ارادتی بنما تا سعادتی ببری / بهاءالدین خرمشاهی

1394/5/6 ۰۹:۲۴

ارادتی بنما تا سعادتی ببری / بهاءالدین خرمشاهی

براستی در عمر هفتاد ساله‌ام، که پنجاه و یک سالش در مصاحبت مهرانگیز و فرهنگ پرور و حکمت‌آمیز استادم کامران فانی گذشته است، کمتر کسی را در پایه فضل و فرهنگ و فروتنی او دیده‌ام. از او بیش از هر کسی علم و علم دوستی و علم‌آموزی آموختم. اتحاد عاقل و معقول یا عالِم ومعلوم را در وجود شریف او متجلی و مجسم دیده‌ام.

 

درباره کامران فانی و بزرگداشت او در کتابخانه ملی

براستی در عمر هفتاد ساله‌ام، که پنجاه و یک سالش در مصاحبت مهرانگیز و فرهنگ پرور و حکمت‌آمیز استادم کامران فانی گذشته است، کمتر کسی را در پایه فضل و فرهنگ و فروتنی او دیده‌ام. از او بیش از هر کسی علم و علم دوستی و علم‌آموزی آموختم. اتحاد عاقل و معقول یا عالِم ومعلوم را در وجود شریف او متجلی و مجسم دیده‌ام. دیده‌ام که چه بسیار ایران‌شناسان که برای رهجویی به نزد او آمده‌اند، از گستردگی و ژرفای دانش او حیرت‌زده شده‌اند و اغلب آنها گفته‌اند که نظیر این دانشمند را در غرب هم کمتر دیده‌ایم. در مقالات دیگر که درباره فانی نوشته‌ام و نیز در کتاب فرار از فلسفه- که زندگینامه خودنوشت فرهنگی من است و 18-17 سال پیش از سوی نشر جامی منتشر شده و مدتی است که به همت و همیاری مهندس امیررضا پوررضایی آن را در دست ویرایش و افزود و کاست داریم- بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم که فانی نه فقط نزدیک‌ترین رفیق من است بلکه از بزرگترین استادانی است که در عمر خود دیده و داشته‌ام. او از نوادر کسانی است که دانشش به بینش بدل شده است یا به تعبیر دیگر فضلش به فرزانگی. فانی مایه فخر ایران و افتخار شهر کهن زادگاهش قزوین و یکی از چهار علامه این شهر است. آن سه بزرگمرد دیگر: حضرت آیت‌الله العظمی سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، استاد محمد قزوینی و علامه علی اکبر دهخدا هستند.  فانی در علم‌آموزی و علم‌دوستی و خدمتگری فرهنگی همتا ندارد و مردی چند فرهنگی است و در تاریخ و فرهنگ ایران باستان، ایران اسلامی و اسلام ایرانی و فرهنگ دیروز و امروز غرب، صاحبنظر است و البته فرهنگ‌های خاوری و خاور دور را هم ژرفاژرف می‌شناسد. او پس از استاد هردومان، سرکار خانم پوراندخت سلطانی، بزرگترین کتابدار امروزین ایران است. اگر فقط اثر مرجع اخیر، تدوین مشترک این بزرگان، یعنی فرهنگ یا فهرست سرعنوان‌های موضوعی (انگلیسی- فارسی) را در نظر بگیریم، برای اثبات صدق این مدعا کافی است. براستی بر خلاف آنکه فانی کم کار به نظر می‌رسد اما فقط آثار مرجعی که تدوین یا سرپرستی کرده است حیرت‌انگیز است. به نمونه‌هایی اشاره می‌کنم: دانشنامه کودکان و نوجوانان، فرهنگ موضوعی قرآن (که متن آن عربی است و ارجاعات فارسی دارد) کوشش مشترک فانی و بنده است که از سال 1364 تا امروز مکرر کار شده و حتی دو قرآن‌پژوه لبنانی آن را با حذف ارجاعات فارسی و افزایش متن آیات قرآنی، عیناً اقتباس کرده‌اند. سرپرستی دانشنامه ملی‌گرایی و سپس دانشنامه دموکراسی و همکاری کارساز در سرپرستی دانشنامه عظیم دانش‌گستر با همکاری عمده دکتر علی رامین و مهندس محمدعلی سادات (در 18 جلد) از دیگر دستاوردهای علمی بزرگ فانی است. بنده علاوه بر نگارش چندین مقاله، چندین شعر هم برای این یگانه روزگار سروده‌ام. جدیدترینش این رباعی است که هنگام نوشتن این مقاله کوتاه در روز شنبه دوم مرداد ماه 1394 به ذهنم رسید:

عمری است به کامران ارادت دارم /  زین بیش چه خواهم که سعادت دارم

یک روز اگر نبینمش غمگینم /  من نیز چو او به علم عادت دارم

براستی در عمر هفتاد ساله‌ام، که پنجاه و یک سالش در مصاحبت مهرانگیز و فرهنگ پرور و حکمت‌آمیز استادم کامران فانی گذشته است، کمتر کسی را در پایه فضل و فرهنگ و فروتنی او دیده‌ام. از او بیش از هر کسی علم و علم دوستی و علم‌آموزی آموختم. اتحاد عاقل و معقول یا عالِم ومعلوم را در وجود شریف او متجلی و مجسم دیده‌ام. دیده‌ام که چه بسیار ایران‌شناسان که برای رهجویی به نزد او آمده‌اند، از گستردگی و ژرفای دانش او حیرت‌زده شده‌اند و اغلب آنها گفته‌اند که نظیر این دانشمند را در غرب هم کمتر دیده‌ایم. در مقالات دیگر که درباره فانی نوشته‌ام و نیز در کتاب فرار از فلسفه- که زندگینامه خودنوشت فرهنگی من است و 18-17 سال پیش از سوی نشر جامی منتشر شده و مدتی است که به همت و همیاری مهندس امیررضا پوررضایی آن را در دست ویرایش و افزود و کاست داریم- بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم که فانی نه فقط نزدیک‌ترین رفیق من است بلکه از بزرگترین استادانی است که در عمر خود دیده و داشته‌ام. او از نوادر کسانی است که دانشش به بینش بدل شده است یا به تعبیر دیگر فضلش به فرزانگی. فانی مایه فخر ایران و افتخار شهر کهن زادگاهش قزوین و یکی از چهار علامه این شهر است. آن سه بزرگمرد دیگر: حضرت آیت‌الله العظمی سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، استاد محمد قزوینی و علامه علی اکبر دهخدا هستند.  فانی در علم‌آموزی و علم‌دوستی و خدمتگری فرهنگی همتا ندارد و مردی چند فرهنگی است و در تاریخ و فرهنگ ایران باستان، ایران اسلامی و اسلام ایرانی و فرهنگ دیروز و امروز غرب، صاحبنظر است و البته فرهنگ‌های خاوری و خاور دور را هم ژرفاژرف می‌شناسد. او پس از استاد هردومان، سرکار خانم پوراندخت سلطانی، بزرگترین کتابدار امروزین ایران است. اگر فقط اثر مرجع اخیر، تدوین مشترک این بزرگان، یعنی فرهنگ یا فهرست سرعنوان‌های موضوعی (انگلیسی- فارسی) را در نظر بگیریم، برای اثبات صدق این مدعا کافی است. براستی بر خلاف آنکه فانی کم کار به نظر می‌رسد اما فقط آثار مرجعی که تدوین یا سرپرستی کرده است حیرت‌انگیز است. به نمونه‌هایی اشاره می‌کنم: دانشنامه کودکان و نوجوانان، فرهنگ موضوعی قرآن (که متن آن عربی است و ارجاعات فارسی دارد) کوشش مشترک فانی و بنده است که از سال 1364 تا امروز مکرر کار شده و حتی دو قرآن‌پژوه لبنانی آن را با حذف ارجاعات فارسی و افزایش متن آیات قرآنی، عیناً اقتباس کرده‌اند. سرپرستی دانشنامه ملی‌گرایی و سپس دانشنامه دموکراسی و همکاری کارساز در سرپرستی دانشنامه عظیم دانش‌گستر با همکاری عمده دکتر علی رامین و مهندس محمدعلی سادات (در 18 جلد) از دیگر دستاوردهای علمی بزرگ فانی است. بنده علاوه بر نگارش چندین مقاله، چندین شعر هم برای این یگانه روزگار سروده‌ام. جدیدترینش این رباعی است که هنگام نوشتن این مقاله کوتاه در روز شنبه دوم مرداد ماه 1394 به ذهنم رسید:

عمری است به کامران ارادت دارم /  زین بیش چه خواهم که سعادت دارم

یک روز اگر نبینمش غمگینم /  من نیز چو او به علم عادت دارم

اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: