عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با نگاهی انتقادی نسبت به وضعیت فعلی و موجود جامعۀ علمی ایران، هرچند امکان شکلگیری علم دینی را ذاتاً ممتنع نمیداند، اما در امکان وقوعی آن، تردید دارد.
موسی نجفی، رییس خانه بیداری اسلامی اصفهان در یازدهمین نشست «دعوت به اندیشه» گفت: تمدن غربی ذاتا افراطی است؛ چرا که یک ساحتی وجودی انسان را فراموش کرده است.
چهره ماندگار فلسفه در برنامه معرفت گفت: منشا خشونت عدم آگاهی است. آنجا که علم حاکم نیست، خشونت حکومت می کند و به مجرد اینکه آگاهی و عقل وارد کار شد و امور را معقول دید خشونت رخت بر می بندد.
یحیی یثربی عنوان کرد؛ «قلندر و قلعه» شعری است که با اشک و آه بر دلم جاری شد یحیی یثربی شناسهٔ خبر: 4063049 - شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۵ دین و اندیشه > اندیشمندان یحیی یثربی، استاد فلسفه و کلام اسلامی نگارش کتاب «قلندر و قلعه» را نتیجه مطالعات خود در حوزه عرفان و بهرهگیری از آثار سهروردی میداند که با بکارگیری تخیل داستاننویسی همراه شده است. به گزارش خبرگزاری مهر، یحیی یثربی در گفتوگویی درباره انگیزههای خود برای نگارش کتاب «قلندر و قلعه» عنوان کرد: نخستین جرقههای نوشتن این کتاب از حدود ۴۰ سال پیش در دلم پیدا شد؛ زمانی که هنوز در حال و هوای عرفان بودم. در آن زمان تصمیم گرفتم که شخصیتهای عرفانی را به عنوان سرمشق معرفی کنم و ابتدا قصد داشتم بر روی شخصیت و زندگی عین القضات همدانی کار کنم، اما در ادامه حال و هوای شیخ شهابالدین یحیی سهروردی به سراغم آمد و تصمیم گرفتم بر روی شخصیت شیخ اشراق کار کنم که حاصل آن کتاب «قلندر و قلعه» شد. این استاد فلسفه و کلام اسلامی درباره محتوای این اثر توضیح داد: متأسفانه منابع تاریخی چندانی درباره زندگی و شخصیت سهروردی وجود ندارد و تنها آثار معدودی به مکان و نحوه زندگی او اشاره داشتهاند. در واقع کتاب «قلندر و قلعه» نتیجه مطالعات من در حوزه عرفان و بهرهگیری از آثار خود سهروردی است که البته با بکارگیری تخیل داستاننویسی همراه شده است؛ البته این کتاب را نمیتوان با اصول و مبانی داستاننویسی تطبیق داد، چرا که من داستان نویس نبوده و نیستم، اما زندگی شیخ شهابالدین یحیی سهروردی به صورت شعری در دل و زبان من جاری شد. وی افزود: به عنوان مثال در این اثر سهروردی در آتشکده با دختری به نام سیندخت آشنا می شود. سیندخت دختر مغ است و حوادث را از پیش میداند؛ از باطن افراد خبر میدهد و گاهی آینده آنها را برایشان بازگو میکند و یحیی به شدت شیفته او میشود. این توصیفات در حالی است که من اصلاً در تحقیقاتم نامی از سیندخت نشنیده بودم و در هیچ یک از آثار سهروردی نیز این اسم و این کلمه بیان نشده و هیچ مورخی درباره شیخ اشراق چنین چیزی ننوشته است. یثربی با ابراز خرسندی از معرفی این اثر در طرح کتابخوان مرداد ماه در کتابخانههای عمومی سراسر کشور گفت: اینکه چنین آثاری به عنوان محور فعالیتهای فرهنگی در کتابخانههای عمومی معرفی شوند، امکان آشنایی جامعه گستردهتری با این گونه آثار را فراهم میکند و از این طریق جانهای تشنه معارف الهی در نقاط مختلف کشور میتوانند از چشمه جوشان این آثار سیراب شوند. یثربی درباره حال و هوای عرفانی این کتاب گفت: از زمان انتشار این کتاب دوستان و عزیزان بسیاری میپرسیدند که من هنگام نوشتن این اثر چه حالی داشتم، باید بگویم با اینکه روایت داستانی این اثر را بر اساس تخیل و خیالپردازیهای شخصیام بود، اما آن را با اشک و آه مینوشتم. مانند شاعری که چند بیت ظریف میگوید و خود نیز تحت تأثیر آن قرار میگیرد. این پژوهشگر حوزه عرفان و فلسفه ادامه داد: اخیرا نیز یکی از آقایان با حالتی متأثر چند سطر از این کتاب را خوانده بود و برای من فرستاد. متوجه شدم که نمی تواند خودش را کنترل کند، به طوری که حتی برخی از واژهها را به اشتباه میخواند، وقتی با او تماس گرفتم و گفتم چرا این واژهها را اشتباه خواندی به من گفت زمان خواندن کتاب اشک به من امان نمی داد و سطور را به درستی نمیدیدم. همچنین زمانی که کنعان چومورچو، مترجم این کتاب به زبان ترکی قصد داشت تا پایان ترجمه اثر را به من اعلام کند، طی پیامی به من گفت «با اشک و آه ترجمهاش را به پایان بردم». وی صفای باطن، شجاعت و مخالفت با دنیا دوستی را مهمترین پیامهای این اثر عنوان کرد و گفت: به نظرم انسان با خواندن این کتاب با یک صفای باطنی که در روح کتاب وجود دارد، روبه رو میشود. از جهتی مطالب این اثر اصلا حساب شده نیست و جنبه تاریخی ندارد و بیشتر منعطف به تجربههای زندگی خودم به خصوص در دوران تحصیل در حوزه بوده است. اخیرا نیز با همان حال و هوا کتابی با موضوع منصور حلاج را نوشتهام با عنوان «صلیب و صلابت» که در بازار کتاب موجود است. معتقدم اگر این گونه کتابها خوانده شود، بدون شک تأثیر خود را بر مخاطب خواهد گذاشت. یثربی در ادامه درباره ایجاد شبکه گسترده برای دسترسی عموم به این گونه آثار گفت: معتقدم که در وهله اول باید کاری کنیم که خود مردم به دنبال کتاب بروند؛ چراکه اگر مردم کتابخوان شوند، به هرحال منابع مطالعاتی برای آنها فراهم خواهد شد؛ اما این موضوع هم به دو چیز بستگی دارد. اول ارائه سخن تازه و برخورد عقاید و آراء که ما امروز در این زمینه با کاستی شدیدی روبه رو هستیم و دوم ارائه و ترتیب اثر دادن حرف نویسنده و محقق. من به نوبه خود از ۲ دهه پیش، دهها مشکل را تذکر دادهام، اما دیده نشد و توجهی هم نشد. مشکلاتی که در ادامه دردسرهای بسیاری را برای جامعه ایجاد کرد؛ مانند موضوع مدیریت پژوهش در کشور. این استاد فلسفه و کلام اسلامی تصریح کرد: نویسنده در جامعه ما باید اعتبار خاص خود را پیدا کند و حداقل به گونهای باشد که جوانان ما همانقدر که بازیگران را میشناسند، نویسندگان جامعه خود را نیز بشناسند و بدانند که فلان نویسنده چنین حرفی را مطرح کرده و فلان نویسنده چنین تذکر یا نکتهای را به دولت یادآور شده است. وی افزود: از این جهت اقدام اخیری که از سوی نهاد کتابخانههای عمومی کشور برای معرفی و باز کردن مباحث چنین کتابهایی در کتابخانههای عمومی سراسر کشور صورت گرفته، میتواند گام موثری برای شناخت بیشتر و بهتر نویسندگان و دیده شدن آرا و نظرات آنها در جامعه باشد. یثربی همچنین درباره صحبتهای مطرح شده برای ساخت فیلم سینمایی برگرفته از کتاب «قلندر و قلعه» نیز توضیح داد: صحبتهایی مطرح شده بود و حتی طی جلساتی با بنیاد فارابی قراردادی برای ساخت فیلم سینمایی از این اثر به امضاء رساندیم. اما در ادامه با اینکه فیلمنامهنویس آن نیز مشخص شده بود، برخی افراد با اعمال نظرهای شخصی اجازه ندادند که این کار به انجام برسد
«وقتی دكتر مصدق را ترك كردم او در وضع روحی بهتری بود. از برخورد رسمی و غیرمعمول مصدق حدس زدم كه وی دست امریكا را خوانده و از مداخله آن دولت در ماجرا آگاهی دارد. دكتر مصدق در سرتاسر مطالب خود با متلكها و لحن نیمه شوخی و كنایهآمیز به توطئه و تبانی امریكا و انگلیس گوشه میزد.
انتشار اسنادی جدید درباره كودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ بار دیگر به بحث و حدیثهای به ظاهر ناتمام در این باب دامن زد، به خصوص در فضاهای مجازی به واسطه گسترش شبكههای اجتماعی اظهارنظرهای عمدتا ناسنجیده و مبتنی بر شنیدهها و شایعات فراگیر شد و بسیاری بدون آنكه حتی اطلاعات اولیه درباره این رویداد تاریخی داشته باشند، دست به قضاوت و صدور احكام زدند. برخی حتی تا جایی پیش رفتند كه در فضای مجازی پیشنهاد دادند اسم خیابانها عوض شود و از برملا شدن و آشكار شدن نقش این یا آن شخصیت سیاسی در كودتا و خیانت پیشه بودن آنها یا پول گرفتنشان از ایادی بیگانه سخن گفتند.
نیمه مرداد و هوای داغ تابستان قرار ملاقات را در یک میانه پیش از نیمروز گذاشتیم. سالها در اندیشه چنین قراری بودم و هربار کاهلی و تنبلی از سویی و فراهم نبودن شرایط این ملاقات را به تأخیر انداخته بود
با گذشت شصت و چهار سال از نهضت ملی ایران و کودتای 28 مرداد 1332، هنوز روایتهای شنیده نشده و اسناد ناخوانده از این واقعه تاریخ معاصر ایران وجود دارد که میتواند در جهت درک بهتر و دقیقتر این برهه از تاریخ مملکت، مفید باشد؛ یکی از این روایتهای ناشنیده، خاطرات استاد سید عبدالله انوار، مترجم و نسخه شناس برجسته معاصر است؛ متن پیش رو نیز چکیده مصاحبهای است که نگارنده در باب نهضت ملی ایران و وقایع روز کودتای 28 مرداد با استاد انوار بهعمل آورده که به صورت متن نوشتاری خلاصه و تنظیم شد و در ذیل میخوانید
شهرام یوسفی فر معاون اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران گفت: با توجه به همت دبیرخانه دائمی کنگره علمی حقوق شهروندی در سالهای اخیر، مرکز آرشیو ملی از مسؤولان این کنگره میخواهد، نخستین کنگره «تاریخ حقوق شهروندی» را در مرکز آرشیو ملی برگزار کنند.
داود موسایی، مدیر انتشارات فرهنگ معاصر در هجدهمین نشست تاریخ شفاهی کتاب گفت: وقتی در انتشارات آذر کار میکردم، فروش کتاب « مادر» اثر ماکسیم گورکی به یک فرد شیکپوش پای من، محمد نیکدست و صدری حسابدار انتشارات را به ساواک باز کرد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید