به جیرفت سفر کنیم / فخرالسادات محتشمی‌پور عضو موسس و هیات‌مدیره انجمن زنان پژوهشگر تاریخ

1392/12/11 ۱۰:۴۰

به جیرفت سفر کنیم / فخرالسادات محتشمی‌پور عضو موسس و هیات‌مدیره انجمن زنان پژوهشگر تاریخ

می‌توان ایران را یک جهان کوچک پنداشت با توجه به تنوع و تکثر آب‌وهوا و اقلیم و فرهنگ‌ها و مذاهب اما از جهت پیشینه تاریخی و تمدنی بدون اغراق ایران کشور مادر است. این نکته حتی آن‌گاه که قدیمی‌ترین تمدن را تمدن بین‌النهرین می‌دانستند، قابل‌پذیرش بود حال آنکه سال‌ها پیش دست تقدیر سیلی را در منطقه جیرفت رقم زد که در کنار خساراتش برکاتی شگفت برای منطقه و اهالی آن و برای همه ایران و بلکه جهان داشت و آنچه سیل سال 1379 برای روستاییان منطقه رونمایی کرد آثاری از تمدنی قدیمی بود که می‌توانست بخشی از دانش تاریخی و باستان‌شناسی را اصلاح و تکمیل کند. دکتر یوسف مجیدزاده، از باستان‌شناسان شناخته‌شده بین‌المللی ایران و استاد بازنشسته دانشگاه تهران که دکترای خود را از دانشگاه شیکاگو دریافت کرده در این‌باره چنین می‌گوید:

 

می‌توان ایران را یک جهان کوچک پنداشت با توجه به تنوع و تکثر آب‌وهوا و اقلیم و فرهنگ‌ها و مذاهب اما از جهت پیشینه تاریخی و تمدنی بدون اغراق ایران کشور مادر است. این نکته حتی آن‌گاه که قدیمی‌ترین تمدن را تمدن بین‌النهرین می‌دانستند، قابل‌پذیرش بود حال آنکه سال‌ها پیش دست تقدیر سیلی را در منطقه جیرفت رقم زد که در کنار خساراتش برکاتی شگفت برای منطقه و اهالی آن و برای همه ایران و بلکه جهان داشت و آنچه سیل سال 1379 برای روستاییان منطقه رونمایی کرد آثاری از تمدنی قدیمی بود که می‌توانست بخشی از دانش تاریخی و باستان‌شناسی را اصلاح و تکمیل کند. دکتر یوسف مجیدزاده، از باستان‌شناسان شناخته‌شده بین‌المللی ایران و استاد بازنشسته دانشگاه تهران که دکترای خود را از دانشگاه شیکاگو دریافت کرده در این‌باره چنین می‌گوید: «رود هلیل‌رود در جیرفت یک رود سرکش است که همراه با بارندگی شدید گاه طغیان می‌کند و خرابی‌هایی به بار می‌آورد. این رودخانه از کنار قبرستانی باستانی می‌گذشت که البته نمی‌دانستند قبرستان بوده است و سال 1379 بود که طغیان رودخانه هلیل‌رود با تغییر جهت رودخانه و گذشتن آن از میان قبرستان باعث تخریب یکی از آنها می‌شود. قبرها همه از رسوب بوده و سنگی نبوده‌اند از این رو به‌دلیل برخورد آب فرومی‌ریزند و تعدادی از ظروف داخل قبر به بیرون می‌ریزند. اینطور که گفته شده گویا یک سرباز که از اهالی روستای نزدیک بوده است این ظروف را به منزل می‌برد و می‌گوید گنج پیدا کرده‌ام. البته آن منطقه هم زمان یک دوره هفت ‌الی هشت‌ساله خشکسالی را نیز پشت‌سر گذاشته است و به‌همین‌دلیل مردم روستا به امید یافتن اشیای عتیقه به منطقه هجوم می‌برند. مردم این حوزه از قبل هم با یافتن گاه‌وبی‌گاه مهره و سنگ‌های قیمتی در بین گل‌ولای و خاک قبرها آشنا بودند اما نمی‌دانستند که این مهره‌ها که اغلب از سنگ‌های قیمتی هم بوده است مربوط به گورستان‌ها بوده است. به‌هرحال اشیای زیادی به دلالان غیرقانونی و گاه به قیمت‌های بسیار پایین فروخته و از ایران خارج می‌شود. حتی گاه پیش می‌آمد که دلالان با وانت و کامیون به در خانه‌ها رفته و اشیا را می‌خریدند و متاسفانه مسوولان مربوطه هم توجهی به این قضیه نداشتند. در حوزه هلیل‌رود پنج گورستان مربوط به 3000 سال پیش از میلاد پیدا شد که بسیاری از داشته‌های آنها، پیداشدن خط، شهر و دولت و شکل‌گیری تمدن بشری را نشان می‌داد.»1 شوق دیدار نزدیک جیرفت، شهری که نه‌فقط به‌دلیل شرایط مطلوب اقلیمی و محصولات عالی کشاورزی بلکه به همت مردان بزرگی چون استاد یوسف مجیدزاده و همکاران کاوشگرش می‌رود تا به‌عنوان مهد تمدن بشری معرفی شود، ناملایمات سفر برای شرکت در دومین کنگره تاریخدانان ایرانی را بر من آسان کرد، وعده‌گاه ما موزه جیرفت بود. به این ترتیب سفر من به جیرفت مبدأش موزه بود و دیدار آثار شگفتی‌آفرینی که در محلی که موقتا برای نگهداری بخشی از میراث زرین ایرانی در نظر گرفته شده، به نمایش گذاشته شده بود. نشست صبح روز دوم کنگره به مطالعات جنوب‌شرق فلات ایران اختصاص داشت.

در میان مقالات آنچه توجه مرا جلب کرد مطالبی بود که توسط استاد جمشید کیان‌فر که سابقه آشنایی ما به سابقه تاسیس انجمن زنان پژوهشگر تاریخ و همفکری‌ها و همراهی‌های ایشان با این نهاد مدنی در حوزه فرهنگ و تاریخ بازمی‌گردد، در فرصتی کوتاه ارایه شد. در اینجا بود که من با نام دکتر یوسف مجیدزاده و تلاش‌های بی‌نظیر او برای شناخت و معرفی فرهنگ و تمدن ایرانی آشنا شدم و با شرح مختصر اقدامات ایشان دریافتم که جیرفت و ساکنان میهمان‌نواز و مهربان آن مدیون او هستند و مطالعات پس از سفرم در مورد او بر این ایده استوار شد.

اما برنامه کنگره برای من که به‌عنوان عضو کوچکی از انجمن ایرانی تاریخ در آن شرکت داشتم از ابعاد مختلف آموزنده بود و پس از پایان سفر به دلایل زیر ارزیابی مثبتی از این حضور داشتم:

- اینکه یک نهاد غیردولتی بتواند با سعی و حمایت افرادی داوطلب برنامه‌ای وزین هرچند با نقایصی قابل‌اغماض تدارک ببیند خود حایزاهمیت بسیار است.

- حضور استادان، پژوهشگران، دانشجویان و علاقه‌مندان به تاریخ در یک همایش تاریخی فرصت ارزشمندی برای همفکری‌ها و هم‌اندیشی در باب مسایل مختلف پژوهشی، آموزشی و ترویجی فراهم می‌آورد که البته مغتنم شمرده شد.

- حضور اعضای انجمن‌های علمی و پژوهشی سابقه‌دارتری چون انجمن زنان پژوهشگر تاریخ می‌توانست باب مبادله تجربیات را در این کنگره باز کند که البته تنها جرقه‌هایی زده شد.

- شنیده‌شدن صداهایی مانند صدای معلمان تاریخ و دانشجویان تاریخ و حتی علاقه‌مندانی که دسترسی به استادان و تاریخ‌نویسان و تاریخدانان و مسوولان مرتبط ندارند و دنبال نهاد واسطی برای رساندن صدای خود هستند از مزیت‌های این کنگره بود.

- حضور مقامات رسمی و غیررسمی شهر، شخصیت‌های حقیقی و حقوقی از بخش دولتی، عمومی، غیردولتی و خصوصی در این برنامه قابل ملاحظه و اهمیت بود.

- حضور زنان در کنگره و برنامه‌های اصلی و جنبی آن به‌نحو قابل‌تاملی پررنگ بود.

- نمایشگاه تخصصی که در حاشیه کنگره برگزار شده بود فضای همدلی و تعامل بیشتری را میان میزبانان و میهمانان فراهم آورده بود.

- نحوه میزبانی به‌گونه‌ای بود که هرچند مشارکت و همکاری تنها در بخش کوچکی انجام شده بود اما اینگونه می‌نمود که شهر جیرفت و همه مسوولان و مردمانش میزبان کنگره هستند.

- امکان ملاقات و گفت‌وگو با هر مسوول دولتی و نیز منتخبان مردم به سهولت مهیا بود.

- ایده‌های جدید و برنامه‌هایی که در حاشیه برنامه‌های کنگره و در حین بازدیدها و نشست‌های غیررسمی به مفاهمه و نهایتا توافق اعضای انجمن زنان پژوهشگر تاریخ رسید مانند برنامه بزرگداشت زنان پیشکسوت در حوزه باستان‌شناسی و جغرافیا و زبان‌شناسی از دیگر استان‌ها و نیز برگزاری همایش «زنان در تاریخ آذربایجان» که حاصل تعاملات میان‌رشته‌ای و نیز ملی‌بودن کنگره و حضور تاریخ‌پژوهان از سراسر کشور بود.

- باوجود بی‌توجهی معنادار به موضوع «زن‌پژوهی» توسط مسوولان انجمن و ملحوظ‌نداشتن این مهم در بیانیه پایانی کنگره، با اینکه مورد توجه بسیاری از شرکت‌کنندگان در کنگره بود، اهمیت موضوع و ضرورت آن مورد توجه تمامی شرکت‌کنندگان قرار گرفت.

- و از همه اینها مهم‌تر نزدیکی، وفاق و همدلی که انگیزه اصلی ادامه راه در مسیر صعب فعالیت‌های داوطلبانه است.

(1 و 2 برگرفته از سایت انسان‌شناسی و فرهنگ)

منبع: روزنامه شرق

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: