لخوف مثل حادثة بلدنا فی أیّام السلطان فقال یجوز.

- وسئل بعض المتکلّمین عن الغیبة فقال: إنّما یکون غیبة إذا قصد الإضرار به والشماتة وأمّا إذا کان تأسفاً لا یکون غیبة.

- نقل از آثار اصولی ابو الحسین بصری: وذکر فی أصول الفقه لأبی الحسین فی باب قول الصحابی

- وذکر البقالی فی أصول الفقه...

- وذکر قاضی القضاة فی أصول الفقه ... ومن مذهب مشایخنا أبی علی وأبی هاشم... (نقلی دیگر از اثری اصولی از قاضی عبد الجبّار)

- وذکر فی کتاب حقیقة القولین للغزالی ..

- قال رضی الله عنه: وکتبت إلی شرف الأئمة وشهاب الأئمة والقاضی الإمام...

- وسمعت الشیخ محمود یقول ...

- قال الشیخ عمر النسفی رحمه الله وحکی عن القاضی الإمام محمود السمرقندی رحمه الله...

- وذکر والدی فی منتخباته عن مسائل محمد بن إبراهیم..

- وذکر محمد بن إبراهیم المیدانی الضریر فی مجموعه ...

- قال رضی الله عنه (یعنی نویسنده): قرأت علی والدی فی أمالیه...

- اثری از نویسنده: وقد ذکرنا شرح هذا فی شرح أدب القاضی للخصّاف.

- نکته ای درباره وضعیت قاضیان: ... قال البزدوی فی شرحه للجامع فی کتاب القضاء: وأخذ مشایخنا بهذه الروایة لأنّ القضاة فی زماننا قد فسدوا.

- وسمعت أبا حامد یقول: کان أستادی عبد الرحیم العتّابی یفتی...

- ذکر قاضی القضاة فی کتاب التوبة أنّ الإمام شرط فی استیفاء القصاص وهکذا مذهب بعض أهل الأصول ویسوی بینه وبین الحدود ومذهب الفقهاء أنّه لا یشترط. نصّ علیه فی الحدود من الجامع الصغیر وفی الإستحسان من الکافی وذکر فی الکافی لإسماعیل المتکلّم الرازی فی کتاب التوبة أنّ من قتل ولیّ إنسان لا تصحّ توبته حتّی یسلم نفسه للقود ویعترف أولیاء الدم أنّه لا یمتنع من ذلک إن صمّموا علی طلبه منه (در اینجا از قاضی عبد الجبّار و اسماعیل بن علی الفرّزادی و آثار آنان؛ کتاب التوبة و کتاب الکافی نقل می کند).

- سمعت جار الله العلّامة یقول: سمعت الشیخ الماوردی أبا طلحة وکان علی مذهب مالک...

- نقل جالبی درباره نهج البلاغة: وسئل أیضاً عمّن ذکر فی نهج البلاغة عن علی رضی الله عنه من الطعن فی عمر وکذا عن عثمان أنصدّقه أم هو منحول علیه. فقال: هذه أخبار آحاد ویجوز أن یقولها ویحسن من الأکفاء ویعنی به أنّه کان بالإمامة أولی...

- نقل از جلاء الأبصار جشمی در بحثی کلامی و نیز از کتابی به نام المستوعب باز در بحثهای کلامی معتزلی.

- نکته ای جالب درباره جایگاه متکلمان: وسئل أیضاً (یعنی پدر مؤلف) عمّن أوصی بأن یصرف ثلث ماله إلی العلماء فقال: یدخل تحت الوصیة المتکلّمون وأصحاب الحدیث لأنّ هذا الإسم عام.

- نمونه ای از کلمات فارسی کتاب: وسألت عبد الرحیم التمرتاشی عن المعتق إذا مات وترک ذوی أرحام المعتق هل ترث؟ فقال: سئل القاضی الإمام حکیم عن هذه المسئلة وأنا حاضر فقال: عندی لا ترث ولکن ینبغی أن یذهب إلی القاضی الإمام صدر القضاة فإنّه یفتی بأنّه یرث. قال عبد الرحیم: قلت له: هل یسعک أن تبعثه إلیه فقال بالفارسیة: آن مرد مجتهد است.

- وذکر فیه أیضاً والخلافة لا تورث عندنا خلافاً للجاحظ والنبوة لا تورث وقالت الغالیة من الروافض: تورث وهذه المسائل تعرف فی الأصول.

- نقلی بسیار جالب توجه درباره ابو منصور ماتریدی و تفسیرش: وقال الشیخ أبو القاسم الحکیم لأبی منصور المذکّر: بلغنی أنّک تفسّر القرآن ومن أین سماعک التفسیر وإنّی سمعت أربعة وأربعین من کتب التفسیر ومع ذلک إذا سئلت عن تفسیر آیة تغیّر علیّ الحال ولا أدری کیف أفسّر، فکیف تفسّر أنت. علیک بالروایات وحکایات السلف.

- نکته هایی جالب درباره جایگاه عالمان در ساختار قدرت سیاسی و اجتماعی: وروی عن إبن سلمة أنّه قال کان مشایخنا یکرهون الجلوس للعامة وأنا أراه واجباً فی زماننا لمعنیین: أحدهما أنّ عوام سمرقند لا یتعلّمون العلم فی المجلس الخاصّ وإنّما یتعلّمون فی مجلس العامة فیجب الجلوس لأجل تعلیمهم والثانی أنّ أهل الأهواء قد ظهرت من کلّ وجه فیجب الجلوس للناس لإظهار ذلک لهم.

- و نیز: وحکی أنّ أبا نصر بن عیاض رحمه الله کان یأمر القرّاء والمشایخ وأهل العلم أن یرکبوا فی کلّ جمعة ویطوفوا فی الأسواق وغیرها. فقیل له: لم تفعل هذا فقال: کی یراهم الناس مجتمعین فلا یطمع السلطان فی الجور ولا أصحاب الأهواء فی إظهار الهواء ولا الغوغاء فی الخروج علی أهل الصلاح.

- نکته هایی درباره فتوی نویسی و مجالس درس فقه: وحکی عن فقهاء العراق أنّه لم یکن یکتب خط الفتوی فی مجلس الدرس وإنّما یکتب بعد القیام منه مخافة أن یدخل فی ذلک خلل لاشتغاله بالأسباق.

- نیز: وعن بعضهم أنّه کان إذا سأله مستفتی (کذا) عن مسئلة لم یجب عنها فی ذلک الیوم وإنّما کان یجیب من الغد لینظر فی المسئلة ویتأتی.

- نکته ای بسیار جالب درباره گرایشات شیعی فقیهان معتزلی خوارزم: قیل لإبراهیم بن یوسف ما تقول فی رجل قیل له: إنّ رسول الله صلی الله علیه وسلّم کان یحبّ الطیب والنساء وکذا وکذا، فقال إنّی أبغض هذه الأشیاء. فقال: کفر. فقیل له: ألیس الحسین بن علی رضی الله عنهما کان أحبّ إلی النبیّ علیه السلام من هذه الأشیاء. فقال: بلی فقیل: فکیف لا تکفر قاتله، فسکت ولم یجبه شیء.

- نکته ای بسیار جالب درباره المغنی قاضی عبد الجبّار: وسمعت جار الله العلّامة رضی الله عنه یقول: روی أنّ واحداً من أبناء الملوک دخل مجلس قاضی القضاة عبد الجبّار فجلس کما یجلس الأمراء. فقال قاضی القضاة: إنّما یجلس عندنا هکذا من یحفظ المغنی الکبیر (در نسخه: المعنی الکثیر) فقام الشابّ وجلس عند الزاویة وکان یجلس فی مجلس فی الزاویة [حتّی] حفظ المغنی الکبیر فقال له القاضی إجلس عندنا تلک الجلسة.

این نکته نشان می دهد که المغنی دست کم دو تحریر داشته، یکی از آنها همین نسخه کبیر است و دیگری نسخه کوچکتر که شاید آن نسخه با نسخه ای که با عنوان نکت المغنی به وسیله زابینه اشمیتکه و عمر حمدان اخیراً منتشر شده مرتبط باشد. پیشتر پروفسور مادلونگ در مقالاتش از احتمال وجود دو تحریر مغنی سخن رانده بود؛ اما اطلاع حاضر پرتوی تازه بر این موضوع می اندازد.

- نکته ای تازه درباره زندگانی قاضی عبد الجبّار معتزلی: وسمعت بعضهم یقول: صنّف قاضی القضاة کتاباً وارتحل من بغداد إلی الری فلمّا کان فی الطریق انتهی إلی مسبعة ورأی أسداً فخرق ذلک الکتاب فی النار ورقاً ورقاً إلی الصباح حتّی أنجاه الله تعالی فلمّا بلغ الریّ

أملاه علی تلامذته عن ظهر قلبه کما کان.

منبع: حلقه کاتبان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: