خوش‌باشانه نوشتن «پاریزی»/بهاء‌الدین خرمشاهی

1393/1/16 ۱۰:۰۰

خوش‌باشانه نوشتن «پاریزی»/بهاء‌الدین خرمشاهی

با شادباش عید فرخنده و کهن نوروز به همه مخاطبان فرهیخته، آنچه می‌آید چند جمله‌ای است درباره دوست نو‌درگذشته، استاد بزرگ تاریخ و ادب، شادروان دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی. رابطه و دوستی من با ایشان از حد سلام علیک بیشتر بود و از حد استاد و شاگردی کمتر، ولی رابطه‌مان رابطه خوبی بود. ضمنا ما در شهرک غرب همسایه بودیم و مجلس ختم او هم در همین مسجد جامع شهرک غرب با شکوه برگزار شد و بسیاری از اهل فرهنگ و ادب در آن شرکت داشتند. مهم‌ترین ممیزه مسلم در نوشته‌های روانشاد پاریزی، طنز و خوش‌باشی و خوش‌باشانه نوشتن اوست. او شاد و شنگول و شاخه‌در‌شاخه و حاشیه‌در‌حاشیه و پانویس‌در‌پانویس می‌نوشت و قلم ملیحی داشت. من درباره کتاب‌های مقدس جرات نمی‌کنم حرفی بزنم اما این ویژگی در سابقه ادبی و فرهنگی ما مثلا در مولانا و مخصوصا در مثنوی، دیده می‌شود.

 

با شادباش عید فرخنده و کهن نوروز به همه مخاطبان فرهیخته، آنچه می‌آید چند جمله‌ای است درباره دوست نو‌درگذشته، استاد بزرگ تاریخ و ادب، شادروان دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی. رابطه و دوستی من با ایشان از حد سلام علیک بیشتر بود و از حد استاد و شاگردی کمتر، ولی رابطه‌مان رابطه خوبی بود. ضمنا ما در شهرک غرب همسایه بودیم و مجلس ختم او هم در همین مسجد جامع شهرک غرب با شکوه برگزار شد و بسیاری از اهل فرهنگ و ادب در آن شرکت داشتند.  مهم‌ترین ممیزه مسلم در نوشته‌های روانشاد پاریزی، طنز و خوش‌باشی و خوش‌باشانه نوشتن اوست. او شاد و شنگول و شاخه‌در‌شاخه و حاشیه‌در‌حاشیه و پانویس‌در‌پانویس می‌نوشت و قلم ملیحی داشت. من درباره کتاب‌های مقدس جرات نمی‌کنم حرفی بزنم اما این ویژگی در سابقه ادبی و فرهنگی ما مثلا در مولانا و مخصوصا در مثنوی، دیده می‌شود.

اشعار حافظ هم یکی از اوج‌های اینگونه شاخه‌به‌شاخه نوشتن‌های هنری است و با این شیوه، اثر به‌جای اینکه خطی بشود حلقوی پیش می‌رود. مرحوم پاریزی هم این شیوه را داشت و هرچه می‌نوشت، این طنز را در خود داشت. نوشته‌های او به طور کلی دو فایده داشت. یکی آنکه با خواندنشان حال خواننده خوب می‌شد و دیگر اینکه اطلاعات بسیاری می‌دادند.

نه فقط درباره موضوع اصلی بلکه درباره موضوعات فرعی هم؛ او موضوع اصلی را فرعی می‌کرد و موضوع فرعی را اصلی و همه نوع تصرفی در کار می‌کرد بی‌آنکه از حق مطلب اصلی فروگذار کند.  باری، وقتی من نوجوانی 18، 19ساله و دانشجوی سال اول رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران بودم استاد پاریزی یک استاد تمام بود. البته شاید نه یک پروفسور تمام اما یک استادیار شناخته‌شده بود و فاصله سنی من هم با او فکر می‌کنم بیست و یک‌سال است. یعنی حدودا یک نسل با او فاصله داشتم و می‌توانستم جای فرزندشان باشم. از همان ایام من با او سلام علیکی داشتم و در همه این سال‌ها هم او را در مجالس می‌دیدم. او تا همین اواخر افتاده و بیمار نبود و تا مرز 90سالگی هم زندگی کرد. آثار فراوانی هم نوشت و فکر می‌کنم که دست‌کم 60، 70 اثر داشته باشد. مقدمه‌های کتاب‌هایش هم بسیار شیرین‌اند و این مقدمه‌ها در یک کتاب با نام «جامع‌المقدمات»گردآوری و چاپ شدند. طنز در سرشت و قلم او بود و در گفتار روزمره‌اش هم این طنز وجود داشت و هیچ تکلفی هم نداشت. او انسان رهامنش و آزاده‌اندیشی بود و سعه‌صدر و رواداری زیادی داشت. در آخر این قول ایشان را هم به یاد می‌آورم که می‌گفت من هرچه بنویسم، ولو درباره اپراخوانی پاریس، بالاخره سر از پاریز در می‌آورد و باید یکجوری آن را به کرمان ربط دهم و ربط هم می‌داد. امیدوارم آثارشان به‌صورت مجموعه آثاری

یک شکل منتشر شود و همه ما دوست داریم از نو کتاب‌های او را بخوانیم.

منبع: روزنامه شرق

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: