درمیان صدراعظم های دوران حکومت قاجاریان، درباره سه تن گفته اند که اگر شرایط و اوضاع و احوال زمانه مناسب بود و هر یک از آنها توفیق می یافت که به کار خود ادامه دهد، تاریخ ایران مسیر دیگری می یافت و به راه دیگری می رفت که خیر و سعادت ملت ایران در آن بود و بهر حال ایران، این که اکنون هست نمی بود و چیز دیگری بود و این سه تن به ترتیب عبارتند از : میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، میرزا تقی خان امیرکبیر و امین الدوله.
ایران باستان به دنیا درس تسامح آموخت، درس عدالت و درس قانون و انضباط یاد داد. به دنیایی که آشور و بابل و مصر و یهود آن را از تعصب و خشونت آکنده بود، نشان داد که با اعمال تسامح بهتر می تواند امپراتوری های بزرگ را از اقوام گونه گون به وجود آورد و اداره کرد.
دوستی دیروز به دیدن من آمد. مدتها بود که یکدیگر را ندیده بودیم. سر و روی هم را بوسیدیم و دیداری تازه کردیم. دوستی من و او دوستی ادبی است. من او را دوست دارم. زیرا که شاعر و هنرمندش می دانم. اما او، چون دوستی اش با من هیچ موجبی ندارد که برای او در آن نفعی باشد، شاید چیزی از همین قبیل است. از خودش باید پرسید. آمد و نشست، چنانکه عادت ماست، با آنکه چند ماه از آخرین دیدارمان می گذشت گویی گفتارمان دنبالۀ صحبت دیروز بود.
انقلاب مشروطه در ایران مسبوق به سوابق و عللی بود که ریشه و ابتدای آن را باید در وقایع اوائل قرن سیزدهم هجری تقریباً معادل قرن نوزدهم میلادی جست.
یکی از اشتباهاتی که امروزه ما از روی غفلت و عادت مرتکب می شویم ملازمه ای است که میان عالم بودن و باسواد بودن قایل می شویم. می پنداریم که شرط عالم بودن و حتی متفکر بودن داشتن سواد و تجربۀ کافی در استفاده از مطالب مکتوب است. این عادت که امروزه تقریباً عالم گیر شده است، در تاریخ تمدن بشر بی سابقه بوده است.
از آن روز که من اژدها را دیدم، بیش از نیم قرن میگذرد. من در «هنگو» نزدیک پاریز، به همراه پدرم برای عقدبندان دختر و پسری دهاتی رفته بودیم. من خردسال بودم. طرفهای عصر با بچههای دهکده به نزدیک چشمه رفتیم، در همان لحظه دو دختر تازه سال به آنجا آمدند و دو تا شمع که در دست داشتند، در داخل دو سوراخ کوچک که بالای چشمه بود، روشن کردند و رفتند. بچههای ده بعداً به من توضیح دادند که این دو سوراخ، محل سوراخهای دماغ اژدهایی است که در بالای این چشمه، سنگ شده است
غالب مردم که برای رفع عیبجویی دیگران، درحفظ ظاهر گاهی از حدّ اعتدال نیز قدم فراتر میگذارند، هر روز در گفته و نوشته خود، مرتکب هزار غلط انشایی و املایی میشوند و متوجّه نیستند که به علّت تقریر و تحریر نادرست و بیاندام، تا چه حد مورد طعنه و مضحکه خاصّ و عامند و چون تأثّر و تألّمی هم از این بابت ندارند به هیچوجه در صدد رفع این عیب بزرگ نیز بر نمیآیند.
تنازع یکی از قواعدی است که در نحو فارسی و عربی اهمیت خاصی دارد و در زبان عربی آن چنان که باید دربارۀ این قاعده با ذکر همۀ جزئیات بحث شده است، اما در فارسی مانند بسیاری از قواعد دیگر چگونگی قاعده و حد آن و فرق آن با عطف و حذف فعل روشن نیست.
در تعریف مردم شناسی نخستین امری که گمان می کنم باید توجه داد اینست که مردم شناسی را به جای آدم شناسی نباید گرفت. میان ما معمول اینست که آدم شناس کسی را می گویند که در برخورد با دیگری زود به احوال او پی می برد که نیک یا بد است، زیرک و دانا یا نادان است و همچنین خصایص دیگر را و این صفت چون در کسی باشد او را آدم شناس می گویند اما مردم شناسی چنانکه ما اصطلاح کرده ایم چیز دیگری است.
در شاهنامه، در داستان کیخسرو، و جنگ او با افراسیاب، سخن از سپاهیانی می رود که از سرزمین های چغانیان و شگنیان و کوشان و از چین و سقلاب و هند و «وهر» و جز آن که فرمان بردار افراسیاب یا هم پیمانان اویند، با زین افزار و پوشاک گوناگون، به یاری وی می آیند و با کیخسرو می جنگند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید